يكي از شبهات قوي در اين باره اين است كه شريعت اسلامي بر حجاباصراري ندارد و ادلة ديني نميتوان بر آن اقامه كرد.
در اين زمينه نوشتة محمد سعيد العشماوي از انسجام بهتري برخورداراست، از اينرو به نقل نظرية وي پرداخته و آن را بررسي ميكنيم. گفتني استرأي او را عالمان دانشگاه الازهر مصر نيز نقد كردهاند.
ايشان معتقد است:
«...اما الحكم الدائم فهو الاحتشام و عدم التبرج...» يعني حكم هميشگي ايناست كه وقار زن حفظ شود و آرايش و خودنمايي براي مردان بيگانهصورت نگيرد، به جز آن، آنچه در شريعت وارد شده، اگر قابل پذيرش باشدبر احكام موقت دلالت دارد. و مسألة حجاب با وضع كنوني از اختلاطهاينابجاي انديشة ديني با ميراث مردمي است؛ زيرا پوشش و لباس از امورعرفي است و جزو عبادات و واجبات ديني نميباشد.
بر اين اساس روي سه آيه از آيات قرآن و دو حديث از معصومين(ع) راكه مورد استناد قائلان به حجاب است، بيان كرده و مورد نقادي قرار دادهاست. وي گفته است دو حديث بهعلت خبر واحد بودن، قابليت استنادندارند. اما سه آيه از قرآن را نيز چنين پاسخ گفته است:
1 . آية حجاب
در آية 53 سورة احزاب قرآن كريم آمده است كه:
يا ايها الذين امنوا ... اذا سَاَلْتُموهُنَّ مَتاعاً فسألوهنَّ مِنْ وَر'آءِ حجابٍ...
اي كساني كه ايمان آوردهايد... هنگامي كه از زنان پيامبر(ص) از مورديسؤال ميكنيد مستقيماً روبهرو نشويد و از پشت حجابي اين كار را انجام دهيد...
در اين آيه خداوند به مؤمنان فرمان ميدهد كه با همسران پيامبر از ورايحجاب سخن گويند. وي معتقد است اين حكم به زنان پيامبر مختص است وساير زنان مسلمان مشمول اين دستور نميباشند.
2 . آية خمار
در آيه 31 سورة نور ميفرمايد:
قل للمؤمنات... ولْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ علي جُيُوبِهِنَّ... .
به زنان مؤمن بگو...كه بايد سينه و بر و دوش خود را با مقنعه بپوشانند...
منظور آيه اين ميباشد كه به زنان دستور ميدهد خمار(روسري) خود راپشت سر نينداخته بلكه با آن گردن و بالاي سينة خود را بپوشانند.
ايشان در توجيه اين آيه گفته است:
در عصر پيامبر زنان پارچه به سركرده و دو طرف آن را به پشت سرميانداختند به گونهاي كه گردن و بالاي سينة آنها آشكار بود. براي آن كهفارقي بين زنان مؤمن و غير مؤمن باشد خداوند دستور داد زنان مؤمن پارچهرا كه بر سر كرده بر جلوي بدن خويش رها سازند تا از پوشش ممتازيبرخوردار گردند. پس اين دستور دائمي نيست، بلكه به دوراني برميگردد كهجداسازي زنان اين وضع را طلب ميكرده است.
3 . آية جلباب
در آية 59 سورة احزاب آمده است كه:
يا ايها النبي قل لِاَزواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنَّ من جلابيبهنّ، ذلكاَدني' ان يُعْرَفْنَ فَلايُؤذَيْنَ و كان الله غفوراً رحيماً.
اي پيغمبر به زنانت و دخترانت و زنان مؤمنين بگو چادرهاشان را بررويها و بدنهاشان فروپيچند كه اين كار براي اين كه (به عفت) شناخته شوندتا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نكشند برآنان بسيار بهتر است وخدا آمرزنده و مهربان است.
ايشان در مورد اين آيه شريفه نيز ميگويد:
در اين آيه خداوند به پيامبر دستور ميدهد كه به همسران و دختران و زنانمؤمن فرمان دهد كه جلباب خود را (پارچهاي كه تمام بدن را ميپوشاند) بهخود گيرند تا شناخته نشوند و مورد اذيت و آزار قرار نگيرند. به تعبير ديگراين آيه ميگويد زنان مؤمن و آزاد از اين پوشش استفاده كنند تا با كنيزانتفاوت داشته باشند. در اين آيه حكم پوشش معلل است به جملة «ذلك ادنيان يعرفن فلايؤذين» بنابراين در عصر حاضر كه مسألة بردگي از ميان رفته،اين حكم نيز منتفي ميشود.
اين خلاصة رأي اين نويسنده بود.
گمان نميرود نقد اين نظريه دشوار باشد زيرا ادلة بر ديني بودن حجاب،فراوان است، و به گونهاي است كه هيچ ترديدي در آن نميتوان داشت.
نخست از آياتي كه ايشان شاهد آورد سخن ميگوييم و سپس به ارائة ادلةبيشتر ميپردازيم:
در آية حجاب (احزاب (33): 53) كه به مؤمنان دستور ميدهد با زنانپيامبر از وراي حجاب سخن گفته شود اين علت پس از آن ذكر ميشود:
ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهن ...
... اين عمل به پاكي قلب شما و آنان نزديكتر است... .
اين قاعده و علت، عموميت دارد و ويژة زنان پيامبر نيست. آيا ميتوانگفت خداوند طهارت و پاكي را براي زنان پيامبر خواسته و از ديگران دريغميكند؟ آيا ميتوان گفت طهارت و پاكيزگي روان براي مردان و زنان آندوره مطلوب بوده، اما امروز مطلوب نيست. از اين رو، اين دستور عموميتدارد. البته براي زنان پيامبر به جهت موقعيت اجتماعي آنان شديدتر است.و بايد توجه داشت كه سخن گفتن از وراي حجاب به معناي حبس زنان درخانه نيست و همچنين مربوط به پوشش به معناي نوع لباس هم نميباشد بلكهيك سنت خانوادگي را بيان ميدارد كه مردان وارد جايگاه زنان نشوند. و اگرخواستهاي از آنان داشتند از پشت ديوار تقاضا كنند. به تعبير ديگر درمكاني كه زنان زندگي ميكنند و به طور طبيعي پوشش رسمي به تن ندارندنبايد سرزده وارد شد، بلكه بايد از پشت در يا ديوار با آنان ارتباط برقراركرد. بلي اگر لباس و پوشش رسمي به تن كنند و از آن مكان بيرون آيند، ديگرمنعي در كار نيست. لذا صحابة پيامبر از زنان وي مسأله ميپرسيدند و پيامبرزنانش را در جنگها همراه خويش ميبرد و ... اينها همه شاهد است كهمقصود از پرسش از وراي حجاب چيست؟
آية دوم، آية خمار (نور (24): 31) بود. شبهه اين است كه خداوند در اينآيه، فارقي ميان زنان مؤمن و غير مؤمن بيان كرده است و اين، در دورههايمختلف متغير است و ثابت نيست.
در پاسخ بايد گفت اين آيه در آغاز، زنان را فرمان ميدهد كه از نگاه خودبكاهند، پاكدامن باشند و زينتهاي غير آشكار را بپوشانند و خمار را برگردنو بالاي سينه رها كنند. همانگونه كه مشابه اين دستورها به مردان داده شد، كهاز نگاه خود بكاهند و پاكدامني پيشه كنند. با اين سياق، آيه درصدد تعديلعرف نيست، بلكه فرماني است به مردان و زنان در خود نگهداري و پاكدامني.البته نسبت به زنان دو دستور ويژه هم صادر شده يكي پوشيدن زينتهايپنهان و ديگري كيفيت برسرانداختن خمار.
آية سوم، آية جلباب (احزاب (33): 59) است. عشماوي معتقد است اينآيه ميخواهد تمايزي ميان كنيزان و زنان آزاده برقرار كند و امروز بردهدارياز ميان رفته، پس موضوع حكم منتفي است. وي دراينجهت بهتعليل ذيلآيه استناد ميكند.
حق آن است كه آيه، تفسيري ديگر نيز دارد كه با اصول قرآني سازگاراست. زيرا طبق تفسير پيشگفته، زنان آزاد بايد خود را بپوشانند تا مورداذيت قرار نگيرند و مفهومش آن است كه اگر كنيزان مورد اذيت قرار گيرندمنعي در ميان نيست. با اينكه اذيت و آزار نسبت به كنيز و آزاده ناروا است وتفاوتي در ميان نيست، اما تفسير ديگري كه از آيه ميشود، اين است كه زنانپيامبر و زنان مؤمن خود را بپوشانند تا از اين طريق به عنوان زناني نجيب وعفيف شناخته شوند و بيماردلان به آنان طمع نكنند. بنابراين در اين فراز،قاعدهاي كلّي بيان شده كه زن مسلمان چنان رفت و آمد كند كه علايم وقار وعفاف از او هويدا باشد. در اينجاست كه ضرورت حجاب خود را مينماياند.
تا اينجا نقدهايي كه وي بر آيات وارد ساخته بود پاسخ گفتيم؛ اما بايدگفت بهجز اينها آيات ديگري نيز برحجاب دلالت دارد.
1 . آية 60 از سورة نور، آنجا كه پيرزنان را از حكم پوشش استثنا كرده وميفرمايد:
«و القواعد من النساء اللاتي لايرجون نكاحاً فليس عليهن جناح ان يضعن ثيابهنغير متبرجات بزينة و ان يستعففن خير لهن»
زنان سالخورده كه از ولادت و عادت بازنشستهاند كه اميد ازدواج ندارند،باكي نيست. در حالي كه خود را به زيوري نياراستهاند و قصد خودنماييندارند جامة خويش به زمين نهند، و اگر از اين نيز خودداري كنند برايشانبهتر است.
اگر پوشش، فريضهاي ديني نبود جايي براي استثناي زنان بازنشسته نبود.اين استثنا نشان ميدهد كه ديگران بايد خود را بپوشانند و اين طايفه را باكينيست؛ گرچه براي اينها نيز پوشش بهتر است.
2 . در آية خمار بهجز فرازي كه مورد نقد نويسنده بود، فرازهاي ديگر نيزميتواند مورد استناد واقع شود مانند:
«و لا يضربن بار جلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن»
و پاي به زمين نكوبند كه زيورهاي مخفيشان دانسته شود.
آيا ميتوان گفت پوشش بر زن لازم نيست، اما نبايد به گونهاي راه رود كهزينتهاي پنهان او آشكار شود؟
از اين آيه به اولويت ميتوان لزوم پوشش را استفاده كرد.
خلاصه در دلالت قرآن بر اصل پوشش شك و ترديد نيست. وجوبپوشاندن سروگردن، بالاي سينه و زينتهاي پنهان از آيات استفاده ميشود.البته حكم مواردي چون صورت، دو دست، دو قدم، ذراع و چانه را شايدنتوان به روشني از آيات استفاده كرد و بايد از احاديث كمك گرفت.
اما اين سخن نويسنده كه «تنها دو حديث بر پوشش دلالت دارد كه آنهانيز خبر واحدند و خبر واحد حجت نيست»؛ نيز ناتمام است؛ زيرا اخباري كهبر پوشش دلالت دارد بسيار زياد بوده و قابل خدشه نميباشند. احاديثبسياري در لابهلاي كتب حديث و تاريخ پراكنده است و با مضامين مختلف برلزوم پوشش دلالت دارد. در اينجا فهرستوار به برخي از آنها اشارهميكنيم:
1. احاديثي كه چگونگي و زمان نزول آية حجاب را بيان ميدارد.
2. رواياتي كه زنان برهنه را اهل آتش معرفي ميكند.
3. رواياتي كه قاعدگي دختر را زمان حجاب و پوشش معرفي ميكند.
4. رواياتي كه چگونگي حجاب زنان در حج و احرام را بيان ميدارد.
5. رواياتي كه نگاه به زنان را براي ازدواج، تجويز ميكند.
6. رواياتي كه از نگاه كردن مردان به زنان منع ميكند.
در هريك از اين عناوين، احاديث متعددي نقل شده كه در مجموعاطمينان و يقين به صدور آنها از معصوم حاصل ميشود.
البته بهجز اينها عناويني ديگري بر اين مطالب دلالت دارد كه عناوينيادشده نمونهاي از آن بود.
علاوه بر آيات و روايات، تمامي فقهاي اسلامي از تمامي فِرق، برلزومپوشش زن اتفاق نظر دارند. گرچه در برخي از فروع آن اختلاف نظر
وجود دارد.
حاصل آنكه، اين شبهه كه پوشش دستوري ديني نيست، نه با آيات قرآنسازش دارد و نه احاديث و روايات مسلّم و قطعي آن را تأييد ميكند و نهاجماع عالمان و فقيهان اسلامي آن را برميتابد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید