متين بهايي در پاسخ به رعدي و جويا در مورد الهي نبودن ايقان بلحاظ عربي بودن
عبارات زياد در آن ، نمونه اي از نثر سعدي وشعر حافظ را آورده وبا استناد به آن نتيجه
گرفته اختلاط عربي و فارسي در ايقان در آن دوره ها مرسوم بوده و بهاءاله مطابق نثر
زمان خودش نوشته است .عبارت نتيجه گيري او اين است :{بنابراين مي بينيم که
آميختن عبارات فارسي و عربي ، اتفاقي معمول در نثر و نظم آن دوره بوده است .
منشآت قائم مقام فراهاني که تقريبا با حضرت بها الله معاصر بوده است ،نشانه ي
ديگري از اين سبک نگارش در آن دوره بوده است . ضمن آن که مي دانيم که ايقان ،در
زمان حضور حضرت بهاالله در عراق نازل شده و عبارات عربي آن براي فارسي زبانان آن
ديارو حتي عرب زبانان به علت برخورد زياد اين دو زبان در آن سرزمين ، قابل فهم بوده
است .}در پاسخ ايشان عرض مي کنم:
1-جناب متين اين رسم را بر داريد که اول نوشته هاي خود 7-8 خط مناجات بگذاريد.
اعتراضات خود را صريح مطرح نمائيد اينجا جاي تبليغ مناجات هاي بهايي نيست. لابد
ديگران هم بايد دراول هر کامنت خود 7-8 خط دعاهاي وارده در کتب دعائي را بگذارند
بعد حرف خود را شروع کنند.به گمانم اين سايت پژوهشي و کامنت ايقان پژوهي را با
احتفال بهائي اشتباه گرفته ايد.البته با عرض معذرت .
.2-بطور قطع پذيرفتيد کتاب پيامبران بايد به زبان قومشان باشد. اگر به فرض پيامبري در
ژاپن آمد نبايد به عربي حرف بزند يا کتابش به زبان عربي نازل شود !اينکه بهاءاله به
عربي کتاب نوشته(بعضي کتابهاي او تمام عربي است و بعضي فارسي وعريي مخلوط)
نشان از اين دارد که رسول خداوند نيست وگرنه به فارسي همه مطالبش رامي آورد.
3-مثال زدن از سعدي وحافظ ومنشات قائم مقام
هم مشکلي را حل نمي کندچون اولا اين کتابها ادبي است و مخاطبان خاص خودرا
دارد (که نوعا تحت تاثير رقابت هاي آشکارو پنهان شعرا و ادبا سعي مي کردند فني
بنويسند تا نشان برتري شان بر رقيب باشد)نه وحي الهي که مخاطبانش مردم هستند
و بايد قابل فهم براي آنها باشد تا از آن استفاده کنند. امروزشما بهائيان بخصوص
جوانانتان چند در صد ايقان را مي فهمند؟!اگر به فرض آن روز در بغداد ايراني ها و عرب
زبان ها ايقان مخلوط عربي و فارسي را مي فهميده اند چنانکه شما ادعا کرده ايد(!)
امروز را چه مي گوئيد؟! براي کتاب هاي تمام عربي چه داريد؟!پس ايقان مال آندوره
است وحالا بايد پيامبري بيايد مطابق نثر جوانان امروز کتاب فارسي بياورد!3-کاش مثل
کتاب هاي ادبي لااقل اينقدر غلط لفظي و معنوي نداشت که نشان دهد شاگردشاگرد
قائم مقام هم از اين کم غلط تر مي نويسد يا شاگرد شاگرد سعدي!
4-از تشبيه شمااينطور مي فهمم که رضايت داده ايد ايقان با کتابهاي امثال قائم مقام
سنجيده شود .ماهم همين را گفتيم که وي چون فرزند منشي دربار بوده و بامنشيان
ازکوچکي در تماس بوده وحشر ونشر داشته است ترسل را از آنان آموخته ولي شاگرد
اول نشده زيرا بعد از مدتها تمرين ظرف دوسال کتابي نوشته که صدها غلط لفظي و
محتوائي درآن پيدا شده است.
.5-اما علت اصلي پردازش اين نوع نثر مخلوط فارسي وعربي از سوي بها ظاهرا اين
بوده که بهاءاله مي خواسته عربي دانستنش را به رخ بکشد واين را هم در حد افراط
دنبال کرده مثلاعبارت عهدين را به عربي گفته يا حتي عبارت مجوس ها که هيچوقت به
لغت عرب تکلم نکرده اند را به عربي نقل کرده و گفته : " قائلين اين هو المولود " (ايقان
ص 40 س6 )!!اما اين تفاخر به ضرر او تمام شده زيرا هم فارسي زبانها نمي فهمندهم
عبارت عربي اش غلط است وبايد اين المولود يا اين هذالمولود يا اين ذلک المولود گفته
شود زيرا که مقام ،مقام اسم اشاره است نه ضمير غايب!!به هر حال اظهار فضل عربي
داني بها (بعد از سي سال معاشرت با عرفا و ادبا و همنشيني با اعراب در عراق عرب
و دوسال زحمت کشيدن براي نگارش ايقان ) براي او گران تمام ميشود و کم سواديش
آشکار مي شود تا آنکه بجاي اسم اشاره ،ضمير غائب مي آورد وغلطش واضح مي
گردد.شاگردان قائم مقام ها و منشيان ،در چنين شرايطي (يعني سي سال
همنشيني با ادبا و عرفا و حضور در کشور ي عربي و دوسال زحمت نگارش ) قطعا
بهتراز اين مي نوشتند.به گمانم اين مقدار بحث در ادبيت ايقان کافي باشد و بهتر است
بحث هاي محتوائي تعقيب شود اگرچه قبلا هم اعلام آمادگي نمودم که چنانچه دوستان
بهايي ناراحت نشوند همه اغلاط ادبي را فهرست وار گزارش نمايم( نوبت قبل نسيم از
طرح اغلاط ايقان ناراحت شده بودو من آن را ادامه ندادم ) .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید