واژه شناسان معانی متعددی برای کلمه «سیره» ذکر کرده اند؛ مانند: روش، طریقه، سنت، سبک و نحوه انجام دادن کار، حرکت در روز، حرکت در شب و مطلق حرکت کردن و راه رفتن. سیره را مثل فطره بر وزن «فعله» گرفته اند که بر نوع و سبک رفتار دلالت می کند. راغب اصفهانی می گوید: سیره به معنای حالتی است که انسان یا غیر او بر آن حالت زندگی می کند؛ چه آن حالت غریزی باشد و چه اکتسابی.
چرا باید سیره معصومین را مطالعه کرد؟
اسلام از آن جهت که از سرزمین خودش خارج شد و افقهای دیگری را گشود مانند مسیحیت است. اسلام در جزیرة العرب ظهور کرد و امروز ما می بینیم که در آسیا، آفریقا، اروپا، آمریکا و در میان نژادهای مختلف دنیا پیروانی دارد و حتی عدد مسلمین گو اینکه مسیحیها کوشش می کنند کمتر از آنچه که هست نشان بدهند و اغلب کتابهای ما آمارشان را از فرنگیها می گرفتند ولی طبق تحقیقی که در این زمینه به عمل آمده شاید از عدد مسیحیها بیشتر باشد و کمتر نباشد. ولی در اسلام یک خصوصیتی هست از نظر گسترش که در مسیحیت نیست و آن مساله سرعت گسترش اسلام است.
مسیحیت خیلی کند پیشروی کرده است ولی اسلام فوق العاده سریع پیشروی کرده است، چه در سرزمین عربستان و چه در خارج عربستان، چه در آسیا، چه در آفریقا و چه در جاهای دیگر این مساله مطرح است که چرا اسلام این اندازه سریع پیشروی کرد. حتی لامارتین شاعر معروف فرانسوی می گوید اگر سه چیز را در نظر بگیریم، احدی به پایه پیغمبر اسلام نمی رسید، یکی فقدان وسایل مادی: مردی ظهور می کند و دعوتی می کند در حالی که هیچ نیرو و قدرتی ندارد و حتی نزدیکترین افرادش و خاندان خودش با او به دشمنی بر می خیزند، تک ظهور می کند، هیچ همکار و همدستی ندارد، از خودش شروع می شود، همسرش به او ایمان می آورد، طفلی که در خانه هست و پسر عموی اوست (علی علیه السلام) ایمان می آورد، تدریجا افراد دیگر ایمان می آورند آنهم در چه سختیها و مشقتها! و دیگر سرعت پیشرفت یا عامل زمان، و سوم بزرگی هدف. اگر اهمیت هدف را با فقدان وسایل و با سرعتی که با این فقدان وسایل به آن هدف رسیده است در نظر بگیریم، پیغمبر اسلام - به گفته لامارتین و درست می گوید - در دنیا شبیه و نظیر ندارد. مسیحیت اگر در دنیا نفوذ و پیشرفتی پیدا کرد.
با توجه به این موضوع،باید دانست که مسئله مطالعه سیره معصومین علیهم السلام می تواند تا چه میزان از سطح روابط اجتماعی بین کشورهای مختلف را آشنا سازد و تاثیرات آنان را نه تنها در سطح فردی و در جامعه مسلمان بلکه در سطح اجتماعی در جامعه مسلمان و همچنین در سطح بین المللی نشان دهد. علت این موضوع آن است که معصومین تنها مختص و مربوط به یک گروه خاص و دین خاص نیستند و آنان وظایف کاملا مشخصی در مواجهه با همه مردم جهان دارند. در حقیقت اولیای الهی علاوه بر وظایفی که در برخورد با مسلمانان دارند،وظایفی نیز در برخورد با غیر مسلمانان دارند که در حقیقت مراتب و مرزهای اسلام به عنوان یک دین و سایر ادیان را مشخص می سازد و این گونه می تواند نشان دهنده روابط اجتماعی بین ملل مختلف را از ایشان آموخت.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید