سوال:ميدانيم كه آيين اسلام جامعترين آييني است كه از طرف خداوند براي بشر فرستاده شده است و لازمه اين سخن اين است كه آيينهاي پيشين، همگي نسبت به آيين اسلام «ناقص و نارسا» بوده باشد، در اين صورت اين سؤال پيش ميآيد كه چگونه خداوند در گذشته براي هدايت بشر آيين ناقص و نارسا فرستاده است، در صورتي كه مقام خداوند از ارسال آيين ناقص منزّه ميباشد؟!
پاسخ:دلايل جهاني و خاتم بودن آيين اسلام بخوبي اين مطلب را ثابت ميكند كه پس از طلوع اسلام براي تكامل مادّي و معنوي بشر بو آگاهي او از وظايف الهي، راهي جز پيمودن از اين دين نيست.
البتّه هر كدام از اديان گذشته در زمان خود، راه صحيحي براي تكامل بشر و توجّه او به خدا بوده و بشر در پرتو اين اديان به سوي تكامل روحي و معنوي پيش رفته است؛ ولي پس از ابلاغ آيين اسلام -كه آيين جهاني و خاتم اديان است- پيمودن راههاي ديگر خطاست و غير اين آيين، نميتواند انسان را به اهداف عاليتر و كاملتري كه مناسب «امّت تكامليافته» است برساند.
ولي در عين حال هر كدام از اين اديان در زمان و عصر خود كاملترين دين بودند كه براي هدايت مردم از طرف خداوند آمده است.
براي توضيح ميتوان گفت كه: مجموع اديان آسماني بسان كلاسهاي مختلف دانشكدهاي است كه دانشجويي در آن به تحصيل و تكميل خود ميپردازد؛ آنچه را كه دانشجو در سالهاي نخست ميآموزد در عين اين كه صحيح و پابرجاست، پايهاي است براي كلاسهاي بالاتر و مطلبي را كه در كلاسهاي بالاتر تحصيل ميكند، همگي مكمّل اصولي است كه در سالهاي نخست آموخته است.
بنابراين، برنامة هر كلاسي نسبت به دانشجوي ويژه خود بهترين برنامه است و اگر وضع غير اين باشد (مثلاً براي دانشجويان سال اوّل، برنامة كلاسهاي بالاتر پياده شود) جز اتلاف وقت نتيجهاي نخواهد داشت؛ همانطور كه اگر براي دانشجويان دورة عالي برنامة دورة اوّل اجرا گردد، آنان به هدفي كه براي آن تربيت ميشوند نخواهند رسيد.
آيا در اين صورت كسي به خود اجازه ميدهد كه بگويد برنامة كلاسهاي پايين ناقص است و مطالبي را كه دانشجويان در آن كلاسها ميآموزند نارسا ميباشد، يا اين كه بايد گفت: برنامههاي هر كلاسي نسبت به دانشجوي ويژهخود، بهترين برنامهاي است كه تنظم شده و آنچه را كه دانشجويي در آن كلاس ميآموزد پايهاي براي ارتقاء به كلاسهاي بالاتر است.
همانطور كه داوري ما نسبت به كلاسهاي يك دانشكده چنين است و برنامة هر كلاس را نسبت به محصّل مخصوص به خود ناقص و نارسا نميدانيم، داوري ما نسبت به اديان گذشته كه براي هدايت و تكميل جامعةانساني تنظيم و نازل گرديده است نيز چنين ميباشد.
و معني ناسخ بودن آيين اسلام نسبت به آيينهاي ديگر و كامل و جامع بودن آن در برابر آيينهاي پيشين، اين نيست كه آيينهاي پيشين از اصل و ريشه باطل و يا نادرست و يا ناقص و نارسا بودهاند؛ زيرا آييني كه از طرف خداوند دانا براي هدايت گروهي از بشر فرو فرستاده ميشود هرگز نميتواند ناقص و نادرست باشد؛ بلكه هر كدام از اين آيينها در جاي خود و عصر خويش كاملاً صحيح و رسا بوده و براي رسانيدن بشر آن عصر به هدفي كه شايستگي آن را داشته اشت، كافي و رسا بودهاند.
ولي براي بشر تكامليافته، بشري كه ميتواند قلّههاي بلندتري از كمالات مادّي و معنوي را تسخير كند، بايد فكر ديگري كرد و راه ديگري در اختيار او گذاشت كه بتواند با پيمودن راه، به اين قلّههاي بلند دست يابد و از كسب كمالات بلندتري كه براي آنها شايستگي دارد باز نماند، به همين دليل اديان آسماني يكي پس از ديگري براي تربيت انسان در مراحل مختلف نازل شده تا به آيين اسلام كه تكامليافتهترين مذهب ميباشد رسيده است
----------------------------
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید