گرچه مساله برده گیرى و برده دارى به عنوان یک دستور حتمى در مورد اسیران جنگى، در قرآن مجید نیامده است ولى انکار نمى توان کرد مطالبی که در قرآن براى بردگان ذکر شده است، اصل وجود بردگى را حتى در زمان پیامبر (ص) و صدر اسلام اثبات مىکند ، مانند جواز اسیر گرفتن در جنگها و از آنان به عنوان برده استفاده کردن، احکام ازدواج با بردگان، احکام محرمیت با بردگان یا مساله مکاتبه ( قرارداد براى آزادى بردگان ) که در آیات متعددى از قرآن در سوره نساء ، نحل، مؤمنون، نور ، روم و احزاب آمده است .
اینجا است که بعضى بر اسلام خرده مى گیرند که چرا این آئین الهى با آن همه محتوا و ارزشهاى والاى انسانى مساله بردگى را به کلى الغاء نکرده، و طى یک حکم قطعى و عمومى آزادى همه بردگان را اعلام ننموده است ؟ !
جواب شبهه
چنان که در ابتدا اشاره شد اصلاح عادات غلط و فرهنگ نادرست به زمان نیازمند است. نمی توان یک فرهنگ عمیق و رسوخ کرده در اعماق جامعه را برخوردی ناگهانی و انقلابی برطرف کرد. چنین برخوردهای شعاری اگر در آغاز اعمال می شد، هیچ ضمانت عملی بر دوام آن ها وجود نداشت. چه بسا طرح این قوانین عجین شده در اعماق فرهنگ و باورهای اجتماعی و اقتصادی جامعه، به اصل ایمان و اعتقاد مسلمانان نو ایمان لطمه وارد می ساخت. این نوع برخورد هدفمند، مختص برده داری نبود، بلکه در برخی انحرافات رفتاری دیگر هم اعمال شد.
اسلام نه فقط در زمینه برده داری بلکه در اکثر مفاهیم ارزشی روش ضربتی نداشت و اساسا حوزه فرهنگ نیاز به زمان و فعالیت تبلیغی تدریجی دارد.
اما اسلام برای حل این معضل اجتماعی برنلمه هایی داشت که در ادامه برخی از آن ها را ذکر می کنیم.
راهکار لغو برده داری
الف - یکى از مصارف هشتگانه زکات در اسلام خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است [1] و به این ترتیب یک بودجه دائمى و مستمر براى این امر در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده که تا آزادى کامل بردگان ادامه خواهد داشت .
ب - مقرراتى در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادى که با مالک خود مى بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند ( در فقه اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان مکاتبه آمده است ) .
ج - آزاد کردن بردگان یکى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است ، و پیشوایان اسلام در این مساله پیشقدم بودند ، تا آنچه که در حالات على (ع) نوشتهاند: هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند.[2]
د - پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانهاى آزاد مى کردند تا سرمشقى براى دیگران باشد ، تا آنجا که یکى از بردگان امام باقر (ع) کار نیکى انجام داد امام (ع) فرمود: برو تو آزادى که من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم .[3]
در حالات امام سجاد على بن الحسین (ع) آمده است : خدمتکارش آب بر سر حضرت مىریخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح کرد ، امام (ع) سر را بلند کرد ، خدمتکار گفت : و الکاظمین الغیظ حضرت فرمود : خشمم را فرو بردم عرض کرد : و العافین عن الناس فرمود : خدا تو را ببخشد عرض کرد : و الله یحب المحسنین فرمود : برو براى خدا آزادى .
ه- در بعضى از روایات اسلامى آمده است : بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مىشوند ، چنانکه از امام صادق (ع) مىخوانیم: کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مىشود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نیست . [4]
برداشت نهایی
با وجود آشنایی با سبک و روش تبلیغی اسلام می توان دریافت که اسلام هیچگاه در پی مبارزه مستقیم و دفعی با آداب و رسوم مطرح و با سابقه آن ایام نبوده است اما با برنامه هایی غیر مستقیم با بسیاری از آن ها مبارزه می کرد و همیشه رهبران دین با عمل خود مروج ارزش های اخلاقی بوده اند و این بهترین روش ها است چرا که فرمودند «کونوا دُعاةَ الناسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم».[5]
پی نوشت ها:
[1] توبه ، 60 .
[2] الکافی ج : 5 ص : 74
[3] من لایحضره الفقیه ج : 1 ص : 27
[4] الکافی ج : 6 ص : 196
[5] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۶۷، ص ۳۰۹.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید