حسن رحیمپور ازغدی پژوهشگر و نظریهپرداز معاصر در زمینهٔ مباحث دینی و حوزهٔ انقلاب اسلامی است. او از اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مدیر مسئول و سردبیر نشریهٔ "کتاب نقد" میباشد. سبک اندیشه ورزیِ وی نه بر پایهٔ جزمیت؛ که بر پایهٔ شکاکیتِ معطوف به یقین استوار گردیده است. از دیدگاه او یقین چیزی جز حاصلِ شک در انگارههای حتی کاملاً متقن نیست. آنچه که در اندیشه های او بسیار مهم، کاربردی و راهگشای مسائل دیگر مینماید، همین عنصر "شک" میباشد که او را به ورطهٔ "نقد" میکشاند.
مشکل و دردِ اساسیِ یک جامعه را میتوان در فضای انجماد و بیتحرّکیِ حاکم بر علوم انسانیِ آن جامعه جستجو کرد. وضعیتی که رحیمپور ازغدی آن را به طور خاص مورد نقد و ارزیابی قرار داده است و ظهور چنین وضعیتی را در ارتباط مستقیم با "علوم انسانیِ ترجمهمحور" میداند.
ما در عصرِ ترجمه و تقلید به سَر میبریم و کسانی متفکّرتر دانسته میشوند که مترجمترند
او معتقد است ما در عصرِ ترجمه و تقلید به سَر میبریم و کسانی متفکّرتر دانسته میشوند که مترجمترند. بسیاری از جامعه شناسان، متکلمان، فیلسوفان و حقوقدانان ما؛ فکر کردن را کنار گذاردهاند و تنها ترجمه میکنند. تجدّد به سبک غرب چنان حالت جمود به خود گرفته که حتی انسانهای با استعدادِ ما که قادر به جریان دادنِ گفتمانهای جدید در محافلِ روشنفکری میشوند، همهٔ استعدادِ خود را در تقلیدِ هر چه بیشتر با نسخهٔ اصل و در جهت بومیسازیِ فرهنگ غرب مصروف داشته اند. عنصر نَقلِ غربی (ترجمهٔ متون) بر عنصر عقل و تولید فکر بومی کاملاً مسلّط شده است. امروزه بسیاریم کسانی که می نویسیم بی آنکه دلالاتِ واقعی آنچه را می نویسیم در نظر داشته باشیم. ما فکر نمی کنیم؛ ما فکر می شویم. ما علی الدوام متأثریم و معلوم نیست که پس چه وقت باید مؤثر بود؟!
آرمان ما تشدید دقت شنیداری و گفتاری جامعه در ساحت تفکر است
اگر نسل جدید نتواند حرف های ما را درک کند و اگر نسل قدیم از شنیدن سخنان تکراری خسته شده باشد؛ آنگاه دچار نوعی انجماد فکری شدهایم. ازغدی نقطهٔ مقابله با این وضعیت را ایجاد یک جریان فکری عمیق میداند. او بر این باور است که تفکر ارادی و عمیق از جایی شروع میشود که آرمانی هست. آرمان ما تشدید دقت شنیداری و گفتاری جامعه در ساحت تفکر است؛ تا گوینده و نویسنده، نسبت به آنچه میگوید و مینویسد، احساس مسئولیت و التزام کند.
باید با شک در دادههای انبوه ترجمهای، خواب ذهنیِ جامعهٔ علمی کشور آشفته شود
وی زمینههای اندیشیدن را با گشودن باب نقد برای ما فراهم میکند و می گوید: باید مردان و زنانی فرهیخته و دقیق به این مجاهدت علمی برخیزند و با شک در دادههای انبوه ترجمهای، خواب ذهنیِ جامعهٔ علمی کشور را برآشوبند. فاضلان بیدرد و بیمسأله، هرگز هیچ معضل بزرگ علمی را حل نخواهند کرد؛ زیرا مسأله ها را متفکران دردمندند که حل میکنند با این زبان که من به عنوان یک انسان می باید عکس العمل نشان دهم؛ و اگر نه؛ انسانیتِ من مشکوک خواهد شد.
عصر نقلِ "آنچه اروپاییان فرموده اند" به سَر آمده است
بنابراین، تمدنسازی بدون برخورد انتقادی با "تفکّر ترجمهای" امکان ندارد. برخورد انتقادی از موضع تفکّر اسلامی و با درنظر گرفتن نیازها و شرایط جامعه، یک ضرورتِ اجتنابناپذیر برای تولید علم میباشد. میباید روشهای علمی و منطقی را بدون تقلیدگرایی به دقت از نو بررسی کنیم تا دریابیم که در این متون ترجمهای علوم انسانی، از کدام چارچوب های ساختاری، کدام ابزارهای جامعهشناختی، با کدام پیشفرض ها و اولویتها و برای پاسخ به کدام پرسشها وارد نظریهپردازی شدهاند؟ عصر نقلِ "آنچه اروپاییان فرموده اند" به سَر آمده است. امروز عصر تعقّل متفکّر مسلمان است و تمدنسازی اسلامی با تعقّل آغاز میشود.
دانشگاهها باید ترس از تفکّر را کنار بگذارند
رحیمپور ازغدی معتقد است دانشگاهها نقش کلیدی در این راستا ایفا میکنند بدین صورت که باید ترس از تفکّر را کنار بگذارند و از خطّ قرمزهای متون ترجمهای عبور کنند. باید پرسشهای رادیکال و دقیق طرح کنند. تشکلهای دانشجویی انقلابی و مسلمان باید به ضرورتِ تفکّرِ دائمی توجه داشتهباشند. ما به نقدها و پرسشهای بنیادین با جهتگیری اسلامی محتاجیم. و این خود میتواند شروع یک نهضت بزرگ جهانی و جنبش تاریخی باشد. جوان انقلابیِ مسلمان باید بتواند ضمن توجه به محتوا دائما ظرفیتسازیهای جدید کند و باید توجه داشته باشد که با چه تفکّر و دیدگاهی، با چه دگمها و جزمیاتی مواجه خواهد بود و قدرت تشخیص داشته باشد که چه کسانی میخواهند گذشته را در سطح دانشگاهها و رسانهها و افکار عمومی بازسازی کنند و عقب نشینیِ فرهنگی و هضمشدگی در غرب را دوباره به نسل جدید و فضای کنونی جامعه تزریق کنند. به همین منظور باید روزانه بخواند، بیندیشد، بنویسد، بگوید و بتواند همهٔ سخت افزار فعالیت های دانشگاهی را در خدمت نرم افزار انقلاب اسلامی قرار دهد؛ نه به عکس.
همهٔ گزاره های عقلی و تجربی را زیر نور وحی و نبوت از نو بازسازی کنیم
بنابراین؛ دستور کار امروز ما را ازغدی روشن کرده است: از این پس هیچ متنی در هیچ یک از علوم انسانی را بدون ورود اندیشه و استدلال نپذیریم. به عقل خویش اعتماد کنیم. همیشه و در همه جا عقلِ غربی، عقلِ برتر نیست و تجربهٔ غربی، تجربهٔ معیار نیست و علم، عرصه تقلید نیست. همچنین میباید با منابع اسلامی؛ قرآن و احادیث، متفکّرانه مواجه شویم و مسائل اصلی و مهم در حوزههای وسیع علوم انسانی را به جهان اسلام عرضه کنیم و همهٔ گزاره های عقلی و تجربی را زیر نور وحی و نبوت از نو بازسازی کنیم. باید راهبرد ها و کاربرد هایشان را در مسائل داخلی و در ارتباط با جهان اسلام به درستی بازخوانی کنیم. ارائهٔ یک منطق اسلامی و انقلابی و درعین حال امکان خطا قائل بودن؛ شرط رشد و انقلابی ماندن جامعه است. این نهضت هزینه میخواهد و چندین دهه زمان میبرد تا به بار بنشیند. اما در نهایت مبارک خواهد بود و سرنوشت بشر را تغییر خواهد داد و تمدن جدید اسلامی را به مثابهٔ دروازهٔ جهان جدید، بنا خواهد کرد.
نیل به این جایگاه در جهان را می باید مدیونِ "نقد متفکرانه" دانست. در واقع نقد، یک نوع خدمتِ بی بدیل برای هر جامعه ای به حساب می آید که اگر پشتوانهٔ فکری و عملیِ دقیقی داشته باشد؛ می تواند تحولات بزرگی را به جهان ارائه کند. قدرت تفکّر نعمتی ست که به بشر هبه شده تا با به کارگیری ِآن نقدی سازنده و پویا را رقم بزند. به نظر میرسد تلاشی که حسن رحیم پور ازغدی در مسیر ایجاد سبکِ منتقدانه نگریستن و منتقدانه زیستن به جهان اسلام عرضه می کند، آنچنان ستودنی است که می توان آن را به عنوان راهنمای یک زندگی رو به تعالی و به دور از رکود و زوال، به کار بست و از آن بهرهها جست و لذتها بُرد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید