یکی از مباحث و مسائل مهمی که در فرهنگ نهج البلاغه مورد توجه و بیان قرار گرفته، موضوعی به نام زن و جایگاه آن است. هر چند با دقت و تأمل در این منبع ارزشمند به این مطلب اذعان خواهیم داشت که سید رضی، نتوانسته است اندیشه کامل و جامع امام علی(علیه السلام) را در خصوص زن در این کتاب ارزشمند جمع آوری کند، به همین جهت داوری و قضاوت قطعی در خصوص جایگاه زن در نگاه و اندیشه امام علی(علیه السلام) با آن عبارات محدود و مختصر که در نهج البلاغه وجود دارد، قضاوتی منصفانه، عادلانه و قریب به واقعیت نخواهد بود.
در واقع دست یابی به جایگاه زن در اندیشه امام علی(علیه السلام) زمانی مسجل و باورپذیر خواهد بود که می توانستیم هر آنچه حضرت در خصوص این قشر از جامعه بیان داشته را جمع آوری کنیم، این در حالی است که فقدان وکاستی این مطلب بر محققان، روشن و بارز است. از طرفی سخنان محدودی که در خصوص زنان در نهج البلاغه نقل شده، برای مستندسازی نیاز به فقه الحدیث و درایت الحدیث جامعی دارد، تا اینکه سخن ناحقی به حضرت نسبت داده نشود.
در این عبارت کوتاه و بلیغ، نکته دقیق و ظریفی نهفته است که گویای واقعیت ویژگی های جامعه زنان است. امام علی(علیه السلام) زن را ریحانه معرفی می کند، حضرت این عبارت را به صورت استعاره به کار برده است، تا موقعیت زن را در زندگی روشن سازد، به همین جهت زن را به زیبنده ترین صفت توصیف فرموده است.
خدای متعال در قرآن کریم وقتی می خواهد در آیاتی بهشت را برای بندگان توصیف کند این چنین می فرماید: «فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ؛[واقعه، آیات89و88] پس اگر او از مقرّبان باشد، در رَوح و ریحان و بهشت پرنعمت است!.»، علامه طباطبایی در المیزان می نویسد: «بعضى گفتهاند: ریحان به معناى همان گیاه خوشبو است»[2]
کارهای سخت و طاقت فرسا ممنوع!
از آنجا که در منطق و نگاه امام علی(علیه السلام) زن همانند گل معرفی می شود، به تبع انتظار کارهای سخت و طاقت فرسا نیز نباید از او داشت، چرا که این چنین کارهایی که از توان فیزیکی و جسمی او خارج است می تواند موجبات فرسودگی و زمختی زن را فراهم کند، از این رو حضرت در عبارتی می فرماید: «لَا تُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا[3] زنان را در اموری که بیش از توان آنها است به کار نگیر.».
در نگاه امام علی(علیه السلام) اصل زیر بنایی در به کارگیری زنان را، رعایت توان و ظرفیت آنان می دانند، از این عبارت می توان این چنین برداشت کرد که، حضرت حفظ صفا، سلامت، لطافت زنان را برای تحکیم خانواده و تکامل بشری امری ضروری دانسته و ایفای وظایف گسترده و سنگین را به علت وارد آمدن ضربات غیر قابل جبران به طراوت و شادابی زنان، مجاز نمی داند.[4]، این مطلب را می توان در عبارت دیگری که از حضرت نقل شده است نیز مشاهده کرد: «فِی رِسَالَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى الْحَسَنِ ع لَا تُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنَ الْأَمْرِ مَا یُجَاوِزُ نَفْسَهَا فَإِنَّ ذَلِكَ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَرْخَى لِبَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا؛[5] بیش از توان زنان، امور مربوطه را تحمیل نکنید، زیرا این رعایت ها برای حال آنها مناسب تر و برای آرامش شان سود مندتر و در دوام زیبایی آنان مؤثر تراست.»
زن آزاری ممنوع!
در نگاه امام علی(علیه السلام) زن آزاری کاری بسیار زشت و ناپسند معرفی شده است، و افراد را از آزار رساندن به زنان نهی کرده است حضرت در عبارتی می فرماید: «وَ لَا تَهِیجُوا النِّسَاءَ بِأَذًى وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَكُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَرَاءَكُم؛[6] زنان را با آزردن به هیجان نیاورید گرچه متعرض آبروى شما شوند، یا به بزرگانتان ناسزا گویند.»، اگر این سخن نیکوی امام علی(علیه السلام) در خصوص زنان، حداقل در نهاد و محیط خانواده به کار گرفته شود، بسیاری از مشاجرات و اختلافات خانوادگی به راحتی با چشم پوشی از لغزش زن و همچنین عدم آزار و اذیت ایشان برطرف خواهد شد، چه بسیار درگیری ها و ناملایماتی که با اندکی چشم پوشی، گذشت، و حذف آزار و اذیت، به دوستی و صمیمیت و آرامش در کانون خانواده مبدل می شود.
برخی از وظایف زنان در نهج البلاغه
در فرهنگ و آموزه های نهج البلاغه به نکاتی در خصوص زنان مواجه می شویم که می توان آن مطالب را به عنوان شاخص ها و وظایفی زیبا و روشن در حیطه خانواده و روابط اجتماعی برای زن تعریف کرد. غیرتمندی، عفت ورزی، همسرداری، گوشه ای از وظایفی است که می توان آن را در لابه لای معارف نهج البلاغه مشاهده کرد، برای نمونه در خصوص وظیفه همسرداری، حضرت در عبارتی زیبا همسرداری را برای زن همچون جهاد ارزشمند معرفی می کنند: «وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل؛[7]جهاد زن خوشرفتارى با شوهر است.»
سه ویژگی و خصوصیت ممتاز زنان در نهج البلاغه
خِیَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا كَانَتْ بَخِیلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَیْءٍ یَعْرِضُ لَهَا؛[8] و آن حضرت فرمود: بهترین خصلتهاى زنان بدترین خصلتهاى مردان است: كبر، بخل، ترس. هرگاه زن داراى كبر باشد جز در برابر شوهر سر فرود نیاورد. و چون بخیل باشد مال خود و شوهرش را حفظ كند. و وقتى ترسو باشد از هر چه به او روى آرد دورى نماید.
1- تکبر و بزرگی منشی:
تکبر و بزرگ منشی زن به او اجازه نمی دهد که به راحتی مقهور نامحرم شود، این عنصر به نوعی خود می تواند تقویت کننده عناصری همچون وقار، متانت و سنگینی باشد، شاخص زیبایی که او را از هرزگی، و سبک سری باز می دارد.
حضرت در این عبارت تأثیر این شاخص را بر زندگی اجتماعی زن این چنین بازگو می کند: « فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا؛ زیرا زن هرگاه مغرور باشد خودش را در اختیار [نامحرم] نمىگذارد.»
2- بخل و یا مدیریت اقتصادی:
این روحیه و ویژگی به نوعی در خدمت استحکام خانواده قرار می گیرد، زنانی که از این عنصر در خانواده بهره می گیرند، به طور مستقیم در توانمندی و مدیریت اقتصادی خانه و خانواده تأثیر مثبت ایفا می کنند، کما اینکه حضرت نیز در این خصوص می فرماید: «إِذَا كَانَتْ بَخِیلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا؛ هرگاه بخیل (ممسك) باشد مال خود و شوهرش را نگه مىدارد.»
3- ترس ممدوح در روابط اجتماعی:
مقصود از ترس در این فراز از حکمت هر نوع ترسی نیست، بلکه یک نوع حالت روحی بازدارنده است که زنان را از وارد شدن در مهلکه های خطرناک و ویرانگر باز می دارد. چه بسیار زنانی که اگر قدری در روابط خود با جنس مخالف، ترس را چاشنی روابط خود می کردند هیچ گاه به واسطه احساسات و عواطف سرشارشان مقهور عشق های بی پایه و اساس نمی شدند.
سخن نهایی
هر چند ظرفیت محدود این نوشتار کوتاه به ما اجازه پرداختن به همه آنچه در نهج البلاغه در خصوص زنان بیان شده را نداد، ولی در پایان دوباره این نکته را متذکر می شویم که نهج البلاغه در بردارنده تمام اندیشه و منظومه فکری امام علی(علیه السلام) در خصوص جامعه زنان نیست.
پینوشتها:
[1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص405.
[2]. ترجمه المیزان، ج19، ص242.
[3]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص405.
[4]. برنامه ریزی راهبری مسائل زنان در نهج البلاغه، سیمین دخت بهزاد پور، ص86.
[5]. الكافی (ط - الإسلامیة)، ج5، ص510، ح3.
[6]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص373.
[7]. همان، ص494. [8]. همان، ص509.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید