شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند
ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم
به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.
جانشيني شوقي افندي نيز، مانند موارد قبل، سبب مشاجرات و انشعابات
ديگري در ميان بهائيان شد.
در واقع، عبدالبهاء نسبت به آن چه پدرش تعيين کرده بود،تجديدنظر کرد و
برادرش ،محمد علي افندي ،راکه بايد بعد از او به رهبري بهائيان مي رسيد کنار
گذاشت و سلسله ولايت امرالله را تأسيس نمود که نخستين آنها شوقي بود و
پس از آن بايد در نسل ذکور وي ادامه مي يافت (عبدالبهاء. الواح و وصايا، ص 11-16)
شوقي به ياري مادرش به رياست رسيد، ولي گروهي او را نپذيرفتند ، برخي از
آنان آيين بهائي را رها کردند که از آن جمله اند : (عبدالحسين آيتي، فضل الله
صبحي (مهتدي) و حسن نيکو، و برخي ديگر نسبت به اعتبار وصيت نامه ترديد
کردند.
شوقي ، به رسم معهود اسلاف خود، به بدگويي و ناسزا به مخالفان پرداخت و
آنان کتابهايي در پاسخ او و مشتمل بر گزارش دوران وابستگي شان به آيين
بهائي و مشاهدات خود نگاشتند، چون کشف الحيل عبدالحسين آيتي، خاطرات
صبحي و فلسفه نيکو.
شوقي،بر خلاف نياي خود، تحصيلات رسمي داشت و در دانشگاه امريکايي
بيروت و سپس در آکسفورد تحصيل کرده بود. تحصيلات او در اين شهر، به سبب
درگذشت عبدالبهاء ناتمام ماند.
نقش اساسي او در تاريخ بهائي، توسعه تشکيلات اداري و جهاني اين آيين بود
و اين فرايند به ويژه در دهه شصت ميلادي، در اروپا و امريکا سرعت بيشتري
گرفت و ساختمان معبدهاي قاره اي بهائي موسوم به مشرق الاذکار به اتمام
رسيد.
تشکيلات بهائي، که شوقي افندي به آن « نظم اداري امرالله » نام داد، زير نظر
مرکز اداري و روحاني بهائيان واقع در شهر حيفاکه به "بيت العدل اعظم الهي"
موسوم است اداره مي گردد.
در زمان حيات شوقي افندي، حکومت اسرائيل در فلسطين اشغالي تأسيس
شد. تأسيس اين حکومت با مخالفت همه کشورهاي اسلامي روبرو شد و به
ويژه رفتار صهيونيستها با مسلمانان عواطف و احساسات عموم مسلمانان را
جريحه دارکرد،اما شوقي ،علاو بر مکتوبات حاکي از موافقت او و بهائيان با
تأسيس دولت اسرائيل ،بعد از استقرار اين دولت، با رئيس جمهور اسرائيل ديدار
کرد و «مراتب دوستي بهائيان را نسبت به کشور اسرائيل بيان و آمال و ادعيه
آنان را براي ترقي سعادت اسرائيل» اظهار داشت. (مجله اخبار امري، تير 1333).
او هم چنين در پيام تبريک نوروز 1329، خطاب به بهائيان اعلام کرد که «مصداق
وعده الهي به ابناء خليل و وراث کليم ، ظاهر و باهر و دولت اسرائيل در ارض
اقدس مستقر» شده است.
در همين پيام، به پيوند استوار دولت اسرائيل با مرکز بين المللي جامعه بهائي
اشاره شده است .(شوقي افندي، توقيعات مبارکه، ص 290)
موارد متعدد ديگر از ارتباط رهبران بهائي با حکومت اسرائيل، و تلاش هاي آنان
براي به رسميت شناخته شدن آيين بهائي از سوي اين حکومت، در مجلات اخبار
امري بهائيان و توقيعات مبارکه شوقي افندي گزارش شده است.
شوقي چند کتاب به فارسي و انگليسي نوشت:
"قرن بديع":
اصل اين کتاب به انگليسي است و در چهار جلد نوشته شده و مشتمل بر تاريخ
باب و بهاء تا صدمين سال اعلان ادعاي باب، توقيعات مبارکه، مجموعه دستخط
هاي شوقي به مناسبت هاي گوناگون است در شش جلد به فارسي.
" دور بهائي":
اين کتاب به انگليسي نوشته شده و مروري است بر تاريخ بهائيت و پيش بيني
آينده آن طبق نظر عبدالبهاء و ترجمه کتاب تاريخ نبيل زرندي به انگليسي (در باره
اين کتاب، محيط طباطبائي، سال 3، ش 9، ص 706).
بنابه تصريح عبدالبهاء در الواح و وصايا، پس از وي بيست و چهار تن از فرزندان
ذکورش، نسل بعد از نسل، با لقب ولي امرالله بايد رهبري بهائيان را به عهده
مي گرفتند و هر يک بايد جانشين خود را تعيين مي کرد «نا بعد از صعودش
اختلاف حاصل نگردد» (عبدالبهاء، مفاوضات، ص 45-46)، ليکن شوقي افندي،
نخستين فرد از اين سلسله عقيم بود و طبعاً بعد از وفاتش ،در 1337ش ، دوران
ديگري از دو دستگي و انشعاب و سرگشتگي در ميان بهائيان ظاهر شد ولي
سرانجام همسر شوقي افندي ، روحيه ماکسول، و تعدادي از گروه 27 نفري
منتخب شوقي افندي، ملقب به «اياديان امرالله» اکثريت بهائيان را به خود جلب
و مخالفان خويش را طرد و «بيت العدل» را در 1342ش/1964 تأسيس کردند.
از گروه «اياديان امر الله » در زمان نگارش اين مقاله تنها سه نفر يعني روحيه
ماکسول و دو تن ديگر در قيد حياتند و با کمک افراد منتخب بيت العدل که
به «مشاورين قاره اي» معروف اند رهبري اکثر بهائيان را به عهده دارند. طبق
آمارهاي بهائيان، جمعيت بهائيان در جهان، در 1371/1992 ، 5 ميليون نفر تخمين
زده مي شود.
انشعاب ديگري که به موازات رهبري روحيه ماکسول شکل گرفت،
انشعاب «ريمي » بود. از آن جا که طبق پيش بيني عبدالبهاء رئيس دانمي «بيت
العدل» بايد «ولي امر اللله» باشد و «بيت العدل» بدون ولي امر صلاحيت رهبري
ندارد.
چارلز ميس ريمي ادعا کرد که جانشين شوقي و ولي امر است.
او دلايلي نيز بر جانشيني خود ارائه و به توطئه قتل شوقي و از بين بردن وصيت
نامه وي اشاره کرد.
ريمي طرفداراني در ميان بهائيان پيدا کرد و گروه ديگري با عنوان «بهائيان
ارتدکس» پديد آورد. اين گروه امروزه در امريکا ،هندوستان ، استراليا و چند کشور
ديگر پراکنده اند.
عده ديگري از بهائيان نيز پس از مرگ شوقي به رهبري جواني از بهائيان
خراسان، به نام جمشيد معاني، روي آوردند. اين جوان خود را «سماءالله» ناميد
و طرفداران او در اندونزي، هند، پاکستان و امريکا پراکنده اند.
توجه : پرفسور محمود صدري استاد دانشگاه تگزاس
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید