گفتيم بهاءاله کتاب ايقان را براي اثبات ادعاي سيد باب نوشته و براي اين مقصود به
هربهانه ودستاويزي چنگ انداخته است. از آن جمله است استناد به آيات قيامت در
قرآن کريم و توجيه و تاءو يل همه اين آيات به ظهور باب که مثلا قيامتي بوده است در دوره
معاصروآسمان و زمين رادگرگون کرده است و بهشت را فراسوي انسان گشوده است.
استناد به آيات مبارکات قيامت همچون "والارض جميعا قبضته يوم القيمه و
السموات مطويات بيمينه "(67 /زمر) و "يوم نطوي السماء کطي السجل للکتب " (104
/انبياء) و "يوم تبدل الارض غير الارض و السموات و برزوالله الواحد القهار (49 /ابراهيم ) و
غير آن (که تماما در مورد رستخيز عمومي است که بساط اين جهان برچيده مي شود و
ميزان عدل الهي اقامه مي گردد ) براي ظهور باب براستي مضحک و موجب تفريح است.
آيا به صرف ادعاي معنوي دانستن آيات قيامت(پيچيده شدن بساط آسمانها و تبديل زمين
به زميني ديگر ) و توجيه و تاويل آسمان به ديانت باب و زمين به زمين قلوب ،مشکل
سيدباب حل مي شود و ديگر کساني از ايشان به عنوان قائم موعود که چهارده قرن
مسلمين منتظرش بوده اند مطالبه برپائي عدل وداد فراگير جهاني نخواهند کرد و تغيير
کلي درجهان را نخواهند خواست ودر بست ايشان را خواهند پذيرفت و کتاب" بيان " را که
مبنايش حرق و سوزاندن همه کتابها بجز بيان و قتل همه نفوس بجز بابي است بر سر در
سازمان ملل متحد خواهند گذاشت تا ديده جهانيان و فرهيختگان به آن روشن شود و در
قرن بيست و يکم و هزاره سوم ملاک مدنيت جهاني و رشد دانش بشري و تاليف ملل و
اتحادبشر گردد؟!!
ايقان در پي اثبات يک قائم بدلي است که با يک سيلي از همه ادعاهايش دست بر ميدارد
و توبه نامه مي نويسدواز هر ادعايي مستغفر مي شود واز سلطان مي خواهد ذنب و
گناه او را ببخشايد(متن توبه نامه باب را خود بهائيان از جمله ميرزاابو الفضل گلپايگاني
درکتاب هاشان ثبت و ضبط کرده اند) آن هم قائمي که قرار بودجبروت و سلطه سلاطين
زمين را در هم شکند و عدل و داد و علم را جانشين ظلم وجور وجهل گرداند...
بهاءاله درايقان ص29 س12 مي گويد: "ارض ظاهره هم تبديل يافته" !مي
پرسيم توضيح بفرمائيد چه چيزي دستخوش تبديل شد؟ آيا جنگ ها و کشتارهاوخونريزي
ها و قحطي ها و گرسنگي ها و ظلم ها و جنايت ها و جهالت ها وتبعيض
هاوفسادهاو...ريشه کن شد و جايش را به صلح عمومي و امنيت و برابري و برادري و
رفاه سراسري وعدل و دادو يگانگي و دانش و معنويت و صلاح وسدادو تقوي و توحيد
داد؟آيا ارض ظاهره آبادتر شد و قحطي ها و خشکي ها و آلودگي ها ي مختلف زيست
محيطي کمتر شدوبارش هاي آسماني افزون تر گرديدوجنگ ها و خونريزي ها پايان
گرفت؟اگر مقصود تمدن جديد در اروپا ست که در مدت اقامت در عراق به سمع بهاءاله
رسيده چه ربطي به باب داردکه دستور حرق کتب داده است؟
آن تمدن از 150 سال قبل از تولد باب پايه ريزي شده و اگر چه از جهاتي آسايش مردم را
فراهم کرده از جهات زيادي ناراحتي هاواضطراب هاومصائب بشري راافزون تر کرده است
وتازه اگر اين استدلال سخيف مورداستناد قرار گيردکه پيشرفت تمدن غرب مولود ظهور
باب با آن تعاليم مشعشع حرق کتب و قتل نفوس غير بابي بوده هر مدعي ديگري در اين
دوره ها مثلا شت مهرباباي هندي ياغلام احمدقادياني مي توانسته اند چنين ادعايي را
بکنند چنانکه کرده اند . "شت بابائي "ها ي هندوستان همه تحول ايران راپس از عزل
احمد شاه به مسافرت مهربابا تا سرحد ايران يعني بوشهر در سال 1924 ميلادي تعليل
مي کنند که همگي بي دليل و باطل و مضحک است.
عبدالبها نيزدر مجلداول مکاتيب با اين مبنا مخالف است و تمدن بشري جسماني رامولود
عقول سليمه و افکار عاليه بشري دانسته نه نتيجه آمدن باب و بها(!) و کار آن دو راتعاليم
روحاني دانسته نه تعاليم جسماني !بنابر اين تاويل آيات قيامت به ظهور باب و معنوي
دانستن وقايع قيامت در کمال ناشي گري و بدور از منطق بوده ماجراي تبديل ارض
ظاهره به ارض ديگردر ظهورباب کاملا مضحک است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید