پاسخ:
زرتشت فرزند پوروشسپ که تاريخ حقيقي تولد او بسيار مجهول است. روايات ايراني تولد او را حدود 660 قبل از ميلاد بيان کرده اند. ولي بعضي ديگر با قراين و دلايل موجه، تولد او را 1786 قبل از ميلاد دانسته اند. او قبل از بعثت حضرت موسي _عليه السلام_ تبليغ دين خود مي کرده است.[1]
زرتشت از هفت سالگي به فراگيري علم و حکمت پرداخت و در پانزده سالگي موفق به گرفتن «کُشتي» _نام کمربند مقدس زرتشتيان است_ شد. او از آغاز عمر به خوي مهرباني و سرشت لطيف معروف گرديد. در هنگام بروز قحط سالي که مصادف با دوران جواني او بود نسبت به سالخوردگان حرمت و رأفت و دربارة جانوران محبت و شفقت به عمل آورد. هم چنين در حملة تورانيان به ايران، به پرستاري زخميان جنگ پرداخت.
روح او از ديدن ظلم و بي نظمي در جوامعِ بشري ناراحت بود و تفکر دربارة مسألة شرّ و راز وجود، غالباً اوقات او را مي گرفت. بنابراين در سنين بيست سالگي پدر و مادر و همسر خود را رها کرده، براي يافتن اسرار مذهبي و پاسخ مشکلات روحاني، که اعماق ضمير او را پيوسته مشوّش مي کرد، در اطراف جهان به گردش و تفکر پرداخت. او تصميم بر آن داشت، تا آن قدر به تفکر بپردازد که راه رستگاري و نجات را بيابد.
او بعد از ساليان متمادي به حقيقت پي برد و دانست که همان گونه که روز و شب، و تاريکي و روشني باهم آميخته شده اند، خير و شر نيز به هم آميخته اند. او دريافت که دو نيرو بر جهان حکومت مي کنند يکي خير و ديگري شر.
چون به سي سالگي رسيد مکاشفاتي به او دست داد. روايات در اين باب به قدري اغراق آميز است که براي او معجزات عجيب و کرامات غريب ذکر کرده اند. از چگونگي حضور او در محضر الهي سرگذشتي بسيار جاذب و جالب روايت مي کنند که خلاصة آن اين است: چون زرتشت در آن انجمن آسماني و جايگاه برين وارد شد، ساية او محو گرديد؛ زيرا پرتو تابش فرشتگان و اشعة درخشان ارواحِ علوي در پيرامون او، وجود او را چنان مستغرق نور ساخته بود که سايه اي باقي نماند. پس اهورا مزدا او را به پيامبري برگزيد و امر فرمود که حقايق و تعاليم و تکاليف آئين بهتر زيستن را به عالميان بياموزد.
او هشت سال با شش فرشتة مقرّب (امشاسپندان) گفت و شنود کرد و بر روشنايي ضمير خود افزود. ده سال ديگر بر زرتشت گذشت و عبادت و پرستش مزدا مي کرد و پيوسته از مردم روزگار جفا و آزار مي ديد. او بعد از مبعوث شدن به پيامبري، رسالت خود را آغاز کرد، و اولين ايمان آورنده به او عموزاده اش بود. بعدها در يکي از بلاد شرقي ايران به دربار شاهي بنام «ويشتاسپ» راه يافت و مدت دو سال طول کشيد تا اين پادشاه را به دين خود درآورد، ليکن کارپانها (روحانيان آن زمان) که در اوستا به بدي از آنها ياد شده، شاه را بر عليه او تحريك كردند و زرتشت مدت دو سال زنداني شد.
بعد از دو سال با معجزه اي که از او حاصل شد، آزاد شده و شاه و تمام درباريان به دين او گرويدند، شاه با تمامي امکانات به نشر دين زرتشت پرداخت. زرتشت عمر خود را صرف ترويج دين اهورا مزدا در ميان ايرانيان کرد. در اين زمان دو جنگ با دشمنان برپا ساخت. در جنگ نخست فتح و پيروزي بزرگي حاصل شد، و در جنگ دوم که زرتشت هفتاد و هفت ساله بود، نيز پيروز شد، ولي کشته شد. نوشته اند يکي از تورانيان آن پيامبر يزداني را در برابر محرابِ آتش و هنگام عبادت به قتل رسانيد.
ديني که اين پيامبر ايراني تعليم فرمود، يک آئين اخلاقي و طريقة يگانه پرستي است. او خداي معبود و متعال دين خود را اهورا مزدا لقب داد يعني «خداي حکيم». اين نامگذاري به جهت معروف بودن اسم مزدا در زمان او بود و بدون شک «اهورا مزدا» را همگي خداي عالَم و خلّاق و نظام طبيعت مي دانسته اند.[2]
چون زرتشت عقيدة اکثريت عوامِ مردمِ زمان را منکر گرديد، آئين خود را بر اساس چند اصل و اساس قرار داد و خلق را به قبول آن دعوت است :
1- به پيروي از مکاشفات و الهامات، خويشتن را پيامبري مبعوث از طرف اهورا مزدا اعلام کرد و در «گاتها» تکرار فرمود که خداوند او را برانگيخته و مأمور ساخته، و دين او بهترين و کامل ترين دين نسبت به اديان سابق مي باشد.
2- از آن همه ارواح و خدايان، فقط يک روان خوب و نيکو را که اهورا مزدا باشد پذيرفته، و او را بالاترين و بزرگترين خدايان دانست. او خود را رهبر مبارزه با بدي و دروغ، و راهنمايي به راستي و راستگويي معرفي کرد؛ و برخلاف عقايد بعضي از متأخرانِ جماعت زرتشت، آن پيامبر، اراده و مشيت اهورا مزدا را باعث خلقت موجودات دانست، چنان که در آية آخرين از گاتها دارد، اهورا مزدا موجب و موجد هم نور و هم ظلمت مي باشد.
3- اهورا مزدا ارادة قدوسي خود را به وسيلة روح مقدس و نيکو نهاد از قوه به فعل در مي آورد، و اعمال الهي او به دستياري ارواح مقدس که «امشاسپنتا» گفته مي شوند، اجرا مي شود که عبارتند از: فرشتة پندار نيک (وهومنه)، فرشتة راستي و عدالت (آشا)، فرشتة نيرو و قدرت کامل (خشترا)، فرشتة رسايي و کامروايي (هورواتات)، فرشتة شفقت و لطف و باروري (آرمايتي) و فرشتة بقا و جاويداني (امرتات).
4- با آن که اهورا مزدا در عوضِ جلال خود هيچ ضدي ندارد، مع ذلک زرتشت معتقد است که در برابر هر نيکي يک بدي موجود است، چنان که در برابر آشا، يعني راستي و حقيقت، دروغ و باطل جاي گرفته است. از کتاب گاتها مشهود است که زرتشت همان طور که دائماً در عالم طبيعت به تنزيه و تطهير از عناصر بد و وجودهاي ناپاک دعوت مي کند، در حيات انساني نيز آدميان را به روش راستي و نيکي و پرهيز از بدي و دروغ مي خواند.
5- او آتش را فقط يک رمز قدوسي و نشاني گرانبها از اهورا مزدا مي دانسته است که به وسيلة او به ماهيت و عصارة حقيقت عِلوي خداوند دانا مي توان پي برد.
6- سرانجام اين تنازع و نبرد خير و شر چگونه خاتمه خواهد يافت؟ آنچه مسلّم است اينکه زرتشت بي هيچ شک و شبهه اي معتقد بوده که چون دورِ زمان تکميل شود، اهورا مزدا پيروز، و بر خصم ناپاک و زشتکار چيره خواهد گرديد.
دين زرتشتي نخستين مذهبي است که در جهان از مسئلة حيات عقبي و مسألة قيامت سخن به ميان آورده و مسألة آخرالزمان را به مفهوم کاملِ خود طرح کرده است.
کتاب اوستا پيام زرتشت است، کتابي است كه از اميد و وارستگي سخن مي گويد، اين کتاب مجموعاً داراي هزار فصل و 21 کتاب بوده که اوستاي هخامنشي 815 فصل آن را داشته و در زمان ساسانيان فقط 347 فصل آن گردآوري شد و امروزه حتي ربعِ اوستاي ساساني در دست نيست.
اوستاي فعلي عبارت از پنج دختر است: 1- يسنا 2- ويسپرد 3- ونديداد 4- يشت 5- خورده اوستا
1- يسنا:
يسنا به معني پرستش و ستايش و نيايش است و قسمت اساسي اوستا محسوب مي شود و در هنگام مراسمات مذهبي سروده مي شود. داراي 72 فصل است که هريک را «هات» خوانند.
از قسمت هاي بسيار قديم و اصيل يسنا، هات دوازدهم است به عنوان نمونه آمده است: «من مزدا پرست زرتشتي هستم، ستايشگر امشا سپندانم، باور دارم به خداوندگاري اهورا مزدا ...».
2- ويسپرد:
ويسپرد به معني همة سروران. در ادبيات فارسي به معني دلير و دانا و باخرد است. ويسپرد کتاب مستقلي نيست و مي توان گفت مجموعه اي از ملحقات يسناست که در هنگام رسومات مذهبي همراه يسنا سروده مي شود.
3- ونديداد:
ونديداد به معني قانون است. مندرجات آن مختلف است و هر فصلي از آن را «فرگرد» گويند و مجموعاً 22 فرگرد است. فردگرد اول در آفرينش زمين، دومي در داستان جم (يمَ)، سومي در خوشي و ناخوشي زمين. اما اغلب فرگردها در قوانين مذهبي و احکام ديني از قبيل سوگند خوردن، پيمان داشتن، نظافت و تطهير، توبه و انابه، ... مي باشد.[3]
4- يشت:
يشت به معني نيايش و فديه، اما براي ستايش پروردگار و نيايش امشاسپندان و فرشتگان است. يشت هايي که تا امروز باقي مانده است 21 سرود براي ايزدان است که به احتمال زياد 30 يا 31 سرود به شمارة روزهاي ماه بوده است که هرکدام به نام يک امشاسپند و ايزد نامگذاري شده بود. ضمناً اين بخش از مهم ترين متن ها براي تحقيقِ تاريخي در دين زرتشت مي باشد.
5- خورده اوستا:
خورده اوستا به معني اوستاي کوچک که آذر به مهراسپند در زمان شاپور دوم (310 - 379 ميلادي) آن را تأليف کرد و مشتمل بر دعاها و نمازهايي است که بيشتر در جشن ها و عيدها و يا مراسم سدره پوشي و کُشتي بستن و يا ازدواج و سوگواري خوانده مي شود.[4]
خورده اوستا مجموعه اي برگزيده از ديگر بخش هاي اوستا (يسنا، ويسپرد و يشت ها)، با تصرفاتي درخور توجه است که مانند يک کتاب مدون از دعا مي باشد.
در سراسر اوستا، زرتشت پيروان خود را به پاکي روح و جسم و عناصر و پاکي مسکن و هر آنچه مربوط به زندگاني است دعوت مي کند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- آشنايي با دين زرتشت، مهرداد ايزدپناه
2- زرتشت پيامبرِ ايرانِ باستان، هاشم رضي
3- زرتشت، مزد يسنا و حکومت، جلال الدين آشتياني
4- تاريخ زرتشتيان (فرزانگان زرتشتي)، رشيد شهمردان
5- کهن ترين کتاب آسماني در زمان ايران باستان اوستا، ابرهيم پورداود
6- زرتشت و همراهان او، رشيد شهمردان
7- گات ها، سروده هاي زرتشت، آذرگشسب، نشر جامي
8- تاريخ جامع اديان، جان بي ناس، ترجمة علي اصغر حکمت.
[1]- پور داود، ابراهيم، اوستا، انتشارات دنياي کتاب، 1382، ص 26.
[2]- ايزدپناه، مهرداد، آشنايي با دين زرتشت، ص 45.
[3]- جميس دامستتر، مجموعه قوانين زرتشت، ترجمة موسي جوان، ص 49.
[4]- پور داود، ابراهيم، اوستا، ص 56 - 59.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید