مقدمه
کتاب گيتا به زبان سانسکريت در سنه حدود 500 ق.م تدوين گرديد. اولين ترجمه آن به زبان انگليسي به سال 1785 توسط چارلز ويلکينز Charles Wilins.
اساس گيتا عبارت است از ديدن خداوند در همه چيز و همه چيز در خداوند، گيتا اولين توسعه و وسعت بينش روحاني و دروني بشر است. اين کتاب انجيل همه است و سمفوني نور، عشق الهي، زندگي و عمل، همراه با ديد روحاني است و اينکه تمام اعمال و افکار عشق انسان بايد براي خداوند در رضاي او باشد.
متجاوز از سه هزار سال است که فرهنگ سانسکريت هند، در اين سرزمين با وداها ( Vedas) و گرامر پانيني(Panini) که کامل ترين در عين حال مختصرترين گرامر سانسکريت است شروع شده است.
ادبيات سانسکريت به راستي يکي از زيباترين ادبيات جهان است.
نمونه هاي بي مانند اين ادبيات عبارتند از سرودهاي ودائي با تمام زيبائيش، اوپانيشادها(Upanishaes) با تمام عظمت و درخشندگي خود و بهاگوادگيتا( Git Bahagvad) با داستانهاي حماسي و قهرماني زيباي هند توام با معاني عقلي و روحاني و نيز فلسفه سانکيه و فلسفه روانشناسي يوگا(Yoga) و فلسفه شاعرانه توحيدي ودانتا(Vedanta) و قوانين مانو( Manu) و گرامر پانيني و بالاخره اشعار و تراژدي کالي داسا (Kalidasa).
در حقيقت ادبيات سانسکريت علاوه بر جنبه رمانتيکي همراه با يک نوع ايده- آليسم و عقل عملي که غايت رسيدن به يک وادي روحاني مي باشد.
سرودهاي ودائي در تحسين و توصيف عظمت خلقت و خالق جهان است و خداوند در وداها به اين صورت تجلي مي کند.
« او کسي است که بهشت و زمين را جدا از يکديگر خلق کرده است و حرکت خورشيد ستارگان و زمين را در برابر آنها گسترده داشته است. اوست که با بزرگي اش عقل را به فرزندان بشر داده است. من با قلبم با او صحبت مي کنم، مي پرسم چگونه امکان دارد به خداي خود بپيوندم؟ چه چيزي را تقديم او کنم که لايق و سزاوار او باشد»( ريگ ودا 711086).
وداها در حقيقت شروع پيدايش بينش و افکار روحاني و فلسفي در بشر در شش هزار سال قبل از ميلاد است. در وداها درباره آفرينش بشر سرودهائي وجود دارد.
« در آغاز هيچ چيز نبود، نه آسمان بود، نه بهشت، و نه آسمان، نه مرگ، نه زندگي، چه قدرتي وجود داشت؟ و در کجا؟ تنها يک قدر، و اين قدرت در صلح و آرامش عميق بود. در حاليکه تاريکي پنهان در تاريکي بود. همه چيز بدون شکل بود. عشق بود که در وجود او برانگيخته شد. عشق اولين دانه روح. اين اولين حقيقتي بود که مقدسين در قلب خود يافتند و همراه با عقل اتحاد بين وجود غير وجود را شناختند.»
تنها خدايي که در بالاترين مرتبه بهشت قرار دارد اين را مي داند که عالم چگونه بوجود آمده است».(ريگ ودا129)
وداها، شروع و آغاز بينش روحاني و فلسفي در بشر است و عصر تفکر درباره خالق جهان و پيشرفت معنوي بشر. در اوپانيشادها اين بينش دروني و روحاني بشر به نقطه عظمت و اوج خود رسيده است. يکصد و دوازده بخش اوپانيشادها تحت عناوين خاص به زبان سانسکريت وجود داشته است که هجده قسمت آن از مهم ترين مي باشد. طويل ترين آنها فصل چاندوگيا اوپانيشاد قريب صد صفحه ساير فصول بين سه تا سي و پنج صفحه اند. ايزا(Isa) هم از مهمترين قسمت هاي آن است. قسمت هاي اوليه اوپانيشادها به زبان نثر است و به سال 750 ق.م برمي گردد. قسمت هاي منظوم اوپانيشاد مربوط به سال هاي بسيار بعد مي باشد و نويسندگان آنها ناشناس هستند.
در وداها انسان به طبيعت بيرون پرداخته است و در اوپانيشادها به طبيعت درون خود مي پردازد و از کثرت به وحدت مي رسد. در اوپانيشادها پاسخ سوال بشر در دو چيز خلاصه مي شود. برهمن و آتمن آنها دو نام براي يک حقيقت اند. هر دو يک واقعيت نيستند. حقيقت عالم برهمن است. و حقيقت دروني وجود ما آتمن مي باشد و کلمه مقدس ام هردوي اينهاست. ام يعني حقيقت مثبت تام.« در اوپانيشادها موضوع اصلي اتحاد و وحدت آتمن و برهمن است و در اطراف آن داستانهاي زيبا و سوال و جوابها بصورت زيباترين اشعار جلوه گر مي شود». آتمن همان نفس و يا Self در اوپانيشاد توصيف شده و برهمن نفس جهان بيکران و لايتناهي و فراتر از فکر و انديشه مي باشد. او ماوراي زمان و مکان است. برهمن يا نفس جهان ماورا همه چيز است.
در کتب وداها تأکيد بر جهان طبيعت و ارتباط آن با خالق آفرينش است و سرودها در وصف آن دو مي باشد.
در اوپانيشادها دنياي درون و دنياي دانش و شناخته ها و عالم متعالي و برتر مطرح مي شود. در کتاب بهاگوادگيتا مفهوم زندگي و عمل و عشق اضافه شده است. به اين صورت اگر زندگي در عمل متناهي و ناپايدار است، آگاهي و عالي تر هوشياري غيرمتناهي است که عشق و زندگي را به نور تبديل مي کند. اتحاد و پيوند بين بيکران و غيربيکران بوجود مي آيد.
مهاباراتا که مجموعه حماسي بسيار عظيمي است که کتاب گيتا بخشي از آن است، کتاب مهاباراتا که داستانهاي آن بر محور جنگ قهرمانانه و تا حدي تاريخي بين دو خانواده که نبرد دو نيروي خير و شر مي باشد. مهاباراتا شامل هشت کتاب است و بهاگوادگيتا جزئي از آن بوده و شامل هجده فصل است. در اين جنگ واقعي آرجونا قهرمان اصلي مي باشد و در اين جنگ گفت و گو بين کريشنا ( Krsna) آرجونا(Arjuna) نمادين و سمبليک است، گيتا مثل يک محراب کوچک است در دل يک معبد بزرگ و عظيم و ارجونا نماينده روح بشر و گريشنا در نقش نماينده اين روح و ارابه ران کالسکه ظاهر مي شود. کالسکه خود نقش نمادين چه در اوپانيشادها و يا کالسکه اي که افلاطون، يا بودا بر آن سوار شدند با مفهوم کاملاً روحاني، کالسکه يا ارابه به سوي « حقيقت، نيروانا و يا سرزمين آزادي و سکوت و رهائي مي راند و يعني کاربرد يک شي مادي به منظور يک مفهوم روحاني. در گيتا مفاهيم بدين گونه آمده است و يا مفهوم شستشو در آب رودخانه گنگ که مفهوم روحاني دارد، براي درک مفاهيم روحاني گيتا بهتر است به موضوع جنگ واقعي که در داستان حماسي عظيم مهاباراتا است فکر نکرد. بلکه خوانندگان گيتا در اين اثر بايستي بيشتر به مفهوم تلاش روح بشر فکر کنند. چنانچه در پايان فصل سوم کريشنا به آرجونا مي گويد« يک جنگجو باشد و اميال و هوسها را که بزرگترين دشمن روح بشر است را از بين ببر» و يا در پايان فصل چهارم مجدداً مي گويد « با شمشير عقل شکي را که نتيجه ناداني سراسر قلبت را فرا گرفته از بين ببر» حال چگونه مفهوم « عشق» در گيتا از ميان اين همه مفاهيم جنگ و کشتار، خيانت برخواسته است. پاسخ کريشنا اين است « زمانيکه انسان خداوند را در وجود خود و ديگران يکسان و همانند ببيند او خودش را با آزار دادن ديگران مي آزارد: و در نتيجه بدين طريق به بالاترين راه مي رسد»13:28.
گيتا مثل يک سمفوني زيبا، ابتداي صداي مهيب جنگ است، در اين جنگ روح بشر طالب پيروزي دروني است. در گيتا خداوند بشر را به سوي خود براي رستگاري مي خواند « عشق حقيقي عشق به ابديت است. که همواره سرشار است و انسان تنها آرامش را در لايتناهي يافته و چنانچه انسان در پي اميال و لذات محدود باشد هرگز به لذات ابدي و لايتناهي نخواهد رسيد»2:70 و در گيتا دعا و تفکر بسيار براي رسيدن به وحدت دروني اهميت دارد. در فصل 4:11 کريشنا مي گويد« به همان گونه که انسان به من عشق بورزد من هم به او عشق خواهم ورزيد، براي انسان راه هاي گوناگوني قرار داده شده است ولي تمام راه ها به من پايان مي پذيرد.»
در گيتا اهميت زيادي به قوه دلالت و تشخيص انسان جهت تمييز احساسات و عواطف درست از نادرست، حقيقت از اوهام، بينش حقيقي از غير حقيقي داده شده است فصل 18:51».
درباره اهميت کنترل نفس و تماميت و کمال در عمل براساس « کارمايوگا Karma Yoga» در کتاب گيتا بحث شده است. گيتا مي خواهد انسان در يک حالت پيوند روحاني با خداوند توأم با هماهنگي با ساير مردم در سايه کنترل نفس به سر برد.
غير از مباحثي که ذکر شد و محور اصلي کتاب گيتا را تشکيل داده اند ساير مباحثي که در گيتا آمده عبارتند از: جناتا(Jnana)، بکتي(Bhakti) و کارما(Karma) نور، عشق، زندگي.
اين سه بيانيه به همراه مفاهيم سات(Sat)، چيت(Cit) و آناندا(Ananda)بودن وجود، آگاهي بيداري، سرور و اينکه ذات وجود تنها در سکوت و آرامش روح احساس مي شود و اين احساس وجود همان احساس برهمن است. و اين مفهوم در حقيقت در گفته عارف مشهور سنت جان صليبي(St john of the cross) اين چنين بيان شده است:« براي اينکه همه چيز باشي آرزوي هر چيزي را نکن. براي اينکه همه چيز را بداني نخواه که هرچيز را بداني. به خاطر اينکه سرور و شادي تام را بيابي .آرزو مکن که از هر چيز لذت ببري. بودن، دانستن، يافتن شادي، برابر همان (Sat, Cit, Ananda) هستي، آگاهي، سرور که ابتدا در اوپانيشادها آمده و سپس در گيتا هم تأکيد شده است. ولي گيتا مفهوم جنانا(Jnana) يا نور خدا مهم ترين موضوع است و پس از آن موضوع با اهميت ديگر بهکتي( Bhakti) يا عشق و سرسپردگي و پيوند بين خداوند و انسان است، آنگونه که در فصل 9:21 کريشنا مي گويد« کسيکه مرا دوست بدارد من هم او را دوست خواهم داشت» و نيز مجدداً در فصل 6:31 آمده کسي که در پيوند عشق با من يکي شود و در هر آنچه که مي بيند، مرا ببيند، چنين موجودي در هر کجا که باشد در حقيقت در وجود من زندگي مي کند». و يا در فصل 18:55 »از طريق عشق، او حقيقت وجودي مرا که چشم هستم و يا که هستم را درمي يابد.»
و مجدداً در فصل 11:54 مي گويد« تنها با عشق انسان مي تواند مرا ببيند و بشناسد و بسوي من بيايد» بنابراين در کتاب گيتا مفهوم عشق و نور بهم بافته شده اند و گيتا علاوه بر کتاب نور و عشق الهي مهم تر کتاب زندگي عمل است، عمل ياکارما( Karma) با ريشه آفرينش در زبان انگليسي Creation يا خلقت يکي است و به معني کار و عمل و زندگي در گيتا آمده است« کارما» به معني اعمال مقدس مذهبي در کتب وداها مي باشد. در گيتا هر کار و عمل مي تواند مقدس و زيبا باشد. لذا آواي کريشنا را در فصل 2:30 مي شنويم که مي گويد« تمام اعمال خود را به من اختصاص ده و ذهن خود را از هر افکار خودخواهانه، دور بدار و با آرامش دروني به جنگ با بدي ها برود» و يا در قسمت 3:25 آمده است « بگذار مرد عاقل کار را بدون خودخواهي و براي صلاح تمام عالم انجام دهد» در ستايش از عمل در گيتا همين اندازه که کار خود يک نوع رستگاري در رسيدن به کمال است و مرداني به کمال مي رسند که شادي در کارشان مي يابند چون خداوند شادي و سرور مطلق است».
منابع
1. رضا زاده شفق، رضا. گزيده اوپانيشادها، شرکت علمي و فرهنگي تهران. 1376.
2. جلال نائيني، دکتر سيدمحمدرضا. گزيده سرودهاي ريگ وادا، انتشارات علمي و فرهنگي تهران، 1372.
1.Juan mascara, The Bhagvad Gita,Penguin Books,1973.N.Y.
2.Ns Subrahmanian.The Bhagwadgita vikas Publishing House PVT LTD,1980,New Delhi.
3.Franklin Edgerton.The Bhagavad Gita,Harvard Mxiversity Press,1972.
4.lla Ahuja and M.Raj Ahuja,Bhagavad Gita, Vikas Publishing House PVT LTD,1995.new Delhi.
نويسنده:دکتر گلناز حامدي (استاديار دانشگاه)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید