هندوگرايي، هندوئيسم يا آئين هندو ديني با سه هزار سال ديرينگي و ميليون ها پيرو است. هندوگرايي سومين دين بزرگ جهان است. اين آيين تغيير يافته آيين ودايي هند است. دين اريايي هاي مهاجر به هند که متون آن اشتراکات بسياري با اوستاي زردشت دارد. باور هاي اقوام بومي هند، مانند تمدن دره? موهنجودارو، در خداياني مانند رودره تجلي يافت که در دوران بعد در قالب خدايان اصلي آيين هندو متجلي شد.
با وجود گوناگوني زياد ميان شاخههاي هندوگرايي و پيروان آن، چند باور اوليه در همه آنها مشترک است. اين باورهاي اوليه عبارتند از باززايي يا تناسخ (دوباره زاده شدن)، امکان رهايي از باززايي توسط رستگاري؛ و باور به قوانين کارما (هر چه بکاري همان بدرَوي) و دارما (نظم ذاتي و دروني اشياء و پديدهها). روش زندگي هندوها پيرامون اين مفاهيم شکل ميگيرد.
به باور هندوها، يک روح واحد کيهاني به نام برهمن وجود دارد. هر موجود زنده يک روح ذاتي (آتمان) و خدايي دارد که با برهمن يکي است. از آنجا که موجودات زنده اين را درک نميکنند و فريب اين تصاوير ناماندگار جهان ظاهري را ميخورند روحهاي ذاتي افراد در تله بدنها گير افتاده و نميتواند به برهمن بپيوندد. تنها زماني که فرد اين يگانگي ارواح را کاملاً درک کرد، آتمان ميتواند از چرخه زايش دوباره و قانون کارما بگريزد و به برهمن جاويدان بپيوندد.
در آئين هندو، برهمن به ? صورت تعريف ميشود: نيرگونا برهمن(Nirguna) و سگونا برهمن(saguna). نيرگونا برهمن اصلي را بازگو ميکند که برهمن را بالاتر از حس بشري و سخن و کلمه ميداند و بيان ميدارد که روح واحد جهاني غير قابل توصيف است. اما سگونا برهمن سعي در شناساندن برهن با صفات قابل لمس دارد. اصل سگونا برهمن، برهمن را به شکل خدايان مختلف قابل پرستش ميداند. دين برهمايي داراي سه خدا مرد با نامهاي: برهما، ويشنو و شيوا است. خدايان زن آئين هندو شامل پارواتي, دوي، و لاکشمي ميباشد.
در هندوئيسم، يوگا، پارسايي صوفيوار، مراقبه و پرستش ايزدان به عنوان راههاي گريختن از باززايي دانسته ميشوند.
آئين هندو در قديم دين برهمايي خوانده ميشد که به برهما، خداي هندوان اشاره ميکرد و امروزه پيروان اين آئين را هندو مينامند که نام درستي نميباشد. شهر مذهبي برهماييان بنارس ميباشد. مهمترين نوشتار در اين دين وداها ميباشند.
آيين هندوئيزم به سه دوره تقسيم ميشود:
1- دورهي ودايي: اين مشترک بين آريايي ها و اقوام مهاجر هند است که جزء آرياييان بودهاند. ودا به معني «دانستن» است.
2- برهمن: برهمن يک مکتب فلسفي نيست، اگر چه بانيان آيين برهمني بر آن بودهاند تا در صدد کشف پيدايش عالم بر آيند، اما در وادي حيرت مانده و نتوانستهاند پاسخي بر سؤالات خود پيدا کنند. آيين برهمن تحريف حقيقت وداييست از سوي برخي روحانيون ودايي و در آن مراسم عبادي توسعه و گسترش يافت، بي آن که حقيقتي براي آن يافت شود.
3- هندو: مرحلهي بعدي آيين ودايي «هندوئيزم» است. آغاز اين دوره از قرن هشت ميلاديست. هندوئزم معتقد به مجموعهيي از عقايد متضاد است که ميتوان به وحدت وجود، تعدد خدايان و توحيد اشاره کرد.
کتابهاي مقدس هندوها عبارت است از: ودا، برهمنا، اوپانيشاد، و متون پورانا. از عموميترين خدايان آيين هندو ميتوان به شيوا (خداي تخريب و توحيد) و ويشنو (خداي محافظ جهان) اشاره کرد.
روزه در آيين هندو
هندوها معمولاً در روزهاي ماه جديد و جشن هايي مانند shivratri، durga puja و saraswati puja روزه مي گيرند. زنان شمال هند در روز karva chauth هم روزه مي گيرند.
نحوه ي روزه بستگي به خود فرد دارد. ممکن است روزه، امتناع از خوردن و آشاميدن هر نوع غذا يا نوشيدني براي مدت 24ساعت باشد، اما بيشتر شامل نخوردن غذاهاي جامد است و نوشيدن مقداري آب يا شير مجاز است.
هدف از اين روزه، افزايش تمرکز در مديتيشن (meditation) يا عبادت براي تطهير درون است و گاهي به عنوان دادن يک قرباني در نظر گرفته مي شود.
هند ، هندو و حقوق زنان
در خانوادههاي سنتي هندو و طبق آيين مقدس، زني که بيوه ميشد بايد موهايش را ميتراشيد و ساري سفيد بر تن ميکرد و زيورآلاتاش را، مانند گوشواره، چوري، حلقههاي انگشت پا و خال سرخ پيشانياش، که نماد نيکبختي (شوبا) محسوب ميشد، از خود دور ميکرد. زن پس از فوت شوهرش به پسران خود وابسته بود و حضور بيوهزن در مجلس و جشنها نامبارک تلقي ميشد ...
خانوادهي هندو نوعا مبتني بر اصل پدرشاهي بود و در آن، پدر بر همسر، فرزندان، بردهگاناش سلطهي کامل داشت. زن موجودي بود دوستداشتني، اما پست. بنا بر يک افسانهي هندو، در آغاز که توشتري، صنعتگر آسماني، خواست به آفرينش زن بپردازد، دريافت که هر چه مصالح داشته در ساختن مرد به کار برده، و از عناصر جامد چيزي برايش نمانده است، براي حل اين دشواري، زن را با آميزهيي از خردهريزها و ماندههاي آفرينش شکل بخشيد.
قانون نامهي مانو با عباراتي از زن نام ميبرد که يادآور دورهي اوليهي الاهيات مسيحيست: «سرچشمهي ننگ زن است، سرچشمهي ستيز زن است، سرچشمهي زيرين زن است، پس بايد از زن پرهيز کرد.» همچنين زن در تمام عمر بايد تحت قيموميت کسي باشد، نخست پدر، سپس شوهر و سرانجام هم پسرش.
زن شوهرش را با فروتني «آقا» و«سرور» خطاب ميکرد. در ميان مردم چند قدم پشت سر شوهرش راه ميرفت، پس از آن که ديگران غذايشان را خوردند، او پسماندهي شوهر و پسراناش را ميخورد.
زنان هند مثل خواهرانشان در اروپا و امريکاي پيش از زمان ما، تنها در صورتي از آموزش برخوردار ميشدند که يا بانويي بزرگزاده و اصيل باشند يا روسپي معابد. سوادآموزي نه تنها موجب افزايش قدرت او در برابر مرد نميشد، که از جذابيت او هم ميکاست. شوهر ميتوانست زنش را به دليل آلودهدامني طلاق دهد، اما زن نميتوانست به هيچ علتي از شوهر خود طلاق بگيرد. زن اگر شراب مينوشيد يا بيمار و سرکش و پرخاشگر ميشد، در اين صورت مرد ميتوانست (بي آن که او را طلاق دهد) زن ديگري بگيرد.
طبق رسم «نيوگا» زن بيوه ميتوانست با برادر شوهر سابقاش ازدواج کند، البته در اوائل قرن اخير ميلادي اين رسم منسوخ گرديد. اگرچه امروزه يک بيوهي هندي ميتواند ازدواج کند، اما به دلايلي نظير حفظ شأن خانوادهگي و نامقبولي جامعه، کمتر بيوهيي تمايل به ازدواج دارد.
در کل، فرديت زن در وجود شوهرش مستهلک شده است و او بدون شوهرش وجود مستقلي ندارد. زن با باردار شدن هويت بزرگسالان را پيدا ميکند و نگراني او مبني بر عقيم بودن از بين ميرود.
ساتي
شايد منفورترين نکتهيي که در آيين هندو ديده ميشود «ساتي»ست. ساتي يا «زن پاکدامن» بدين معنيست که زن بعد از مرگ شوهر بايد داوطلبانه خود را داخل هيزم و آتشي که فراهم شده ميانداخت. اين امر ابتدا در وداها نبوده و بعدها اضافه شده و بعد مدتي سمبليک شده طوري که زن ميرود و در کنار جنازهي شوهرش ميخوابد و آرام بلند ميشود. زناني که اين کار را ميکردند قديسه ميشدند. در واقع، اوج تقوا بود که زن چنين کاري کند.
در مراسم «جاهار» که با ساتي متفاوت بود و بيشتر ميان زنان بيوهي «طبقهي راچپوتي»، طبقهي سلحشوران، رايج بوده است، زنان بيوه دستهجمعي خود را ميسوزانند تا عفت خود را حفظ کرده تا تسليم موگلهاي مهاجم نشوند.
زن در کتابهاي قانون
زنان در کتابهاي قانون نازلترين شأن شخصيتي و اجتماعي را دارند و از حضور در فعاليتهاي اجتماعي و مذهبي محروم شدهاند. زنان از نظر قانون ناخالصاند و با ازدواج مجاز ميشوند تا آيين مذهبي را توسط گورو فرا گيرند. در اين دوره، خدمت به شوهر مهمتراز يادگيري آيين دينيست. زنان در به جاي آوردن آيين ديني تابع شوهرشان هستند. همچنين در آيين هندو اساسا ارث وجود ندارد و زنها ارث نميبرند. در قانون نامهي مانو آمده است که سه کس سزاوار داشتن مال و منال نيستند: همسر، پسر، برده.
زن در هندوئيزم مدرن
در قرن نزده مسائل مربوط به زنان و جايگاه آنها بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت و مواردي چون ازدواج کودکان، بچهکشي، چند همسري، ازدواج بيوهها، حقوق مالکيت زنان و رسوم ناعادلانهي اجتماعي مثل ساتي مورد بازبيني قرار گرفت. اصلاحطلبان براي بهبود وضعيت زنان از مسألهي ساتي گرفته تا حقوق مالکيت زحمات زيادي کشيدند. به عنوان مثال، راجا راموهان (????- ????)، بنيانگذار نهضت براهوما ساماج، در منسوخ کردن رسم ساتي و ديگر حقوق زنان نقش بهسزايي ايفا کرد. ايشوار چاندرا (????- ????) همراه جمعي ديگر براي اجازهي ازدواج مجدد بيوهها آن قدر پافشاري کردند که سرانجام سال ???? قانون ازدواج بيوهها رسما به تصويب رسيد. با اين همه، باز شاهد تبعيض و نابرابري در تمامي عرصهها در هند هستيم
درمورد تناسخ
يكي از موضوعاتي كه بوداييان و هندوها شديدا به آن اعتقاد دارند مساله تناسخ است. تناسخ به معناي حلول دوباره روح در جسم انساني است. در كنار تناسخ مفاهيمي مانند مسخ ( حلول روح در حيوانات)، فسخ ( حلول روح در نباتات)، و رسخ ( حلول روح در جمادات) مطرح مي شوند. بوداييان اعتقاد دارند كه انسان ها بعد از مرگ با توجه به اعمالي كه داشته اند دچار نسخ، مسخ، فسخ يا مسخ مي شوند. مثلا اگر كسي در اين دنيا حيوانات را بسيار اذيت مي كرده، بعد از مرگ روح او در جسم يك حيوان حلول مي كند ( مسخ) و دچار زحمات و سختي هاي حيوان بودن مي شود. در مورد تناسخ هم مي گويند اگر انسان خوبي باشيم بعد از مرگ در جسم انساني مي آييم و در پي تحقق آرزوهاي زندگي هاي قبلي خود مي رويم. مثلا بودا مي گفت كه من هشتاد و يك مليون با دچار تناسخ شده ام. بوداييان با اين تفكر بعضي از سوالات از جمله اينكه چرا بعضي از افراد استعداد هاي زيادي در زمينه تحصيلي ، كاري و غيره دارند يا اينكه چرا عده اي با بيماري هاي خطرناك به دنيا مي آيند يا در طول زندگي دچار بيماري هاي لاعلاج مي شوند و در اثر آن هم مي ميرند، پاسخ مي دهند. به عنوان مثال مي گويند بعضي از كساني كه در جنگ جهاني انسان ها را كشتار مي كردند در زندگي هاي بعدي خود دچار سرطان شده اند و به طرز بدي از دنيا رفته اند.
در نظر اديان الهي به خصوص اسلام تناسخ كاملا مردود است زيرا انكار معاد و بهشت و جهنم كه از ظروريات اديان الهي مي باشد است. اين قضيه در دين مبين اسلام به گونه اي ديگر بيان شده و اعتقاد بر اين است كه انسان ها قبل از حلول در جسم دنيوي ، در عالم ذر زندگي مي كرده اند و خود اين عالم داراي مراتب و مراحل زيادي است. در بين حكماي اسلامي هم ملاصدرا به تكامل رو به بالا اعتقاد دارد و مي گويد كسي كه به جسم انساني وارد شد ديگر از اين مرحله پايين تر نمي رود و همواره به سمت بالا حركت مي كند.
رد تناسخ در قرآن
از جمله آياتي كه در قرآن كريم با تناسخ در تضاد مي باشد آيه هاي 100-99 سوره مومنون است كه مي فرمايد:{ حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}
« آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مي دهند) تا زماني كه مرگ يكي از آن ها فرا مي رسد مي گويد: پروردگارا مرا بازگردان(99) باشد كه در آنچه ترك كرده ام عمل صالح انجام دهم. حاشا كه بازگردد، همانا سخني كه او مي گويد و هيچ فايده اي ندارد. از پس سرشان برزخ است تا روزي كه برانگيخته شوند.»(100)
در آيات 53-51 سوره يس هم داريم:{ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ* قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ*ِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ}
«و در صور دميده شود، ناگهان آن ها از قبرها ، شتابان به سوي پروردگارشان مي روند(51) مي گويند اي واي بر ما چه كسي ما را از خوابگاهمان بر انگيخت؟ (آري) اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده است و فرستادگان او راست گفتند.(52) صيحه واحدي بيش نيست، ناگهان همگي نزد ما حاظر مي شوند.»(53)
در كنار اين ها وجود عالم برزخ در تضاد كامل با تناسخ است.
همچنين در ميان روايات حديثي از امام رضا (ع) است كه مي فرمايند:
هركس قايل به تناسخ باشد نسبت به خدا كافر شده و بهشت و جهنم را تكذيب نموده است.
تهيه كننده: محمود كريمي شروداني
منابع:
www.askdin.com
ويکيپديا
شبکه ايران زنان
rbc.najva.ir
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید