درباره مفهوم و مصادیق واژه " اهل بیت " در " آیه تطهیر" و نیز در " حدیث ثقلین " میان شیعه و اهل سنت اختلاف وجود دارد.
در اندیشه شیعه مراد از" اهل بیت " در آیه شریفه، ائمه معصومین علیهم السلام و حضرت فاطمه زهرا (س) است وحال آنکه در تفکر اهل سنت آیه تطهیر خطاب به زنان پیامبر(ص) بوده و طبعا زنان پیامبر را مصادیق " اهل بیت " تلقی می کنند. موجبات این تفکر اهل سنت را می توان در دو مورد جستجو کرد:
نخست: مفهوم وسیع و گسترده واژه اهل بیت. و دوم: سیاق آیات قبل و بعد از این آیه.
گستردگی مفهوم واژه" اهل بیت "
این لفظ از دو کلمه 1 - اهل 2- البیت. ترکیب یافته و مفهوم هر یک از دو کلمه، واضح و آشکار است و به نقل سخنان فرهنگ نویسان عرب نیازى نیست و ترکیب این دو کلمه از وضوح آن نمى کاهد.
واژه «اهل» اگر چه عربى است ولى ورود آن به زبان فارسى و انس ما با این لفظ در طول قرون آن را در ردیف دیگر کلمات فارسى درآورده است و وضع هر نوع معادلى براى آن در این زبان مفید نبوده و از خود آن واضح تر نخواهد بود و از مجموع استعمالات آن به صورت «مضاف» مفاد واقعى آن را مى توان به دست آورد.
عرب مى گوید:
« اهل الامر: زمامداران ».
« اهل الکتاب (آل عمران /64): پیروان کتابهاى آسمانى ».
« اهل الرجل: کسانى که با مرد به نوعى پیوند نسبى و حسبى دارند ».
« اهل البیت: کسانى که در خانه اى به صورت مشترک زندگى مى نمایند ».
تأهل در لغت عرب به معنى ازدواج، در مقابل « تعزب » است.
با توجه به موارد استعمال این کلمه مى توان مفهوم این لفظ را به شرح زیر بیان کرد: هر انسانى که نسبت به موضوعى (مضاف الیه) یک نوع انتساب و یا اختصاص و الفت و انسى دارد، به او «اهل » آن شى ء مى گویند.
و بنابراین: هر موقع گفته شود: « اهل الرجل » مقصود کسانى است که به او وابسته بوده و از اتباع و متعلقان او به شمار مى روند.
روى این بیان نباید شک کرد که این لفظ داراى مفهوم وسیعى است و همان طور که فرزندان انسان را شامل می شود همچنین همسر و یا همسران او را نیز دربر مى گیرد.
و نیز شکى نیست که اگر دلیلى در خود آیه و یا خارج آن بر تخصیص این مفهوم وسیع، به افراد معینى وجود نداشته باشد باید آن را بر تمام افرادى که این مفهوم آنها را دربر مى گیرد، حمل کنیم و بگوئیم که مقصود کلیه کسانى است که به نوعى با پیامبر پیوند نسبى و حسبى دارند و به نوعى جزو بیت او شمرده مى شوند ولى اگر قرائن قاطع، بر تخصیص آن به افراد معینى گواهى دادند و شواهدى در خود آیه و یا در کلمات پیامبر گرامى (ص) بر اختصاص آن به گروه خاصى دلالت کند در این صورت نباید از آنها تجاوز کرد.
قرائنى بر محدود بودن مصادیق:
قرائنى داخلى و خارجى به روشنى گواهى مى دهند که مقصود از«اهل البیت» گروه بس معدودى است و هرگز همسران پیامبر و یا دیگر بستگان او را دربر نمى گیرد مجموع این قرائن را به ترتیب بیان مى کنیم تا احاطه و تسلط بر مطلب آسان باشد.
الف: مقصود بیت معهود است، نه هر بیت و یا چند بیت
نخست باید توجه نمود که الف و لام « البیت » چیست؟ آیا « الف و لام » جنس است یا استغراق و یا « عهد »؟
شکى نیست که احتمال نخست کاملا مردود است، زیرا « الف و لام جنس » در مواردى به کار مى رود که مقصود بیان ویژگى طبیعت باشد مانند " الذهب خیر من الفضة " و حال آنكه هدف در این آیه بیان حکم طبیعت اهالى متعلق به جنس بیت نیست، همچنانکه « الف و لام استغراق » نیز مقصود نیست وگرنه شایسته بود مانند آغاز آیه (و قرن فى بیوتکن) به جاى مفرد صیغه جمع بیاورد و بگوید « اهل البیوت ». بنابراین تنها احتمال قابل قبول احتمال سوم است و باید گفت خانه معهودى میان متکلم و مخاطب، مورد نظر است و این خانه معهود جز خانه على (ع) و فاطمه (س) که شمول آیه بر آن، مورد اتفاق تمام مفسران است، خانه دیگرى نیست، زیرا جز دو نفر از خوارج مانند عکرمه و مقاتل، احدى ازمفسران ومحدثان در شمول آیه بر این بیت شک و تردید نکرده است و اگر سخنى هست درباره افراد دیگر است وچون جز یک خانه معهود، خانه دیگرى مورد نظر آیه نیست، طبعا این خانه، خانه على خواهد بود واحتمال شمول آن بر افراد دیگر مستلزم ابطال «عهد» بودن الف و لام است.
خلاصه: آیه ناظر به اهل یک بیت معهود، و مشخصى مى باشد و چنین بیتى جز بیت امام، بیت دیگرى نمى باشد و هرنوع احتمال گسترش، مستلزم مخالفت با اتفاق مسلمانان و یا نفى معهود بودن «البیت» است؛ اگر بگوئیم مقصود فقط بیت عایشه یا بیت حفصه است در این صورت بیت فاطمه از تحت آیه بیرون مى رود و این برخلاف اتفاق مسلمین است و اگر بگوییم هر دو را شامل است، لازمه آن، ابطال «عهد» بودن الف و لام است.
ولى با توجه به روایاتى که حاکى از نزول آیه در خانه « ام سلمه » است مى توان گفت که مقصود از « البیت » خانه « ام سلمه » است که حادثه انداختن کسا بر سر افراد معین در آنجا اتفاق افتاد و آیه به افراد حاضر در آن بیت اشاره مى کند، و اگر « ام سلمه » را استثناء نمى کرد او را نیز دربر مى گرفت.
ب: مقصود از «البیت» بنا و ساختمان نیست
دلیل پیش بر این اساس بود که مقصود از « البیت » خانه خشتى و گلى است، ولى مى توان گفت که اساسا مقصود از « البیت » خانه خشتى و گلى نیست، بلکه مقصود بیت نبوت و مرکز وحى و مهبط نور الهى است.
بیت به معناى « خشت و گل» و اهل به معناى کسانى که در درون آن به عللى زندگى مشترک دارند، همان است که در آغاز این آیه آمده، آنجا که قرآن به همسران پیامبر (ص) دستور مى دهد که در خانه هاى خود قرار بگیرند و مانند زنان جاهلیت نخست، در مجامع عمومى ظاهر نشوند، چنانکه مى فرماید:
« وقرن فى بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولى ».
« در خانه هاى خود قرار گیرید و مانند دوران جاهلیت نخست بیرون نیایید».
در این آیه هر اتاقى از اتاقهاى زنان رسول خدا « بیتى » حساب شده که متعلق به یکى از همسران بوده است دستور داده شده است که در آن استقرار یابند و به نحو زننده بیرون نیایند.
در حالى که در آیه مورد بحث، مسأله « بیوت » یا « خانه ها » مطرح نیست، مسأله « بیت » و « خانه » واحد وکسانى که به نوعى با این بیت ارتباط دارند و از منسوبین آن به حساب مى آیند مطرح است و در این صورت باید گفت: مقصود از « البیت »، بیت معنوى و غیر مادى است که از آن به « بیت النبوه » و یا « بیت الوحى » تعبیر مى آوریم.
طبق این فرض این لفظ تنها افرادى را شامل مى گردد که از نظر طهارت و پاکى، علم و دانش به پایه اى برسند که واقعا بتوان آنها را اهل این بیت و جزو این دودمان خواند، در چنین انتسابى تنها پیوند مادى مطرح نیست، بلکه پیوند معنوى نیز مطرح مى باشد که در عده انگشت شمارى محصور مى باشد.
بنابراین اضافه « اهل » به « البیت » در آیه ( اهل البیت ) مانند اضافه « اهل » به « الکتاب » و « الانجیل » است که در قرآن وارد شده است یعنى کسانى که با « کتاب » و یا خصوص « انجیل » یک نوع همراهی و آمیختگی دارند وگرد آن مى گردند مانند:
« قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم ( آل عمران/64): بگو اى اهل کتاب بیائید همگى دور کلمه مشترکى که میان ما هست گرد آئیم ».
ومانند: « ولیحکم اهل الانجیل بما انزل الله فیه » (مائده /47).
« اهل انجیل به آنچه که در آن وارد شده است حکم کنند » اهل انجیل یعنى کسانى که به نوعى به کتاب و انجیل نسبت دارند.
خلاصه: مقصود از « البیت » بیت نبوت و مهبط وحى و مرکز تنزیل است و مقصود کسانى هستند که از نظر فکرى و روحى به نوعى با بیت نبوت و خانه وحى از آن نظر که مرکز این امور است در ارتباط و پیوند باشند، نه هر کسى که با پیامبر پیوند مادى و ارتباط نسبى و حسبى دارد، هر چند از نظر روح و فکر در قطب مخالف و یا در طرف بسیار نازل قرار گیرد.
بنابراین، بیت، کنایه از محل نبوت، و مرکز وحى و مهبط رسالت است و اهل چنین مکانى باید کسانى باشند که از هر جهت با صاحب نبوت متناسب و هماهنگ باشند و تنها انتساب نسبى ویا حسبى بدون هماهنگى روحى و روانى کافى نیست.
ج: مسأله تکوینى بودن اراده
در آیه شریفه، مراد از اراده پروردگار، اراده تکوینى است نه تشریعى، و به دیگر سخن اراده اى است که متعلق آن قطعا تحقق پذیرفته - نه این که اراده اى است که هم ممکن است تحقق بپذیرد و هم ممکن است که تحقق نپذیرد - یعنى از قبیل اراده آفرینش آسمانها و زمین است که اراده از مراد تفکیک نمى پذیرد، نه از قبیل درخواست ایمان و تقوى یا نماز و روزه از مکلفین که در برخى مؤثر است و در برخى دیگر مؤثر نیست. یعنی خداوند اراده كرده است كه آلودگیها را از اهل بیت دور سازد نه اینكه خواسته كه ایشان خود را از آلودگیها پاك نمایند.
دلایل تکوینی بودن اراده پروردگار در این خصوص را می توان چنین بیان كرد كه:
اراده تشریعی مانند تکلیف، به کار دیگران تعلق می یابد، درحالیکه اراده، در آیه کریمه به " اذهاب رجس " و " دور ساختن پلیدی " - که فعل الهی به شمار می آید - تعلق یافته است، و این دلیل آن است که اراده بکار رفته در این آیه تشریعی نیست.
علاوه براین اراده تشریعی خداوند برای دور بودن پلیدی ها و پاکیزگی انسانها ویژه خاندان پیامبر (ص) نیست، بلکه خداوند خواسته و طلب کرده است که همه انسانها از پلیدی برحذر بوده و به طهارت و پاکیزگی متصف باشند، در حالیکه از آیه تطهیر چنین استفاده می شود که این اراده، تنها ویژه خاندان پیامبر است و این به خاطر حصری است که در آغاز آیه تطهیر آمده است.
دقت در الفاظ آیه به روشنى ثابت مى کند که خدا نسبت به « اهل البیت » عنایت خاصى دارد و تعلق اراده او بر تطهیر در این مورد مانند تعلق اراده او بر تطهیر و تقواى نوع انسانها نیست، درست است که اراده او به معنى تکلیف، بر طهارت همه انسانها تعلق گرفته است و اهل البیت نیزمشمول این اراده مى باشند، ولى در باره این گروه اراده دیگرى وجود دارد که منحصر به آنها است و از جنس آن اراده کلى و گسترده که همه مردم را دربر مى گیرد، نیست بلكه منحصر در " اهل بیت " است.
چراكه این آیه بدون شک در مقام مدح و ستایش «اهل بیت » است و اگر اراده در مورد این آیه، همان اراده تشریعى باشد که درباره دیگر بندگان نیز حکمفرما است، هرگز مفاد آیه، مایه ستایش اهل البیت نخواهد بود، در حالى که وجدان هر انسان آگاه از زبان عربى، مفاد و هدف آیه را ثنا و ستایش تلقى مى کند و آن را فضیلتى بر اهل البیت مى داند و برداشت تمام مفسران و محدثان و مورخان نیز همین مى باشد.
این نوع عنایت حاکى است که این اراده غیر از آن اراده کلى است که بر تمام انسانها تعلق گرفته است و از نوع اراده تکوینى خواهد بود، اراده ای که تفکیک آن از مراد، امکان پذیر نیست.
بنابراین مراد خدا در آیه که عبارتست از: بردن پلیدیهاى روحى و آلودگى معنوى و پاکیزگى از خلاف و گناه، قطعا تحقق پذیرفته است و«اهل البیت» وارد در آیه مصون از گناه و پیراسته از خلاف مى باشند و مصادیق این مفهوم بسیار محدود و معدود خواهد بود و هرگز نمى توان گفت که همه کسانى که به نوعى به بیت نبوى، پیوند نسبى و حسبى داشتند مشمول مفاد آیه مى باشند. و هیچ کس نیز ادعاى عصمت درباره دیگران نکرده است.
سیاق آیات قبل و بعد از این آیه:
معمولا روش محققین و مفسرین آن است که برای فهم بهتر آیات، در ابتدا به آیاتی که در قبل و بعد آن آیه قرار دارد، مراجعه می کنند و روند آنها را بررسی می نمایند. وقتی که ما هم به سیر آیات قبل و بعد آیه ی تطهیر مراجعه می کنیم، متوجه می شویم که در این آیات خداوند با زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صحبت می کند. از این رو احتمال آن که منظور از اهل بیت، زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد در ذهنمان قوت می گیرد.
در این آیات خداوند در ابتدا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را خطاب قرار می دهد و می فرماید:
یا ایهاالنبی قل لازواجک ان کنتن تردن الحیاة الدنیا وزینتها فتعالین امتعکن واسرحکن سراحا جمیلا ﴿28﴾
اى پیامبر! به همسرانت بگو: "اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مى خواهید، بیایید با آنچه که به زنان در هنگام طلاق داده می شود، شما را بهره مند سازم و شما را به طرز نیکویى رها کنم.
وان کنتن تردن الله ورسوله والدار الآخرة فان الله اعد للمحسنات منکن اجرا عظیما ﴿29﴾
و اگر شما خدا و پیامبرش و سراى آخرت را بخواهید، خداوند براى نیکوکاران شما پاداش عظیمى آماده ساخته است ."
و در ادامه خطاب را متوجه همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می نماید و به آنان می فرماید:
یا نساء النبی من یات منکن بفاحشة مبینة یضاعف لها العذاب ضعفین وکان ذلک علی الله یسیرا ﴿30﴾
" اى همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشى مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و این براى خدا آسان است.
ومن یقنت منکن لله ورسوله وتعمل صالحا نوتها اجرها مرتین واعتدنا لها رزقا کریما ﴿31﴾
و هر کس از شما خدا و پیامبرش را فرمان برد و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزى پرارزشى براى او آماده کرده ایم.
یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفا ﴿32﴾
اى همسران پیامبر! اگر تقوا پیشه کنید؛ شما همچون زنان دیگر، (معمولى) نیستید، پس نازک سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.
و در آیه بعد می فرماید:
وقرن فی بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولی واقمن الصلاة وآتین الزکاة واطعن الله ورسوله ... و در خانه هاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت پیشین [در میان مردم ] ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید...انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا ﴿33﴾
همانا خداوند فقط و فقط می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را قطعا پاکیزه سازد.
و مجددا در آیه بعد ادامه می دهد:
واذکرن ما یتلی فی بیوتکن من آیات الله والحکمة ان الله کان لطیفا خبیرا ﴿34﴾
آنچه را در خانه هاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده مى شود به یاد داشته باشید؛ خداوند لطیف و خبیر است.
برای روشن شدن مطلب اشاره به نکاتی چند لازم است:
اولا: تنها واقع شدن یک آیه به دنبال آیات قبل نمی تواند موجب انعقاد سیاق شود و از سوی دیگر نمی توان یقین پیدا کرد که این آیات با هم و یکجا نازل شده اند، زیرا در تشکیل سیاق شرط آن است که نزول آیات با یکدیگر صورت گرفته باشد. همین که در این جهت شک کنیم نمی توانیم وجود سیاق را احراز کنیم؛ و با توجه به اینکه نظم کنونی قرآن با ترتیب نزول متفاوت بوده است هیچ گاه نمی توان به این مساله اطمینان پیدا کرد که نزول آیه تطهیر پس از آیات مربوط به همسران پیامبر (ص) صورت گرفته است.
ثانیا: در آیه کریمه از چند جهت درمی یابیم که سیاق آیه تطهیر با سیاق آیات قبل و بعد از آن متفاوت است و دو سیاق مجزا وجود دارد و هر یک از آنها دارای سیاق مستقلی است که به دیگری مربوط نیست. آن جهات از این قرار است:
جهت اول: سیاق آیات مربوط به همسران پیامبر (ص) همراه با عتاب است و هیچ گونه تمجید و ستایشی از همسران در آن آیات مطرح نیست، در حالی که سیاق آیه تطهیر سیاق مدح و تمجید است.
جهت دوم: آیه تطهیر شأن نزول مستقلی دارد و آیات مربوط به همسران آن حضرت نیز شأن نزول مستقلی دیگر. شأن نزول آیات مربوط به همسران پیامبر چنین است که همسران آن حضرت از وی بیش از حد استحقاق خویش درخواست نفقه کرده بودند و آیات مذکور بدین مناسبت نازل گردید و حال آنکه شأن نزول آیه تطهیر مربوط به پنج تن آل عبا و امامان معصوم علیهم السلام است.
برای مطالعه و بررسی پیرامون شأن نزول این دو گروه از آیات می توان به روایات بسیاری که در این زمینه در کتب تفسیری شیعه و اهل سنت وارد شده رجوع نمود لیکن مجال بحث از آنها در این نوشتار نیست.
حاصل کلام اینکه شأن نزول آیه تطهیر متفاوت از آیات مربوط به همسران پیامبر بوده و احتمالا سالها با یکدیگر فاصله داشته اند. بنابراین نمی توان این دو ماجرای مجزا را در یک سیاق گنجانید و بر اساس آن معنای آیه را توجیه نمود.
جهت سوم: جهت سومی که انعقاد سیاق را دستخوش اختلال می سازد، اختلاف ضمیر در آیات مربوط به همسران پیامبر (ص) و آیه تطهیر است. چنانکه مشاهده می شود در آیات مربوط به همسران پیامبر همه ضمایر مونث است و حال آنکه در آیه تطهیر دو ضمیر وجود دارد که هر دو مذکر است. باچنین اختلاف فاحشی چطور می توان آیه تطهیر را بر سیاق آیات قبل دانست؟
احادیث پیرامون آیه تطهیر:
افزون بر ادله فوق از احادیث فراوانی که در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت وجود دارد، آشکارا استفاده می شود که منظور از " اهل البیت " در آیه تطهیر تنها پنج تن آل عبا بوده و همسران پیامبر (ص) به هیچ وجه مشمول این عبارت نیستند. احادیثی که در منابع مذکور آمده است چنان فراوان است که حاکم حسکانی محدث بزرگ اهل سنت صفحات 18 تا 140 کتاب شواهدالتنزیل را به این احادیث اختصاص داده است.
برای مثال از" ام سلمه " نقل است که گفت:
من نیز آمدم تا همراه آنان به زیر پارچه روم. پیامبر (ص) فرمودند: سرجایت بمان. تو بر خیر هستی. ( وبدین ترتیب مانع ورود او به این جمع شدند. )
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید