گفته میشود محصور کردن زنان در چادر و چاقچور، با رنگهای تیره و مشکی نشاط و شور حیات را از زنان سلب میکند. غریزة خودآرایی و زینتطلبی زنان را که عاملی برای رونق بخشیدن به زندگی است، از میان میبرد.
در مجلة زنان شمارة 22 که گفتگویی پیرامون رنگ لباس به انجام رسیده، در آغاز گفتگو این قضاوت از سوی نشریه به چشم میخورد:
اینک به گرد خویش نظر کنیم، چرا در محیط ما، شهر ما و پوشش ما از رنگهای روشن، خبر و اثری نیست؟ و چون نیست؛ حال ما چون است؟ چرا مردم بیشتر به سیاهی گراییدهاند و بسیاری خود نمیدانند چرا؟[1]
و نیز نوشته است:
ما با انتخاب رنگهای تیره، محیطی غمبار و تیره آفریدیم و این محیط غبار و تیره ما را وا میدارد که رنگهای تیره انتخاب کنیم. ما محیط میآفرینیم و محیط ما را دوباره تکرار میکنند.
گر چه در این گفتگو رنگ عامل دلمردگی تلقی شده ولی از لابهلای گفتگو و طرح زیرکانه پرسشها میتوان فهمید که تنها رنگ نیست که محیط را غمباره میکند، بلکه پیش از رنگ امور دیگری نیز نقش دارد.
به نظر می رسد یکی از زمینههای شبهه تراشی، حاکمیت سلیقهها به جای آرا و نظرات دینی است. بسیاری از متدینان، باورها و سلیقههای خود را به نام دین عرضه میکنند که با زمینة نفرت و تندی علیه دین را فراهم میسازد. به گمان ما این تلقی از حجاب پیش زمینهای از این اعمال سلیقهها را دارد. در مثل این اظهار نظر را ببینید:
اسلام از ن، متانت و پوشیده بودن و شاخص نشدن در جامعه را خواسته است. باید دنبال این باشیم که چه چیزی نظر اسلام را تأمین می کند. به نظر من اگر زن چادر سفید و یا رنگهای دیگر به سر کند در جامعه شاخص میشود. همین چادر مشکی پوششی است که زن را واقعاً متین جلوه میدهد و پوشش خوبی است.[2]
در متون اسلامی و دینی رنگ خاصی برای پوشش زنان توصیه نشده است همان گونه که به مدل خاصی از پوشش سفارش نشده است.
به جز آن، توصیههایی در تفاوت ظاهری زن و مرد به چشم میخورد:
اولاً قرآن زینت ظاهر را استثا کرده و پوشیدن آن را لازم نمیداند.[3]
ثانیاً در حدیثی پیامبر(ص) میفرماید زنها قدری ناخن خود را بلند بگذارند که برای آنان زیبندهتر است.
«عن ابی عبدالله(ص) قال: رسول الله(ص) للرجال: قصوا اظافیرکم و للنساء: اتر کن من اظفار کن فانه ازین لکن»[4]
امام صادق(ص) فرمود: رسول خدا(ص) به مردان فرمود: ناخنها را کوتاه کنند و به زنان فرمود: قدری از ناخن خود را باقی بگذارید زیرا برای شما زیباتر است.
امام باقر(ع) خطاب به زنان فرموده است:
«لا ینبغی للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلادة»[5]
سزاوار نیست، زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردنبندی به گردن آویزد.
پیامبر به زنان دستور میدهد دستان (ناخن)خود را رنگ کنند، زنان شوهردار با این عمل برای شوهر آرایش کرده و زنان بیشوهر نیز از شباهت به مردان خارج شدهاند.[6]
از این گونه توصیهها در متون دینی فراوان است. اینها نشان میدهد، میان زن و مرد تفاوتی است که باید آن را منظور داشت. اما نباید اینها به هرزگی جنسی بیانجامد و محیط اجتماعی را آلوده کند.
به نظر نمیرسد با رعایت مجموع آنچه در شریعت اسلامی در باب زنان صادر شده، دلمردگی بر آنان عارض گردد. البته باید سلیقهها را کنار گذاشت و به مجموعة توصیهها توجه کرد و باید بر آن بیفزاییم که زن انسان است، قبل از آن که زن باشد، باید خواستههای انسانی خود را از قبیل، دانش و معرفت، حقیقتجویی، عدالتخواهی و...را نیز اشباع کند و در کنار آن به ارضای خواستههای زنانه که اقتضای طبیعت اوست، بپردازد.[7]
[1]. مجله زنان، ش 22، ص 4.
[2]. روزنامة رسالت،26/3/1373.
[3]. نور(24): 31.
[4]. محمد بن حسن حر عاملی: وسائل الشیعه، ج 1، ص 435، ب 81، ح1.
[5]. همان، ج 14، ص 118، ب 85، ح 1
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید