یکی از نکات محوری در اندیشه دین شناختی حضرت امام در حوزه مسائل زنان توجه به این اصل است که زن و مرد همان گونه که در نظام آفرینش و ساختار تکوینی زندگی آدمی "نقش تکمیلی متقابل" دارند و در این خصوص و با توجه به جایگاه و نقشی که هر یک از آن دو دارند، هیچ کدام فرع بر دیگری نیستند و تفاوت در نقش به مقتضای حکمت بالغه الهی و ضرورت آن در نظام آفرینش، به معنای اصل بودن یکی و فرعی تلقی شدن دیگری نیست، در نظام تشریع و تنظیم مناسبات اجتماعی و جایگاه انسانی - اجتماعی هر یک از آن دو نیز، مکمل یکدیگرند و یک محور اساسی در تحلیل و تبیین تفاوتهای قراردادی و اعتباری نیز، همین نقشهای تکمیلی است که خاستگاه آن عمدتاً تفاوتهای ساختاری هر یک در نظام آفرینش میباشد که در واقع یک تقسیم کار طبیعی را میطلبد.
خاستگاه بخشی از نقشهای متفاوت تکمیلی، چنان که اشاره شد اقتضائات طبیعی هر یک از طرفین است. اما بخشی از آن نیز به عرف و عادات اجتماعی و اعتباراتی برمیگردد که فرد یا جامعه به هر دلیل آن را برای خود پذیرفته است. اینکه به عنوان مثال مادر، به صورت غریزی احساس میکند باید از کودک خود حمایت کند یا به او شیر دهد، اعتباری و بسته به قراردادهای اجتماعی نیست؛ با این تفاوت که در اولی با پدر مشترک است و در دومی تنهاست، اما اینکه زن اجمالاً نمیتواند بدون موافقت شوهر از خانه خارج شود یا شوهر نمیتواند برخلاف قرار اولیه، زن را از شهر محل سکونتش به جایی دیگر منتقل کند، اموری است که خود آنان در چارچوب قرارهای عام یا خاص پذیرفتهاند.
بهر روی، تردیدی نیست که موضوع "نقش تکمیلی" در نظام آفرینش آدمی، و پیوندهای اجتماعی و تنظیم روابط انسانی، از عامترین و ملموسترین موضوعات است و کسی اصولاً در صدد تردید در این واقعیت نیست تا نیازی به تأکید بر آن باشد. آنچه مورد تأکید است این است که در ایفای نقش تکمیلی و در قرار گرفتن هر یک از زن و مرد در این جایگاه که "مکمّل" دیگری میباشند، یکی اصل و دیگری فرع نیست، یا هر دو اصلند یا هر دو فرع. قرآن کریم به صورت عام و فراگیر همه انسانها را در خدمت یکدیگر میشمارد؛ خدمت متقابلی که زاییده نیاز متقابل است:
"اهم یقسًمون رحمة ربّک نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاة الدنیا و رفعنا بعضَهم فوق بعضٍ درجاتٍ لیتّخذ بعضِهم بعضاً سخریا و رحمة ربک خیرٌ مما یجمعون"؛ (1)
"آیا اینان رحمت پروردگارت را قسمت میکنند! ما میانشان، امکانات زندگیشان را تقسیم کردیم و آنان را بر یکدیگر برتریهایی دادیم تا یکدیگر را به خدمت گیرند، و رحمت پروردگارت از آنچه آنان گرد هم میآورند بهتر است."
مفاد آیه شریفه تقسیمبندی جامعه به افراد با درجه و افراد بی درجه، یعنی افرادی که فقط دیگران را به خدمت و "تسخیر" میکشند و افرادی که فقط به خدمت و "تسخیر" دیگران درمیآیند نیست. نیاز متقابل است که تسخیر متقابل را در پی دارد.
شرایع الهی نیز در صدد هدایت بشر به تنظیم روابط و مناسبات عادلانه اجتماعی و معرفی "حقوق متقابل" اعضای جامعه بودهاند.
تبیین تکالیف و مسئولیتهای متقابل اجتماعی و تقسیم وظایف در جهت ایجاد روابط عادلانه، کاری است که در حوزه مسئولیت انبیا الهی بوده است. نمود روشن، عمیق و گسترده آن در شکلی سازمانیافته همراه با حقوق و تکالیف معین، در قالب نهاد خانواده شکل میگیرد و ایفای نقش تکمیلی هر یک از زن و مرد و سمت و سوی این رابطهٔ تسخیر آمیز، نه فقط در سطح ایجاد زمینههای همزیستی مسالمتآمیز، بلکه پاسخگویی به ندایی است که از عمق فطرت و از نهان عواطف، غرایز و وجود آدمی به گوش میرسد و "مایه" آرامش و سکونت نفس را میطلبد. (2) این است که قرآن کریم در خصوص رابطه و نقش تکمیلی زن و مرد، طبعاً در چارچوب نهاد خانواده، آن را مایه سکونت طرفین و در فضایی آکنده از مودت و مهربانی میشمارد:
"و من آیاته اَن خَلَقَ لکم مًن انفسکم ازواجا لًتَسکنِوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة". (3).
و همین نقش را در شکلی کاملاً رسمی، در قالب روابط همسری با این بیان که هر کدام "لباس" دیگری است بیان میدارد:.
"هنّ لباسٌ لکم و انتم لباسٌ لهنّ". (4)
و یا آنگاه که بر این اصل الهی تأکید میورزد که خداوند عمل هیچ عملکنندهای را ضایع نمیکند، چه مرد باشد چه زن، بلافاصله با تعبیر "بعضِکم مًن بعضٍ" به همزادی زن و مرد و نقش تکمیلی آن دو، ولی با یک خاستگاه انسانی، اشاره میکند. (5)
جلوهای از این نقش متقابل تکمیلی را در این فراز از بیانات حضرت امام به وضوح میبینیم:
"خدمت مردها هم بسیارش مرهون خدمت زنهاست. در مردها یک حسی است که اگر ببینند زنها از خانهها برای یک مقصدی بیرون آمدهاند، اگر قوهشان یکی باشد، ده تا میشود و در مملکت ما این طور شد که بانوان همدوش، بلکه جلوتر از مردها از خانهها بیرون آمدند و در این راه اسلامی زحمت کشیدند و رنج دیدند. جوان دادند، شوهر دادند، برادر دادند، معذلک رنج کشیدند، پشتیبانی از اسلام کردند و مردها هم بسیاری به تبع زنها این کار را کردند."(6).
حضرت امام این واقعیت را با همین مضمون در چند جای دیگر نیز بیان کردهاند. اما نکته قابل توجه آن است که ایشان یک عامل اساسی در حرکت و قیام خودشان و استمرار آن را همین حضور و فداکاری بانوان میشمارند. این نکتهای بود که حضرت امام در 13 بهمن 57، یک روز پس از بازگشت به ایران یادآور شدند:
"روز سکوت نیست، روز فعالیت است؛ هر کس در هر منصبی که هست، در هر مقامی که هست نباید ساکت باشد. این فریادی که اینها میزنند، زنها را شما ببینید چه فریاد میزنند، مردها چه فریاد میزنند، اینها پشتوانه شما هستند. "شکر الله سعیهم" اگر اینها نبودند، ما هیچ قدمی برنمیداشتیم، اینهایند که من را وادار میکنند به قدم برداشتن."(7) و اینچنین است که یک ماه پس از آن، در حالی که انقلاب روزهای نخست پیروزی را میگذراند، همه را مرهون بانوان میشمارند:
"ما همگی مرهون شجاعتهای شما زنان شیردل هستیم."(8).
بنابراین، زن و مرد، هم در جامعه و روابط اجتماعی، و هم در فضای خانه و در مناسبات خانوادگی، دو وجود مکمل یکدیگرند و نه دو قطب مخالفی که وجود هر یک، عرصه را بر دیگری تنگ میکند و به ناگزیر یکی باید حذف شود و یا کاملاً در خدمت دیگری باشد. از این رو در شناخت و تنظیم مناسبات اجتماعی و خانوادگی میان زن و مرد و معرفی وجهه انسانی اجتماعی آنان، حضور و نقشآفرینی هر یک بدون دیگری را باید ناقص شمرد و صد البته که انسانها در موقعیتها و شرایط متفاوت، وظایف و حقوق متفاوت دارند و در کسب شایستگیهای ارادی چون ایمان، علم، تقوا و جهاد، کسانی برترند که شایستگی بیشتری کسب کنند، چه زن و چه مرد.
"ما نهضت خودمان را مدیون زنها میدانیم. مردها به تبع زنها در خیابانها میریختند، تشویق میکردند زنها مردان را. خودشان در صفهای جلو بودند. زن یک همچو موجودی است که میتواند یک قدرت شیطانی را بکشد."(9).
پینوشت:
1 ـ زخرف، آیه 32.
2 ـ نگاه کن: درآمدی بر شناخت مسائل زنان، سید ضیا مرتضوی، صص 41 ـ 62.
3 ـ روم، آیه 21.
4 ـ بقره، آیه 187.
5 ـ انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض، آل عمران، آیه 195.
6 ـ صحیفه نور، ج 11، ص 162.
7 ـ همان، ج 5، ص 16.
8 ـ همان، ص 153.
9 ـ همان، ج 6، ص 185
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید