پاسخ:
زيديه از فرق معروف شيعه و پيرو زيد بن علي بن حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ معروف به زيد شهيد مي باشند. در تاريخ ولادت و شهادت زيد فرزند امام سجاد ـ عليه السّلام ـ اختلاف است. قول معروف در اين باره اين است كه زيد در سال 80 هجري متولد و در سال 122 هجري به شهادت رسيد[1] و به كسانيكه قائل به امامت زيد بوده اند «زيديه» گويند. اين گروه در مسالة امامت عقيدة ويژه اي دارند و براي امامت شرايطي را لازم مي دانند و از آن جمله است كه گويند: امام آن است كه قيام به سيف كند و مردم را آشكارا به دين خدا دعوت كند.[2]
زيديه نيز همچون ساير مذاهب و فرق در طول حيات خود به چندين فرقه منشعب شد كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
1. جاروديه: پيروان ابي جارود، زياد بن منذر همداني (150 ميلادي يا 160 هجري). ابن جارود در آغاز از اصحاب امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ و امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ بود. سپس به زيديه پيوست. وي از طرف امام باقر ـ عليه السّلام ـ به «سرحوب» ملقب گرديد. بدين جهت اين فرقه را «سرحوبيه» نيز گويند. امام باقر ـ عليه السّلام ـ «سرحو ب» را به شيطان نابينا كه در دريا ساكن است تفسير كرد. و چنانچه نوبختي نقل كرده، ابوجارود از نظر چشم دل و چشم سر هر دو نابينا بود.[3]
جاروديه در مورد آخرين امام خود سه دسته شدند: گروهي از آنان محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زكيه) را آخرين امام دانستند و گفتند او نمرده است و قيام خواهد كرد. گروهي ديگر محمد بن قاسم صاحب طالقان را مصداق آخرين امام دانستند و گروه سوم در مورد يحيي بن عمر فرزند حسين بن زيد بن علي به اين عقيده گرائيدند.[4]
2. سليمانيه يا جريريه: پيروان سليمان بن جرير، كه معتقدند امامت بايد به شورا باشد و به محض آن كه دو تن از بزرگان امت بر آن اتفاق كنند شرعي است. ايشان امامت مفضول يعني خلافت ابوبكر و عمر را قبول داشتند و مي گفتند كه: مسلمانان با اين كه در بيعت امير المومنين علي ـ عليه السّلام ـ ترك اصلح كردند، فاسق و كافر شمرده نمي شوند. اين گروه از عثمان بيزاري جسته و به كفر وي گواهي مي دهند.[5]
3. صالحيه و بتريه: پيروان حسن به صالح بن حسن و كثير النواء شاعر معروف ملقب به ابتر.
آنان بر اين عقيده اند كه علي ـ عليه السّلام ـ پس از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ به امر امامت سزاوارتر بود ليكن خود او از روي ميل و رغبت امر امامت را به ديگران تفويض كرد و ما به آنچه علي به آن راضي گرديد رضايت مي دهيم. آنها در اين باره مي گويند: امامت مفضول در صورتي كه فاضل و افضل به آن راضي باشد جايز است[6] و در مورد عثمان قائل به توقفند و در مدح يا ذم او چيزي نمي گويند.[7]
فرقه هاي سه گانه ياد شده به گفته بغدادي در مورد اينكه مرتكبان كباير مخلد در دوزخ مي باشند اتفاق نظر داشته و در اين عقيده با خوارج هم عقيده بودند.[8]
4. اَبْرَقيّه (ابراقيه): از ياران عباد بن ابرق كوفي بودند كه با «جاروديه» اختلاف پيدا كردند و شيخين را انكار نكردند.[9]
5. ادريسيه: پيروان ادريس بن عبدالله بن حسن مثني بن حسن بن علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ . ادريس موسس دولت ادريسيان در شمال آفريقا بود. وي در دورة خلافت هادي همراه حسين شهيد فخ قيام كرد و چون حسين كشته شد، به مغرب رهسپار شد و در آنجا دولت علوي و شيعي را تاسيس نمود و در سال 172 هجري مردم مراكش وي را به خلافت برگزيدند. ادريس در سال 177 هـ درگذشت.[10]
6. حسنيه: پيروان حسن بن زيد بن حسن بن علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ .
وي در سال 250 هـ بر سليمان بن عبدالله بن طاهر فرمانرواي مازندران شوريد و برگرگان تسلط يافت.[11]
7. حسينيه: گروهي از زيديه اند كه مي گويند، هر كه از آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ خروج كند امام مفترض الطاعه است.[12]
8. خشبيه (سرخابيه): پيروان سرخاب طبري كه پس از مختار بن ابي عبيد ثقفي ظهور كردند و چون سلاحي جز خشب (چوب) نداشتند از اين جهت آنها را خشبيه گفتند.[13]
9. خلفيه: پيروان خلف بن عبد الصمد. اين فرقه نماز را در زمان غيبت، پشت سر غير امام جايز نمي دانستند و به فرادي نماز مي خواندند.[14]
10. دُكينيه: از فرق زيديه و پيروان فضل بن دكين.[15]
11. ذكيريه: از فرق زيديه و ياران ذكير بن صفوان.[16]
12. صباحيه: پيروان ابوصباح بن معمر. اينان ابوبكر را امام مي دانستند و مي گفتند: با اين كه علي ـ عليه السّلام ـ افضل بود ولي نصي بر امامت او نيست و در مورد عثمان اختلاف داشتند.[17]
13. عجليه: پيروان هارون بن سعيد عجلي مي باشند، هارون از اصحاب امام صادق ـ عليه السّلام ـ بود.[18] شيخ طوسي هم در رجال خويش وي را از اصحاب آن حضرت ذكر كرده و مي گويد: وي كوفي بود.[19]
14. قاسميّه: پيروان قاسم بن ابراهيم بن اسماعيل حسني علوي معروف به «الرسي».
قاسم پس از مرگ برادرش محمد بن ابراهيم در سال 199 هـ دعوي امامت كرد و در «الرس» كه كوهي سياه نزديك «ذوالحليفه» اطراف مدينه بود درگذشت. وي 23 رساله در بيان عقايد زيديه نوشته است. حسين بن حسن بن قاسم زيدي آن مذهب را در ديلم رواج داد و ايشان در هدايت و رهبري از امامان زيدي يمن پيروي مي كردند.[20]
15. نعيميه: اين گروه از ياران نعيم بن يمان بودند و عقيده داشتند كه علي ـ عليه السّلام ـ بعد از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ افضل مردم بود و دربارةكساني كه ترك بيعت آن حضرت كردند گفتند: ترك افضل كردند و خطا كار بودند و از عثمان و دشمنان علي ـ عليه السّلام ـ بيزاري مي جستند و آنان را كافر مي شمردند.[21]
16. يعقوبيه: اينان پيرو فردي بنام «يعقوب بن عدي كوفي» بودند و عذاب قبر و سوال منكر و نكير و شفاعت را منكر مي شدند.[22] همچنين اصل رجعت را انكار كرده و از كسانيكه قائل به رجعت بودند، تبري مي جستند. اين گروه امامت ابوبكر و عمر و عثمان را رد مي كردند ولي آن را ظلالت نمي دانستند.[23]
البته بايد در نظر داشت كه بيشتر فرق مذكور كه ساخته و پرداخته برخي از ملل و نحل نويسان بوده و آنهايي هم كه واقعيت خارجي داشتند امروزه ديگر يا پيرواني ندارند و اگر داشته باشند در اقليت محدود به سر مي برند. ولي به احتمال مي توان گفت كه سه فرقة اول از فرق مشهور زيديه بوده و هنوز هم در گوشه و كنار جهان پيروان و ياراني دارند كه همگي به همان اسم زيديه شناخته مي شوند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين (ابوالحسن اشعري).
2. جامع الفرق و المذاهب الاسلاميه، امير مهنا و علي خريس.
3. فرق الشيعه، ابو محمد نوبختي.
4. فرهنگ فرق اسلامي، محمد جواد مشكور.
[1] . رباني گلپايگاني، علي، در آمدي بر علم كلام، انتشارات دارالفكر، چاپ اول، 1378 هـ . ش، ص 199.
[2] . همان، ص 208.
[3] . نوبختي، حسن بن موسي، فرق الشيعه، المطبعه الحيدريه في النجف، 1355 هـ . ق، ص 55.
[4] . اشعري، علي بن اسماعيل، مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، بيروت، المكتبة العصريه، صيدا، 1419 هـ .ق، ج 1، ص 141.
[5] . مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامي، بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي، چاپ دوم، 1372 هـ . ش، ص 234.
[6] . درآمدي بر علم كلام، ص 211.
[7] . بغدادي، عبدالقادر بن طاهر بن محمد، الفَرق بين الفِرق، بيروت، دارالمعرفة، ص 33.
[8] . همان، ص 34.
[9] . فرهنگ فرق اسلامي، ص 13.
[10] . گروه مولفان، دائرة المعارف الاسلاميه، 1352 هـ . ق، ج 1، ص 544.
[11] . مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، ج 1، ص 160.
[12] . فرق الشيعه، نوبختي، ص 58.
[13] . فرهنگ فرق اسلامي، ص 181.
[14] . امين، شريف يحيي، معجم الفرق الاسلاميه، بيروت، دار الاضواء ، 1406 هـ . ق، ص 111.
[15] . فرهنگ فرق اسلامي، ص 195.
[16] . همان، ص 197.
[17] . معجم فرق الاسلاميه، ص 157.
[18] . اشعري قمي، سعد بن عبدالله بن خلف، المقالات و الفرق، مركز انتشارات علمي و فرهنگي، 1361، ص 73 و 204.
[19] . طوسي، محمد بن حسن، رجال طوسي، منشورات المكتبه و المطبعه الحيدريه في النجف، 1380 هـ . ق، ص 328.
[20] . فرهنگ فرق اسلامي، ص 356.
[21] . مدرسي تبريزي، محمد علي، ريحانة الادب، انتشارات كتابفروشي خيام، چاپ سوم، 1369 هـ . ش، ج 6، ص 220.
[22] . فرهنگ فرق اسلامي، ص 477.
[23] . مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، ج 1، ص 145.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید