“تا مرد سخن نگفته باشد / عيب وهنرش نهفته باشد“
براي پي بردن به اين مهم درسير تاريخي خود به سراغ گفته ها، نوشته ها و احکامي که محمد علي باب و ميرزا حسينعلي بهاء براي فرقهي ساختهي خويش بيان کرده اند مي رويم. به سراغ کتاب هاي باب و بهاء.
ابتداء به چند نمونه از احکام بسيار جالب محمد علي باب اشاره مي کنيم.
کتاب “بيان” معجزه ايست براي خودش! چرا که بعد از خواندنش انگار که به برق سه فاز وصل شده اي! علتش هم در همين کتاب نهفته است. کتاب بيان به دو بخش فارسي و عربي تقسيم شده. در کتاب بيان عربي صفحه ي ?? آمده:
«هفدهم آنکه، از آنچه از حيوان بيرون مي آيد پرهيز نکنيد، مگر اينکه لطافت را دوست داشته باشيد»
حالا چرا انسان نيايد از فضولات حيوانات پرهيز کند؟ و اينکه آيا آدم سالمي را پيدا مي کنيد که از لطافت خوشش نيايد؟ در بيان عربي صفحه ي ?? نوشته شده:
«بگو هفتم آنکه در کتاب بيان نهي شده ايد که البته نبايد بيش از يک کتاب داشته باشيد و اگر داشتيد لازم است که ?? مثقال طلا بپردازيد که اين حدي است در کتاب خدا شايد پرهيز کنيد.»
منظور از کتاب خدا در سطرهاي بالا همان کتاب بيان است و ديگر آنکه چرا نبايد بيش از يک کتاب داشت؟ در اين زمانه که مردم يا خيلي کم کتاب مي خوانند و يا اصلا نمي خوانند، چه مي شود اگراين حکم کتاب بيان را براي آنها به اجرا بگذاريم. داشتم به اين فکر مي کردم که با اين حکم خنده دار هيچ بابي نبايد اهل چاپ کتاب و يا شغل کتاب فروشي باشد. بيچاره بچه مدرسه اي ها ! چرا که بايد براي هر کتاب ?? مثقال طلا داد . با صدور چنين حکم هايي مي توان ريشه ي علم را زد. در بيان عربي صفحه ي ?? مي خوانيم که:
«پنجم آنکه بر هر کسي مقرر شده که نقطه اولي (باب) را به هنگام ظهورش مدت ?? روز خدمت کند و اين حکم در صورتي که خود او عفو کند از شما برداشته شده است. بگو اين کار بهترين اعمال است اگر بتوانيد آن را درک کنيد»
به ياد داشته باشيم که پيامبر عزيز اسلام (ص) هيچگاه کار خود را به کسي ديگر واگذار نمي کردند ودر هيچ زماني نگفته اند که کسي يا کساني بايد به من خدمت کنند، حتي برعکس در آيه اي از قرآن خداوند به پيامبرش مي فرمايد که به مردم بگويد از شما هيچ مزدي نمي خواهم جز دوستي اهل بيتم . در لوح هيکل ، صفحه ي ?? چنين آمده است:
« جز براي خدا مسافرت نکنيد و به سوي کسي که خدا آشکارش مي کند و نيز به سوي مومنان به او سفر کنيد و خدا به شما دستور مي دهد که برگ درختان را بگيريدو بخوريد و روي زمين با پاي پياده راه برويد.»
هر چه فکر مي کنم نمي فهمم چرا انسان بايد برگ درختان را بخورد؟! و چرا بايد بدون مرکب راه برود؟! و يا اگر کسي سفري براي کارش و يا غيره داشت نبايد برود؟ در لوح هيکل صفحه ي ?? مي خوانيم:
«هر کس ديدار کسي را که خدا آشکارش مي کند در نيابد و آنگاه به قدر توانايي خود خشنودي او را به دست نياورد لازم است که در هر دقيقه اي پنج مثقال الماس بپردازد و همه ي اعمالش نابود مي شود . اي خلق از روز قيامت بترسيد»
بيچاره ياران و مريدانش، يعني واقعا کساني که او را نديده و خشنوديش را کسب نکردند در هر دقيقه پنج مثقال الماس پرداخته اند؟! آيا ممکن است کسي در هر دقيقه پنج مثقال الماس بپردازد؟ اين چه حکم غير ممکن و خنده داري است؟ آيا بعد از خواندن اين احکام به اين نتيجه نمي رسيم که آفتاب گرم بوشهر مغز باب را تبخير کرده است؟ زماني که او از ظهر تا عصر در حرارت تابستان به پشت بام مي رفت و جهت تسخير خورشيد و ستارگان اورادي را زمزمه مي کرد.
در عربي نويسي هاي کتاب بيان نيز بسياري از واژه ها بي معني است و با قواعد صرفي و نحوي همخواني ندارد. همچنين در مواردي، که کم هم نيستند ترکيب کلماتش با هيچ اصولي سازگاري ندارد. در بخش فارسي کتاب بيان هم آنقدر کلمات عربي بي مورد آمده که فهميدن آن را از بخش عربي سخت تر کرده است. آشي عجيب و غريب پخته که براي نمونه چند خطي از آن را ذکر مي کنيم. کتاب بيان صفحه ي??:
«مخلص اين باب آنکه کل را خداوند خلق فرموده به آنچه در کتاب خود نازل فرموده از ارواح عليين که متعلق به حروف آنها است ودون آنها که متعلق به حروف آنها است وهر شيء که اطلاق مشيت بر او شود در يوم قيامت مبعوث مي گردد و بعث هر شيء بذکر من يظهره الله است درآن روز زيرا که خلق آن شيء هم در اول به ذکر او بوده اگرچه در ظهور قبل او بوده مثلا اين فنجان ونعلبکي بلور که الان بين يدي الله گذارده در يوم قيامت مبعوث مي شود به کينونيت و ذاتيت و نفسانيت و انيت در وقتي که شجره ي حقيقت تنطق فرمايد که اين فنجان ونعلبکي بعينه او است در هر فنجان و نعلبکي که حکم شود اون مي شود چنانچه وجود او به قول نقطه ي بيان بوده»
نمي دانم چقدر از اين سطرها فهميده ايد اما آيا نويسنده اين سطرها هنگام نوشتن دچار تبي شديد نبوده؟ اين سطرها مثلا براي هدايت بشريت آمده اما بيشتر به درد فنجان و نعلبکي مي خورد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید