علی (ع) و کانون جوانی
شخصیت علی (ع) با شخصیت نبی اکرم (ص) در جوانب گوناگون علمی و عملی شباهت فراوان دارد.
نهجالبلاغه و مجموعهٔ سخنان امیرالمؤمنین به آیات و مضامین قرآن نزدیک است و شیوایی، ارجمندی و ژرف بودن پیام علی (ع) و نبی (س) به اوج کمال رسیده است؛ به گونهای که از جهت محتوا، نهجالبلاغه برادر قرآن نامیده شده است. سراسر وجود علی (ٍع) تاریخ و سیرت علی، خُلق و خوی علی، رنگ و بوی علی (ع) سخن و گفتوگوی علی برای تمام انسآنها درس، سرمشق، تعلیم و رهبری است. [1] علی (ع) انسان کاملی است که قهرمان همهٔ ارزشهای انسانی است. او مردی است که شبها با روح کلی عالم به سر میبُرد و روزها به تربیت ارواح آدمیان میپرداخت. جوانی، گوهر گرانبهایی است که به خاطر استعدادها و قابلیت شکوفایی و رشد، از ارزش و منزلت خاصی برخوردار است و بزرگان را به توصیه و ارآیهٔ تجربیات به جوانان واداشته است. امیرالمؤمنین (ع) نیز در این عرصه، کلمات حکمتآموزی را ارائه نموده است. جوانی و تندرستی را دو چیز با ارزش و منزلت معرفی میکند و میفرماید: «قدر و منزلت این دو چیز را کسی میشناسد که آن دو را از دست داده باشد». [2]
--------------------------------------------------------------------------------
در بیان ارزش جوانی همین بس که پیامبر (ص) فرمود: «در قیامت از عُمْر و جوانی انسان میپرسند که چگونه و در چه راهی آن را صرف نموده است». [3] علی (ع) به اصحاب توصیه میکند که «جوانی را قبل از پیری و سلامتی را قبل از بیماری دریابید». [4] امام در بیان دوران جوانی غفلت برخی انسآنها میفرماید: «در ایام سلامت بدن، سرمایهای فراهم و مهیا نساختهاند ودر اوایل فرصتهای زندگی و نیرومندی، درس عبرتی نگرفتند و درخشندهترین ایام عمر را رایگان از کف دادند، آیا کسی که در جوانی اهل تنپروری بوده، میتواند در پیری جز شکستگی و ذلّت انتظاری داشته باشد». [5] پس دوران جوانی را باید دریافت و از آن دوران گرانسنگ و طلایی در خویشتنشناسی و کمالیابی بهره گرفت که شرط اساسی سعادت و شقاوت یا خوشبختی و بدبختی انسآنها در دنیا و آخرت به توجّه و عدم توجّه آنها نسبت به جوانی، بستگی دارد.
--------------------------------------------------------------------------------
امام علی (ع) تربیت کنندگان و والدین و مربّیان را نسبت به توجّه به عنصر زمان، هشدار میدهد و میفرماید: «فرزندان خویش را به جبر و استبداد بر آداب خود مجبور نکنید؛ زیرا آنان در زمانی غیر زمان شما آفریده شدند و زندگی میکنند». [6] پس تحجّر و جمود بر آداب گذشتگان، مانع مهمی بر سر راه تربیت جوانان است؛ امّا این بدان معنا نیست که دست از سنّتهای صحیح گذشتگان برداریم و به بهانهٔ نوگرایی و تجددخواهی، ارزشهای اسلامی را به حاشیه رانیم؛ بلکه باید با روش صحیح تربیتی و آگاهانه، فرزندان خویش را به ارزشهای اسلامی رهنمون سازیم.
--------------------------------------------------------------------------------
مردی به نام ابوجعفر احول از دوستان امام صادق (ع) مدتی به تبلیغ مذهب تشیع و تعالیم اهلبیت (ع) اشتغال داشت. روزی به محضر مبارک امام رسید و امام از او سؤال کرد: مردم بصره را در پذیرش اهلبیت و آیین تشیع چگونه یافتی؟ عرض کرد: مردم اندکی تعالیم اهلبیت را پذیرفتهاند. امام فرمود: «توجّه تبلیغی خود را به نسل جوان معطوف دار و نیروی خویش را در راه هدایت آنان به کار انداز؛ زیرا جوانان زودتر حق را میپذیرند و سریعتر به هر خیر و صلاحی میگرایند.» [7] به همین دلیل، امام علی (ع) میفرماید: «جوانیات را قبل از پیری و سلامتت را قبل از بیماری دریاب.» [8] امام علی (ع) به جوانان توصیههای آموزندهٔ بسیار دارد. از جمله: به فرزند جوانش امام حسن (ع) سفارش میکند: «بندهٔ غیر خود نباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.» [9]
--------------------------------------------------------------------------------
پرهیز از شهوترانی و مغلوب شدن با شهوت نیز توصیهٔ دیگر آن حضرت است: «کسی که مغلوب شهوت خویشتن است، ذلّت و خواریش بیش از بردهٔ زرخرید است.» [10] عزت مداری و کرامت نفس نیز سفارش دیگری است که امام (ع) به فرزند جوانش بیان میکند: «نفس خویش را عزیز شمار و به هیچ پستی و دنائتی تن مده، گرچه عمل پست، تو را به تمنیات برساند؛ زیرا هیچ چیز با شرافت نفس برابری نمیکند و هرگز به جای عزت نفس از دست رفته، عوضی همانند آن نصیب نخواهد شد». [11]
--------------------------------------------------------------------------------
امام علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) میفرماید: «پسرم، من در تعلیم و تربیت تو شتاب کردم پیش از آن که قلب تو سخت گردد و عقل و فکرت به چیز دیگری مشغول شود مبادرت ورزیدم تا با تصمیم جدّی به استقبال اموری بشتابی که اندیشمندان و اهل تجربه زحمت آزمون آن را کشیدهاند و تو را از تلاش بیشتر بینیاز ساختهاند؛ بنابراین آنچه از تجربیات آنها نصیب ما شده، نصیب تو هم خواهد بود.» [12] مستی جوانی نیز آسیبپذیر و هلاکتبار است که جوانان باید بدان توجّه نمایند. امام علی (ع) میفرماید: «سزاوار است انسان عاقل، خویشتن را از مستی ثروت، مستی قدرت، مستی علم و دانش، مستی تمجید و تملق، مستی جوانی مصون نگه دارد؛ زیرا هر یک از این مستیها بادهای مسموم و پلیدی دارد که عقل را نابود میکند و آدمی را خفیف و بیارزش میسازد». [13] و راه درمان این مستیها به تعبیر امام علی (ع) شناختن شرافت باطنی و گوهر انسانی است که او را از پستیهای شهوت و آرزوهای باطل مصون نگاه میدارد. [14] بر این اساس، امام علی (ع) به جوانان خطاب میکند: ای گروه جوانان، شرف انسانی و سجایای اخلاقی خود را با ادب و تربیت محافظت نمایید و سرمایهٔ گرانبهای دین خویش را با نیروی علم و دانش از دستبرد ناپاکان و خطرات گوناگون برکنار دارید». [15]
--------------------------------------------------------------------------------
توصیهٔ دیگر امام علی (ع) به جوانان در آیین دوستیابی است که میفرماید: «پیوند دوستی را با برادران دینی خود محکم سازید که آنان ذخایر دنیا و آخرت هستند. مگر نشنیدهاید که خداوند در قرآن شریف به تأثر گمراهان در قیامت اشاره کرده که میگویند: در این روز سخت، نه شفیعی داریم و نه دوستی که در کارمان همّت گمارد». [16] «کسی که دوست پاک خود را که برای خدا با وی پیوند دوستی داشته، از دست بدهد، مثل این است که شریفترین اعضای بدن خود را از کف داده است». [17] در وصیتنامهشان به امام حسن (ع) فرمودند: «به اتکای روابط دوستانه و رفاقت صمیمانه، حق برادرت را ضایع مکن؛ چه، در زمینهٔ تضییع حقوق، روابط دوستی نابود میشود و آن کسی که حقّش را تباه ساختی برای تو برادر نخواهدبود.» [18] امام (ع) در باب عوامل انحراف جوانان هشدار میدهد و جهل و نادانی، هواپرستی و شهوترانی، تقلید از فاسدان و منحرفان، عصبانیت و خشم افراطی، برتریجویی، تکاثرگرایی، غرور و خودخواهی، فقدان تربیت خانوادگی و ضعف ایمان را به عنوان ریشههای انحراف جوانان بیان میکند. [19]
--------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
[1]. و دافعهٔ علی (ع)، ص 177.
[2]. ص 449.
[3]. ج 17، ص 23.
[4]. ص 340.
[5]. تحقیق فیض الاسلام، ص 180.
[6]. ابن ابی الحدید، ج 20، ص 267.
[7]. کافی، ص 93.
[8]. غررالحکم.
[9]. نامهٔ 31.
[10]. غررالحکم.
[11]. نامهٔ 31.
[12]. نامهٔ 31.
[13]. ج 5، ص 8، حدیث 9075.
[14]. غررالحکم.
[15]. پیشین.
[16]. غررالحکم.
[17]. غررالحکم.
[18]. نامهٔ 31.
[19]. نامهٔ 53، خطبهٔ 108، 192، حکمت 255، 232.
عبدالحسین خسروپناه
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید