آيين هندو در قديم دين برهمايى خوانده مى شد که به برهما، خداى هندوان اشاره مى کرد. هندوئيسم شکل تکامل يافته آنيميسم است و به همين دليل بنيانگذار آن شناخته شده نيست . اين آيين گونه اى فرهنگ ، آداب و سنن اجتماعى است که با تهذيب نفس و رياضت همراه شده و در تمدن و حيات فردى و جمعى مردم هندوستان نقش بزرگى داشته است .
آيين هندو در قديم دين برهمايى خوانده مى شد که به برهما، خداى هندوان اشاره مى کرد. هندوئيسم شکل تکامل يافته آنيميسم است و به همين دليل بنيانگذار آن شناخته شده نيست . اين آيين گونه اى فرهنگ ، آداب و سنن اجتماعى است که با تهذيب نفس و رياضت همراه شده و در تمدن و حيات فردى و جمعى مردم هندوستان نقش بزرگى داشته است .
1. مردم هند پيش از هجوم آرياييها
پيش از مهاجرت آرياييها به ايران و هند، مردم اين سرزمينها قومى کوتاه قامت و سياه چرده بودند که فرهنگ و دين و مراسم مخصوص خود را داشتند و تمدن آنان در سطح تمدن بين النهرين بود. اين قوم در ايران تقريبا به طور کامل از ميان رفتند، ولى در هندوستان به طرف جنوب آن کشور رانده شدند و اکنون به نام قوم دراويدى (Dravidians) شناخته مى شوند و گروه بزرگى از اينها به نام نجسها(Untouchables) معروفند که درباره ايشان سخن خواهيم گفت . حفاريهاى باستانشناسان در منطقه اى به نام موهنجودارو (Daro-Mohenjo) در کرانه رود سند (پاکستان )، آثار عظيمى از تمدن آنان را نشان داده است . از اين کشفيات بر مى آيد که برخى از خدايان آيين هندو قبل از ورود آرياييان در هندوستان وجود داشته اند.
2. اصول دين هندو
اصول دين هندو عبارت است از اعتقاد و احترام به کتابهاى باستانى و سنتهاى دينى برهمنان و پرستش خدايانى که به ظهور آنها در دوره هاى قديم عقيده دارند. اعتقاد به تناسخ و رعايت مقررات طبقات اجتماعى در معاشرت و ازدواج ، همچنين احترام به موجودات زنده ، مخصوصا گاو از اصول آن دين است . لفظ ((ام )) (Om) به معناى آمين براى هندوان بسيار تقدس دارد و از سويى اسم اعظم الهى به شمار مى رود و از اين نظر به اسم اعظم يهوه در دين يهود شباهت دارد.
3. خدايان ودايي
هندوان به عده بى شمارى از خدايان آسمانى و زمينى با اسما و صفات عجيب و غريب معتقدند و به آنها کرنش مى کنند و براى هر يک بتخانه هاى با شکوهى مى سازند. اين خدايان با هم خويشاوندى سببى و نسبى دارند و ويژگيهاى جسمى و روحى هر يک به تفصيل و با ذکر جزئيات در کتب مقدس و فرهنگ دينى هندوان آمده است . اعتقاد به جلوه گرى خدايان به شکل انسان و حيوان در ادوار مختلف ، نيز بسيار جلب نظر مى کند دسته بندى خدايان در ارتباط با طبقات اجتماعى نيز معهود است . برخى از معروف ترين خدايان هندو عبارتند از:
اگنى (Agni) يعنى آتش ؛
وارونا (Varuna) يعنى آسمان ؛
ايشوار (Isvara) يعنى قادر متعال ؛
رودرا (Rurdra) يعنى وحشتناک ؛
راما (Rama) يعنى دلپذير؛
کريشنا (Krishna) يعنى آبى پر رنگ ؛
ياما (Yama) يعنى ارابه ران معادل جم در آيين زردشت ) که خداى حاکم بر ارواح مردگان است . اشوين (Asvin) يعنى اسب سوار عنوان دو تن از فرشتگان آيين هندو است . هندوان معتقدند که اين پزشکان آسمانى براى انسان تندرستى ، نيکبختى و دارايى به ارمغان مى آورند. پرستندگان بت مؤ مث زشت و بد ترکيب کالى (Kali) به معناى سياه معتقدند هداياى ويژه اين بت را بايد از طريق راهزنى به دست آورد و تقديم بتخانه کرد. البته بايد توجه داشت که معمولا بتان را بسيار زيبا مى سازند تا آنجا که بت در شعر فارسى کنايه از محبوب زيبا است .
4. کتابهاي مقدس
ادعيه و آيينهاى هندوان در مجموعه اى به نام وداها(Vedas)به معناى دانش ، به زبان سانسکريت گرد آمده است و به آن شروتى (Sruti)يعنى وحى و الهام و علوم مقدس موروثى لقب مى دهند. پژوهشگران تاريخ تصنيف وداها را بين 1400 تا 1000 ق .م . مى دانند، و بر اين اساس سالهاى 1500- 800 ق .م . را دوره ودايى مى خوانند.
چهار ودا وجود دارد، به اين شرح :
1. ريگ ودا(veda-Rig)يعنى وداى ستايش ؛
2. يجور ودا(veda-Yajur)يعنى وداى قربانى ؛
3. سام ودا(veda-Sama)يعنى وداى سرودها؛
4. اتهرو ودا(veda-Atharva) يعنى وداى اتهروان (نام نويسنده اين ودا).
در زمانهاى بعد برهمنان شرح و تفسيرهايى بر بوداها نوشتند؛ از اين رو هر يک از وداها داراى دو بخش است :
نخست : منتزها(Mantaras)که عبارت است از متن اورادى در ستايش آتش ، خورشيد و ساير مظاهر طبيعت و دعاهايى براى فراخى روزى ، بارورى ، بخشايش گناهان و غيره .
دوم : براهمناها(Brahmanas)که مناسبتهاى آن اوراد را تعيين مى کند. پژوهشگران سالهاى 800 ق .م . تا 500 ق .م . را دوره برهمنى مى نامند.
کتابهاى دينى ، فلسفى ، عرفانى و ادبى بى شمارى در ميراث فرهنگى هندوستان وجود دارد که به زبانهاى مختلف ترجمه شده و از جمله آنها معروف کليله و دمنه است که در سانسکريت پنچاتنتر(tantra -Panca) يعنى پنج بخش خوانده مى شود.
کتابهاى مهابهاراتا(bharata -Maha) و رامايانا(Ramayana) با محتواى اساطيرى رزمى و بزمى از احترام ويژه اى برخوردارند. کتب دينى و ادبى ياد شده به همه زبانهاى زنده جهان (و از جمله فارسى ) ترجمه شده اند. کتاب بسيار معروف و جذاب بهگودگيتا (gita -Bhagavad) يعنى سرود (خداى ) مجيد در بخشى از مهابهاراتاست که مستقلا مورد توجه قرار گرفته است . اين کتاب گاهى به تخفيف گيتا ناميده مى شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن مى گويد و در اهميت کتاب ياد شده همين بس که به طور مکرر به هر يک از زبانهاى زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسى از آن موجود است . است . اين کتاب گاهى به تخفيف گيتا ناميده مى شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن مى گويد و در اهميت کتاب ياد شده همين بس که به طور است . اين کتاب گاهى به تخفيف گيتا ناميده مى شود، در باب اخلاص سخن مى گويد و در اهميت کتاب ياد شده همين بس که به طور مکرر به هر يک از زبانهاى زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسى از آن موجود است . اين رساله مکالمات کريشنا با شاهزاده اى به نام آرجونا (Arjuna) يعنى روشن را در بر دارد. رساله ياد شده ظاهرا در قرن اول ميلادى در روزنامه بزرگ مهابهاراتا گنجانيده شده است و نزد هندوان از هر کتاب دينى و عقلى ديگر محبوبتر و محترمتر به شمار مى رود. نظم آن کتاب يک دست نيست ، ولى نيروى ذوق و شوقى که در طى کلمات آن نوشته اعجاب انگيز وجود دارد، هزاران تن را دلباخته و فريفته خود ساخته است . راز موفقيت گيتا در اين است که مى کوشد اثبات کند راه حقيقى نجات و رستگارى در طريقه اخلاص قرار دارد و براى بيان اين امر از داستانى کمک مى گيرد. آرجونا سوار بر ارابه سلطنتى براى جنگيدن با عموزادگان خود به سوى ميدان مى رود و راننده ارابه که خداى پهلوانى يعنى کريشنا است و در کنار او نشسته است ، وى را به رزم و نبرد تشويق مى کند. شاهزاده دل به جنگ با خويشاوندان خود نمى دهد. در حالى که سرداران سپاه خصم يعنى عموزادگان او در شيپور جنگ مى دمند، به راننده فرمان مى دهد که ارابه او را در وسط رزمگاه در محلى قرار دهد که بتواند کوشش و رزم آورى هر دو سپاه را به درستى مشاهده کند، ولى همين که خويشان و عموزادگان و بزرگان قوم را در حال پيکار و خونريزى مى بيند، دل او از پشيمانى و اندوه لبريز مى گردد. وى درد و رنج خود را با کريشنا راننده ارابه در ميان مى گذارد و از گرانى اندوه ، تير و کمان را از دست بر زمين مى افکند. کريشنا او را بر اين کم دلى سرزنش مى کند و دوباره وى را بر جنگ و نبرد برمى انگيزاند. در اين هنگام بين آن دو يک سلسله مکالمات رد و بدل مى شود. در مرحله اول کريشنا او را به انجام وظايفى که در برابر صنف و طبقه خود دارد متوجه مى سازد و به او خاطر نشان مى کند که انجام فرائض اجتماعى بر هر کارى مقدم است و نتايج و عواقب آن هر چه باشد، بايد آنها را به عمل آورد و نبايد پاداش و سزايى توقع داشت . ارجونا وظيفه خود را به ياد مى آورد که بايد به عنوان يک شاهزاده از افراد طبقه کشاتريا جنگجويى و رزم آورى پيشه کند. آنگاه وى پاى به ميدان نبرد مى گذارد و اعتراف مى کند که تهاون و سستى در انجام اين واجب صنفى و فريضه مذهبى گناهى بزرگ است . از سوى ديگر اگر به جنگ بپردازد و کشته شود روان او رستگارى يافته ، به آسمان صعود خواهد کرد، و اگر پيروز گردد، بر تخت پادشاهى خواهد نشست . علاوه بر اين ميدان جنگ جاى تاءسف و غم خوردن براى کشتگان و قربانيان نبرد نيست ، زيرا اگر چه جسم آنان هلاک مى شود، ولى روحشان جاويدان ؛ باقى و برقرار است . در يکى از قطعات گيتا سخنان زير آمده که تعاليم اوپانيشادها را در مساءله وحدت الوهيت بيان مى کند و از اين نظر قابل توجه است . کريشنا مى گويد:
من برهما هستم ، همان خداى واحد ازلى ...
قربانى منم ، دعا و نماز منم .
طعام خيرات مردگان منم .
اين جهان بى پايان منم .
پدر و مادر و نياکان و نگاهبانان و منتهاى معرفت همه منم .
آنچه در زلالى آب و روشنايى آفتاب تصفيه مى شود،
آن کلمه ((ام )) منم .
و منم کتابهاى ريگ ودا، سام ودا، يجور ودا،
طريقت ، شريعت ، مربى ، خداوندگار و قاضى ، شاهد، صومعه و پناهگاه ،
دوست و دشمن ، سرچشمه حيات و درياى زندگانى .
هر آنچه بر مى آيد و هر آنچه فرو مى رود،
بذر و برزگر و فصول و درو همه منم .
مرگ منم و زندگانى منم .
اى ارجونا، حيات اين جهان که مى بينى ،
و حيات آن جهان که نمى بينى ، همه منم و بس ...
5. فرهنگ و تربيت ودايي
حدود قرن 6 ق .م . در اوج اقتدار روحانيان هندو، که برهمن (Brahmana) ناميده مى شوند، نظام طبقاتى شديدى پذيرفته شد که مدت 2500 سال سايه سهمگين خود را بر کشور پهناور هندوستان افکنده بود و هنوز هم بقاياى آن وجود دارد. پژوهشگران طبقات اجتماعى را کاشت (Caste) مى خوانند که واژه اى پرتغالى و به معناى نژاد است . در اين نظام چهار کاشت اصلى وجود داشت :
1. برهمان (Brahmanas)، طبقه روحانيون ؛
2. کشاترياها (Kshatrias)، طبقه شاهان ، شاهزادگان و جنگاوران ؛
3. ويشياها (Vaisyas)، طبقه بازرگان و دهقانان ؛
4. شودراها (Sudras)، طبقه کارگران .
معاشرت افراد يک طبقه ديگر شرعا و عرفا ممنوع بود، به خصوص طبقه اخير که هر گونه تماس ، حتى نگاه کردن افراد طبقات بالا به اين گروه ، گناه کبيره شمرده مى شد. فروتر از اين چهار طبقه ، گروهى از بوميان غيرآريايى هندوستان بودند که نجسها (Untouchables) ناميده مى شدند. افراد اين طبقه به هيچ وجه حق نداشتند در محله هاى آن طبقات چهارگانه تردد کنند و هر گاه از باب ضرورت براى حمل زباله و کناسى به اماکن آنان مى رفتند، موظف بودند با صداى بلند حضور خود را اعلام کنند که مبادا نگاه افراد طبقات بالا به اين گروه بيفتد. در اين صورت ، بيننده بايد با غسل خود را طاهر کند داد و ستد نيز از راه دور، با گذاشتن پول در مکانى و تقاضاى متاع با فرياد و اختفاى کامل انجام مى گرفت ... گوش دادن به تلاوت کتابهاى مقدس نيز بر آنان حرام بود و اگر فردى از ايشان در اين مورد استراق سمع مى کرد، براى مجازات، سرب مذاب در گوش او مى ريختند. عجيب تر اينکه افراد طبقه نجسها به اين وضع خو گرفته ، آن را حق مى پنداشتند و باور داشتند که اين تيره بختى زاييده بدکردارى آنان در زندگانى پيشين است که از طريق تناسخ آن را دريافت کرده اند. هر گونه اقدامى براى کم کردن فاصله طبقات چهارگانه (و حدود 2000 طبقه فرعى که به تدريج در ضمن آن چهار طبقه پديد آمده ) و دفاع از نجسها، خلاف شرع و غيرمقبول بود. البته اين سنت اجتماعى در سال 1955 رسما لغو شد و تنها جلوه هايى از آن باقى است . رود خروشان و پر برکت گنگ (Ganga) به معناى تندرو که در بخش بزرگى از هندوستان جريان دارد، از تقدس بالايى برخوردار است و غسل کردن در آن ، به خصوص درشهر بنارس (Benares)، عبادتى مهم شمرده مى شود. نيلوفر (Padma) نيز بسيار مقدس است . قربانى و بويژه قربانى اسب (medha - Asva) که قبلا به عنوان يک عمل عبادى ميان آنان معمول بود، بعدا به منظور برآورده شدن حاجات انجام مى گرفت . اهيمسا (hinsa - A) به معناى پرهيز از آزار جانداران اصل مهمى است که در زمانهاى بعد، تحت تعاليم مهاويرا مورد توجه قرار گرفت و تاکنون به شدت رعايت مى شود. اين آموزه خوردن گوشت حيوانات را عملى غير اخلاقى مى داند و اين مساءله اثر عجيبى بر شيوه زندگى هندوان باقى گذاشته است . هندوان جسد مردگان خود را مى سوزاند و خاکستر آن را بر روى گنگ بر باد مى دهند. قبلا سنت مذهبى اين بود، که هنگام سوزاندن جسد مرد متوفى ، همسر وى نيز به نشانه وفادارى ميان توده هاى هيزم مى خوابيد و همراه شوهر مى سوخت و براى تشويق زنان به اين امر به وى لقب ستى (Sati) به معناى بانوى وفادار و بافضيلت عطا مى شد. (اين واژه سانسکريت در فارسى و عربى براى تجليل از بانوان بسيار برجسته به کار مى رود.) اگر احيانا زنى تاب و تحمل اين فداکارى را در خود نمى يافت پس از مرگ شوهر موى سر خود را مى تراشيد و جلاى وطن مى کرد. زنده سوزاندن زوجه را انگليسيها پس از استعمار هندوستان در سال 1829 م . ممنوع کردند و از اين منع کمتر تخلف شده است . صائب تبريزى در اشاره به اين سنت مى گويد: چون زن هندو کسى در عاشقى مردانه نيست سوختن بر شمع خفته کار هر پروانه نيست
6. فلسفه اوپانيشادها
در دوره برهمنى (سالهاى 800 ق .م . تا 500 ق .م .) آيين قربانى به افراط گراييد و با توسعه آن مسائل عميق دينى به فراموشى سپرده شد. قربانى اسب و چيزهاى ديگر آسيب شديدى به اقتصاد کشور وارد آورد و خزانه پادشاه را تهى کرد. از اين رو، برهمنان چاره کار را در اصلاح دين ديدند و بدين منظور براهمناها را پديد آوردند که مشتمل بر دو بخش است :
الف ) آرنياکاها (Aranyakas) يعنى جنگل نامه ، مشتمل بر مسائل مورد نياز اهل رياضت ؛
ب ) اوپانيشادها (Upanishads) به معناى نزديک نشستن ، کنايه از آموختن اسرار دين .
اوپانيشادها شهرت زيادى پيدا کرد. اين کتاب را براى نخستين بار شاهزاده دانشمند، هنرمند و عارف ، داراشکوه عرفان اسلامى و هندويى ، در 1067 ه .ق . به زبان فارسى ترجمه کرد و آن را سراکبر ناميد. (نخستين آشنايى غريبان با اوپانيشاد از طريق همين ترجمه بود.) اوپانيشاد به نام ودانتا (Vedanta) به معناى پايان وداها نيز خوانده مى شود. اين کتاب بطون وداها را مى شکافد و توجه مردم را از آداب و رسوم ظاهرى به اسرار درونى و مفاهيم باطنى جلب مى کند. کتاب ياد شده شهرت جهانى دارد، تا آنجا که برخى مطالب توحيدى آن در الميزان نوشته علامه طباطبايى آمده است.(1)
7. خدايان سه گانه
آرياييان هندوستان مانند ساير مشرکان به خداى حقيقى جهان نيز معتقد بودند و او را برهما (Brahman) به معناى قائم بالذات و ازلى و ابدى مى ناميدند. آنان در آغاز بت و بتخانه نداشتند و مراسم عبادى خويش را در فضاى باز مى دادند و به خدايانى مذکر که معمولا نماد اجرام آسمانى بودند، عقيده داشتند. در دورانهاى بعد بتهايى بى شمار و بتخانه هايى باشکوه و گوناگون ساختند و خدايانى مانند الهه مادر، الهه زمين ، مار کبرا و غيره را به مجموعه خدايان خود مى افزودند.
خدايان تثليث هندو (Trimurti Hindu) عبارتند از:
1. برهما (Brahman)، خداى ايجاد کننده (که قبلا اشاره شد)؛
2. شيوا (Siva) خداى فانى کننده که مجسمه چهار دست و در حال رقص او فراوان است . رقص شيوا نقش او را در ايجاد و انهدام نشان مى دهد؛
3. ويشنو (Vishnu) خداى حفظ کننده . جلوه هاى دهگانه اين خدا براى مردم در طول تاريخ عبارت است از: ماهى ، لاک پشت ، گراز، موجود نيمه آدم و نيمه شير، کوتوله ، راما (Rama)ى تبر به دست ، راما، کريشنا (Krishna)، بودا (Buddha) و کلکى (Kalki).
(2) آيين هندو فرقه هاى بى شمارى دارد که با يکديگر در صلح و صفا به سر مى برند. پيروان هر يک از اين فرقه ها بر جنبه خاصى از دين تاءکيد مى کنند و معمولا به يکى از خدايان روى مى آورند. طرفداران هر يک از شيوا و ويشنو جمعيت بزرگى را تشکيل مى دهند. شيواپرستان عورت شيوا را نيز مى پرستند و آن را لينگا (Linga) مى نامند. مجسمه هاى لينگا و معابد آن نيز فراوان است . از جمله 12 بتخانه بزرگ و باشکوه که به افتخار لينگا و براى پرستش آن بنا کرده بودند، معبد سومنات (Somanatba) است . ثروت هنگفت و خيال انگيز آن بتخانه که چهارده گنبد طلا داشت ، سلطان محمود غزنوى را تحريک کرد تا به سال 416 هجرى قمرى به سوى آن لشکر کشد و خزائن انباشته از زر و سيم و گوهرهاى گرانبهاى آن را که طى قرنها گرد آمده بود، تاراج کند. هندوان حمله هاى سابق وى به بتخانه هاى ديگر را به علت خشم گرفتن بت معبد سومنات به آن معبد توجيه مى کردند. سلطان محمود با سپاهى انبوه به عنوان بت شکنى به سومنات حمله کرد و پس از کشتن گروهى بى شمار از هندوان ، گرزگران خود را بر فرق مجسمه لينگا کوبيد. وى براى نشان دادن فتح نمايان خود قطعه اى از آن را به مکه معظمه و بغداد و بلاد اسلامى ديگر فرستاد.(3) افرادى از شيواپرستان ، به نام لينگاوات (vat - Linga) يعنى حاملان لينگا، که مسلکشان در قرن دوازدهم ميلادى پايه گذارى شده است ، پيوسته مجسمه اى از لينگا را که داخل کيف کوچکى است به گردن آويخته دارند. چيزهايى شگفت آورى مانند قربانى انسان و نوشيدن شراب در کاسه سر مردگان به برخى از فرقه هاى شيوايى نسبت داده مى شود. فرقه هاى شکتى (Sakti) به معناى نيرو، معتقدند قوه الهى در جنس لطيف قرار دارد. از اينجاست که در معابد شکتى زنانى جوان مى رقصند. برخى از اين فرقه ها رقصهاى وحشيانه ، آوازهاى گوش خراش و حرکات جنون آميز را براى تکامل روحى لازم مى دانند.
8. نظريه تناسخ و تصور کارما
بر اساس قانون کارما (Karman) به معناى کردار، آدمى نتيجه اعمال خود را در دوره هاى بازگشت مجدد خود در اين جهان مى بيند. کسانى که کار نيک انجام داده اند، در مرحله بعد زندگى مرفه و خوشى دارند و آنان که کار بد مى کنند، در بازگشت با بينوايى و بدبختى دست به گريبان خواهند بود و چه بسا به شکل حيوان بازگشت کنند. به عقيده برخى تناسخيان ، بازگشت انسانها ممکن است به يکى از چهار صورت زير باشد که تصادفا به ترتيب الفبا از جمادات تا انسانها را شامل مى شود:
1. رسخ ، يعنى حلول شخص متوفى در جمادات ؛
2. فسخ ، يعنى حلول شخص متوفى در نباتات ؛
3. مسخ ، يعنى حلول شخص متوفى در حيوانات ؛
4. نسخ ، يعنى حلول شخص متوفى در انسانها (تناسخ ).
سمسارا (Samsara) به معناى تناسخ در بسيارى از اديان و مذاهب جهان (حتى نزد برخى فرقه هاى انحرافى جهان اسلام ) با عناوين گوناگون وجود داشته و دارد،(4) اما اين عقيده در آيين هندو از اهميت بيشترى برخوردار است . هندوان معتقدند آدمى همواره در گردونه تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پر رنج گرفتار است . تنها راه رهايى انسان از گردونه تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پر درد و بلا پيوستن به نيروانا (Nirvana) است . اين کلمه در لغت به خاموشى و آرامش و در اصطلاح به ((فناى فى الله )) دلالت مى کند. نيروانا مورد توجه بوداييان واقع شده است .
9. فلسفه وحدت وجود
حکيمان و دانشمندان هندو مى گويند خدايان بى شمار آن دين همه مظاهر يک خداى واحد و بزرگند و تمام موجودات بخشهايى از کالبد عظيم الوهيت به شمار مى روند. از ديدگاه آنان اين جهان و همه اجزاى آن در حقيقت خيالى بيش نيست . اين خيال را مايا (Maya) يعنى فريب و وهم ، مى نامند. به عقيده آنان تمام اين صورتهاى وهمى سرانجام نابود مى شوند و تنها برهما که ثابت و پايدار است ، باقى مى ماند. در قرون اخير عرفان هندويى غربيان را مسحور کرده است، همان طور که عرفان اسلامى نيز در جلب کردن غربيان به اسلام سهم زيادى دارد. قوانين اخلاقى ، تصوف و انديشه هاى لطيف آيين هندو از روزگار کهن جذابيت داشته است و تاءثير تفکرات هندو بر اهل تصوف در مسيحيت و اسلام ديده مى شود.
اصول ايمان هندوان چهار چيز است :
1. الوهيت روح ؛
2. وحدت موجودات ؛
3. وحدت خدايان ؛
4. وحدت مذاهب و اديان .
آيين هندو با خود محورى ميانه اى ندارد و يک هندو مى تواند علاوه بر آيين خود به هر يک از اديان جهان بگرود. با اين وصف، شديدترين تعصبها را مى توان ميان هندوان يافت . کافى است به ياد بياوريم که مهاتما گاندى به سبب اعتقاد به برابرى هندوان و مسلمانان ، مورد دشمنى گروهى از هندوان قرار گرفت و يکى از ايشان او را با گلوله کشت . ملى گرايى هندويى در دوره هاى اخير بسيار شدت يافته است و يکى از تازه ترين و خشن ترين مظاهر آن تخريب مسجد بابرى و کشته شدن تعداد بى شمارى از مسلمانان و هندوان در اين حادثه بود. مستمسک آنان در ارتکاب اين عمل اين بود که مکان مسجد بابرى زادگاه بت راما بوده است . آنان با اين سخن ادعا مى کنند که ويشنو (يکى از خدايان تثليث هندو) در آنجا به شکل بت راما جلوه کرده و به همين دليل ، هندوان در آن مکان بتخانه اى ساخته بوده اند که به مسجد تبديل شده است . آنان به همين بهانه بتهاى خود را بر ويرانه هاى مسجد نصب کردند و آنها را پرستيدند. هندوان تصميم دارند ساختمان بتخانه را در فرصت مناسب آغاز کنند.
10. فلسفه يوگي يا روش جوکيان
به عقيده هندوان ، دستيابى به حقيقت يا اتحاد با خداى توانا از طريق يوگا (Yoga) يعنى يوغ نهادن حاصل مى شود. يوگا به رياضتهاى سخت و طاقت فرسا دلالت مى کند و معمولا با نشستن آرام و پيوسته به شکل چهار زانو و همراه با تاءمل انجام مى گيرد، اما شيوه هايى ديگر نيز معمول است ، مانند ايستادن ، وارونه ايستادن ، خم شدن و آويختن دستها و زيستن بر روى تختى که در سراسر آن ميخهاى تيزى سر بر آورده است . اين عمليات چه بسا براى دهها سال ادامه يابد و با مشقتهايى ديگر مانند در پيش رو نهادن آب و تشنه به سر بردن همراه باشد.(5) با آنکه هدف از رياضت وصول به حقيقت است ، گاهى کشف و کراماتى را پديد مى آورد. يوگى (Yogin) معمولا آن امور را مانع کمال خود مى داند و بسيار مى شود که به آن خوارق عادت ابدا توجهى نکند و از اظهار آن روى بگرداند. حبس دم به گونه اى است که بر اثر تمرينهاى سخت تنفس کاهش مى يابد و يوگى در طول سال به چند نفس بسنده مى کند. همچنين ضربان نبض و ساير کارهاى بدن را مى توان با يوگا در اختيار گرفت . در همه اين حالات بدن شيوه هاى نوى را بر مى گزيند و زنده مى ماند. چه بسا يک يوگى را به مدت شش ماه دفن کنند و پس از اين مدت قبر او را بشکافند و او را بيرون آورند و وى با يک بار تنفس زندگى را از سر گيرد. تواناييهاى ديگرى نيز براى برخى از آنان ميسر مى گردد، مانند رهايى از جاذبه زمين ، متوقف کردن قطار، به جوش آوردن آب با يک نگاه و غيره . (6) دانشمندان مغرب زمين به تکرار، آزمايشهاى علمى گوناگونى روى يوگيان انجام داده و واقعى بودن اين حالات را به اثبات رسانده اند. از جمله يک هياءت علمى فرانسوى به رهبرى دکتر بروس (Brosse) در 1936 تحقيقات و آزمايشهايى در باب يوگيان انجام داد و دستاوردهاى خود را منتشر کرد.(7)
پينوشتها:
1- الميزان ، ج 10، صص 301 - 302.
2- کلکى موعود آخر الزمان است که براى اصلاح جهان ، شمشير به دست و سوار بر اسب سفيد، ظاهر خواهد شد.
3- معبد سومنات بارها ويران شده و شالوده بناى کنونى آن در سال 1951 نهاده شده است .
4- شاعرى از روى طنز، چارپايى را مخاطب قرار داده و اين رباعى را گفته است :
اى رفته و باز آمده ((بل هم )) گشته
نامت زميان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده و سم گشته
ريشت زعقب در آمده دم گشته
5- آداب و شرايط يوگا در کتاب پاتانجالى آمده است و دانشمند بزرگ مسلمانان ابوريحان بيرونى آن را به عربى ترجمه کرده است .
6- لازم است تاءکيد شود که در امثال اين امور، شايعات بى اساس و داستانهاى بى پايه به مراتب بيشتر از واقع است .
7- مجله Medicale Presse، ش 83، 14 اکتبر 1936.
نويسنده : حسين توفيقي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید