چكيده
فرقه بهره داوودي يكي از مذاهب منشعب از تشيع است كه در سطح جهان چند ميليون نفر پيرو دارد. اساس اين فرقه بر انتخاب داوطلبانه ي آن قرار گرفته است، لذا افراد هر يك از جوامع بهره، آزادانه اين مذهب را پذيرفتهاند و در قبول و يا رد آن آزادند.
در اين مقاله علاوه بر بررسي كلي تاريخ اين فرقه، برخي از اصول اعتقادي و آداب و رسوم شيعيان بهره داوودي به طور مختصر مورد بررسي قرار گرفته، تصويري كلي از وضعيت ديني اين مذهب ترسيم شده است.
مقدّمه
تاريخ بهره تا زمان امامت المستنصر باالله، خليفه ي فاطمي با تاريخ اسماعيليه مشترك است.
در زمان امامت امامجعفر صادق عليه السّلام، اسماعيل، فرزند بزرگ امام عليه السّلام به جانشيني پدر تعيين شد، ولي پس از مرگ نابهنگام وي كه پنج سال پيش از شهادت امام ششم شيعيان صورت گرفت، حضرت، نص امامت را بر موسي پسر ديگر خود قرار داد. با اين حال گروهي از ياران امامصادق عليه السّلام با اين انتصاب مخالفت نموده، با اصرار بر اينكه نص امامت رجوع قهقرايي نميكند و بدا نيز محال است، بر امامت اسماعيل پاي فشردند (هاچسن، 1354، ص16). گروهي از آنان حتي منكر مرگ اسماعيل شدند و مرگ او را تقيهاي براي مصونيت از سوء قصد دشمنان دانستند (پطروشفسكي،1369، ص354). اين انشعابيون سپس محمد پسر اسماعيل را امام بعدي دانستند و با عدم قبول امام موسي كاظم عليه السّلام رسماً از ساير شيعيان جدا شدند (شهرستاني، 1350، ص152). بدينسان شاخه ي نويني از تشيع پديد آمد كه پيروان آن خود را اسماعيليان يا اسماعيليه خواندند (مشكور، 1358، ص34). در زمان خلافت هارونالرشيد، خليفه ي عباسي به سبب خطري كه نسبت به حضور محمد بن اسماعيل در بغداد احساس ميكرد، وي را مورد تعقيب قرار داد (لوئيس، 1363، ص97-98). محمد چندي زنداني شد و سپس به شرط آنكه از مركز حكومت عباسيان دور گردد، آزاد شد. وي چندي در ناحيه ي دماوند، نزديك ري پنهان شد و سپس به دژي در نهاوند رفت و از آنجا رهسپار سابور و فرغانه شد و در همان مكان درگذشت.(2)
پس از مرگ محمد، اسماعيليه به طور پراكنده تبليغاتي را انجام ميدادند تا سرانجام با روي كارآمدن حكومت فاطميان مصر، اين فرقه بسيار قدرتمند شد و مبلغاني را به سراسر مملكت اسلامي آن زمان، اعزام نمود. پس از مرگ المستنصر- هشتمين خليفه ي فاطمي و امام اسماعيليها- اختلافي بين اسماعيليان بروز نمود؛ زيرا گروهي از آنان نزار پسر بزرگ وي را رهبر اسماعيليهها دانستند و گروه ديگر مستعلي فرزند كوچك وي را پيشواي اسماعيليان خواندند (مشكور، 1355، ص77). اين امر سبب بروز درگيري سختي بين دو برادر شد و به انشعاب اسماعيليهها انجاميد؛ به طوري كه پيروان نزار نسل آقاخانيههاي فعلي را تشكيل دادند (مشهورترين پيشواي آنان حسن صباح در قرن ششم هجري در زمان حكومت سلجوقيان در ايران قيام كرد و قلعه ي الموت را به عنوان پايگاه اصلي خود قرار داد) و پيروان مستعلي به «مستعليون» معروف شدند كه باقيمانده ي آنان امروزه به «بهره» موسومند (دفتري، 1375، ص290).
مستعليون در قرن ششم هجري ابتدا به يمن و از آنجا به هند مهاجرت كردند و در اين سرزمين سكونت يافتند؛ به طوري كه هنوز بخش اعظم بهرهها در هند سكونت دارند و پيشواي آنان (داعي مطلق نايب امام بيست و يكم) نيز در شهر بمبئي اقامت دارد.
در اين مقال، تلاش شده است دلايل جدا شدن بهرهها از اكثريت اسماعيليهها و تحوّلات پديد آمده در بين پيروان اين مذهب با تكيه بر اطلاعات موجود و از طريق روش ساختارگرايي كاركردي مورد بررسي قرار گيرد. بديهي است در اين ميان، نويسنده تلاش كرده است از طريق روش تاريخي متكي بر توصيف و تحليل به سؤالاتي در مورد اصول عقايد، شيوه زندگي و نحوه ي سازماندهي داخلي پيروان فرقه ي بهره پاسخ دهد.
تاريخ شيعيان بهره، تاريخ اسماعيليههاي مصر و طيبي هاي يمني
در سال487ه.ق/ 1094م پس از مرگ المستنصر باالله، شكافي در جامعه ي اسماعيليها به وجود آمد. گروهي از آنان از پسر بزرگ المستنصر، نزار تبعيت نمودند و گروهي ديگر از پسر جوان وي، احمد المستعلي پيروي كردند و از ساير اسماعيليها جدا شدند (همان، ص293). پس از آنكه المستعلي در سن 28سالگي مسموم شد و از دنيا رفت،(3) پسرش، الآمر رشته ي امامت را به دست گرفت، ولي او نيز در سال524هـ.ق/1130م طي توطئهاي از سوي دشمنان به قتل رسيد. گفته ميشود وي با پيش بيني مرگ خود، پسرش الطيب را مدتي پس از تولدش به عنوان جانشين خويش معرفي كرده، در همان زمان عموي خود، عبدالمجيد را نائبالسلطنه قرار داده بود (Salvadori, 1998, P. 254). عبدالمجيد با تصاحب حقوق ديگران،خود را محق، حامي و نگهبان واقعي خط امامت دانست و حكمراني خود را آغاز نمود. الطيب نيز از انظار پنهان گشت.(4)
عبدالمجيد با عنوان الحافظ حكمراني خود را شروع نمود و اگرچه جانشين اصلي و مستقيم الآمر نبود، ولي سازمان مركزي مستعليها (الدعوة) جانشيني بالفعل وي را پذيرفت. با اين كار، شمار بسياري از اسماعيليهاي مستعليه در
سوريه و مصر، الحافظ را به عنوان حكمران خود پذيرفتند و در نتيجه خليفه ي فاطمي، حكمراني خود را از مصر ادامه داد. با وجود به رسميت شناخته شدن عبدالمجيد از سوي الدعوة، برخي از اجتماعات مستعليه در مصر، سوريه و يمن خط الآمر و الطيب را پيش كشيدند و از آن حمايت و طرفداري نمودند و اعلام كردند الطيب دهمين خليفه ي فاطمي و بيست و يكمين امام اسماعيلي درسال1132 غيبت نموده است. (Ibid, 1998, P. 255)
در همان زمان، اسماعيليهاي مستعلي كه به يمن مهاجرت كرده بودند، تحت حكمراني زني به نام المولاتنا حره الملكه بودند(5) كه توسط المستنصر و الآمر به عنوان حجت يمن منصوب شده بود. ملكه حره زني مسن در عين حال قدرتمند بود؛ لذا توسط سازمان مركزي اسماعيليهاي مستعلي (الدعوة) به عنوان رهبر انتخاب شد و با اين كار طرفدار و حامي الطيب پسر الآمر كه در غيبت به سر ميبرد، باقي ماند (Ibid). ملكه حره پيش از مرگ اولين داعي مطلق مستعليها، سيدنا، صاحب ذؤيب بن موسي را به اين مقام منصوب نمود و از آن زمان، آنها به طيبيها مشهور شدند (هوليستر، 1373، ص298).
در آن زمان اجتماعات اميريه در مصر و سوريه پراكنده بودند، ولي تحت رهبري داعي مطلق سوم- كه در نگاشتن جزوات مذهبي نقش مهمي داشت- توانستند نفوذ چشمگيري در كوههاي هزار به وجود آورند و پس از مدتي،
فعاليت آنها فراتر از مرزهاي يمن گسترش پيدا كرد. طيبيها همانند يمنيها تاجرپيشه بودند؛ چرا كه اين كشور در خط سير تجاري اقيانوس هند قرار داشت و داراي ارتباطات تجاري زيادي با شمال غربي هندوستان بود، لذا طيبيهاي تاجرپيشه، اجتماعات مذهبي متعددي در شهرهاي ساحلي ايجاد كردند (Salvadori, Ibid).
اسماعيليهاي طيبي در هندوستان
تاريخ حضور اسماعيليان در هندوستان و دعوت اسماعيلي در اين كشور به سالها پيش از حمله ي سلطان محمود غزنوي به هند باز ميگردد و پيش از آن نيز المعزالدين الله معد بن اسماعيل (319-365 هـ.ق) خليفه ي فاطمي با داعيالدعاة اسماعيلي هند مكاتبه داشته است. در زمان همين خليفه بود كه اسماعيليان بر مولتان تسلط يافتند. خليفه المستنصر باالله نيز به داعيگري اهميت زيادي ميداد و مبلغاني در زمان خلافت وي به هندوستان اعزام شدند (بنياد دائرةالمعارف تشيع، 1378، ص527).
پس از به وجود آمدن شاخه ي طيبيهاي مستعليه نيز توجه به اعزام داعيان به هندوستان ادامه يافت. اين امر، به تدريج سبب افزايش شمار پيروان اين مذهب شد و در نتيجه ي تلاشهاي يكي از داعيان بزرگ طيبي و كراماتي كه به وي نسبت داده شد،(6) نخست وزير و پادشاه سيد هاراج جيا سنگليها و بهارمال نيز به اين آيين روي آوردند (Salvadori, Ibid)
پس از آن به تدريج شمار بسياري از گجراتيهاي هند نيز به آيين طيبي روي آوردند و تعدادشان روز به روز فزوني يافت. در قرن پانزدهم ميلادي بهرهها تحت آزار و اذيت سلاطين سني مذهب گجرات قرار گرفتند؛ ولي در عين حال اين اذيت و آزار قابل مقايسه با كشتار آنها در يمن در سالهاي بعد از آن نبود (دفتري، 1375، ص341-343).
در آن دوره، مستعليهاي هند و يمن با وجود فاصله ي جغرافيايي، همچون يك واحد عمل ميكردند و تحت اوامر يك داعي كه در يمن بود، انجام وظيفه مينمودند. در سال1531 مقام داعي مطلق به يك هندي به نام يوسف نجمالدين بن سليمان واگذار شد. وي كرسي دعوت را در يمن نگاه داشت؛ ولي جانشين وي، جلال بن حسن- كه او نيز هندي بود- ادارات مركزي دعوت را به شهر گجرات منتقل نمود و از آن پس طيبيهاي يمن توسط نماينده ي داعي مطلق در هند رهبري ميشدند؛ همانطوري كه قبلاً طيبيهاي هند توسط نماينده داعي مطلق در يمن رهبري ميشدند (History of Bohras, 2007, P.8).
با اين حال، اين ترتيب چندان دوام نيافت. درسال 1538 پس از مرگ داعي بيست و ششم (داوودبن عجبشاه) بر سر جانشيني وي اختلاف افتاد و داوود برهانالدين بن قطبشاه در شهر "Sidhpur" هند به مقام داعي مطلق نائل آمد؛ ولي نائب داعي داوود بن عجبشاه در يمن كه سليمان ابنالحسن نام داشت، ادعا كرد وي قبلاً توسط داعي بيست و ششم به اين سمت انتخاب شده است و لذا هر دو خود را داعي مطلق خواندند. اين اختلاف و شكاف از آن زمان ايجاد گشت و از آن عهد طيبيهاي يمني به سليمانيها و طيبيهاي هند به داوودي ها مشهور شدند (دفتري، 1375، ص344-345).
داووديها كه اكثريت مستعليها را تشكيل ميدادند، به تدريج روابط تجاري و بازرگاني خود را با يمن قطع نمودند و سعي كردند جامعه ي خود را در هند تقويت كنند. آنها باوجود آزار و اذيت امپراتوري مغولِ هند، جامعه ي خود را گسترش دادند و جامعه ي بهرههاي مستعليه، ستونهاي خود را در گجرات و اطراف آن استوار ساخت. كرسي دعوت نيز ابتدا براي چند سال در احمدآباد استقرار يافت و سپس به جمع نگار، ماندوي، موندار، اوجين، برهانپور و بالاخره شهر سورات منتقل گشت. ادارات مركزي بهرهها براي چندين سال طولاني در سورت باقي ماند و در همين شهر بود كه مدرسه ي ديني «الجامعة السيفيه» در سال1814م بنا نهاد شده (Salvadori, 1998, P.256).
در سالهاي بعد كه فعاليتهاي تجاري از شهر سورات به بمبئي منتقل شد، اكثر داووديها نيز به بمبئي آمدند و از اوائل قرن بيستم (1920-1921) كرسي دعوت و سازمان مركزي نيز به بمبئي منتقل گشت. از آن زمان تاكنون، مركز اصلي داعي مطلق بهرهها در هندوستان باقي مانده است و بهرهها براي ديدار رهبر خود رهسپار اين كشور ميشوند.
گفتني است با توجه به آنكه داووديها بيشتر تاجرپيشه بودهاند، لذا به فرقه ي بهره مشهور گشتهاند. كلمه "Vorhorvu" نيز در زبان گجراتي به معني تجارت است (The Encyclopaedia of Islam, 1960, P. 1255)؛ البته برخي از هندوها و مسلمانان سني نيز بهره ناميده ميشوند، ولي معمولاً در هندوستان، اسماعيليهاي مستعليه داوودي به بهرهها شهرت يافتهاند، هر چند كه خود آنها ترجيح ميدهند جامعه شيعيان اسماعيلي طيبي خوانده شوند.(7)
سلسله مراتب دعوت بهرههاي داوودي
استقرار جماعات شيعيان بهره داوودي در كشورهاي مختلف جهان، اگرچه تا حدودي ناشي از تلاش افراد بهره بوده است، ولي نظم و انسجام موجود در سازمان و جوامع آنها از عوامل مهم پيشرفت اين اقليت مذهبي به شمار ميرود. هريك از جماعات بهرهها سازماني رسمي متعلق به آنها به شمار ميرود و هر كدام از بهرهها عضو اين جماعات محسوب ميشوند. جماعت، كوچكترين و پايينترين واحد در سازمان تشكيلاتي بهرهها از نظر سلسله مراتب محسوب ميگردد؛ و در حدود 470جماعت بهرههاي داوودي در سطح جهان وجود دارد (A Glance at Bohra Jimaat, 1995, P.3-4). داعي مطلق يا رهبر بهرههاي داوودي معمولاً اجازه ي ورود افراد به جماعات را صادر ميكند و اساسنامه ي ويژهاي نيز براي جماعت تصويب ميكند؛ البته وي مستقيماً افراد و مسئولان جماعتها را منصوب نميكند، بلكه در واقع اساسنامه ي انتخابات مسئولان جماعت و هيئت امنا را پيشبيني ميكند. پس از انتخابات مشخص شدن افراد، فهرست آنان نزد داعي مطلق فرستاده ميشود و او تصويب نهايي را به همراه دعاي خير براي آنان ارسال ميكند (Salvadori, 1998, P.259)
تشكيلات شاخه ي طيبيهاي بهره بر روي محور داعي ميچرخد. آنها معتقدند نقش داعي مطلق در قرآن و همين طور در احاديث و روايات امامان اسماعيلي آمده است، ولي تفسير اين آيات باطني است نه ظاهري و لذا داعي مطلق است كه ميتواند آن را استدراك نمايد. آنان همچنين معتقدند هر امامي ميتواند در برههاي از زمان از ديدهها پنهان گردد؛ همانطور كه امام بيست و يكم، مولانا طيب در عالم «ستر» به سر ميبرد؛ لذا به اعتقاد آنها، در حال حاضر تنها يك امام در روي زمين به صورت ناپيدا زندگي ميكند كه در واقع وصي و جانشين پيامبر اكرم صلَّي الله عليه آله است و مأموريت وي از طريق داعي مطلق انجام ميگيرد (همان، ص259). امام در واقع منبع خيرات، قوانين و بالاخره قدرت نهايي است؛ لذا بهرهها معمولاً هر ملكي يا مالي را كه در راه خدا اهدا ميكنند، به نام امام خود هبه مينمايند. از ديگر اعتقادات بهرهها اين است كه تا زماني كه امام در غيبت به سر ميبرد، نماينده ي وي به نام داعي المطلق از طرف وي كارها را انجام ميدهد. سازمان مركزي بهره ها كه «دعوت» نام دارد نيز تعهد پيروي و اطاعت را از پيروان خود ميگيرد و همانطور كه امام نميتواند بدون تعيين جانشين بميرد، داعي مطلق نيز قبل از مرگ بايد جانشين خود را تعيين نمايد (همان، 260)؛ البته اين انتخاب كه همانا هدايت الهي را پيشه خود ميسازد، براساس معيار تحصيلات، آموزشهاي معنوي و اخلاقي انجام ميگيرد و لازم نيست داعي مطلقِ آينده، حتماً از بين خويشاوندان داعي مطلق انتخاب گردد.
از آنجا كه داعي مطلق، نماينده ي ويژه امام بر روي زمين است و قدرت مطلق را از وي اكتساب ميكند، بنابراين موقعيت داعي مطلق و اعتقاد به آن از امور مهم اعتقادي و آيين دينداري در ميان بهرههاست و حكمراني داعي مطلق در بين بهرههاي داوودي از درجه ي اول اهميت برخوردار است.(8)
بهرهها داعي مطلق را معصوم، لغزشناپذير و داراي دانش مذهبي لازم، يعني علم ميدانند؛ از اين رو داعي با اقتدار كامل و توليت بر تمام وجوه زندگي جامعه ي بهرهها، رئيس عالي سازمان دعوت به شمار ميآيد و با خودمختاري مطلق، حكومت ميكند.
مكان استقرار داعي مطلق، از نخستين دهههاي قرن بيستم، شهر بمبئي هندوستان بوده است (دفتري، 1375، ص358)؛ با اينحال، جايگاه دعوت داوودي كه به «ضرحي» شهرت دارد، در شهر سورات است (The Encyclopaedia of Islam, 1960, P. 1255).
دومين نفر، از نظر رتبه در جامعه ي بهره «مأذون» است(9) و سومين شخص در جامعه ي بهرهها از نظر تشكيلاتي، «مكاسر» است كه در واقع دستيار مأذون به شمار ميرود (Salvadori, 1998, P.269). اين افراد كه توسط داعي مطلق منصوب ميشوند، در علم باطن نيز تبحر دارند كه در واقع عنصر تشكيل دهنده ي ايمان بهرههاست. گفته ميشود براي رسيدن به اين درجه از علم باطن، 25 تا 30سال مطالعه لازم است (Bohra Believes, 1994, P.12).
مقام بعدي پس از «مكاسر» از آنِ مشايخ است. آنان كه به «حدود» نيز معروفند، هجده شيخ را تشكيل ميدهند و با وجود دارا بودن درجات مختلف، جملگي با عنوان بهايي صاحب خوانده ميشوند. اين مشايخ معمولاً به تعاليم اسماعيلي و زبان عربي تسلط دارند و در جامعة السيفيه تحصيل كردهاند (دفتري، 1375، ص359). ديگر مقامي كه در سلسله مراتب دعوتِ بهرههاي داوودي قرار دارد، نماينده ي ويژه داعي، موسوم به عامل است. اين عاملها كه ميان صاحب نيز خوانده ميشوند، ازسوي داعي در جامعهاي كه در برگيرنده ي بيش از پنجاه خانوار باشد، منصوب ميشوند. عاملها رياست جماعتهاي خود را برعهده دارند و كليه ي امور، اعم از مراسم ديني، ازدواج، تدفين، ختنه و مراسم اجتماعي با اجازه آنها انجام ميشود.(10) عاملين شهرهاي مهم بهرههاي داوودي، همچون برهانپور، كراچي، اوجين و بمبئي، معمولاً از بين بستان مورد اعتماد داعي مطلق برگزيده ميشوند (بنياد دائرةالمعارف تشيع، 1378، ص528).
پايينترين مرتبه در سلسله مراتب دعوت داووديها «ملا» است. ملاها معمولاً از بين افراد جامعه ي خود انتخاب ميشوند و تحت نظر عاملان انجام وظيفه ميكنند و در برخي اوقات و در هنگام غيبت عامل، نمازجماعت بهرههاي داوودي را برگزار ميكنند.گاهي اوقات برخي از وظايف تبليغي و ديني نيز به ملاها واگذار ميشود.
مشايخ و ملاها معمولاً در زمينه ي خاصي به جامعه ي خود خدمت ميكنند. اعطاي اين القاب توسط داعي صورت ميگيرد و اين مقامات پس از دريافت لقبهاي خود، صاحب عمامههاي مخصوص سفيدرنگي ميشوند كه طي مراسم مذهبي بر سر آنها نهاده ميشود (Bohra Belives, 1994, P.14).
پي نوشت:
1.تاريخ وصول 1387/1/18؛تاريخ تصويب نهايي:1387/3/13.
2.داستان زندگي محمدبن اسماعيل، پس از آنكه پيروان اسماعيليه او را امام خواندند، بسيار مفصّل است. وي، پس از امام خوانده شدن، وارد استتار شد و نقش مهمي در تحكيم ساختار عقيدتي اين مذهب ايفاء نمود. (هوليستر، 1373ش، ص233).
3. درخصوص امامت مستعلي و بر حق بودن وي، منازعات گوناگوني بين طرفداران دو فرقه صورت گرفته است. نزاريها اين امر را توطئهاي ازسوي مستعلي ميدانند؛ ولي پيروان مستعليه معتقدند هر چند نزار رسماً به امامت منصوب شده بود، ولي مستنصر پيش از مرگ بدا حاصل نمود و مستعلي را به امامت منصوب كرد(هاچسن، 1369ش، ص130)
4.طي توطئهاي كه برادرش جعفر براي او ترتيب داده بود، وزير، پنج برادر و گروه زيادي از ملازمانش به قتل رسيدند. توطئهگران، در صدد بودند مأمون ابوعبدالله را كه يكي از پسران نزار بود، به امامت برسانند. الآمر در اواخر عمرش براي آنكه پايههاي خلافت خود و فرقه المستعليه را مستحكم نمايد، كتاب الهداية الآمريه را تأليف نمود و در اين كتاب، نص مستعلي به جاي نزار را به طور كامل شرح داد(هوليستر، پيشين، ص274).
5. دوره نيابت سلطنت عبدالمجيد، دوراني پرآشوب بود. باوجود آنكه الآمر داراي فرزندي به نام طيب بود-كه مدت زماني كوتاهي پس از مرگش به دنيا آمد- ولي عبدالمجيد به ناحق در سال526 هـ.ق/1133 با لقب الحافظالدين الله خود را خليفه و امام فاطمي دانست. الحافظ، اولين خليفه ي فاطمي بود كه امامت و خلافت را از پدرش به ارث نبرده بود؛ لذا براساس سجلي كه تهيه گرديد، اينگونه وانمود شد كه كه آمر شخصاً نص خلافت و امامت را به پسرعمويش عبدالمجيد قرار داده است (Salvadori, Ibid, P.P 255_256).
6.در اكثر منابع، اعم از متقدم و متأخر اين داعي معروف عبدالله ناميده شده است. دكتر فرهاد دفتري در كتاب تاريخ و عقايد اسماعيليه، صفحة340، آصف فيضي در "Encyclopaedia of Islam"، جلد اول، صفحه 1255 و هوليستر در تشيع در هند، صفحه ي300-301 نيز وي را بنيانگذار فرقه مستعليون هند، موسوم به بهرههاي داوودي دانستهاند.
7.نويسنده به سبب جلوگيري از به درازا كشيده شدن كلام، از ذكر تاريخچه ي داووديها و سليمانيها اعم از جعفر شيرازي (بهره جعفريه)، سيدنا سيفالدين، علي بن ابراهيم سيفالدين (بهره عليه)، بهره ي نگوشيه و... خودداري نموده است.
8. داعي دربين بهرهها با القاب متفاوتي خطاب ميگردد كه عبارتند از: مولانا، حضور والا، پيشواي اعظام، آكامولا، ملاجي، صاحب و سيدنا صاحب كه همه به معني اعلي حضرت است. بهرهها وي را با پاپ مقايسه ميكنند و خود را خدمتگزار داعي مطلق ميكنند(مشاهدات ميداني پژوهشگر، 1375، دارالسلام).
9.مأذون معمولاً از بين بستگان بسيار نزديک داعي برگزيده مي شود و پس از داعي مطلق جانشين او مي شود(دفتري،پيشين،ص 358).
10.بهره ها معتقدند:براي اخذ مقام عاملي، سيزده سال مطالعه در علوم اسلامي و عقايد اسماعيليه الزامي است(بررسي هاي ميداني نگارنده،1375،درالسلام).
اعتقادات اساسي
اعتقادات اساسي اين فرقه، آميختهاي از مفاهيم (تاحدودي كفرآميز) ديني و بدعتهاي خاص بهرههاي داوودي است. آنها معتقدند:
1. تنها يك خدا وجود دارد.
2. قرآن، كتاب ديني شيعيان بهره است و كليه ي اين فرقهها بايد در فراگيري مفاهيم آن بكوشند؛ هرچند تنها داعيان و معدودي از بزرگان مذهبي به باطن قرآن وقوف دارند. حضرتمحمد صلَّي الله عليه و آله پيامبرخدا و حضرت علي عليه السّلام وصي و شريك اوست و همواره جانشين پيامبراكرم صلَّي الله عليه و آله به شمار ميرود(هوليستر، 1373، ص319).
3. امامان، مكمل پيامبران هستند؛ با اين تفاوت كه پيامبران مبلغان شرايع ظاهري و امامان مبلغان شرايع باطني اسلام ميباشند.
4. نسل شيعيان فعلي از حضرتعلي عليه السّلام نشأت ميگيرد كه بعد از پيامبرصلَّي الله عليه و آله داراي بالاترين درجه ي تقديس و احترام است (A Glance at Bohra Jimaat, 1995, P.13).
5. پس از حضرت علي عليه السّلام كه مقامي بالاتر از امام دارد و «اساس» خوانده ميشود (بنياد دائرةالمعارف تشيع، 1378، ص528) ساير امامان بهره داوودي عبارتند از: امام حسن عليه السّلام، امامحسين عليه السّلام، امامزينالعابدين عليه السّلام، اماممحمدباقر عليه السّلام، امامجعفرصادق عليه السّلام، اسماعيل، محمدبناسماعيل، عبدالله، احمد، حسين(مستور)، مهدي عبيدالله، القائم بامرالله، المنصور بالله، المعزالدين الله، العزيز بالله، الحاكم بامرالله، الظاهر الاعزاز دينالله، المستنصر بالله، المستعلي بالله، الآمر باحكامالله و ابوالقاسمالطيب (نوبختي، 1365، ص261).
بهرهها سلسله ي خلفاي فاطمي را تا الآمر باحكامالله به عنوان امام قبول دارند، ولي چهار خليفه ي بعد از او، الحافظ لدينالله، الضافر بامرالله، الفائز بالله و العاضدلدينالله را امام نميدانند (يحييالامين، 1378، ص87). امام بيست و يكم آنها طيب، بنا به عقيده ي بهرهها از نظر غائب شده است.(1)
6. مقام اسماعيل از ساير امامان بالاتر است؛ چون هر امام هفتمي مقام والاتري نسبت به شش امام قبلي دارد.
7. از تمام انبياء گناه صادر شده است؛ چون آنان مراتبي كه مستحق آن نبودهاند از خداوند متعال درخواست كردهاند، ولي حضرتعلي عليه السّلام و امامان نسل او هيچگاه گناه نكردهاند؛ چون هيچوقت از خداوند آنچه را كه لايق آن نبودهاند، نخواستهاند.
8. ابليس مرده است، ولي هركس با امام زمان خود مخالفت كند، ابليس است.
9. اگر امامي مرتكب فواحش يا محرمات شود، باز در مقام امامت باقي خواهد ماند.
10. آغاز ظهور ائمه از شهر مدينه بوده است و طي سالهاي1000 تا 1200ميلادي اين مكتب در قاهره (مبدأ مذهب و فرهنگ فاطميه) ادامه يافته است.
11. به تمامي امامان از 21 به بعد، دستور داده شده است به طور مخفي و دور از اجتماع زندگي كنند.
12. از امام بيست و يكم به بعد، نمايندگان ائمه كه داعي مطلق ناميده ميشوند، به عنوان راهبر و راهنما ازطرف ائمه براي امت اسلام منصوب شدهاند ،Bohra Believes, 1994) P.24).
اصول بنيادي
علاوه بر اعتقادات، بهرهها داراي چند اصل مسلم و بديهي هستند كه تمام پيروان بايد اين اصول را بپذيرند. آنچه از متن اين اصول برميآيد، لزوم اطاعت بي چون و چراي آنان از امام حاضر و نماينده ي او، داعي پنجاه و دوم است؛ به گونهاي كه طبق اين قوانين، كسي كه از دستورات وي سرپيچي كند، به سختي مجازات و از جامعه ي خود طرد ميشود.
اصل1
هويت يك مؤمن و حفظ اين اعتبار، به درجات عقيده ي وي بستگي دارد. فرهنگ و آداب و رسوم امامان مقدس، نمايانگر و مشخصكننده ي عقيده مؤمنان است؛ لذا براي شناخت اين ارزش عالي مستور در درون مؤمنان و به كارگيري آن در راه
رستگاري و سعادت بايد با پندگيري از اعمال و رفتار امامان گذشته، به درجه ي خلوص عقيده و ايمان افزود.
اصل2
ايمان مؤمن و عقيده ي وي سازنده ي دين و دنياي اوست. از ابتداي ظهور اسلام تا كنون، آل محمد و داعيان پس از وي زندگي مملو از حُسن و زيبايي را به نحو احسن و برطبق مقررات مذهب انجام دادهاند. در پرتو اين امر، مؤمنان بايد زندگي اجتماعي و شخصي خود را بر پايه ي راه و روش پيامبر و امامان قرار داده، در كليه ي مسائل به سوي الله،پيامبر اكرم صلَّي الله عليه و آله و امامان پس از وي روند از آنها استمداد جويند (عرب احمدي، 1379، ص258).
اصل3
فراگيري علوم و دانشهاي گوناگون بر هر زن و مرد مؤمن واجب و ضروري است؛ البته اين امر بايد طبق رويه و خط و مشي مشخص و خاصي بوده، مطابق با عزت و احترام به مؤمنان باشد. فراگيري علوم مذهبي و غيرمذهبي عمدتاً در راه تفاهم فلسفه ي اسلام و هدايت و ارشاد جامعه به سوي طريق حق به كار ميرود.
اصل4
پروردگار عالم، انسانها را با هدفي عالي خلق كرده و امكانات گوناگوني در اختيار آنها قرار داده است؛ لذا جماعت بهره بايد همواره شكرگزار خداوند باشند و در راه تشكر از معبود خود گام بردارند.
اصل5
تمرينات جسمي در راه افزايش تواناييهاي فيزيكي و بدني و توسعه ي قواي عقلي و مذهبي جوانان لازم و ضروري است، از اين رو اجراي برنامههاي مناسب ورزشي در كنار دعوت و برنامههاي مذهبي، مهم و سازنده ميباشد (A Humble Tribeto Religious Heritage, 1994. P.26).
قوانين
جداي از اصول بنيادي، اين فرقه داراي قوانيني است كه از جمله ي مهم ترين آنها ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
1. عقيده در برگيرنده ي برائت و ولايت است. عقيده خود بر پايه ي اين دو امر قرار دارد؛ لذا پس از اينكه مؤمنان به صورت فردي و جمعي مفاهيم عالي اين امر را دريافت نمودند، بايد سر به فرمان اين عقيده- شامل قوانين، معاني و احياناً تمرينات و محرمات آن- نهند (A Glance at Bohra Jimaat, 1995, P.26).
2. قرآنكريم معيار و الگوي هر مؤمن در تمام زندگياش است؛ لذا تمامي مؤمنان بايد ضمن قرائت روزانه آن، سعي كنند مفاهيم معنوي آن را درك نموده، اين مفاهيم را به حافظه بسپارند. مؤمنان بايد قرآن را سرمشق زندگي خود قرار دهند؛ همچنين كساني كه به طريقه ي قرآن عمل كرده، كل قرآن را حفظ ميكنند، مستحق دريافت جوايز و پاداشهايي ميباشند.(2)
3. بر كليه ي افرادي كه افتخار خدمت به جامعه ي بهره را داشتهاند و در زمره ي
كاركنان آن به شمار ميروند، اجب و حتمي است كه از دين اسلام اطلاعات كافي داشته باشند و موجبات رضايت افراد را فراهم آورند.
4. براي انتقال مفاهيم عالي و دعوت، رهبران جامعه ي بهره بايد زبان و نوشتار دعوت را به خوبي فرا بگيرند و در راه هدايت جامعه ي خود به كار برند.
5. لباس شايسته، ظاهر مناسب و در مجموع، زيبايي از مشخصات اصلي دين اسلام به شمار ميرود. مؤمن بايد ضمن اهميت به اين امور، زيبايي و نظافت را در زندگي روزمره خود رعايت كند (عرب احمدي، 1379، ص259).
6. تقليد كوركورانه از اعمال و رفتار ساير افراد جماعت و عدم تفكر در تعاليم مذهبي امري ناپسند به شمار ميرود؛ لذا مؤمنان بايد با ايمان كامل و فكر باز به اين مذهب بگروند. جماعت نيز موظف است با احداث مدارس، مساجد، مكانهاي عبادت، مؤسسات آموزشي و جماعتخانهها، آنان را در راه رسيدن به اين ايمانِ قلبي ياري دهد.
7. زبان عربي، زبان اسلام و زبان همه ي مذاهبِ نشأت گرفته از اسلام است. براي درك كامل اسلام و مفاهيم عالي آن بايد تدبيري انديشه شود كه همه ي پيروان بهره به عربي مسلط شوند و يا حداقل بتوانند از آن استفاده كنند.
8. زنان بهره بايد فاطمه ي زهرا عليها السَّلام را همواره سرمشق و الگوي خود قرار دهند و در حفظ شرف و حرمت خود كوشا باشند؛ آنان همچنين بايد به فرزندان خود راه و رسم زندگي اين چنين را بياموزند.
9. فرهنگ اسلام يكي از غنيترين فرهنگهاي جهاني است كه با بهرهگيري از تعاليم اسلامي به اوج شكوفايي خود رسيده است. كساني كه با وارونه جلوه دادن اين فرهنگ سعي در تقليد از ساير فرهنگهاي منحط
غربي دارند، دشمنان اسلام به شمار رفته، بايد از جوامع اسلامي طرد شوند. (A Glance at Bohra Jimaat, 1995, P.29)
10. ازدواج براي زنان جماعت بهره امري شايسته است كه در سن مناسب و جهت برآورده نمودن نيازهاي جنسي و معنوي هر فرد، واجب و ضروري است. زني كه از اين فرمان سرپيچي كند، مؤمنه خوانده نميشود.
11. تجارت و فعاليتهاي اقتصادي اموري هستند كه از قرنها پيش براي مؤمنان پسنديده به شمار رفتهاند، ولي كساني كه در اين زمينهها فعاليت ميكنند، بايد مراقب باشند از راه راست غافل نشده، علاوه بر آن سعي كنند با توسعه ي صنعت و تجارت، جامعه و كشور خود را به خودكفايي و استقلال برسانند.
12. باتوجه به اينكه كودكان جامعه، آيندهسازان اين فرقه ميباشند، لذا تعليمات مذهبي بايد به طور كامل به آنان آموخته شود و از جمله بايد مقدمات لازم براي اعزام آنان به جامعة السيفيه براي فراگيري زبان عربي، تعليمات اسلامي و ذخاير آلمحمد صلَّي الله عليه و آله فراهم آيد.
13. در هر شهري جماعت بهره بايد فعاليتهايي در راه كمك به عموم مردم شهر خود انجام دهد.
14. جوامع بهره بايد با سياستهاي دولتها در جهت ريشهكن نمودن بيكاري، فقر و بيسوادي هماهنگ باشند (عرباحمدي، 1379، ص261).
جداي از اين موارد، بهرهها نسبت به اجراي فرائض ديني خويش همچون نماز، زكات، (زكاة، صلاة، حقالنفس، حق نكاح، سلامي سيدنا، دعوت، نذر مقام) روزه، حج و زيارت، جهاد، قيامت و... نيز تأكيد خاصي دارند و اين فرائض را به نحو احسن اجرا مينمايند(هوليستر، 1373، ص320).
مراسم ميثاق در جامعه ي بهرهها
در سلسله مراتب بهرهها پس از شيوخ و ملاها، مردم غيرروحاني قرار دارند.هر يك از افراد بهره در جامعه ي خود، داراي جايگاه مهمي هستند؛ چرا كه هر فرد بهره طي آيين رسمي خاص عضو جامعه ي بهرههاي داوودي ميگردد. اين آئين خاص كه در واقع مراسم پيمان اطاعت و پيروي است، «ميثاق» ناميده ميشود. ميثاق با امامالطيب و از طريق داعي يا نماينده ي داعي در جماعتها صورت ميگيرد و فرد، ضمن پذيرفته شدن در جامعه ي بهرهها متعهد ميگردد از اخلاق و آيين جماعت بهرهها و همچنين از داعي مطلق در تمامي امور پيروي نمايد (Salvadori, 1998, P.267).
مراسم ميثاق توسط نوجوانان بهره (اعم از پسر و دختر) كه به سن بلوغ رسيدهاند، انجام ميگيرد. افرادي كه تازه به مذهب بهره گرويدهاند نيز بايد مراسم ميثاق را به جاي آورند. در مراسم ميثاق متن قسم در برابر حضار با صداي بلند قرائت ميشود و حدود بيست دقيقه طول ميكشد و پس از اتمام آن، فرد در زمره ي مؤمنين جاي ميگيرد. وي پس از نائل آمدن به مذهب بهره داوودي از تمام مزايايي كه براي اعضاي جامعه بهره وجود دارد، برخوردار ميگردد. در مقابل بايد به تمام تعهدات خود در قبال جامعه ي بهره پايبند باشد(Ibid).
تمام شيعيان بهره، همهساله در روز عيد غديرخم در مسجد بهرههاي شهر خود حضور مييابند و ميثاق خويش را با امام و داعي بهرهها تجديد ميكنند. اين ميثاق در برابر خداوند و امام غايب صورت ميگيرد و مؤمنان بهره در غياب او اطاعت كامل خويش را از داعي مطلق اعلام ميدارند. قوانين موجود در اين ميثاق كه به ميثاقنامه معروف است، در دوره ي رهبري داعي فعلي بهرهها
سيد برهانالدين به صورت نويني تنظيم شده است.(3) داعي مطلق بر اجراي اين قوانين تأكيد دارد و عاملان و صاحبان دعوت در كشورهاي مختلف محل سكونت بهرهها را ملزم مينمايد بر قبول بيچون و چراي اين امور از سوي اعضاي فرقه نظارت كامل داشته باشند. محتواي كلي ميثاقنامه ي فعلي بهرهها به شرح ذيل است:
1. ختنه نمودن دختران (علاوه بر ختنه پسران) كه ظاهراً سابق بر اين معمول نبوده است.
2. نظر دادن در كليه ي امور زندگي بهرهها حتي خصوصيترين مسائل زناشويي آنان توسط داعي مطلق و يا صاحب دعوتِ داعي مطلق در آن كشور.
3. مقرر نمودن دهها ماليات و عوارض، نظير سهم امام، خمس، ماليات فرزند، خانه، دارايي و... بر بهرهها كه بايد توسط صاحب دعوت اخذ و براي داعي مطلق ارسال گردد.
4. ممنوع بودن عقد و ازدواج، كفن و دفن مردگان، نامگذاري كودكان و برگزاري مراسم مذهبي در مساجد و حسينيهها بدون اجازه ي داعي يا صاحبِ داعي مطلق در آن كشور.
5. لزوم ارسال سالانه ي مالياتها، نذورات و هدايا به محل سكونت داعي با نظارت صاحبان دعوت.
6. عدم اجازه اعضاي جماعت در تفسير قوانين فعلي جماعت بهرهها. تنها صاحبان دعوت ميتوانند توضيحاتي در اين خصوص به مردم منطقه ي خود ارائه دهند (Bohra Believes, 1994, P.41).
پي نوشت:
1.در کتاب فرهنگ نامه ي فرقه هاي اسلامي، امام موعود آنها مهدي منتظر خوانده شده است که غايب از انظار است(يحيي الامين،پيشين،ص 87).
2.بهرهها، تأكيد خاصي بر قرائت و حفظ قرآن دارند و معمولاً در مسابقات بينالمللي حفظ و قرائت قرآن كه در كشورهاي مختلف برگزار ميشود، شركت ميكنند. بسياري از آنان در مسابقات حفظ قرآنكريم که همهساله در كشورهاي كنيا، تانزانيا و شبه قارههند برپا ميگردد، مقامهايي را نيز به خود اختصاص دادهاند (بررسيهاي ميداني پژوهشگر، دارالسلام و نايروبي، 1374-1376).
3.محتواي صيغه ي ميثاق و حتي عبارت هاي آن يادگاري از زمان فاطميان است(هوليستر،پيشين،ص 317-316).
زندگي اجتماعي و آداب و رسوم بهرهها
يكي از شاخصههاي اصلي شيعيان بهره، زندگي بسته و محدود آنان است. بهرهها سخت پايبند مراعات انزواي خود ساختهشان ميباشند، بدان افتخار ميكنند و مؤسسات مختلفي نيز براي برآوردن نيازهاي جسمي و روحي خود در كشورهاي مختلف تأسيس كردهاند.
آنها براي فشرده شدن اين همبستگي، علاقه ي شديدي به پوشيدن لباس مخصوص خود دارند. مردان بهره دو نوع لباس دارند، يكي براي نماز (فته) و ديگري براي ساير مجالس و محافل. لباس دوم، لباس بلند سفيدرنگي با يك كلاه (عمامه) است. لباس فته (Feta) نيز در طول دهههاي گذشته از اسماعيليهاي نزاري وارد فرهنگ بهرهها شده و روز به روز درحال گسترش است. امروزه هر مردي كه ميثاق را انجام ميدهد، بر خود لازم ميداند لباس فته را بر تن كند.
زنان بهره نيز لباس مخصوص به خود را دارند كه بقعه يا ردا ناميده ميشود. اين لباس دو تكه است و امروزه پوشيدن آن بر همه ي زنان بهره الزامي است. روسري بانوان بهره داراي روبندي است كه اگر آن را بيندازند، كل صورت را ميپوشاند، ولي معمولاً نيمي از موهاي سر آنان بيرون است. رنگ ردا معمولاً به رنگ روشن است.
مردان و زنان بهره از پوشيدن لباس تيره و مشكي ممنوع هستند و حتي در ماه محرم از آن استفاده نميكنند؛ چرا كه معتقدند با وجود امام- ولو در غيبت- و وجود داعي نيازي به ماتمسرايي نيست.
از عادات ديگري كه از زمان داعي قبلي بين بهرهها رواج يافت و وي آن را اجباري نمود، كوتاه ساختن سبيل مردان و گذاشتن ريش بلند است. اين امر اگر چه
از نظر اداري و رسمي پذيرفته نيست، ولي اكثر مردان بهره معمولاً اين قاعده و رسم را رعايت مينمايند (Asghar Ali, 1988, P.92).
مسجد بهرهها محلي عمومي براي آنان است. بهرهها معمولاً در مناسبتهاي مختلف و ضيافتهاي شام و ناهار دور هم جمع ميشوند. براي بانوان محدوديتي در ورود به اين مساجد نيست. آنان در طبقه ي دوم مساجد جاي ميگيرند و با مردان در ارتباطند.
در موقع صرف غذا نيز معمولاً مردان بهره (برخلاف شيعيان اثنيعشري) غذاي بانوان را توزيع ميكنند. بهرهها معتقدند: هر گونه فعاليتي كه مربوط به مذهب و در نتيجه مربوط به خدا باشد، بايد در برابر چشمان خداوند و در خانه ي خداوند انجام گيرد، بنابراين مسجد محل تجمع عمومي آنهاست؛ البته زنان در عبادات يوميه معمولاً به مساجد نميروند، ولي در مناسبتهاي عمومي همچون عيد غدير، رمضان، محرم و غير آن در مسجد حضور مييابند. تمام مساجد بهرهها داراي بالكنهايي هستند كه مختص بانوان است و اين ايوانها به گونهاي ساخته ميشوند كه براي مردان بهره و بالاخص عامل جماعت قابل رؤيت باشد. زنان در هنگام قاعدگي نيز از ورود به مساجد منع نشدهاند، ولي به جاي خواندن نماز فقط دركنار نمازگزاران در بالكن مساجد مينشينند.
بهرهها علاقه ي بسياري به ميل غذا در مساجد دارند. نسل قديمي بهرهها از خوردن غذا از دست غير بهرهها اكراه دارند، لذا كمتر بهرهاي مشاهده ميشود كه دستاندركار امور رستورانها باشد. افراد ثروتمند جماعت نيز گاهي در مساجد غذا تهيه ميكنند و افراد بهره در مسجد آن را تناول ميكنند. هر مسجد داراي يك آشپزخانه و دوسالن غذاخوري (مردان و بانوان) است. آشپز اصلي بايد حتماً خانمي بهره باشد و كمك آشپزها ميتوانند از افراد بومي و محلي انتخاب شوند.
علاوه بر مراسم فوق، بهرهها در مراسم خصوصي نيز از مساجد استفاده ميكنند. دو امر مهم در دوران طفوليت انجام ميگيرد كه يكي در مسجد و ديگري در منزل صورت ميپذيرد: اول نامگذاري بچه است كه معمولاً در روز ششم تولد انجام ميگيرد و در اين رابطه، مراسمي در جمع بهرهها در مساجد برپا ميگردد. حادثه ي دوم كه حتماً بايد در منزل صورت گيرد، تراشيدن موهاي بچه است كه در روز هفتم انجام ميشود و اگر در روز هفتم ميسر نشد، در روز چهاردهم اتفاق ميافتد. اين مسئله تا بيست و يك روز نيز ميتواند به تعويق افتد؛ در اين مراسم يك بز ذبح ميشود و در زمان بريدن گلوي بز، موهاي بچه نيز تراشيده ميشود (Salvadori, 1998, P.254).
از آداب و رسوم ديگر بهرهها ختنه ي دختران و پسران در سنين كودكي است كه معمولاً از چهار روزگي شروع و تا چهارسالگي انجام ميگيرد. بهرهها تنها گروه شيعيان محسوب ميشوند كه ختنه ي دختران را لازم ميدانند. ختنه ي دختران به "Cloliterodectomy" مشهور است و اين امر در واقع تقليدي از اجداد مصري و يمني آنهاست كه در گذشته معمول بوده و هست. در اين روز والدين كودك جشني را به طور ساده برگزار ميكنند.
عرف و رسم ديگري كه در بين بهرهها حاكم است، مراسم بلوغ و ازدواج است. نسل قديمي بهرهها معتقد بودند فرزندان وقتي مراسم ميثاق را انجام دادند، بايد ترتيب ازدواج آنها نيز فراهم گردد؛ ولي امروزه بنا به دلايل اجتماعي و اقتصادي، سن ازدواج پس از بيست سالگي مقرر شده است. مراسم ازدواج آميزهاي از رسوم و عادات مسلمانان هندي و هندوان است كه با عقد نكاح شرعي شروع ميشود؛ البته سعي شده است عقد نكاح به صورت دستهجمعي و هنگام آمدن داعي مطلق به اين كشور خوانده شود؛ اين مراسم به مراسم مقدس سيفي نيز شهرت دارد.
در عقد نكاح، معمولاً عروس خود مستقيماً طرف عقد قرار نميگيرد، بلكه وكيل وي اين كار را انجام ميدهد و براي اين منظور، قبل از قرائت عقد نكاح، داعي يا عامل، دونفر را به منزل دختر ميفرستند تا جويا شوند عروس چه كسي را وكيل خود نموده است. معمولاً پدر يا در صورت فوت وي يكي از خويشاوندان نزديك عروس اين امر را برعهده ميگيرند.
مراسم مرگ و تدفين بهرهها نيز همچون مراسم ازدواج، منحصر به خود آنهاست و داعي يا نماينده ي وي در جماعت تشريفات رايج را انجام ميدهد. اموات بهرهها مثل ساير شيعيان در قبرستان مخصوص به خودشان دفن ميگردند (Asghar Ali, 1988, P.94).
اعمال مذهبي بهرهها
به سبب رعايت اصل مهم باطنيه و همچنين به علّت نفوذ و قدرت داعي، مراسم عبادي و اخلاقي بهرههاي داوودي همواره حالتي سرّي و مخفيانه داشته است؛ در عين حال آنان الگوهاي عمومي و اسلامي ساير مسلمانان را نيز دارا ميباشند. محدوديتها و آزار و اذيتهايي كه در طول سالهاي متمادي از سوي حكومتهاي كشورهاي مختلف نسبت به بهرهها اعمال شده است، اين عنصر سرّي و باطني را در آنها تقويت كرده است؛ لذا اكثر بهرهها معتقدند كه نبايد خارج از مذهب بهره،كسي در مجالس، مساجد، و مراسم آنها شركت ننمايد و اعتقاد دارند عبادت آنها بايد به صورت مخفي و سرّي انجام شود؛ البته اين امر از سوي تمامي بهرهها و به طور مطلق پذيرفته نيست؛ چراكه اذان و خطبههاي نمازهاي جماعت آنان از بلندگوي مساجد نيز پخش مي شود و حتي غير بهرهها نيز گاهي در مجالس مذهبي آنها شركت مي نمايند؛ با اين حال ورود به مسجد و
شركت در مراسم بهرهها نياز به اجازه ي خاصي دارد كه بايد از كميته ي مسجد اخذ شود.
در درس تفسير باطني از قرآن مجيد، همه ي بهره ها نمي توانند شركت كنند، بلكه تنها برخي از علما و تحصيل كرده هاي بهره حق شركت در اينگونه كلاسها را دارند. اكثر بهره ها به آنچه از ظاهر قرآن فهميده مي شود وآنچه داعي از باطن قرآن فاش مي كند، عمل مي كنند؛ بنابراين حتي در خطبههاي نماز نيز چيزي از تفسير باطن آيات گفته نمي شود.
شهادتي كه فرد غير بهره مي دهد تا جزء مؤمنين بهره قرار بگيرد، معمولاً شامل اعتقاد به خدا، پيغمبرصلَّي الله عليه و آله، علي عليه السّلام به عنوان جانشين پيامبر صلّي الله عليه و آله، امام در غيبت و اطاعت محض از داعي مطلق وقت است(Salvadori, 1998, P.261).
بهرههاي داوودي نمازهاي پنجگانه را همچون ساير شيعيان به جا مي آوردند و جمع بين صلاتين در پيش آنها جائز است؛ ولي برخي از آداب را رعايت نميكنند؛براي مثال قنوت، و قيام در هنگام تكبيرةالاحرام و قيام متصل به ركوع را به هيچ عنوان رعايت نمي كنند. آنان اداي كلمات را نيز ظاهر نمي سازند و پس از بلند شدن امام جماعت از ركوع يا سجده، يك نفر كه پشت سر امام قرار دارد با صداي بلند الله اكبر مي گويد و نمازگزاران بدون هيچ قيام يا مكثي به ركوع يا سجده رفته، بلند مي شوند. از خصائص مهم ديگر بهرهها آن است كه در بدو ورود به مسجد و قبل از شروع نمازهاي واجب يوميه دو ركعت نماز مختصِ مسجد به جا مي آورند. اين دو ركعت در بين جماعت بهره الزامي است. آنان نماز جمعه را به جاي نميآورند و در صورت برگزاري آن نيز خطبهاي در آن ايراد نميشود (هوليستر، 1373، ص231). در كنار مساجد بهرهها وضوخانه مخصوصي براي مردان و بانوان تدارك ديده شده است. پس از وضو،
مردان، لباس مخصوص و سفيد رنگ خود را- كه در محل مخصوصي در مسجد نگه مي دارند- مي پوشند و براي نماز حاضر مي شوند. زنان نيز پس از وضو وارد مسجد مي شوند و هيچ تشريفات خاصي در اين زمينه وجود ندارد؛ ولي هنگام ورود به مسجد بايد رداي مخصوص به خود را بر تن كنند. هر كدام از نمازگزاران در هنگام نماز، سجّاده ي مختص به خود را كه معمولاً پارچه ي سفيدرنگ و تميزي است، پهن نموده، بر روي آن نماز مي گزارند و از مهر استفاده نمي كنند(Salvadori, Ibid).
بهرهها ماه رمضان را به مدت يك ماه روزه مي گيرند و ساعات شرعي خويش را بر اساس تقويم قمري مربوط به خود تنظيم مي كنند كه در زمان سلسله ي فاطمي مورد استفاده قرار مي گرفته و به تقويم مصري معروف بوده است. اين تقويم با تقويم قمري كه در زمان خلفاي راشدين استفاده ميشد، كمي تفاوت دارد(دفتري، 1373، ص.361). بهرهها مانند ساير مسلمانان به رؤيت هلال ماه با چشم غيرمسلح اعتقادي ندارند؛ از اين رو روز عيد فطر را معمولاً يك يا دو روز قبل از ساير مسلمانان جشن ميگيرند.
شيعيان بهره، در ماه مبارك رمضان عمدتاً نماز مغرب و عشاء را به طور جماعت در مسجد به جاي ميآورند و پس از نماز، روزه ي خود را با يك ليوان شير داغ افطار ميكنند. سپس غذايي را كه توسط جماعت تدارك ديده شده است، تناول مينمايند. آنها در شب قدر معمولاً تا هنگام اذان صبح در مسجد ميمانند تا نزول وحي الهي به پيامبر صلَّي الله عليه و آله را جشن بگيرند. در صبح روز عيد فطر نماز را برپاي ميدارند و كل روز را به ديد و بازديد عيد مشغول ميشوند(Salvadori, 1998, P.262).
داخل جامعه ي بهره يكسري مالياتهاي اجباري از اعضاي جماعت گرفته
ميشود كه قسمتي از آن ناشي از مذهب است و قسمتي ديگر برگرفته از ضوابط داخلي جامعه ي بهرهها.(14)
حج نيز بر شيعيان بهرهاي كه استطاعت مالي داشته باشند، لازم است و سازمان مركزي بهرههاي داوودي تمام تلاش خود را در برپايي اين مراسم و اعطاي امكانات لازم به حجاج انجام ميدهد. بهرهها دو هتل در مكه و مدينه فراهم كردهاند كه حجاج بهرهاي در آن مستقر ميشوند و راهنمايي هاي لازم در اختيار آنها قرار ميگيرد (Ibid). زيارت مقابر مقدس در عراق، ايران و مصر نيز براي بهرهها از اهميت خاصي برخوردار است.(15)
در مجموع ميتوان گفت بهرهها افرادي خموش و بيآزارند و به فرقهاي صلحطلب شهرت يافتهاند. آنان جهاد در اسلام را نه به معني مجاهدت و جنگ نظامي با شيطانها و زورگويان، بلكه نزاع شخصي و باطني با نفس اماره ميدانند.
آنها در انجام فرائض مذهبي خود نيز سعي ميكنند تا حد امكان، تضادي با ساير گروههاي مذهبي پيدا نكنند؛ از اينرو، در اعمال مذهبي خاص خويش هم، بر اصل انزواي خود تأكيد دارند.
موقعيت فعلي شيعيان بهره
جمعيت فعلي شيعيان بهره در كل جهان براساس كتب منتشره توسط مركز تبليغ بهرهها در حدود چهارميليون برآورده شده است كه در كشورهاي مختلف دنيا پراكندهاند.(16)آنچه در اين جامعه به وضوح مشخص است، نظم و نسق حاكم بر آن ميباشد كه سبب انسجام آن و فرمانبرداري كامل اعضا از پيشواي خود شده است. مراكز اين جماعت در حال حاضر در هندوستان و شهر بمبئي ميباشد،(17) ولي در طول دو قرن گذشته گروههايي از جماعت بهرهها عمدتاً به سبب اهداف تجاري و اقتصادي از هند به ساير كشورهاي دنيا مهاجرت كردهاند كه عمدتاً
شامل شرق آفريقا و خاور دور ميباشد.(18) پس از جنگ جهاني دوم گروهي از بهرهها به انگلستان، اروپا، آمريكا و استراليا مهاجرت نموده، اقليتهايي دراين كشورها تشكيل دادهاند. در حال حاضر حدود 470مركز بهره در سراسر جهان وجود دارد كه هر يك از اين مراكز به وسيله ي قانون اساسياي كه از سوي داعي مطلق تدوين شده است، اداره ميشود.هر مركز، مجموعهاي متشكل از مسجد، مسافرخانه، مدرسه، كودكستان، سالن اجتماعات، بيمارستان و مانند آن ميباشد. اجتماع شيعيان بهره تقريباً داراي هفتصد مسجد، 137مسافرخانه، 52 بيمارستان، پنجاه كتابخانه، 21آرايشگاه، چهارصد سالن اجتماعات، چهار دانشكده، 350دبستان و سه يتيمخانه ميباشد (The histry of Bohras ineast ofrica, 2006, P.32).
به منظور تداوم اعتقادات مذهبي فرقه ي بهره، اين جامعه داراي مراكزي به نام الجامعةالسيفيه و آكادمي عربي در سورات و كراچي ميباشد كه عمدتاً به تربيت معلمان و رهبران بهرههاي نقاط مختلف، اختصاص دارند. اين مراكز به سبب سطح علمي خود شهرت جهاني كسب كردهاند و به عنوان يكي از مراكز فرهنگي و آموزشي اسلامي به رسميت شناخته شدهاند. جداي از اين، داعي مطلق چند بنگاه خيريه ي صدقه نيز تأسيس كرده است كه به بنياد سيفي، بنياد يادبود دكتر طاهر سيفالدين و بنياد برهاني كارزان حسنه مشهورند. تمامي اين مراكز خيريه در هندوستان، پاكستان، انگلستان، سريلانكا، كنيا، اوگاندا و تانزانيا مشغول به فعاليت ميباشند. درآمد حاصل از اين بنيادها (بدون استفاده توسط اعضا) به طور كامل صرف خدمات عمومي و امور عامالمنفعه ميشود. تا كنون تنها در هند بيش از 2000خانه توسط اين بنيادها وقف و در اختيار مستمندان قرار گرفته است(A Glance at Bohra Jimaat, 1995, P.31)
نتيجه
همانگونه كه در اين تحقيق مشخص شد، فرقه ي بهره داوودي نظير فرقه ي آقاخانيه (اسماعيليه) تا زمان امامجعفرصادق عليه السّلام داراي تاريخچه ي مشتركي با شيعيان خوجه ي اثنيعشري بوده و اختلاف و انشعاب آنها از شيعيان دوازدهامامي، عمدتاً بدانسبب است كه آنان معتقدند پس از شهادت امام جعفرصادق عليه السّلام نص امامت بر اسماعيل قرار گرفت و نه امام كاظم عليه السّلام.
شيعيان بهره پس از اسماعيل نيز محمد پسر وي را امام دانستند و به طور كامل از شيعيان دوازده امامي جدا شدند و تارخ پيدايش اين فرقه از آن زمان آغاز شد. افراد اين فرقه در قرن ششم هجري ابتدا به يمن و از آنجا به هند مهاجرت كردند و در اين سرزمين سكونت يافتند؛ به طوري كه هنوز نيز بخش اعظم بهرهها در هند سكونت دارند و پيشواي آنان (امام بيست و يكم بهرهها) در شهر بمبئي اقامت دارد.
بر طبق اعتقادات اين فرقه، امامت به صورت جانشيني نبوده و پس از فوت هريك از امامان، امام بعدي طي انتخابات و به وسيله ي مردم انتخاب ميشود و داراي اختيار و قدرت كامل ميباشد. در طول پيدايش اين فرقه- كه 850 سال را در برميگيرد- 52 داعي مطلق رهبري جامعه ي بهرهها را برعهده داشتهاند كه آخرين آنها سيد محمد برهانالدين داعي مطلق امام بيست و يكم است كه اكنون بيش از نودسال داشته، در بمبئي هند سكونت دارد.
بهرهها داراي اصول و مقررات مذهبي خاص خود هستند و به اجراي فرائض مذهبي، برگزاري نمازجماعت، برگزاري مسابقات تلاوت قرآن و شركت در رقابتهاي بينالمللي حفظ و قرائت قرآن كريم در كشورهاي مختلف اسلامي، برپايي مراسم شهادت و تولد ائمه اطهار عليه السّلام [تا امام ششم]، زيارت قبور ائمه
اطهار عليهم السّلام به ويژه كربلا و نجف، اختصاص مبالغ كلان جهت ترميم توسعه ي اين زيارتگاهها و ارسال نذورات و هدايا به حضور امام فعلي خود، سيد برهانالدين بسيار معتقد و پايبند ميباشند.
در مجموع ميتوان گفت بهرههاي داوودي با وجود آداب و رسوم خاص خود، شيعيان معتقدي هستند كه اگرچه تنها به شش امام اول شيعه اعتقاد دارند، ولي از نقطهنظر ديني داراي اصول ثابتي ميباشند و به اجراي تعاليم مذهبي خود تأكيد ميورزند. اين جامعه با تكيه بر قوانين خود- كه تا حدودي صبغه ي آهنين دارد- توانسته است نظم و نسق خود را به خوبي حفظ كند و به جامعهاي مذهبي با دارا بودن مقررات خاص مبدل گردد؛ و به نظر نميرسد در آينده نيز خللي در اصول و تعاليم آن پديد آيد.
منابع:
1. بنياد دائرةالمعارف تشيع؛ دائرةالمعارف تشيع؛ ج2، تهران، 1378ش.
2. پطروشفسكي، ايليا پاولويچ؛ اسلام در ايران؛ ترجمه كريم كشاورز، تهران: پيام، 1354ش.
3. دفتري، فرهاد؛ تاريخ و عقايد اسماعيليه؛ ترجمه فريدون بدرهاي؛ تهران: فرزان، 1375ش.
4. شهرستاني، ابوالفتح محمدبن عبدالكريم؛ الملل و النحل؛ تهران: اقبال، 1350ش.
5. عرب احمدي، اميربهرام؛ شيعيان تانزانياي ديروز و امروز؛ تهران: الهدي، 1379ش.
6. لوييس، برنارد و ديگران؛ اسماعيليان در تاريخ؛ ترجمه يعقوب آژند، تهران: مولي، 1362ش.
7. مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب؛ اسماعيليه؛ قم، 1380ش.
8. مشكور، محمدجواد؛ الفرق بين الفرق در تاريخ مذاهب اسلام؛ تهران: اشراقي، 1367ش.
9. _________؛ تاريخ شيعه و فرقههاي اسلام تا قرن چهارم؛ تهران: اشراقي، 1355ش.
10. _________؛ فرهنگ فرق اسلامي؛ تهران: بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1368ش.
11. هاچسن، گ.س؛ فرقه اسماعيليه؛ ترجمه فريدون بدرهاي، تهران: ني، 1369ش.
12. هوليستر، جان نورمن؛ تشيع در هند؛ ترجمه آذرميدخت مشايخ فريدني؛ تهران: نشر دانشگاهي، 1373ش.
13. يحييالامين، شريف؛ فرهنگنامه فرقههاي اسلامي؛ ترجمه و پژوهش محمدرضا موحدي؛ تهران: باز، 1378ش.
14. "A Humble Tribute to our Religious Heritage" Bombay, 1994.
15. "Bohra Believes" Dar, Board of Tabliq, Dar es Salaam, 1994.
16. "The Encyclopaedia of Islam" Volume:, 1 London Luzac & co.
17. A Glance at Bohra Jimaat" Dar es Salaam, 1995.
18. Asghar Ali, Engineer, The Muslim Communities of Gujarat_an Explaratory study of Bohras, Khojas and memons. Delhi Ajanta Pub, 1988.
19. Salvadori, Cynthia, "Through open Doors" Nairobi, Publications, Nairobi, 1998.
20. Tremengham, Spencer, "Islam in east ofrica" oxford, 1964.
21. www.History of Bohras. 2007. Htm.
22. www.The history of Bohras in east africa. 2006.
پي نوشت:
1.برخي از اين وجوه، عبارتند از: خمس سالانه، زكات، حقالنفس، سلام و... اين وجوه سالانه ازبين بهرهها جمعآوري ميشود و به خزانه ي مركزي داعي مطلق واريز ميگردد(دفتري، پيشين، ص360).
2.بهرهها، همهساله به زيارت مقابر مقدس به ويژ قبور مطهر امامان شيعه (تا امام ششم) در عربستان (قبرستان بقيع) و عراق (نجف و كربلا) ميپردازند. محراب مسجد كوفه كه حضرتعلي عليه السّلام در آن محل به شهادت نائل آمد، توسط داعي فعلي بهرهها برهانالدين با طلا و نقره به طرز بسيار زيبايي تزئين گرديده است. ضريح طلاي اقدس بارگاه امامحسين عليه السّلام نيز در زمان داعي پنجاه و يكم طاهر سيفالدين ساخته شده است. ضريح مقام روز شهداي دمشق نيز توسط سيد برهانالدين به دولت سوريه هديه شده است.
3.اين آمار، از كتاب ستايش ميراث مذهبي ما كه يكي از كتابهاي معتبر بهرهها به شمار ميرود، نقل شده است؛ ولي اكثر منابع، شمار بهرهها در سرتاسر جهان را كمتر از يك ميليون نفر دانستهاند؛ براي مثال دكتر فرهاد دفتري، جمعيت آنها را 500 هزار نفر تخمين زده است (دفتري، پيشين، ص356). در كتاب اسماعيليان در تاريخ نيز شمار بهرهها درحدود350 تا400هزار نفر برآورده شده است(ص329) و در دائرةالمعارف اسلامي نيز همين رقم تكراره شده است(ص1254). دكتر محمدجواد مشكور نيز در فرهنگ فرق اسلامي تعداد بهرهها را بسيار كمتر از يك ميليون دانسته است(ص109). آقاي اصغر علي مهندي در كتاب خود آمار بهرهها را كمتر از يك ميليون خوانده است(ص268) و در پايگاه اطلاعرساني مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي نيز جمعيت بهرهها در جهان نيمميليون نفر برآورد شده است. بايد يادآور شد اگرچه اكثر منابع فوق، نسبتاً قديمي بوده و طي بيست تا سيسال گذشته تأليف شدهاند، ولي مطمئناً در طي اين مدّت نيز نمي توان تصور كرد كه شمار بهرهها به سرعت از حداكثر يك ميليون به چهار ميليون افزايش يافته باشد؛ از اينرو ظاهراً آمار چهارميليون مزبور تلاشي درجهت گسترده نشان دادن پيروان اين جامعه بوده است. با اينحال بهرهها بر اين آمار تأكيد دارند و معتقدند تنها در گردهمايي شيعيان بهره در سال1993 كه در شهر پونا در هند برگزار شد، يك ميليون نفر حضور داشتند.
4.البته مركز اصلي آن، شهر سورات است، ولي به سبب اقامت سيد برهانالدين داعي مطلق در بمبئي، اين شهر درحالحاضر به مركز بهرهاي جهان تبديل شده است(دائرةالمعارف اسلامي، پيشين، ص1255).
5. علاوه بر شهرهاي مختلف هند همچون احمدآباد، سيدپور، ذهاد، اوديپور، اوجين و ساير شهرهاي ايالت گجرات، بهرهها در پاكستان، سريلانكا، يمن، ميانمار، تانزانيا و كنيا نيز اقليتهاي قابل ملاحظهاي را تشكيل دادهاند(دفتري، پيشين، ص357).
نويسنده: دكتراميربهرام عرب احمدي (دكتراي تاريخ ايران و مدرس دانشگاه)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید