مصريان قديم به موجودات غيبى بسيارى معتقد بودند و خدايانى با اسما و صفات مختلف داشتند. هنگامى كه فراوانى خدايان موجب زحمت شد، از شمار آنها كاستند و حتى در دوره كوتاهى تنها به خداى آفتاب معتقد شدند. در آن دورانها اعتقاد به الوهيت حيواناتى مانند شير، تمساح و برخى پرندگان و جوندگان و برخى حيوانات اهلى مانند قوچ رواج يافت . پرستش گربه نيز نزد آنان بسيار اهميت داشت . ايرانيان دوره هخامنشى در يكى از جنگهاى خود با مصريان ، تصوير گربه را روى سپرهاى خود نقش كرده بودند؛ از اين رو، مصريان به احترام آن تصاوير از تيراندازى و شمشيرزنى خوددارى كردند و در نتيجه ، پيروزى نصيب ايرانيان شد.
موجوداتى خيالى با سر حيوان و تن انسان ، در اعتقادات ايشان وارد شد و بت هايى به اين شكل ساختند و پرستيدند. هنگام مسافرت در رود نيل ، براى مصونيت از خطر تمساحهاى آدمخوار، نخست به معبد بسيار شكوهمند تمساح مى رفتند و با پرداخت صدقه و نذرى ، به خيال خود تاءمين جانى مى گرفتند.
اعتقاد به دو نوع خدا در مصر باستان
محققان مدعى اند که مصريان قديم به دو نوع خدا معتقد بودند: خداى مهربان و خوب، خداى زشت و نادرست؛ خدايان زشت و پليد را به صورت حيوانات درنده تصور مى کردند و خدايان خوب را به صورت انسان تلقى مى نمودند. آنان خدايان خوب را با تلفيقى از انسان و حيوان اهلى مجسم مى ساختند. پرستش خورشيد؛ در دوره کشاورزى مصريان خورشيد را يکى از خدايان مى دانستند و پرستش آن را واجب تلقى مى کردند؛ زيرا خورشيد منبع گرما، براى رشد گياهان نقش حياتى داشت. خورشيد، خداى آفتاب نام داشت. در تلقى مصريان، خورشيد با قايقى از طلا هر روز از آسمان عبور مى کند و شبها در بيابان بسر مى برد.
موجوداتى خيالى با سر حيوان و تن انسان ، در اعتقادات ايشان وارد شد و بت هايى به اين شكل ساختند و پرستيدند. هنگام مسافرت در رود نيل ، براى مصونيت از خطر تمساحهاى آدمخوار، نخست به معبد بسيار شكوهمند تمساح مى رفتند و با پرداخت صدقه و نذرى ، به خيال خود تاءمين جانى مى گرفتند.
خداى طبيعت؛ بحرانهاى جوى حاصله از طغيان رود نيل و گرما و سرماى صحرا که بادهاى موسمى 50 روزه را به دنبال داشت و سرانجام فرا رسيدن بهاران و وزيدن نسيم بهارى نيل و سرسبزى و خرمى صحرا، در تلقى مصريان به مرگ و حيات خداى طبيعت تعبير مى شد بر اين مبنا که: ست خداى بدکار و باد سوزان به اتفاق پنجاه نفر از نوکرانش مسئول آن بدکارى ها بود و خداى آتور که به رويش کشتزارها يارى مى داد، به دست نوکران ست کشته مى شد و سپس در فصل نوين بهار زنده مى شد و به فعاليت مى پرداخت.
دين و باورهاي مصريان باستان
دين جان پرستي در مصر باستان
دين جان پرستي در مصر قديم رواجي به سزا داشت. نيروهايي کم وبيش شبيه به ارواح انساني در طبيعت و ستارگان و خورشيد و درخت ها و رودخانه ها مخصوصا رود نيل ساکن بودند. مردم قديم مصر از چشمه هاي نيل و درياچه هاي استوايي که فاضلاب آن به اين شط مي ريزد بي خبر بودند و نمي دانستند که در نقاط بعيده جنوب باران هاي وافري مرتب باريده شعب پر آب نيل را به وجود مي آورد. که از آن جلمه در مغرب بحرالغزال است با مرداب هاي دور و دراز و در مشرق سبات و نيل ارزق و عتبره که از کوه هاي آتشفشاني سر درهم حبشه سرازير مي شود. بدين لحاظ مردم مصر که مي ديدند هر سال رود نيل بدون يک قطره باران بالا آمده از بستر خود سرازير مي شود آن را معبود خود قرار داده مي گفتند: اشک چشم ايزيس الهه علت طغيان آن مي باشد که در مرگ شوهرش اوزيريس مي گويد. چون در قرن نوزدهم سرچشمه هاي نيل و مجراي علياي آن کشف شد معماي طغيان نيز کاملا حل گرديد.
سرودي در حمد و ثناي نيل به دست آمده که در ستايش خيرات و برکات آن چنين مي گويد: «سلام باد بر تو اي رود نيل که اين خاک را به وجود خود آراستي و با قدوم ميمنت لزوم خويش حيات را به مصر ارزاني داشتي. تويي که سرتاسر اين سرزمين را سيراب مي کني. اي خالق حبه و پروردگار ماهي و خداوند گندم و روياننده جو. آب نيل چون به فزوني گرايد زمين فرياد شعف بر مي آورد. مردم به وجد مي آيند هر پشتي از خنده تکان مي خورد و هر دنداني دندان گير پيدا مي کند. نيل اطعمه لذيذ مي آورد و هم اين خداوند غذاي مرغوب و گزنده ترتيب مي دهد. دواب را علوفه مي بخشد و براي عموم خداوندان قرباني مي پرورد. نيل چون مصر عليا و سفلي را فرا مي گيرد و انبارها از غله پر مي شود و مخازن تا سقف مي رود و دارايي فقرا افزودني مي گيرد، و همه کس را فراغ بال نصيب مي گردد، اگر نيل يک بار خوراک دادن را فراموش کند سعادت خانه ها را ترک مي گويد. ضعف و بي قوتي پشت زمين را مي گيرد، براي نيل هيکل نمي تراشند. و هديه نمي آورند و با عباراتي مغلق او را نمي ستايند و جاي او کجاست نمي دانند. با اين همه فرزندان تو خلف عن سلف خوشحال اند که تو چون پادشاهي حکومت مي کني که فرمانش در تمام زمين ساري و نافذ است. در چشم کسي اشک نگذاشته اي و در خوبي و نيکوکاري کار را به افراط رسانيده اي».
مصريان قديم به موجودات غيبى بسيارى معتقد بودند و خدايانى با اسما و صفات مختلف داشتند. هنگامى كه فراوانى خدايان موجب زحمت شد، از شمار آنها كاستند و حتى در دوره كوتاهى تنها به خداى آفتاب معتقد شدند
در مصر مانند همه جا، دين با جادو همراه بود. مصريان جادو را مي شناختند و به آن عمل مي کردند. طلسم و مجسمه هاي درمان بخش وجود داشت. اين مجسمه ها وسايل وردخواني ضد مار و عقرب به شمار مي رفت. اگر کسي را جانوري مي گزيد براي معالجه روي سرمجسمه آب جاري مي ساختند. آبي که از روي متون حکاکي شده روي مجسمه مي گذشت داراي نيروي درماني مي گرديد. بيمار آب را مي آشاميد و شفا مي يافت.
در واقع در مصر باستان الحاد بر قرار بود و ساکنان آن سرزمين تحت سيطره فرعون ها و کاهنان به بت پرستي روي آورده بودنداين در حالي است که در دوران پيامبران و بعد از آنان نيز اهالي مصر باز نافرماني کرده و حتي بعد از يکتا پرستي دوباره به سنت هاي خرافي و شيطاني خود برگشتند. متاسفانه اين افکار نه تنها متعلق به دوران بستان و مصر نيست بلکه نشانه هايي از خدايان، اساطير و افکار ان زمان را در مدرنيته و افکار امروز غرب به وفور مشاهده مي کنيم.
3- رباب ناز38ـ وبلاگ پرسين
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید