چکيده
از گذشته تا به امروز همواره اعتقادات و باورها، آداب و رسوم، نحوه ي نيايش و پرستش هر مردمي در شکل گيري معابد ونيايشگاه هاي ايشان نقشي اساسي ايفا کرده است. اين در حالي است که در دنيا مدرن و فرامدرن امروز نيايشگاه ها نيز همچون ساير بناها يکي پس از ديگري به صورت کاملاً جدا از باورها و انديشه هاي مردمانشان شکل مي گيرند. در اين جاست که دانستن چگونگي شکل گيري کالبد خدايان در کهن روزگار، ما را به باورهاي پايه هر ملت و در عين حال به تفاوت ها، برتري ها و اصالت هاي موجود مي رساند.
بدين سان، باشد که اندک جاني به کالبد بي حس بناهاي امروز دميد ه شود.
مقدمه
انسان از بدو خلقتش به دنبال جايگاهي بوده است که تجلي «امر قدسي» را در آن به نمايش بگذارد و با تأمين «مکان» هاي خاص، حضور روح الهي را در آن مکان ها به صورت دايمي درآورد.
در حالتي کلي، در نظر تمامي جوامع، معابد صورتي از عالم است که حرکت گذراي جهان را به سکون تبد يل مي کند و زمان را به نقطه ي صفر باز مي گرداند، به عبارتي ديگر «آنچه را که در عالم به صورت حرکت بي وقفه وجود دارد. به شکلي پايبنده، تبد يل مي کند. در عالم، زمان بر مکان غالب است. در ساختمان معبد، بر عکس، زمان به مکان تغيير يافته است.» (4)
معماري يکي از دستاورد هاي مهم بشر است که با ساماند هي فضاي مصنوع، نيازهاي زيستي و فرازيستي او را برآورده مي سازد. اما در معابد، معماري از مرزهاي نيازهاي زيستي ساده فراتر مي رود و به تلاشي براي تجسم يک انديشه، و يک جهان بيني تبديل مي شود که ماده و صورت و شکل و حجم و قضا دارد. زيارتگاه ها، قد مگاه ها و نيايشگاه ها برترين نوع معماري در طول تاريخ را به نمايش گذاشته اند. اين ساختمان ها به گونه اي ويژه بر پايه ي معيارها و مفاهيم بنيادي جهان بيني و عناصر فرهنگي مرد مان شکل مي گرفته اند.
به گفته ي راپاپورت «محيط هاي مصنوع، مظهر مادي، دستگاه هاي نظم د هي و قالب د هي ذ هني هستند. اين در حالي است که در خاستگاه هاي سنتي معماري، قالب هاي ذ هني نظم د هي اغلب بر مقدسات استوار است، زيرا دين و آيين نقش محوري دارند.» (5)
بناي معبد نمادي از پايان رسيد ن آفرينش جهان و رسيد ن به ثبات نهايي است که در عين حال بيانگر رسيد ن از کثرت به وحدت مي باشد. «مفهوم اتمام و اختمام (خلق) جهان که معبد پيش نمايش آن است، در شکل چهارگوش معبد، متجلي مي شود اين شکل ذاتاً ضد شکل مدور جهان است که در پي حرکت کيهان پديد مي آيد. در حالي که شکل کروي (مدور) آسمان، نامحدود و بي منتهي است و اندازه پذير نيست، شلک بناي مقدس که چهارگوش يا مکعب است، مين قطعيت و حتميت و تغييرناپذيري قانون يا قانوني قطعي و تغييرناپذير است؛ اين چنين هر گونه معماري مقدس متعلق به هر سنتي که باشد، قابل تأويل به مضمون اساسي تبديل دايره به مربع (تربيع دايره) است.» (6)
دسته بندي نيايشگاه ها
در شناخت هر مقوله اي ابتدا بايد آن را تعريف و دسته بندي کرد. اگر نيايشگاه ها را از نظر مرتبه و سلسله مراتب تقدس شان در نظر گرفت، برخي از آن ها مقر الهي مي باشند، به طوري که ساکن اصلي چنين مأوايي از شأن الهي بهره دارد و به همين دليل عموم افراد بر اين باورند که اين الگوي ساختمان از آسمان نازل شده است.
برخي ديگر براي حضور الهي مي باشند. خانه ي کعبه در مکه که مقدس ترين عبادتگاه و مکان مذ هبي در اسلام مي باشد و تنها يک مکعب ميان تهي از سنگ است که محور دنيوي کيهان شناسي اسلامي را تشکيل مي د هد. اين در حالي است که ديرک چوبي يا ستون سنگي در اديان ديگر هم همين نقش را ايفا مي کنند.
برخي ديگر محل رجوع مي باشند. بدين دليل که همه افراد به مکان رجوعي در زند گي خويش نياز دارند تا در مقابله با وسوسه ها و دغدغه هاي دنياي فاني راهبر آن ها باشد و در آخرين مراحل، سکان زند گي شان را به دست گيرد.
برخي فقط، ساختمان يادبود هستند و معني آن ها براي مرد م يک نوع ساختمان يادبود و باقيمانده از عصر کهن است. محل معراج پيامبر (ص) به آسمان که به صورت محل مقدس درآمده است در اين دسته قرار مي گيرد.
و اگر آن ها را بر پايه ي کارکردشان مورد بررسي قرار داد مي توان گفت، که نيايشگاه ها يا براي خدمت به خدايان هستند و يا براي درخواست از خدايان و يا انتقال مکاشفه و آموزش ويا اظهار احترام و برگزاري جشنواره ها.
ژاپن
ابتدايي ترين آيين پرستش در ژاپن، آيين شين تو است که پرستش کامي ها رکن اساسي آن است. در اين آيين هر فرد در
معبد
خانواد گي اش به نيايش مي پردازد و ايزد کده ها تنها مکان هاي مقدسي هستند که براي مواجهه با امر قدسي به آن ها مراجعه مي کنند؛ پس پرستشگاه ويژه اي ندارند، و در هر خانه معمولاً يک محراب شين تو وجود دارد که کامي خانواده را آنجا مي پرستند و برنج، ميوه يا عود پيشکش آنان مي کنند. در اعتقادات آن ها هيچ اصول اخلاقي و رفتاري سفارش شده اي وجود ندارد، چرا که آن ها فرستاده اي ندارند و آيين شان سراسر اسطوره اي است. کامي هايي که مي پرستند داراي صفات انسان گونه اي هستند و مرز روشني ميان انسان و کامي وجود ندارد. پس به راحتي در همه چيز نفوذ مي کنند و خاصيت تقدس به آن ها مي بخشند.
پرستشگاه ها در اين آيين به گونه اي بيانگر انديشه موقتي بودن جهان و ناپايداري صورت ها مي باشند، چرا که هر 20 سال يک بار نابود و دوباره رونوشت هايي در برابر اصل به جايشان ساخته مي شود.
بازديد از ايزدکده هاي شين تو تقابل با عظمت وجنبه ي الوهيت امر قدسي نيست. بلکه هر چه هست ترکيبي از حضور 3 گانه انسان - خدا - طبيعت است که کليتي واحد را شکل مي د هد. همه ي عناصر اين ايزدکده ها در ايجاد حس تقدس با همديگر همکاري دارند. حتا در طول مسير رسيد ن به اين ايزد کده ها که خارج از شهر و در جنگل هستند، فرد با تغييراتي رو به رو مي شود که کم کم احساس حضور در مکان مقدس را پيدا مي کند و از آن دنياي مادي اطرافش جدا، و به بطن طبيعت که از نظر فرد ژاپني مادر مقدس است برده مي شود. اما در پس همه ي اين بازي ها، ئو پس از عبور از دروازه هاي نمادين و حصارهاي مختلف، حقيقت (ساختمان اصلي معبد و جايگاه شيء مقدس) در نهايت ساد گي، خلوص و به دور از هر نوع پليدي خود را به زائر نمايان مي سازد.
مفهوم حصار در اين ايزدکده ها متفاوت از مفهوم غربي حصار است. بدين معنا که به عنوان قطع کامل د رون و بر ون نمي باشد. به عبارتي حصار اطراف ايزد کده به جدا کرد ن فضاي مقدس از فضاي غيرمقدس مي پردازد.
چنين مسير تعريف شده اي براي معابد در تقويت احساس تقدس و فاصله گرفتن از دنياي مادي بسيار موثر است. نخستين دروازه معمولاً اند کي دور از محور جابه جا شده است. و مسير پس از گذر از اولين توري يي، از رودخانه اي عبور مي کند که به صورت نمادين پليدي ها را از روح وجسم انسان جدا مي کند. سپس فرد با گذر از پلي که ارتفاع اش کم است، ديدي 3 بعدي نسبت به محيط پيدا مي کند. از آن پس مسير از پيچ هاي مختلفي عبور مي کند که نمادي از گذشتن از مراحل مختلف زند گي است. گذشتن مسير از جنگل، از بين درختان سدر، و ديد محدود از ميان نورها و سايه ها همه و همه در آماده ساختن انسان در رسيد ن به روشنايي کمک مي کنند.
آيين ديگري که در ژاپن رواج دارد، آيين بودا است که تحت تأثير ترجمه و انديشه ي چيني و تائويي به ژاپن وارد شد و توانست خدايان بومي و محلّي آيين شين تو را نيز به عنوان بوداها و بودي ستوه ها دربرگيرد.
از آن جا که در دين بودايي اعتقاد به خدايي وجود ندارد، اعمال آييني نيز در آن جايي ندارد. اعمال مذ هبي يک بودايي عموماً پيروي از قوانين اخلاقي اين دين است، نه انجام عبادت با شيوه هاي خاص پرستش و مراسم هاي گوناگون عبادي، پس معابد، به دور از هياهوهاي شهري و زندگي مادي، تنها مکان هايي براي تفکر و رسيد ن به روشن شدگي مي باشند.
اما آنچه که در واقعيت ايجاد شده است، معبادي با تزيينات فراوان هستند که جايگاه مجسمه هاي بودا شده اند که اين سبب سير در آفاق هر چه بيش تر زائران مي شود. تا آن جا که در مواردي براي رفع اين مشکل علاوه بر ساختمان اصلي معبد، اتاق هاي دنج و عاري از هر تزييناتي ساخته شده است. تصاوير 12 تا 16 نمونه هايي از معابد بودايي را نشان مي د هند.
دروازه ها: در معابد بودايي به جهت گيري توجه مي شود و چهار دروازه در امتداد چهار محور اصلي دارد. در عين حال دروازه جنوبي شاخص مي شود که به نخستين حياط باز مي شود.
پاگودا: تالار اصلي: يا کندو kando براي نگه داري مجسمه هاي خدايان. ناقوس: محوطه: همه عمارت ها در يک حصار مستطيل قرار گرفته اند.
طريقت ديگر ذن است که در قرن 13 به وسيله ي روحانيون چيني که پس از حمله ي مغول ها به ژاپن گريخته بودند، رواج داده شد. در طريقت ذ ن هدف، رسيد ن به روشن شد گي و تفکر است. پس معبد در نهايت آرامش، سکون و تقارن مي باشد. و علاوه بر آن در کنار هر معبد باغ هاي شني در دل طبيعت وجود دارد که مکان هاي تفکر مي باشد. پس در اين جا امر مقدس عاملي خارجي و دور از دسترس نمي باشد که بر شيء و يا مکاني تابيده شده باشد، بلکه آن حقيقت جاودان در درون خود افراد نهفته است و طريقت رسيد ن به آن همين زند گي عادي و کارهاي روزمره است.
هند
در آيين هندو معابد در مقابل انسان مقياس بسيار عظيمي دارند و خبر از حقيقتي عظيم مي د هند که با تزيينات فراوان زميني شده اند. اين در حالي است که درون اين معابد مکاني براي حضور انسان و در نتيجه تفکر وجود ندارد. «معابد هندو تالاري براي نيايش دسته جمعي نيست، بلکه اقامتگاه خداست.» (7)
نيايشگاه هاي سنگي آيين هندو تنها اتاق هايي هستند براي تمثال يا نمود مورد پرستش که تنها بايد از بيرون مشاهده مي شوند. پلان آن ها مربع است که بيانگر مادي ذات الهي مي باشد و حجم مکعب ساده اي دارند. نقشه آن ها بر اساس ماندلا شکل مي گيرد. و قواعد کيهان شناسي در آن ها مورد توجه است. در واقع مي توان گفت در اين جا مرز ميان معماري و پيکرتراشي برداشته شده است.
همه ي معابد در آيين هندو (که شامل معابد شمالي و جنوبي نيز مي شود) کاملاً برون گرايند و از نظر شکل بيروني شبيه مجسمه هستند.
از آن جا که ميزان توده ي ساختماني اين نيايشگاه ها به فضاي خالي شان که جاي انسان است بسيار زياد مي باشد و عمد تاً داخل آن ها فقط راه عبوري است و شايد محل حضور انسان هم نباشد، شايد بتوان گفت آن ها موزه اي از هزاران نقش برجسته را تشکيل داده اند که همانند يک مجسمه انسان را به سمت خود فرا مي خوانند.
دسته اي ديگر معابد جنوبي هستند که از قرن 7 شروع شدند، و به گووه اي تکامل يافته ي معابد سنگي هستند.
معابد شمالي نيز گونه اي از امکان مقدس براي نيايش افراد است. اما با آن که فضاي د روني آن ها براي حضور انسان ها خالي شده، همچنان در اين ها نيز عامل پيکرتراشي بر عامل معماري و ايجاد فضايي براي حضور انسان غالب است.
در يک ديد کلي مي توان گفت که معابد شمالي از سه بخش تشکيل شده اند: سيکارا (سکوي رفيع)- ويمانا (قسمت مکعب وار معبد) - مانداپا (سقف هاي کروي مانند). که در اثر گذر زمان متکامل تر شده است. بد ين صورت که کم کم سيکاراها بلندتر شدند و بر ارتفاع و تعدد مانداپاها افزوده شده. به طوري که توالي سريع و سيل آسايي از شکل هاي موج دار ايجاد مي کنند (مانند معبد خاجوراهو)
معابد هندو را مي توان با معابد يوناني که خانه رب النوع هاست قياس کرد، چرا که خاصيت برون گرايي و مجسمه گون بود ن شان بسيار آن ها را به هم نزديک مي کند.
معماري بودايي در هند از نماد ها و المان هاي اين دين نشأت مي گيرد. و عمده ي معابد اين آيين استوپاها و معابد غاري هستند. استوپاها به صورت مدور - و پشته اي خاکي ونيم کره آجري توپري هستند. که بيش تر در بيرون شهرها مکان يابي شده اند تا آرامش راهب ها به هم نخورد. منشأ آن ها از گور تل هايي گرفته شده که در آيين بودا به صورت بقعه و براي نگهداري لوازم پيشوايان بودا ساخته مي شدند.
در اين جا راه رسيد ن به طريقت به صورت دايره است که بيان کننده ي چرخه ي زند گي، مرگ و تولد و دوباره به دام افتاد ن مي باشد.
در آيين بودايي مشاهده مي شود با آن که مفاهيم ثبات و مشترک است، اما 2 نوع معبد با ويژگي هاي مختلف و حتا متضاد ايجاد شده است. به طوري که معابد غاري و استوپاها تز و آنتي تز يکد يگرند. معابد غاري در خارج شهر، کاملاً درون گرا، تاريک، بدون پنجره و توسط هر چيزي که انسان را تحريک کند شکل گرفته اند و غارهايي در دل طبيعت هستنند که راهبان براي تفکر و رسيد ن به روشن شد گي به آن پناه مي بردند تا به دور از شرايط عادي زند گي باشند. آن ها به مال دنيا پشت کرده و به گدايي مي پردازند. در حالي که استوپاها در درون بافت شهري و کاملا برون گرا هستند.
معماري معابد غاري بر خلاف استوپاها که متمرکز ودايره اي هستند به صورت محوري مي باشند و از يک تالار اجتماع (چيتيه) تشکيل مي شوند. که در انتهاي آن ها استوپاهاي ساده اي براي نگهداري خاکستر مقدسين و يا اشياي مقدس قرار دارد اين تالار همانند پلان کليساهاي مسيحي و باسيليکاي 3 بخشي است و 2 رديف ستون به صورت غلام گردش پشت استوپا را دور مي زند.
نتيجه گيري
قداست ذاتي يگانه است که براي نمود يافتن، در قالب هاي گوناگون مي نشيند. اما گاه در اين تنزل يافتن و کالبدي شد ن به بيراهه مي رود. اين جاست که يک بررسي تطبيقي قادر خواهد بود روشن گر راه ما باشد و اين قياس هنگامي کامل تر خواهد بود که با نيايشگاه هاي فرهنگ و آيين خويش به اتمام رسد.
مسجد نيايشگاه مسلمانان، تنها مرکز توجه خود انسان است و در آن انسان است که هدف معماري قرار گرفته است.
عباد تگاه در اين جا به منزله ي سکوي پرواز انسان از ارتباط با مرتبه نازل هستي به ارتباط با مراتب عالي تر هستي يعني عالم معقول و ملکوت مي باشد. بدين ترتيب عباد تگاه در اسلام انسان را از ساحت غريزه و نفسانيات و حيات دنيوي دور ساخته و با ايجاد فضاهايي امن، آرام، خالص، تمرکز آفرين، زمينه ساز تمرکز و حضور قلب و خود آگاهي انسان مي باشد. بنابراين به جاي به اوج برد ن فيزيکي انسان، نقطه اوج عبادت انسان را بر خاک افتاد گي مي بيند و نه سر به فلک کشيد ن گنبد ها و منابره ها براي جنگ کرد ن با آسمان. پس بر خلاف معابد هندي، مساجد به جاي آن که ارتفاع و سير صعودي داشته باشند، اين سطح مسجد است که بر روي زمين و هماهنگ با بافت اطرافش گسترش مي يابد، گويي که از آن جدا نيست و هم آن نيست. دليل ديگر اين امر آن است که در دين اسلام تجمع مسلمين براي عبادت شرط است پس وسعت اهميت پيدا مي کند، در حالي که در معابد هندي تنها عده معدودي براي عبادت مي روند. پس وسعت معنايي ندارد و به ارتفاع اکتفا مي شود. نکته قابل ذ کر ديگر آن است که هنر اسلامي هنري تجديدي است و در کلام الهي نهفته است و همين امر باعث شده در معماري اسلامي شکل و شمايل جاي خود را به هندسه د هند. در حالي که هنر بودايي هنر شمايل و مجسمه سازي است. و مي بينيم که هندسه معماري معابد آن ها بسيار ساده است.
اما علي رغم همه اين اختلافات بين معماري مساجد و معابد ژاپني شباهت هاي زيادتر و بسيار ظريفي وجود دارد که از آن جمله ساد گي آن ها و زيبايي عاري از شکوه و عظمت گرايي و نيز همنوايي با طبيعت مي باشد.
پينوشتها:
1- هيأت علمي دانشگاه علم و صنعت، دانشکده معماري ، رييس دانشگاه هنر اصفهان.
2- هيأت علمي دانشگاه علم و صنعت، دانشکده معماري.
3- کارشناسي ارشد دانشگاه علم و صنعت، دانشکده ي معماري.
4- هنر مقدس، 17.
5- کالبد خدايان، پژمان شقايقي، صص 52-59.
6- همان، ص 18. تنها معابد مدور استوپاها هستند که آن ها هم بيانگر اعتقاد به تناسخ مي باشند.
7- هنر در گذر زمان - هنر هند. .
نويسندگان: د کتر فرهنگ مظفر (1)
مهندس عبدالحميد نقره کار (2)
مهندس عرفانه علامه (3)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید