یکی از موضوعاتی که از قدیم بوده و امروزه نیز رنگ و بویی دیگر به خود گرفته و در فضای مجازی به عنوان یک خوراک شبهه ناک به خورد افکار مردم، مخصوصا نسل جوان داده می شود این است که می گویند: قرآن را سلمان فارسی به پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله یاد داد نه خدا! در این فرصت بر آن شده ایم حول این موضوع مروری داشته باشیم.
این سخن که قرآن را شخصی غیر از خداوند به پیامبر اسلام یاد داده تازگی ندارد و در زمان حیات آن حضرت نیز مطرح بود زیرا حضرت محمد(صلی الله و علیه وآله) سواد خواندن و نوشتن نداشتند و به عبارتی امی بودند، اما در عین حال آیاتی در اوج فصاحت و بلاغت بیان می کردند. در چنین شرایطی طبیعی بود که دشمنان اسلام در برابر این عظمت، انکارهایی داشته باشند. یکی از شکل های انکاری آن ها در قالب سؤالی بود مبنی بر اینکه چنین شخصی چگونه می تواند آیاتی این گونه بگوید؟ جواب مشرکان این بود که شخصی عالم، این آیات را به او یاد می دهد و برای این کار، افراد گوناگون را نشان می دادند و یکی از آنها سلمان فارسی است.
تهمت هایی به آموزش پیامبر صلی الله و علیه وآله
داستان به این نحو است که قرآن كريم اين تهمت را نقل و رد مى كند و چنين مى فرمايد: "ولَقَد نَعلَمُ اَنَّهُم يَقولونَ اِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذى يُلحِدونَ اِلَيهِ اَعجَمىٌّ وهـذا لِسانٌ عَرَبىٌّ مُبين; ما مى دانيم كه آن ها مى گويند: "اين آيات را انسانى به او مى آموزد" در حالى كه زبان كسى كه اين ها را به او نسبت مى دهند عجمى است; ولى اين (قرآن) زبان عربى آشكار است." (1)
در اين كه منظور مشركان در اين سخن چه كسى بوده، احتمالات گوناگونى وجود دارد به برخى از آن ها اشاره مى گردد:
1. بعضى مردى به نام "بلعام" را شخص مورد نظر مشركان مى دانند. بلعام در مكه زندگى مى كرد و به شمشير سازى مشغول بود و اهل روم و نصرانى مذهب بود.
2. برخى ديگر شخص مورد نظر مشركان را غلامى رومى به نام "يعيش" يا "عائش" دانسته اند كه مسلمان شد و به جمع ياران پيامبر پيوست.
3. احتمال ديگر در اين زمينه، دو غلام نصرانى به نام هاى "سيار" و "جبر" اند كه داراى كتابى به زبان خودشان بودند و گاه گاه آن را با صداى بلند مى خواندند.
4. بعضى هم احتمال داده اند كه منظور سلمان فارسى باشد که اين احتمال بى ترديد غلط است; سورهی نحل، مکی است حال آنکه سلمان در وقت نزول آن اصلا مسلمان نبوده است بلکه او پس از هجرت در مدینه اسلام آورد، در حالى كه تهمت هاى مشركان، مربوط به پيش از هجرت در مكه است.
منابع تاریخی اسلامی گواهی می دهند که سلمان در زمانی که بسیاری از آیات قرآن و احکام اسلام گفته شده بود اسلام آورد. به عبارت دیگر پیامبر اسلام ۲۳ سال به بیان و تبلیغ اسلام پرداخت اما سلمان حدود ده سال پایانی عمر پیامبر، در مدینه به حضور آن حضرت رسید و مسلمان شد. (2)
در کنار همه ی این مسائل، خداوند خود را به عنوان اولین مربی این گونه معرفی می کند: سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَىٰ: من (خدا) به تو (پیامبر) قرآن را اقراء می کنم." (3)
به بیان دیگر، خداوند به طور مستقیم و یا به واسطه جبرائیل امین، قرآن را برای پیامبر (صلی الله و علیه وآله)، می خواند و پیامبر (صلی الله و علیه وآله)، می شنیدند.
فصاحت کلام قرآن، کار هر کسی نیست
نقطه ی اشتراک همه کسانی که ادعا می شد که قرآن از زبان آنهاست ؛ از جمله سلمان، غیر عرب بودن آنهاست. در حالی که کسی که در زمان های بعد، عربی را یاد گرفته نمی تواند عبارت هایی را بگوید که فصیح ترین عرب های آن زمان بلکه در زمان های بعد تا عصر حاضر را شگفت زده کند و نتوانند مانند آن را بگویند!
خداوند در سوره ی نحل، آیه ی ۱۰۳ در این باره می فرماید: مى دانیم آنان مى گویند: «جز این نیست که بشرى او را تعلیم مى دهد. [نه چنین نیست، زیرا] زبان کسى که این نسبت را به او مى دهند عجمى است و این قرآن به زبان عربى روشن است.»
کلام قرآن، کلامی فرابشری است
در میان دانشمندان، اعترافاتی دیده می شود که همگی حامل این پیام هستند که اعجازات قرآن کریم در ابعاد مختلف من جمله اعجاز لفظی و کلامی اش بشری نیست.
اهمیت ماجرا آن جا بیشتر می شود که شاهد این اعترافات در بیان زبان شناسان زمان نزول قرآن هستیم و این اعترافات اهمیت بیشتری دارد زیرا بسیاری از آنها از دشمنان سرسخت پیامبر بودند و اگر می توانستند اعجاز بیانی قرآن را به گونهای زیر سؤال ببرند، بی تردید این کار را می کردند.
برای نمونه "ولید بن مغیره مخزومی" که از سخندانان برجسته عرب بود، وقتی برای قضاوت درباره قرآن انتخاب میشود، آن را این گونه بیان میکند: "..انّ له لحلاوة و انّ علیه لحلاوة و انّ اعلاهُ لمثمر و اسفله لمعذق و انّه یعلو و لایعلی علیه; سخن او شیرینی خاص و زیبایی مخصوص دارد با شاخسار آن پرمیوه و ریشههای آن پربرکت است; سخنی است برجسته و هیچ سخنی از آن برجستهتر نیست. وی این سخنان را پس از آن که از مخاطبانش بر برتری خود در شعر و نثرشناسی اقرار میگیرد، بیان کرده است. (4)
با "تحدی" بشر به زانو در می آید
نکته ی آخری که باید در این بحث به آن اشاره شود آن است که در قرآن کریم آیاتی وجود دارند که خدای سبحان با چند تعبير از مردم خواسته است (در صورتی که در آسمانی بودن آیات قرآن شک دارند) همانند قرآن بياورند. به عبارتی همگان را به مبارزه طلبی دعوت کرده است؛
1. در آيه «بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآن؛ مانند اين قرآن» (5)
2. در آيه «بِحدِيث مِثْلِهِ؛ گفتارى مانند اين قرآن» (6)
3. در آيه «فَأْتُوا بِسُوره مِنْ مِثْلِهِِ؛ سوره اى مانند يك سوره قرآن» (7)
4. در آيه «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِه ِ؛ ده سوره مانند سوره هاى قرآن» (8) و تصریح می کند بر اینکه تمام عالم و آدم جمع شوند از پس چنین کاری بر نمی آیند.(9)
کلام آخر
با مجموعه ای از بیاناتی که از کلام قرآن مجید، روایات و کلام بزرگان می توان به عنوان نتیجه گیری و جمع بندی بحث استفاده کرد آن است که قرآن کریم کتابی الهی و فرا بشری است و هیچ کس را توان آوردن کلامی همچون این کتاب الهی نیست و نیز کسی جز خود خداوند به عنوان منبع وحی نمی تواند در آموزش این کلام به پیامبر نقشی داشته باشد.
پی نوشت:
1- آيه 103 سوره نحل
2- ر.ک: سیره ابن اسحاق (متوفای ۱۵۱ق) ج۲، ص ۶۹ و تاریخ بغداد، خطیب بغدادی (متوفای ۴۶۳ق) ج ۱، ص ۱۷۹
3- آیه 6 سوره اعلی
4- ر.ک: التمهید، محمدهادی معرفت، ج 4، ص 191 ـ 193
5- اسراء/88
6- طور/44
7- بقره/23
8- هود/13
9- اسراء/88 و بقره/23و24
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید