ذهن يا روان برخي از انسان هاي بااستعداد و يا آموزش ديده اين امکان يا قابليت را پيدا مي کند که بتواند از فاصله هاي دور حتي بر اجسام تأثير بگذارد که با عنوان ”تله کي نه سيس“ مضموني شناخته است.
شواهد متعددي وجود دارند که اين مطلب را مطرح مي سازند که در بعضي از افراد اين قدرت بااستعداد وجود دارد که مي توانند پيام يا تصويري را از فاصله هاي دور و بدون استفاده از آبزارهاي حسي پنچ گانه دريافت کرده و با اين نوع پيام ها يا تصويرها را به نقاط دوردست مخابره کنند. هر چند اين انتقال فکر يا تصوير امکان دارد بين افراد عادي صورت بگيرد، ولي اين پديده بيشتر در شرايطي به وقوع مي پيوندد که بين اين دو فرد يک پيوند عاطفي و احساسي پرقدرتي وجود داشته باشد، مانند مادر و فرزند يا دو دوست بسيار صميمي.
ذهن يا روان برخي از انسان هاي بااستعداد و يا آموزش ديده اين امکان يا قابليت را پيدا مي کند که بتواند از فاصله هاي دور حتي بر اجسام تأثير بگذارد که با عنوان ”تله کي نه سيس“ مضموني شناخته است.
براي نمونه، برخي از افراد در شرايط کنترل شده، نشان داده اند که مي توانند عقربه هاي مغناطيسي و يا جسم هاي کوچک را حرکت داده و يا در شرايطي که به آن ”پولترگايست“ يا ”خانهٔ ارواح“ گفته مي شود، عمليات ويرانگري را مانند پرتاب سنگ و جسم هاي بزرگ، جابه جائي جسم هاي سنگين و يا سقوط خودبه خود جسم هاي بزرگي را باعث شوند که حتي گزارش ها و فيلم هاي مستندي هم از اين حوادث، تهيه شده است. ”تله پاتي“، به صورتي مي تواند تأثيرگذاري بر ذهن و يا فکر انسان ديگري از راه دور تلقي شود. نه تنها در متن هاي عرفاني و يا ادبي، اين نوع وقايع به صورت هاي مختلف گزارش شده، بلکه دانشمند زرگي مانند دکتر ”زيگموند“ معتقد است که انسان هاي اوليه به کمک مغز مياني يا قديمي خود، از دور با يکديگر تماس مي گرفتند، ولي به تدريج با بزرگ شدن نيم کره هاي مغزي و سايه افکندن بر مغز مياني، اين استعداد طبيعي سرکوب گرديد. با توجه به مراتب بالا، اگر با تکنيک هائي مانند ”خودهيپنوتيزم“ يا انواع ريلاکس شدن، اين تسلط نيم کره هاي مغزي را ضعيف يا مهار بکنيم، دوباره استعداد ”تله پاتي“ آشکار يا تقويت مي شود. شواهد و دليل هاي زيادي از اين عقيده حمايت مي کنند. بنابراين، اين امکان وجود دارد که به آموزش افراد بااستعداد در زمينهٔ ”تله پاتي“ در برخي از موارد، به نتيجه هاي درخشاني برسند.
● مغز انسان به عنوان يک دستگاه گيرنده، فرستنده و ضبط کنندهاينکه مغز انسان مي تواند امواجي را به اطراف پخش کند، حقيقت بارزي است و ”الکتروآنسفالوگرافي“ يا تهيهٔ نوار از امواج مغزي به صورت روزمره صورت مي گيرد. امواج آلفا، بتا و .. امواج شناخته شدهٔ مغز هستند.
تصور مي شود همان طور که مشخصه هاي امواج راديوئي با يکديگر متفاوت هستند، طول موج و ساير مشخصه هاي امواج مغزي افراد جامعه هم با يکديگر تفاوت داشته باشند. هر قدر دو نفر از لحاظ عاطفي به يکديگر نزديکتر و يا به اصطلاح همدلتر باشند، طول امواجي که از مغز آنها به فقط و اطراف فرستاده مي شود، به هم نزديکتر مي شوند. در لحظه هائي که حادثهٔ خطرناکي براي دو نفر که از لحاظ عاطفي به يکديگر نزديک هستند، پيش آيد؛ به علت قدرتي که اين امواج پيدا مي کنند، بهتر و بيشتر در فضا منتشر مي شوند و بهتر به نفر دوم مي رسند. پروفسور ”فلاماريون“ در کتاب ”مرگ و اسرار آن“ خاطره هاي مستند فراواني را نوشته که در آنها به وضوح مشاهده مي شود در لحظه هائي که براي يکي از دو نفري که از لحاظ عاطفي بسيار به هم نزديک هستند، مانند مادر و فرزند، زن و شوهر صميمي و ... اتفاق خطرناکي پيش آيد، درست در همان لحظه فرد دوم به صورتي آن را احساس و ادراک مي کند.
اگر در زمان ارسال پيام، ذهن فرد دوم به شدت به صورتي مشغول باشد که نتواند پيام ارسالي را بگيرد، اين پيام در ناخودآگاه فرد گيرنده ضبط و ثبت مي شود و در يک شرايط آرامش در بيداري يا خواب، اين پيام ضبط شده به سطح آگاهي فرد دوم مي ِسد.
در شرايط خلسهٔ بسيار عميق، اين احساس به فرد دست مي دهد که به همه کس و همه جا در حال ارتباط است. بنابراين، اگر دو نفر از طريقي مانند خودهيپنوتيزم در خلسهٔ عميق قرار بگيرند، احتمال يا امکان ارتباط روحي يا فکري براي آنان بيشتر مي شود.ارتباط از طريق ”تله پاتي“ نياز به استعداد فراوان، آموزش درست و تمرين دارد و مانند ساير مواردي که در محدودهٔ فراوان شناسي قرار مي گيرند، نتيجه هاي حاصل از آن، حتمي و دائمي نيستند، بلکه گاه به گاه ممکن است پديد آيند.
تله پاتي يا احساس از راه دور / دکتر سيد رضا جماليان / هيپنوتيزم درمانگر
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید