پاسخ:
قرن نوزدهم ميلادي با قرون ديگر به خاطر ظهور حركات ديني بين مسلمين، متمايز است. در اين عصر قاديانيه هند و بابيگري در ايران و وهابيت در بلاد عرب به وجود آمدند.
فرقه قاديانيه به ميرزا احمد قادياني (1328 ـ 1250 هـ / 1908 ـ 1835 م) منسوب مي باشد. قادياني از احفادِ امير برلاس عموي امير تيمور گوركاني است. وقتي امير تيمور ايالت كيس را به تصرف خود درآورد، اين خاندان به خراسان كوچ كردند و تا اواخر قرن دهم در آنجا ماندند. و بعد به هندوستان برگشتند. مركز بعدي اين خاندان شهرستان قاديان واقع در ناحيه گودراس (پنجاب هند) بود. پدر غلام احمد، مرتضي نام داشت و حرفه اش طبابت[1] بود. غلام احمد به تحصيلات اسلامي روي آوردو مقدمات و كتب متوسطه در منطق و حكمت و علوم ديني را نزد استادي بنام فضل الهي، فضل احمد، كل علي شاه فراگرفت. و نيز طب قديم را از پدرش آموخت و بعد وارد خدمت دولت انگليس شد و در عين حال به مطالعة كتب انگليسي پرداخت. وي در شهر سيالكوت از سال 1864 تا 1868 مشغول به كار گرديد.[2] از آن پس از خدمت دولتي كناره گرفت و در زادگاه خود قاديان گوشه گيري اختيار كرد. و در 40 سالگي كتاب مذهبي خود را كه «براهين احمديه» نام دارد منتشر كرد. در حدود پنجاه سالگي به دعوت پرداخت و ادعا كرد كه از جانب خداوند به او وحي مي رسد و اجازه دارد بيعت بپذيرد. در سال 1904 ميلادي خود را مسيح و مهدي موعود و تاراكريشنا خواند. قاديانيه خود را جماعت احمديه مي نامند و گاهي به آنها ميرزائي مي گويند. در آفريقا و اندونزي، كساني كه مذهب احمدي را مي پذيرند بايستي احمدي زاده باشند يا رسماً اظهار ايمان كنند. ايمان نامة ايشان بدين صورت است: «گواهي مي دهم تنها خداوند بزرگ را بايد پرستيد او كسي است كه انباز و شريك ندارد. من مي كوشم تا به همة قوانين اسلام عمل كنم من محمد اكرم را خاتم پيامبران مي دانم و نيز به تمام دعوي هاي ميرزا احمد قادياني اعتقاد دارم.[3] ميرزا احمد بعضي اوقات مشروبات الكلي مصرف مي كرد و در اموالي كه از پيروانش جمع مي شد تصرف تامي مي كرد، به طوري كه اين كار به اعتراضاتي از طرفداران نزديكش منجر مي شد.
عقايد قاديانيه:
1. در مورد خداوند تبارك و تعالي: ميرزا احمد در كتاب البسري مي نويسد: «قال لي الله: اني اصلي و اصوم و اصحو و انام» يعني خداوند به من گفت من نماز مي خوانم و روزه مي گيرم و بيدار مي شوم و مي خوابم.» و در كتاب توضيح المرام مي نويسد: «مي توانيم دست و پاهاي بسياري براي خداوند فرض كنيم و اعضاء خداوند از حد كثرت شمرده نمي شود و نيز اعتقاد دارند كه خداوند مباشرت و مجامعت مي كند و عجيب تر از همه اينكه اعتقاد دارند خداوند با ميرزا احمد مجامعت كرد و ميرزا حامله گشته و بعد از 10 ماه به حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ تبديل گشته است.[4]
2. عقايد آنها در مورد نبوت: آنها معتقدند كه نبوت به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ختم نشده و پيوسته جاري و ساري است. چرا كه تا فساد در زمين است بايستي پيامبر نازل شود. (البته بيشتر اين ادعاها در بعضي كتب با صراحت و در بعضي با تاويل ذكر شده است).
3. قاديانيه معتقدند كه جبرئيل به ميرزا احمد نازل مي شد و كتابي كه بر او وحي شده بيشتر از كتبي است كه بر انبياء سابق نازل شده اند.
4. آنها معتقدند جايي كه ميرزا احمد متولد شده (قاديان) مدينه منوره و مكه معظمه است.
5. ميرزا احمد در كتاب اربعين نوشته است كه خداوند مسالة جهاد را از عهد موسي به بعد محدودتر كرده و تا بحال حكم جهاد را از ريشه الغاء نموده است.[5]
6. وي در سال 1891 به طور صريح اعلام كرد كه مسيح مرده و خود را مسيح و مهدي موعود معرفي كرد.[6]
قاديانيه ثمرة درخت استعمار انگليس:
كشورهاي اروپايي در قرن 19 سلطة خود را بر كشورهاي اسلامي گستراندند. پيش گام تر از آنها بريتانيايي كبير بود كه هند، مصر، جزيرة عرب، ايران را به خاطر منافع شخصي خودشان مورد هجوم مادي و سياسي قرار داد.[7] استعمارگران براي حضور دائم و همه جانبه در دول اسلامي و نيز براي عدم مقابلة مسلمانان با آنان، صلاح كار را در ايجاد عقايد انحرافي و مطابق با اهداف مورد نظرشان و نيز در از بين بردن روح جهاد حاكم بر همة مسلمين از يكسو و در انهدام وحدت و يكپارچگي مسلمين از سوي ديگر ديدند. لذا آنها به ايجاد فرق باطله پرداختند كه مسئوليت يكي از فرق به غلام احمد ميرزا در هند و ديگري به ميرزا حسينعلي معروف به بهاء الله در ايران محول گشت.
ميرزا احمد در كتب مختلف خويش علاقة شديد خويش و پدرش را به حكومت انگليس مخفي نكرده است. در كتاب ترياق القلوب مي نويسد: « بيشتر عمر خويش را در تاييد حكومت انگليس و ياري به آن صرف كرده ام و در باب منع جهاد و وجوب اطاعت از انگليس كتب و اعلاميه ها و نشرياتي نوشته ام كه اگر جمع گردد بالغ بر 50 خزينه مي شود و اين كتب را در بلاد عربي، در مصر و شام و تركيه نشر داده ام و هميشه هدفم اين بوده است كه مسلمانان پيوسته مخلص به اين حكومت باشند و از دلشان قصه هاي مهدي و مسيح و احكامي كه عاطفة جهاد را در قلوب آنها بر مي انگيزد را محو كنند.
فرقه هاي قاديانيه:
عبدالله مبلغي در كتاب تاريخ ايران و مذاهب مي نويسد: پس از مرگ غلام احمد، پيروان او به دو دسته تقسيم شدند. عده اي دنبال فرزندش را گرفتند و گروهي پيرامون مولي محمد علي جمع شدند.[8] و به اين عقيده شدند كه غلام احمد نبي يا مهدي يا مسيح نبوده است بلكه مبشر و مجدد اسلام بوده است. اين گروه انجمني به نام اشاعت اسلامي احمديه تشكيل دادند.[9] احسان الهي ظهير در مقالة نهم خويش اكابر فرقه اول را نورالدين، محمد احمد بن غلام، محمد صادق مفتي قاديانيه نام برده و بزرگان فرقة دوم از قاديانيه را محمد علي، خوجه كمال الدين، محمد احسن امروهي مي داند.[10] اقوال و آراء قاديانيه از تاويلات صوفيه و اسماعيليه گرفته شده است.[11]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. يحيي امين، شريف، معجم الفرق الاسلاميه.
2. القاديانيه، دفع اوهام توضيح المرام، في الرد علي القاديانيه، للشيخ سليمان الظاهر الاصلي.
3. ملسوم السامدي، دكتر عبدالله القاديانيه و الاستعمار الانجليزي.
[1] . مبلغي آبادي، عبدالله، تاريخ اديان و مذاهب جهان، انتشارات سينا، 1373، ج 3، ص 1420.
[2] . غوري، سيد عبدالماجد، القادياني و القاديانيه، بيروت، دارابن بحثير دمشق، چاپ اول،1421ه ، ص327.
[3] . مشكور، دكتر محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامي، با مقدمه استاد كاظم مدير شانه چي، چاپ سوم، 1375، ص 32 تا ص 40.
[4] . القادياني و القاديانيه، از ص 326 تا ص 330.
[5] . همان، از ص 231 تا ص 345.
[6] . همان، ص 22.
[7] . همان، ص 211.
[8] . مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامي، ص 40.
[9] . حسين دشتي، سيد مصطفي، معارف و معاريف، موسسه فرهنگي آرايه، 1379، ج 8، ص 135.
[10] . القادياني و القاديانيه، ص 422 تا ص 446.
[11] . فرهنگ فرق اسلامي، ص 40.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید