در آموزه های دینی موارد زیادی داریم که شاد کردن برادر مؤمن، یکی از عبادات بزرگ است. مضمون بعضی از این روایات این است که بهترین و یا محبوب ترین عبادات نزد خدای متعال این است که انسان دل برادر مؤمن خود را شاد و یا به تعبیر معروف، در قلب مؤمن «ادخال سرور» کند. روایت زیبایی در کتاب کافی آورده شده که امام باقر علیه السلام فرمودند: «خدای متعال عبادت نشد به چیزی که محبوب تر باشد نزد او از آن که سروری در قلب مؤمن وارد کند.» با تفحص در این روایت و بسیاری از روایات دیگر با همین مضمون به خوبی در می یابیم که در آموزه های دینی ما شاد کردن مومن از محبوب ترین عبادت ها نزد خدای متعال است.
شاد کردن مومنین به چه قیمتی؟!
در این مقوله سوال مهمی پیش روی ما قرار می گیرد و آن اینکه: آیا انسان هر کسی را، از هر راهی که شاد کند، چنین عملی، عبادت محسوب می شود؟ جواب این سؤال تا حدی روشن است. هر کس که آشنایی مختصری با نظام ارزشی اسلام، مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و معارف اسلامی داشته باشد، جواب این سؤال را می داند. منظور این نیست که کسی از راه گناه، دیگری را شاد کند; یعنی گناهی مرتکب شود تا دیگری شاد شود. مسلما این کار نه تنها ثوابی ندارد، بلکه گناهش هم محفوظ است. در بعضی از روایات به این نکته، که نباید شاد کردن مؤمن همراه با گناه باشد، تاکید شده است.
بعضی از بزرگان می گویند شاد کردن مؤمن، حتی به صورتی که مستلزم کارهای لغو و مبتذل باشد، مطلوب نیست. ممکن است افراد غیر متقی و کسانی که در گفتار و رفتارشان چندان مقید نیستند، بعضی بذله گویی ها و مسخره بازی هایی، که در شان مؤمن نیست، انجام دهند و تصور کنند که چون با این کارها دیگران را شاد کرده اند، بالاترین عبادات را انجام داده اند.
هر چند فرض کنیم که این گونه کارها حرام نباشد، اما دست کم جزو کارهای نامطلوب و احیانا مذموم (مکروه یا مشتبه) به شمار می آید که البته ممکن است در این مورد استثنائاتی باشد.
فرض کنید فردی در اثر گرفتاری و مشکلات زندگی دچار افسردگی شدید شده و یک حالت بیمارگونه ای پیدا کرده باشد به گونه ای که اگر بخواهند او را از این حالت خارج کرده و شاد کنند، راهی جز بذله گویی یا انجام رفتارهایی که در شرایط عادی مطلوب نیست وجود ندارد. این کار ممکن است نوعی معالجه باشد. ولی این حالت استثناء است. و نمی توان گفت که هر کس برای شاد کردن دیگران، به هر شکل رفتار کند، بالاترین عبادت را انجام داده است. مسلما نمی توان از طریق گناه و حتی از راه امور مکروه، مشتبه و یا لغو، چنین عملی را انجام داد. کارهای لغوی وجود دارد که فی حد نفسه مطلوب نیست: «و الذین هم عن اللغو معرضون.» (مؤمنون: 3) از صفات مؤمنان این است که مرتکب کارهای بیهوده نمی شوند. بنابراین، می توان گفت که به طور مطلق، شاد کردن هر کسی بالاترین عبادات نیست بلکه تنها شاد کردن مؤمنین از مجاری شرعیه و راه هایی که شرعا مجاز است مطلوب و پسندیده و بالاترین عبادات محسوب می شود.
شاد كردن مؤمن
عصر خلفای عباسی بود یكی از اهالی ری كه شیعه بود می گوید: عامل وصول مالیات از طرفی یحیی بن خالد برمكی (وزیر هارون) به سراغ من آمد تا بقیه مطالبات مالیاتی را از من بگیرد، از بعضی شنیده بودم كه آن عامل ، گرایش به تشیع دارد،آن سال عازم حج شدم و در سفر حج به مدینه رفتم و با امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) ملاقات نمودم و از وضع زندگی و تنگ دستی خود شكایت كردم و جریان عامل اخذ مالیات را گفتم كه تمایل به تشیع دارد امام كاظم (علیه السلام) نامه ای برای آن مامور نوشت ، و مكتوب آن نامه این بود: بسم الله الراحمن الرحیم - اعلم ان لله تحت عرشه ظلا لایسكنه الا من اسدی الی اخیه معروفا، او نفس عنه مكروبااو ادخل علی قلبه سرورا. :بدان برای در تحت عرش او سایه ای است كه در آن سایه كسی سكونت نمی گزیند مگر كسی كه كار نیكی برای برادر مؤمنش فراهم كند، یا اندوهی از او بر طرف سازد، یا قلب او را شاد نماید. از حج بازگشتم و نامه امام را به آن مأمور اخذ مالیات دادم ، او برخاست و آن نامه را بوسید و سپس آن را خواند، انگاه همه اموال و لباس خود را طلبید و حاضر كردند و او همه آنها را بین خود و من تقسیم نمود و آن چیزهائی كه قابل قسمت نبود، قیمت آنها رابه من داد. سپس دفتر دیوان را خواست و نام مرا از لیست مالیات دهندگان حذف كرد و بدهكاری مرا قلم زد و مرا خشنود ساخت و من خداحافظی كردم و به خانه خود مراجعت نمود، و با خود می گفتم چگونه آن همه بزرگواری این عامل را جبران نمایم و برای او دعا كنم ، و به حضور امام كاظم (علیه السلام) بروم و محبت های آن مامور را به آن حضرت بگویم . سال بعد در حج شركت نموده و به حضور امام كاظم (علیه السلام) رسیدم ، و جریان محبت های آن مامور را برای آن حضرت بیان می كردم ، هر لحظه شادی را در چهره آن حضرت می دیدم، گفتم ای مولای من، آیا این خبر تو را شاد كرد؟
در پاسخ فرمود: ای والله لقد سرنی و سر امیرالمؤمنین (علیه السلام) و الله لقد سر جدی رسول الله (صلی الله علیه و آله) و الله لقد سرالله تعالی: آری سوگند به خدا مرا و امیرمؤمنان (علیه السلام) را شاد كرد، و سوگند خدا جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را شاد كرد و سوگند به خدا، خداوند را شاد نمود.
سخن آخر:
در بعضی از احادیث گفته شده که اگر کسی مؤمنی را شاد کند تنها یک شخص را شاد نکرده بلکه ما اهل بیت (علیهم اسلام) را نیز شاد کرده است و یا کسی که ما را شاد کند، پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) را شاد کرده است. بنابراین بدون تردید می توان نتیجه گرفت که از نظر اهل بیت (علیهم السلام) شاد کردن مؤمنین کار بسیار پسندیده و بلکه بالاترین عبادات است. و به نظر میرسد دست یافتن به این عبادت چندان کار سختی نباشد. پس عقلانی به نظر نمیرسد که این همه پاداش را که حتی هزینه ی مالی برای ما ندارد را به راحتی از کف بدهیم.
طبق روایتی (کافی ج 2 ص 190) امام صادق علیه السلام فرمودند: چون خداوند مـؤمـن را از قـبرش درآورد تمثالی با او خارج شود که در جلو او راه می رود و هرگاه مؤمن یکی از صحنه های هراس انگیز روز قیامت را ببیند آن تمثال به او گوید: نترس و غم به خود راه مده...مؤمن به او گوید...تو کیستی؟ تمثال گوید: من همان شادی و سُروری هستم که به برادر مؤمنت رساندی.
منابع:
داستان دوستان/محمد محمدی اشتهاردی
سایت اندیشه قم
سایت مشرق نیوز
سایت حوزه
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید