جادوي عام يا جادو در معناي کلّي، به معناي هر عمل عجيبي ست. اصطلاح انگليسي فنون سحرآميز(به انگليسي witchcraft) شامل قسمتي از اين گونه پديده هاست. و آنهم شامل جادوي خاص است.
جادو يا جادوي خاص يا جادو در معناي جزئي(به عربي سحر و به انگليسي Magic): فنّي ست مرموز براي اثرگذاري بر عالم مادّه با دخالت اراده جادوگر؛ چه ابتدايي باشد و چه براي خنثي کردن جادوي ديگري ؛چه هدف متعالي داشته باشد و چه پست. چه ورد بخواند، چه حرکاتي انجام دهد و چه از وسايلي استفاده کند
براي معرّفي جادو مطابق دانش شناسي کاربردي، واژه جادو را بايد از چند جنبه بررسي کنيم:1.واژه شناسي. يعني معناي مورد استفاده آن در بين مردم.
2.کاربرد اصطلاحي اين واژه. يعني هرچه در جايي جادو خوانده شده در اين قسمت بررسي ميشود.
3.معرّفي جادوي عام و انواع آن. يعني تمام اعمال عجيب.
4.معرّفي «دانش نظري جادو» معروف به نظريههاي جادو. يعني دانشي که به «چيست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب ميدهد. و آن علميست به اين نام که مرموز و حتّي رازورزانه يا سرّي است. يعني توسّط علم شناخته نشده. زيرا هيچ گونه توضيح، توجيه، نظريه يا رابطه علّت و معلول به روش علمي در مورد آن ارائه نشده. امّا چون تلاش به روش علمي و روشهاي کهن در اين زمينه وجود داشته، و فرضيه هايي نيز در اين مورد ارائه شده، نميتوان جنبه دانش آن را کنار گذاشت.
1.معرّفي «دانش کاربردي جادو». يعني دانشي که از چگونه انجام دادن اعمال عجيب سخن ميگويد. نه از «چيست؟» و «چرا؟»2.معرّفي «فنّ جادوگري» يا «سحر» يا «sorcery»: پر حجمترين قسمت مبحث است. زيرا جادو قبل از هر چيز يک فنّ است و از چگونه عمل کردن براي هدفي خاص صحبت ميکند.
همراه اينها تاريخ جادوگري و بازتاب جادوگري در فرهنگها هم بررسي ميشود
واژهشناسيواژه «جادو» در زبان پهلوي jâdug بودهاست. ليکن در پهلوي و نوشتههاي کلاسيک فارسي از جمله شاهنامه کلمه «جادو» به معني شخص جادوگر است. عملي که اين شخص انجام ميدهد «جادوي» است که به معني جادوگري است يعني امروز بهاشتباه «جادوي» را «جادو» ميگويند و ناچار «جادو» را «جادوگر» ميگويند. دو نمونه از کاربرد «جادو» در معني اصيل آن ذکر ميشود: در خوان چهارم رستم (زن جادو=جادوگر) در شاهنامه آمدهاست «چو آواز داد از خداوند مهر / دگرگونه گشت جادو (=جادوگر) بهچهر». در مثالي اخيرتر سعدي ميگويد «همشيره جادوان (جادوگران) بابل / همسايه لعبتان کشمير»
واژه «magic» معادل انگليسي آن است، که از واژه «Magus» گرفته شده که در فارسي قديم نام يکي از موبدان ستاره شناس زردشتي نه نام «maguš» يا «مجوس» بوده که يعني «مربوط به منطقه Medes». که Medes نيز خود به معني «قلمرو ماد» است. پس از فتح ايران، اعراب، زردشتيان را مجوس مي خواندند.[۱][۲][۳][۴] و اين واژه همچنان به همين معني به کار مي رود.
واژه «مجيک» با حروف فارسي در نوشتههاي کهن ايران به چشم مي خورد. مثلاً اوستا کتاب مقدس رزتشتيان پنج قسمت ميباشد که يک قسمت آن مربوط به جادوگري يا جادوي سفيد ميباشد و اين بخش مجيک ناميده ميشود که مغها (روحانيون زرتشتي) بعد از آموزشهاي مجيک به سطح ماگي يا مجيکن نايل ميشدند.
به طور روشن مشخص نشده که واژه مجيک ايراني ميباشد يا نه. از طرفي شواهد و مدارک زبانشناسان و تکرار اين کلمه در نوشتهها حکايت از ايراني بودن آن دارد؛ و از طرف ديگر تا کنون کسي جواب روشني به منشاء اين کلمه در زبان اوستايي نداده است.
[ويرايش] معناي غير اصطلاحيابتدا توجّه کنيد که صورت باور به وجود جاد و حتّي ارائه سندي براي آن، دليل بر وجود اين انواع از جادو نيست. بلکه وجود هر يک به سندي جداگانه نياز دارد. با اين حال اوّلاً اين لغات اصطلاحي نيستند. بلکه در زبانها استفاده ميشوند و معاني خاصّي نيز دارند. دوماً تحت عنوان اين لغات تلاشها و فعّاليتهاي زيادي در طول تاريخ ثبت شده.[۵].
بحث وجود جادو و اعتقاد به آن در قسمتهاي بعدي مقاله آمده
[ويرايش] در زبان فارسي و عربيفنوني که از تاثيرات عجيب بحث ميکنند را اين طور نام برده اند و معنا و دسته بندي کرده اند (ترتيب موارد در دسته بندي زير اصلاح شده است.):[۶][۷][۸]
علم و فنّ تنويم يا خواب مصنوعي يا خواب مغناطيسي يا هيبنوتيزمجادو (در معناي خاص): ايجاد تغييري در عالم مادّه به روشي فراطبيعي به اراده جادوگر.
کيميا: علمي که در مورد تبديل مس، فلزّات، يا حتّي سنگ به طلا بحث ميکند. تلاش در اين زمينه منشاء به وجود آمدن علم شيمي شد.
هيميا يا علم و فنّ طلسمها: روش ترکيب قواي عالم بالا با موجودات عالم پايين
علم و فنّ اعداد و اوفاق: درباره ارتباط اعداد و حروف مطالب با هم و تشکيل جداول خاصّي به صورت مثلّث يا مربّع و قرار دادن حروف و اعداد در خانههاي آن براي رسيدن به مطالب مختلف به طرزي مخصوص
علم و فنّ خافيه: در مود چگونگي تغيير و تکثير حروف و اسامي چيزي که مورد نظر است و استخراج نامهاي ملائکه و شياطين موکّل بر آنها. سپس دعا کردن با وردي که از آنها تشکيل شده.
علم و فنّ احضار ارواح (شبيه ليميا)ليميا يا علم و فنّ تسخيرات: چگونگي ارتباط با ارواح قدرتمند عالم بالا. (شبيه احضار ارواح)
مانند تسخير جن
سيميا: درباره چگونگي ترکيب اراده و قواي فيزيکي خاص براي کارهاي عجيباز انواع آن علم و فنّ ريميا يا تردستي يا چشم بندي در فارسي يا شعبده در عربي ست: روش استفاده از قواي فيزيکي و خصلتهاي حواس انسان، براي وانمود کردن آثار خاصّي به چشم و گوش و حواس يا حتّي ذهن (يعني به کمک قوه خيال بيننده آثاري عجيب در نظرش مجسّم ميکند که وجود ندارند.). چه با روشهاي فيزيکي، مادّي و طبيعي؛ و چه چه فراطبيعي [۹]
پيشگويي يا غيبگويي: علم خبر دادن از حوادث در گذشته، حال يا آينده؛ که بر غيبگو پنهان است، با دخالت اراده غيب گو. اينن فن انواعي دارد:عرّافي:عرّاف کسي ست که از کلمات و حالات و رفتار سوال کننده پي به آينده او ببرد.
کهانت (در معناي خاص): کاهن کسي ست که براي او صاحب رايي از طايفه جن باشد و او را به آينده خبر دهد. يا به امور مخفي خبر دهد. مثلاً فلان مال دزديده شده کجاست؟ چه کسي فلاني را کشت؟ ...
کيميا، سيميا، ليميا، هيميا و ريميا را علوم يا فنون پنج گانه مخفي ميخوانند. کهانت در معناي عام يعني برقراري رابطه با يک جن. کاهن نه تنها ميتواند از جن در مورد گذشته، حال، يا آينده بپرسد؛ بلکه مي تواند از او بخواهد کاري عجيب انجام دهد.
[ويرايش] در زبان انگليسي و در جوامع اروپاييدر ميان عوام در اروپا[۱۰]تحت تاثير قرار دادن وقايع، با استفاده از نيروي اسرار آميز يا فراطبيعي حقّههاي مرموزي که براي سرگرمي اجرا شود.
بر حسب دسته بندي ريچارد کيک هِفِر، مورخ دانشگاهي:
جادوي روانشناختي: اولي بر روي ذهن ديگري تأثير ميگذارد تا آنگونه که جادوگر ميخواهد عمل کند، مانند علاقه مند ساختن کسي به ديگري
جادوي خيالي يا توهمي: پديد آوردن عجايب گوناگون به چشم بيننده. مانند جادويي که ضيافت شامي را پديد آورد يا جادوگر را نامرئي کند،جادويي که تغيير فيزيکي واقعي در شيئي بوجود آورد، در اين تقسيم بندي گنجانده نشده است. مثلاً معجزه
در افسانهها:جادوي واضح: جادويي است که به سرعت نتيجهاش ظاهر شود.
جادوي تدريجي و ظريف: جادويي است که اثرش به طور تدريجي و نامحسوس دنيا را تغيير ميدهد.
در نظريات جديد؛ برحسب آنچه در جادو استفاده ميشود (ممکن است همه يا بعضي موارد استفاده شود):
جادوي سرايتي: به کمک اجسام فيزيکي که زماني با شخص يا چيزي که جادوگر ميخواهد روي او تأثير بگذارد، در تماس بودهاست.جادوي همساني با استفاده از تصاوير يا اشياي فيزيکي است که به نوعي با شخص يا چيزي که ميخواهيم تحت تأثير قرار دهيم، شباهت دارد. مانند عروسکهاي وودو
در فرهنگ عام بر حسب تعالي:جادوي متعالي يا جادوي سفيد: از يک نيروي الهي کمک ميگيرد و هدف متعالي دارد
جادوي پست يا جادوي سياه(Necromancy): جادويي که با نيروهاي پست از قبيل مرگ سر و کار دارد يا هدف شخصي دارد. مثلاًبراي آسيب زدن به فردي استفاده شود
با اجساد و موادّ مرده (گاهي نفرت انگيز و کثيف) سروکار دارد
احظار و گفتگو با روح مردگان مثلاً جهت گفتگو با روح عزيزي که مردهاست يا براي گرفتن اطلاعات از روحهاي مردگان به عنوان نوعي پيش گويي يا براي کمک گرفتن در انجام جادويي ديگر.
در فرهنگ عام برحسب روش؛ مواردي که بين مردم معروف است:ورد(spell): شناخته شده ترين عمل جادوگري، اوراد و حرکاتي است طبق روندي خاص (اغلب خواندني، نوشتني، حرکتي و گاه با وسايلي چون گوي و چوب دستي جادويي) که اجراي آن آن اثر خاصّي را به همراه دارد.
غيب گويي: يک عمل جادوگري مشهود ديگر است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آينده(پيشگويياست. اين کار اغلب با ابزاري انجام ميشود. انواع غيب گويي عبارتند از:طالع بيني، فال گيري و تفسير فال يا طالع
فال ورق: غيب گويي به کمک ورق فال گيريغيب گويي به کمک رصد ستارگان
غيب گويي به کمک رمل و اسطرلاب
غيب گويي به کمک گويبيني
مشورت با فردي غير قابل رويت.
کهانت اگر با فردي از نوع جن مشورت انجام شود، آن را کهانت و مشورت گر را کاهن گويند. اين لغت معاني ديگري هم دارد
نوع خاصّي از آن را ئي چينگ مي نامند
عرّافي: غيب گويي با نگاه کردن به ظاهر فرد
غيب گويي به کمک جادوي سياه[ويرايش] در دين اسلاممنظور از سحر تمام فنون عجيب است. چه با عوامل طبيعي (شعبده بازي) و چه با عوامل غير طبيعي. چه توسّط خود ساحر، چه توسّط نمايندهاي از جن کافر (کهانت). بنا به گفته قران در سوره بقره جادوگري توسط شياطين از زمان حضرت نوح رواج يافت چنان که شياطين براي اختلاف و جدايي انداختن و بروز انواع فتنهها به مردم جادو را آموزش مي دادند که خداوند دو ملک به نامهاي هاروت و ماروت را مامور ساخت تا راه مقابله با جادو را به مردم ياد دهند خداوند درباره جادو مي فرمايد: اين کار هيچ سودي ندارد و جادوگر کافر و مخلد در جهنم است.
[ويرايش] در مکتب تلماآليستر کراولي جادو به جاي Magic به صورت Magick مينويسد و ظاهراً معناي خاصّي براي آن دارد.
[ويرايش] موارد ظاهراً مشابه امّا متفاوت با جادو
تعريف اعمال مشابه ديگر در اينجا، کمک ميکند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شويم:
دعا و نيايش که يک عبادت است، اگرچه به ورد که نوعي جادو دانسته ميشود، شبيه است.
عمل قربانيکردن براي يک موجود يا خداي مافوق طبيعي و سپس درخواست از اين خدا يا موجود و ميانجي گري آن خدا در اجابت آن عمل نيز در صورت اجابت به جادو شبيه است.
تفاوت دعا و جادو اين است که:1.دعا و عبادت نياز به خواست شخص و موافقت يک خدا دارد که ميتواند درخواست را رد کند. اما شرايط موفّقيت شخصي و ناشي از عملکرد معيوب جادوگر است
2.هنگامي که دعا منجر به نتيجه نميشود، به اين معناست که خدا اينگونه خواسته. اما هنگامي که جادويي موثر نميافتد، به علت نقص در عملکرد جادوگر است.
3.جادو بيشتر داراي يک دستورالعمل خاص است. امّا دعا بدون تفکر و دقّت قبلي نيز صورت ميگيرد.
بعضي بر اين باورند که چه در دعا و چه در جادو به کار بستن خود باور يا ايمان است که نتيجه مطلوب را به بار ميآورد. امّا نيايشگر به تاثير خدا يا واسطه باور دارد. در حالي که جادوگر به تاثير اراده خود از راهي غير طبيعي ايمان دارد. کسي هم که اعتماد به نفس دارد به تاثير اراده خود از راهي طبيعي ايمان دارد.
[ويرايش] استفاده نابجا از اين کلماتلغات مرموز اعلب عمداً يا سهواً در معناي يکديگر به کار مي روند. اين سوء تفاهمها گاه مهم مي شوند. مثلاً:
عناصر شيميايي توسط کيمياگران با رمز نگاشته ميشد1.کيمياگران در قديم، براي رسيدن به سنگ کيميا که فلزّات، مخصوصاً مس را به طلا تبديل مي کرد به طور سرّي تلاش مي کردند. نتيجه تلاشهاي آنها کشف بعضي واکنشهاي شيميايي و عناصر و ... بود. آنها اين اعمال را کيميا ميدانستند و علايم ستارهشناسي را براي نشان دادن عناصر به کار مي بردند. اين علايم در شکل روبرو آمده. اّما اکنون معلوم شده که واکنشهاي شيميايي حقيقي، طبيعي و غير جادويي(در معناي عام) اند.
2.نجوم، يا علم ستارهشناسي در قديم نوعي جادو تلقّي مي شده. امّا اکنون پيش گويي به کمک ستارگان، از ستارهشناسي جدا شده است.
3.مخالفان پيامبران گاه معجزات آنها را سحر مي خواندند، تا معجزه بودن آنها را انکار کنند.
4.افرادي نيز نيز سحر يا اعمال عجيب خود را معجزه مي خوانده اند تا بتوانند ادعاي پيامبري کنند.
از اين پس در مقاله منظور از لغت جادو، جادوي خاص است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید