اذعان و تصديق رهبران بهائي به اميت و درس ناخواندگي پيامبر اکرم (ص) رادر قسمت قبلآورديم که نفس بروز آن معجزه جاويد(قرآن) و معارف مبدئي و معادي (روايات)از يک امي درميان اقوام بي سواد و بياباني نشان از اعجاز الهي و گواه صادق نبوت و رسالت آن بزرگواربوده است.نويسندگان بهايي براي آنکه اين امتياز را براي رهبران خويش هم قرار دهندمدعي شده اند که رهبران آنها (باب و بها )هم امي بوده و درس خواندگي نداشته اند و اينرا هم از خود آنها گرفته اند که در آثارشان با کمال جسارت خود را امي خوانده اند !!بهاءاله در کتاب ايقان ص 56س4 مي گويد: "احاطه علوم ظاهره نزد بعضي از اميين الهيهست..."در کتاب اقدس هم گفته"انا ما دخلنا المدارس و ما طالعنا المباحث اسمعوا ما يدعوکم به هذاالامي " يعني ما داخل مدرسه ها نشديم و کتابهارا مطالعه ننموديم بشنويد از اين اميدرس نا خوانده..." و اين ادعا را در لوح سلطان وکتاب مبين هم گفته و عبد البها و ديگرمبلغان بهايي هم به تبع او اين ادعا را در کتاب هاي خود آورده اند.ذيلا به اختصار ادعاي اميت بهاءاله را مورد نقد قرار مي دهيم:1- وي به تصريح مورخين بهائي در منزل نزد معلمين خصوصي درس خواندهاست و مهارت هايي مثل نوشتن خطوط را آموخته مشق خط کردند و نستعليق را آموختند(مطالع الانوارص84) صاحب کواکب الدريه نيز مي گويد :" در سن صباوت چون به خواندن و نوشتنوارد شد براهميت خود بيفزود..." (ج1 ص256) نويسنده کتاب "بهاءاله و عصر جديد " هم معترفاست که وي در منزل جزئي تحصيلي نمودند...(ص 40) و تحصيلات جزئي در آن روزگار پنجشش سال تحصيل خواندن و نوشتن و انشاء و ترسل و علوم ادبيه را شامل مي شدهاست.واين علاوه بر آموزش هايي بوده که نزد پدرش (که از منشيان دربار بوده وبه فرزندانشهم علاقه بسياري داشته و مي خواسته ميراث خود را به فرزندانش بسپارد چنانچه يکيديگر از پسرانش منشي سفارت روس گرديد) آموخته است.بنا براين اميت او معنا ندارد و درس خواندگي هم جزئي و کلي ندارد و درس خواندگي است!2-يغماي جندقي شاعر معروف در اتو بيو گرافي خودش درس دادن به او و ساير فرزندانميرزا عباس نوري (پدر بها و ازل) را حکايت کرده است.3-ميرزا جاني در نقطه الکاف نقل کرده شيخيه و بابيه به خانه بهاءاله رفت و آمد کرده شبهاجلسه داشتند و بهاءاله نوشتجات باب را در آنجامي خوانده و در مطالب کتب شيخ احمد وسيد کاظم غور ميکرد ه اند.4-خانه ميرزا عباس نوري تاکري به دليل شغلي محل آمد و شد عرفا و ظرفا و معلمين ومدرسين و شعرا بوده و بهاءاله در کنار آنان بسيار چيز ها آموخته و بر آن منوال تربيت شدهواشعاري را حفظ نموده که بعد ها در آثارش نقل نموده است با تغيير و تصرف ...5-به مدرسه طلاب رفت و آمد داشته ودر مباحثات ايشان شرکت نموده و درس مي آموختهاست و با دوستانش از جمله ميرزا احمد کاتب حشر و نشر داشته است(مختصر تاريخ نبيل)6-در مدت دو سالي که در کوههاي منطقه سليمانيه از شهرهاي کردستان و از سر حدات آنروز مملکت عثماني در تکيه شاه نقشبنديه که محل تدريس شيخ عبد الرحمن رئيس اهلعرفان آن سامان بوده اقامت گزيده نزد او تلمذ کرده با شاگردانش حشر و نشر داشته با نامدرويش محمد و در لباس دراويش مطالب عرفاني و اصطلاحات تصوف را آموخته و کتاب هفتوادي را در آنجا نوشته است (کواکب الدريه،342 ببعد)7-در همين ايقان تصريح دارد که مدتي به دنبال کتب حاج کريمخان کرماني بوده است اما برکتب عربي او دست نيافته لا جرم کتاب فارسي او راطلب نموده و تمام آن را دو بار خوانده وبعد نقد کرده است !8- طبق نقل اشراق خاوري نويسنده شهير بهائي در" مائده سماويه" او مشغول خواندنکتاب حيوه القلوب شده و وقتي به غزوه بني قريضه رسيده مهموم شده و فکر هايي درذهنش آمده است...9-خواهرش عزيه خانم نقل مي کنددر موقع بازگشت به بغداد پس از دوسالي که درسليمانيه بود شروع کرد به آيه نويسي و تمرين آيات از روي آيات سيد باب و ازل و ناگهانادعاي من يظهره اللهي نمود با متوني که مونتاژ کتب شيخيه و باب و عرفا و حکما بود...***************و تازه به فرض که امي بوده مگر چه شق القمري کرده و چه علومي را ظاهر نموده و کداملطيفه علمي بکري را آورده که لايق توجه دانشمندان باشد آنگونه که چهارده قرن است کتابشريف قرآن چشم ها را خيره نموده و همه دانشمندان را خاضع نموده و کسي حتي يک آيهمثل او را نتوانسته است بياورد ؟!وما در همين نفد مختصر ده ها مورد اغلاط ادبي و محتوائي را در اعظم کتب او (ايقان )نشانداديم و هنوز ادامه دارد...
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید