از نکات بسيار مهم در جريان تبعيد بابيان به عراق تلاش بهاء براي تثبيت خود و تبيين جايگاه نداشته خود در بين بابيان بود و در اين راه از هر کوشش منفي و البته خيانت به دوستان و همراهان بابي خود دريغ ننمود
جناب بهاءالله از اوضاع آشفته بابيان در عراق و بي توجهي نسبي حکومت عثماني به مسائل داخلي بابيان استفاده کرده ، با شرارت به تسويه حساب وحذف فيزيکي مخالفين خويش پرداخت
نتيجه اين شرارت ها فرار بابيان مهم و قابل اعتنا از بغداد و ايجاد فضاي رعب شديد در ميان آنان و قتل و کشتار مخالفان بود.عزيه خانم نوري گروهي که با رهبري زير زميني بهاء الله به قلع و قمع بابيان بغداد مشغول بودند را “جلادان خونخوار “ناميده و مي گويد :
“اصحاب طبقه اول که اساميشان مذ کور شد از خوف آن جلادان خونخواربه عزم زيارت اعتاب شريفه به جانب کربلا و نجف و برخي به اطراف ديگر هزيمت نمودند.سيد اسمعيل اصفهاني را سر بريدندو حاجي ميرزا احمد کاشي را شکم دريدند . آقا ابوالقاسم کاشي راکشته در دجله انداختند.سيد احمد را به پيشدو کارش را ساختند. ميرزا رضا خالوي سيد محمد را مغز سرش را به سنگ پراکندندو ميرزا علي را پهلويش را دريده به شاهراه عدمش راندندو غير از اين اشخاص جمعي ديگر را در شب تار کشته اجساد آنها را به دجله انداختند و بعضي را در روز روشن در ميان بازار حراج با خنجر و قمه پاره پاره کردند چنانکه بعضي از مومنين و معتقدين رااين حرکات ،فاسخ اعتقاد و ناسخ اعتماد گرديد بواسطه اين اعمال زشت و خلافکاري ها از دين بيان عدول کرده و اين بيت را انشاء نموده در محافل مي خواندند و مي خنديدند :
اگر حسينعلي ، مظهر حسين علي است ……هزار رحمت حق بر روان پاک يزيد !! ” و مي گفتند ما هر چه شنيده بوديم حسين مظلوم بوده است نه ظالم
منبع : کتاب تنبيه النائمين صفحه ??
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید