امام رضا(ع) می فرمایند:
«ان الامامة اجل قدرا، واعظم شانا، واعلامکانا، وامنع جانبا، وابعد غورا منان یبلغها الناس بقولهم اوینالوا بآرائهم او یقیموا اماما باختیارهم. ان الامامة خص الله عزوجل بها ابراهیم الخلیل علیه السلام بعد النبوة والخلة مرتبة ثالثة وفضیلة شرفه بها واشاد بها ذکره فقال «انی جاعلک للناس اماما»»
همانا امامت قدرش برتر، و شانش بزرگتر، و منزلتش عالیتر، و مکانش منیعتر، و ژرفای آن عمیقتر از آن است که مردم با عقل و اندیشه خود به آن برسند، یا با انتخاب و آراء خویش به آن برسند و امامی را نصب کنند. بهراستی امامت [مقامی است] که خداوند متعال آن را بعد از مقام نبوت و خلت (خلیل الهی) در مرحله سوم به ابراهیم خلیل اختصاص داد و فضیلتی است که او را به آن شرفیاب نمود و به وسیله آن نامش را بلندآوازه قرار داد و فرمود: بهراستی تو را امام مردم قرار دادم.»
«ان الامامة منزلة الانبیاء وارث الاوصیاء. ان الامامة خلافة الله وخلافة الرسول صلی الله علیه وآله ومقام امیرالمؤمنین و میراث الحسن والحسین علیه السلام.
امامت مقام پیغمبران، میراث اوصیاء، خلافت الهی، جانشینی رسول خدا صلی الله علیه وآله، مقام امیرالمؤمنین و یادگار حسن و حسین علیهماالسلام میباشد.»
ان الامامة زمام الدین ونظام المسلمین وصلاح الدنیا وعز المؤمنین. ان الامامة اس الاسلام النامی، وفرعه السامی، بالامام تمام الصلاة والزکاة والصیام والحج والجهاد وتوفیر الفی ء والصدقات وامضاء الحدود والاحکام ومنع الثغور والاطراف. الامام یحل حلال الله ویحرم حرام الله ویقیم حدود الله ویذب عن دین الله ویدعوا الی سبیل ربه بالحکمة والموعظة الحسنة والحجة البالغة.
بهراستی امامت زمام دین، مایه نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزتمندی مؤمنان است. همانا امامت ریشه اسلام بالنده و شاخه بلند آن است. کامل شدن نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و فراوانی غنائم و صدقات و اجرای حدود و احکام و نگهداری مرزها و اطراف کشور، به وسیله امام انجام میگیرد. امام است که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام میکند و حدود الهی را برپا داشته و از دین خدا دفاع میکند و با بیان حکمتآمیز و اندرزهای نیکو و دلیلهای رسا، [مردم را] به سوی پروردگار خویش دعوت میکند.»
«الامام کالشمس الطالعة المجللة بنورها للعالم وهی فی الافق بحیث لاتنالها الایدی والابصار، الامام البدر المنیر والسراج الزاهر والنور الساطع والنجم الهادی فی غیاهب الدجی واجواز البلدان والقفار ولجج البحار، الامام الماء العذب علی الظمآء والدال علی الهدی والمنجی من الردی، الامام النار علی الیفاع، الحار لمن اصطلی به والدلیل فی المهالک. من فارقه فهالک.
امام مانند خورشید فروزان است که نورش عالم را فراگیرد و خودش در افق [اعلا] قرار دارد. به گونهای که دستها و دیدگان به آن نرسد، امام ماه تابان، چراغ روشن، نور درخشان و ستاره راهنما در تاریکیها، رهگذر شهرها و کویرها، و گرداب دریاها است. امام آب گوارای زمان تشنگی و راهنمای هدایت و نجاتبخش از هلاکت است. امام آتش روشن بر بلندیها [برای هدایت گمگشتگان]، وسیله گرمی برای هر که از آن گرما خواهد و رهنمای هلاکت گاهها است. هر که از او جدا شود هلاک شود.»
و آن بزرگوار فرمود «الامام السحاب الماطر والغیث الهاطل والشمس المضیئة... الامام الانیس الرفیق والوالد الشفیق والاخ الشقیق والام البرة... الامام امین الله فی خلقه وحجته علی عباده وخلیفته فی بلاده والداعی الی الله والذاب عن حرم الله، الامام المطهر من الذنوب والمبرا، المخصوص بالعلم الموسوم بالحلم.
امام ابری است بارنده، بارانی است شتابنده و خورشیدی است فروزنده... امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر دلسوز و مادر نیکو است... امام امین خدا در میان مردم، حجت او بر بندگانش، خلیفه او در زمین و دعوتکننده به سوی خدا و دفاع کننده از حریم الهی است. امام از گناهان پاک و [از عیب] به دور است. به علم مخصوص گشته و به حلم علامت یافته است.»
«الامام واحد دهره، لا یدانیه أحد، و لا یعادله عالم، و لا یوجد منه بدل و لا له مثل و لا نظیر، مخصوص بالفضل کله من غیر طلب منه له و لا اکتساب، بل اختصاص من المفضل الوهاب. »
امام یگانه زمان خود است، کسی به همطرازی او نرسد، دانشمندی با او برابر نباشد، جایگزین ندارد، مانند و نظیر ندارد، به تمام فضیلت مخصوص است بی آنکه خود او در طلبش رفته و به دست آورده باشد، بلکه امتیازیست که خدا به فضل و بخشش به او عنایت فرموده.
«فمن ذا الذی یبلغ معرفة الامام، أو یمکنه اختیاره؟ هیهات هیهات!»
کیست که امام را تواند شناخت یا انتخاب امام برای او ممکن باشد؟ هیهات، هیهات!
اصول کافى جلد ۱ صفحه: ۲۸۳
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید