رفورم ها يا اصلاحات همواره نقاط عطفي در مطالعه ي تاريخ تمدن هاي مختلف بشري بوده اند. قطع يقين تغييرات و دگرگوني هاي گوناگون يک جامعه در برهه هاي مختلف تاريخ اش از تغييرات در خصوصيات و خلقيات مردم آن جامعه حاصل مي شود. همين موضوع است که موجب شده تا مطالعه ي اين اصلاحات را بتوان به عنوان مدخلي براي مطالعه ي تاريخ جوامع گوناگون به حساب آورد. نهضت پروتستانتيزم نيز از اين قاعده مستثني نيست. اهميت اين نهضت را مي توان از دو منظر مورد توجه قرار داد: اول آنکه اين رفورم در واقع رفورمي کاملا ديني است و از پشتوانه هاي ديني مسيحيت برخوردار است. اين موضوع اهميت بررسي آن و توجه به نقش اش در تغييرات روانشناختي و جامعه شناختي را صد چندان مي کند و دومين عاملي که اهميت اين حرکت را نشان مي دهد، تداخل زماني وقوع نهضت ديني پروتستانتيزم با برهه ي گذار غرب از قرون وسطي به رنسانس است. رنسانس دوراني است که در حقيقت به عنوان تاريخ شروع غرب جديد از آن ياد مي کنند. دوراني که با پشت کردن به بسياري از مولفه هاي گذشته اش بنيان هاي مدرنيته و عصر سلطه تکنيک را پايه گذاري مي کند. با توجه به دو ويژگي مهمي که بيان شد اگر ده ها کتاب هم درباره ي اين نهضت به نگارش در آيد، هنوز برخي از زواياي آن پنهان مي ماند. از اين رو بنا داريم تا در قسمت اول اين مقاله نگاهي به برخي علل وقوع اين جريان داشته باشيم ودر قسمت دوم آن درباره ي حرکت پروتستانتيزم وبنيانگذاران اش در اروپا و تاثيرات آن بر غرب جديد صحبت کنيم. در انتها نيز اين مدعا را به بحث مي گذاريم که چرا پروتستانتيزم را روشنفکري ديني و سردمداران آن را روشنفکران ديني مي ناميم.
علل پيدايش نهضت اصلاح ديني...
گفتيم که براي مطالعه اصلاحات عميق مي بايست به زمينه هاي اجتماعي آن توجه کنيم. اين قاعده در ارتباط با اصلاحات ديني کمي مشکل به نظر مي رسد. زيرا لازم است تا در کنار بررسي خصوصيات جامعه شناختي به مسائل روانشناختي که مستقيما متاثر از آموزه هاي ديني هستند نيز توجه کنيم. سخن از چرائي نهضت اصلاح ديني در غرب بسيار گسترده و پيچيده است. پيچيده از آن جهت که در ايده آلترين حالتش مي بايست با نگاهي تطبيقي تمامي زواياي موثر در وقوع آن جريان را کند و کاو کرد و با يکديگر تطبيق داد. آنچه که مي خواهيم تا در اين فرصت به آن بپردازيم، بررسي تنها برخي از مهم ترين عوامل و مولفه هاي وقوع اين جريان است:
1 - مسيحيت قرون وسطائي: "ويل دورانت" ديني را که در قرون وسطي به مردم عرضه مي شد را ديني مي داند که تنها به فساد طبيعت آدمي اذهان مي کند و همواره از وسوسه هاي شياطين سخن به ميان مي آورد که در همه جا حاضرند و مردم را از وقوع قيامتي قريب الوقوع مي ترسانند. دورانت انسان قرون وسطائي را کسي مي داند که نظم عقلاني در کائنات از فکرش رخت بربسته و علم در آن هيچ راهي ندارد وتنها يک ايمان هولناک برايش باقي مانده است. چنين تلقي ائي از دين بوده که در نهايت موجب شد تا پروتستانتيزم به علت ماهيت باز وپويايش جايگزيني مناسب براي آن به حساب آيد.
2 - تعارضات دروني مسيحيان: مسيحيت درتمامي دوران حيات و رشدش در هزاره مياني تاريخ غرب هرگز نتوانسته بود به تعارضات دروني پيروانش به نحوي معتدل و متعادل پاسخ صحيح و اصولي دهد. تعارضاتي چون "انسان/خدا"، "طبيعت/ماوراالطبيعه" و"عقل/ايمان" براي جوامع مسيحي قرون وسطي همواره به عنوان معظلي مهم و مطرح در همه آن دوران ها بوده است. در چنين شرايطي نهضتي رخ مي دهد که دين را بسيار ساده و روان معرفي مي کند و بسياري از اين تعارضات را پاسخ مي دهد. آنچنانکه در نهايت آن معظلات فکري در سه رکن مهم و اساسي "انسان، طبيعت وعقل" جمع بندي مي شود. البته بايد اين نکته را متذکر شد که اين جمع بندي فکري در بحبوحه ي نهضت اصلاح ديني به دست نيامد و سالها به طول انجاميد تا اين ارکان شناخته شوند، در اين بين اين نهضت نقش محرک داشت و شايد بتوان تاثير آن را در رديف ديگر علل حصول جمع بندي ذکر شده که در واقع ماحصل تمدن مدرن است، قرار داد. (بررسي اينکه کدام عامل يا عوامل در بوجود آمدن تفکر دنياي جديد اهميت بيشتري دارند وکدام يک اهميت کمتر، نيازمند مطالعات گسترده و حجم بسياري از اطلاعات است. )
3 - ثروت فراوان کليسا: کليساي کاتوليک به علت دريافت هاي متعدد و گوناگوني که به بهانه هاي مختلف از مردم داشت، ثروت بي حد و حرصي را به دست آورده بود. آن چنان که "دورانت" ثروت کليسا درآغاز قرن13. م را خمس اراضي انگلستان، ربع اراضي اسپانيا، ثلث اراضي آلمان ونصف اراضي ليوونتا مي داند. نتيجه چنين ثروت و مال اندوزي گذشته از فساد و تباهي ائي که براي کليسا نشينان به ارمغان مي آورد، چيزي جز جدائي هر چه بيشتر مردم از کليسا نبود. مردم از يک سو سخنان بيشماري را درباره ي آئين بي آلايش مسيح(ع) وزندگي فقيرانه و توام با درد و رنج وسير و سلوک مي شنيدند و از طرف ديگر مروجان پيام مسيح(ع) را غرق در ثروت مي ديدند. اين تناقض و فاصله طبقاتي بسيار فاحش بين پيروان آئين مسيح با مروجان آن يکي از عوامل کليدي براي وقوع نهضت? ديني ائي عظيم بود.
4 - تفتيش و تکفير: کليساي مسيحي در قرون وسطي، علي الخصوص در فاصله ي قرن هاي11 تا 14م از ابزارهاي گوناگون تفتيش و تکفير بهره مي جسته است.
5 - جنگ ها و درگيري ها: وقوع جنگهاي گوناگون چون جنگهاي صليبي را از جهاتي مي توان در رخداد پديده ي اصلاح ديني در قرن16. م مهم دانست: نخست آنکه وقوع اين جنگها موجب شد که مسيحيان با فرهنگ ها و جوامع مختلف آشنا شوند واز آن فضاي بسته و خفقان جوامع خود خارج شوند و با صناعات و دانش ديگر ملل آشنا شوند. اين موضوع حس تغيير و دگرگوني را در آنها تقويت مي کرد و باعث مي شد تا پيروان مسيح قرون وسطائي به فکر رهائي از شرايط زمانه شان بيافتند. ديگر اينکه وقوع اين جنگها ونزاع ها موجب آن شد که هزينه هاي بسياري به مردم تحميل شود و فقرهرچه بيشتر آنها را به ستوه آورد. ضمن آنکه اين درگيري ها سبب شد تا امپراطوران و حکومتيان از قدرت و توانائي شان کاسته ودر مقابل وزنه ي قدرت به طرف کليسا و پاپ سنگين تر شود.
6 - رابطه ي کليسا با حکومت: در طي دوران قرون وسطي رابطه ي بين کليسا و حکومتها روندي تقريبا ثابت داشته است. به گونه ائي که اصل جدائي دين از سياست، کليسا را به حاشيه امني کشانده بود که باعث شده بود هرگونه دخالت در مسائل اجرائي و مسئوليت پذيري در قبال جامعه براي کليسا از بين برود و در سوي ديگر حکومت ها وپادشاهان و امراي محلي بدون هيچ گونه دخالتي در امور ديني به پاسداري و صيانت و تقويت جايگاه کليسا و پاپ مشغول بودند. اين روند عادي و کسالت بار رفته رفته موجب بدبيني مردم به کليسا و سياست شده بود.
7 - دستورات واقدامات کذب کليسا: مسخ دين توسط کليسا ها تا به آنجا پيش رفته بود که براي مثال در برخي از مواقع که ازدواج شاهان با محارم بعلل سياسي يا اجتماعي ضرورت پيدا مي کرد، پاپ اين حق را براي خود قائل بود تا در ازاي دريافت مبالغي اين کار را نافع و مقتضي اعلام کند وطرفين را از حدود شرع برهاند!
مثال ديگري از اقدامات عجيب کليسا، فروش بهشت و جهنم بود! شاهزادگان واعيان جامعه براحتي بهشت را مي خريدند و تحت تاثير صحبت هاي پاپ، به اينکه در حيات اخروي شان وارد بهشت مي شوند نيز اعتقادي راسخ داشتند. و يا يکي ديگر از اقدامات غير واقعي کليسا که همان ثروت هنگفتي را که ذکر کرديم برايش رقم زد، فروش آمرزشنامه ها بود. اين کار تا به آنجا پيش رفته بود که مردم فرم گناه نامه شان را مي خريدند وپس از ارتکاب گناه آن را پر مي کردند وبه همراه هزينه اش براي کليسا ارسال مي کردند. علت اصلي انجام چنين کاري اعتقاد محکم مردم به انجام آن براي آمرزيده شدن گناهانشان بود وکسي که قدرت پرداختن پول را براي گناهانش نداشت خود را مستحق عقوبت در حيات اخروي اش مي دانست!مسائلي از اين دست باعث شده بود تا دين نزد مردم ظالمانه و غير متعارف جلوه کند.
علاوه بر آنچه در بالا ذکر شد مي توان به مواردي چون: اعتقاد به عصمت پاپ و دوري وي از گناه، واسطه بودن پاپ بين بندگان و خدا، اعتقاد به اينکه سعادتمندي از دو راه ايمان و اعمال نيک ميسرمي شود، ممنوعيت ازدواج کشيشان و... نيز اشاره کرد. تمامي اين موارد همه آنچه که در نهضت اصلاح ديني مورد بازنگري قرار گرفتند، نيستند. عمق اين اصلاح را زماني مي توان دريافت که اشاره کنيم حتي "تثليث" که از بنيان هاي انديشه مسيحي براي همه فرق و مذاهب آن است نيز مورد بازنگري قرار گرفت. به گونه ائي که پروتستانها روح القدس را برخلاف کاتوليک ها همراه پسر(مسيح(ع)) نمي دانند ومعتقدند که روح القدس همراه پدر است.
لوتر، پيشگام نهضت پروتستانتيزم...
نهضت پروتستانتيزم يک واکنش درون ديني براي خلاصي از ساختارها و تعاليمي بوده است که از آموزه هاي راستين مسيح(ع)فاصله بسياري گرفته بود. تبديل شدن پيام بي پيرايه محبت و تقوا به شريعتي پرتکلف وپر از خوف و وحشت، مردماني زخم خورده از جورکليسا و سرخورده از دنيا طلبي کشيشان را به تامل در جوهر و حقيقت اين آئين واداشت. اين نهضت موجب شد تا نظام اروپائي تحت اقتدار کليساي کاتوليک به ويرانه ائي بدل شود.
"مارتين لوتر"(1483 تا1536ميلادي) که لقب قهرمان ملي آلمان را دارد، پيشگام نهضت اصلاح ديني پروتستانتيزم است. وي که خود کشيشي کاتوليک بود در نتيجه تغييرات عميقي که در پي خواندن کتاب مقدس برايش حاصل شد، نهضت پروتستانتيزم را در آلمان بنا کرد. وي در 13 اکتبر1517 ميلادي اعلاميه ائي را موسوم به "95 تز" منتشر کرد که از اولين اقدام هاي آشکارش در جهت مقابله با کليساي کاتوليک بود. لوتر در اعلاميه 95 تز گفته بود که اعمالي چون اعتراف به گناه، حج و روزه مي بايست ترک شوند، نجات تنها از طريق ايمان است، کليساهاي محلي بايد از کليساي رم جدا شوند، کتاب مقدس بايستي تنها منبع ايمان شناخته شود، فروش آمرزش نامه ها و مناصب روحاني هر چه سريعتر متوقف شود، افراد غير روحاني نقش مهم تري در مراسم عبادي و رهبري دين داشته باشند و...
جان کلام لوتر را مي توان در دو ايده"همه کشيشي" و "بازگشت به انجيل" يافت. وي با طرح اين دو ايده در پي از بين بردن واسطه هاي ميان پيام مقدس و مخاطبين آن پيام بود.
لوتر علاوه بر انتشار موارد اختلافش با کليساي کاتوليک در اعلاميه 95 تز، کتاب مقدس را نيز به زبان آلماني ترجمه کرد. اين اقدام وي موجب شد تا خشم و غضب کليساي رم به وي صد چندان شود. اساسا چنين اقداماتي در آن زمان نوعي بدعت محسوب مي شدند، چراکه کليساي رم و کليساي کاتوليک فضا را آنقدر تهي و تک وجهي کرده بودند که هر گونه اقدامي براي بيدار کردن و آشنا کردن مردم با حقيقت کتاب مقدس در نطفه خفه مي شد. همين عامل باعث شد تا نا آرامي هائي که مدتي پيش آغاز شده بودبه يکباره اوج گيرد. شايد بتوان علت اصلي اوج گرفتن ناآرامي ها بر اثر ترجمه کتاب مقدس رادر تغييرات شديد و ناگهاني رواني و ذهني مردم آن دوران جستجو کرد. براي اينکه مردمي که مدت ها تحت تاثير آموزه ها و حکايات و درس هاي نادرست مجبور بودند به کارها و اقدامات گوناگوني چون پرداختن پول براي آمرزش گناهانشان تن دهند و تخطي کنندگان از اين دستورات را مستوجب عقوبت و نسيان مي دانستند، به يکباره وبا ترجمه کتاب مقدس فهميدند که خود و پدرانشان سالهاي طولاني بوده که در غفلت و خواب سر مي کردند.
طرفداران حرکت لوتري در آلمان...
جز اولين طرفداران لوتر در آلمان کشاورزان و محروماني بودند که از دست تعاليم خشک و قلدر مابانه کليساي کاتوليک که تنگدستي هر چه بيشترشان را موجب شده بود، به ستوه آمده بودند. از سوي ديگر اين حرکت توسط شاهزادگان و بورژواهاي تازه به دوران رسيده آلماني نيز مورد حمايت قرار گرفت. علت اين استقبال و حمايت، اميد آنها براي بازيافتن استقلال شان بود. آنها اميدوار بودند تا به اين وسيله حق تعيين و نصب روحانيون ومقامات ديني ومحلي را بدست آورند و به عبارتي از يوغ کليساي رم رها شوند.
بسط پروتستانتيزم در ديگر نقاط اروپا...
ديري نپائيد که انديشه ها و منش لوتر به خارج از مرزهاي آلمان سرايت پيدا کرد. از اولين کشورهائي که متاثراز انديشه هاي لوتر به مقابله با کليساي کاتوليک پرداخت، کشور سوئيس بود. "اولريش تسوينگلي"(1484 تا1531. م) به شدت تحت تاثير سرمشق و انديشه هاي لوتر قرار گرفته بود. وي در1523. م در شهر زوريخ "آئين تسوينگلي" را بنا کرد و مردم بسياري را هم به دور خود جمع کرد. اين حرکت اصلاحي داراي صبغه ائي شديدا سياسي بود، زيرا در بسياري از ايالت ها مردم براي انتخاب مذهب خود به پاي صندوق هاي راي رفتند. آئين تسوينگلي تفاوت هائي با پروتستان لوتري هم داشت. از جمله اينکه وي به مقابله با رنگ ها، شمايل و تنديس هاي کليساها نيز پرداخت. به طور کلي اين آئين را بنيادگراتر از آئين لوتري قلمداد مي کنند.
از ديگر مروجان انديشه ضد کاتوليکي، "ژان کالون"فرانسوي است. (1509تا 1564. م)نقش وي که از معروفترين و موثرترين چهره هاي اين جريان پس از لوتر است، علاوه بر مطرح کردن وگسترش پروتستان در فرانسه، در نامه نگاريهاي گسترده با طرفدارانش در کشورهاي ديگر اروپائي چون هلند، اسکاتلند، انگلستان، آلمان، لهستان و... نيز بوده است.
به اين ترتيب پس از گذشت مدتي نه چندان طولاني و دراثر درگيري هاي گسترده در اکثر نقاط اروپا مذهب پروتستان به عنوان نقطه عطفي در زندگي اروپائيان شکل گرفت، رشد کرد وبالنده شد. و اکنون بعنوان مطرح ترين مذهب مسيحيت در جهان غرب که پيروان بسياري را به خود اختصاص داده، شناخته مي شود.
تاثيرات حرکت اصلاح ديني بر آينده غرب...
تلقي رايج بر اين است که غرب پس از عبور پرخوف وعذاب از تونل وحشت هزاره ي قرون وسطي وطي کردن دوران بي حاصلي واوج تباهي و بي خبري، ناگهان به سوي دشت هاي بي کران علم و دانائي، اتوپياي خوشبختي وسعادت ودرياي عشق و ايمان پرتاب شده است. قطع يقين نقش حرکت لوتري در اين پرتاب شدن به سوي دشتها و درياهاي علم و ايمان بسيار بديل و منحصر به فردبوده است. به اين علت که اساسا لازمه ي اينکه بتوان علوم گوناگون را بدون هيچ خط قرمزي داشت و يا اينکه انديشه ها و ايدئولوژي هاي نو وجديد را بدست آورد، "آزادي" است. اقدام لوتر مبني بر ساده کردن دين، کم رونق کردن اعمال و مناسک اش، تاکيد بر انديشه خود کشيشي و... همگي در جهت هر چه بيشتر آزاد کردن انسان ها از قيود دين بود. آزاد کردني که موجب شد پس از نهضت پروتستانتيزم خيل مکاتب الحادي ائي بوجود آيد که هرکدام تنها تکه ائي از کتاب مقدس را در دست گرفته بودندو ساير تکه ها را بدور انداخته بودند. مکاتب و مذاهبي چون بابتيستها، متدوديست ها، کواترها و... که همگي پس از حرکت لوتري و بر اثر تاويل هاي متعدد از کتاب مقدس بوجود آمده اند، از اين دسته اند.
از ديگر دستاورد هاي اين حرکت بقول "ماکس وبر" بوجود آمدن اخلاقي مناسب با نظام سرمايه داري اروپائي است. درک اين سخن زماني ميسر است که عمق نظام سرمايه داري که در حقيقت چيزي شبيه "قانون تنازع بقا" مي باشد را درک کنيم و متوجه باشيم که اخلاق در مذهب پروتستان اخلاقي رهيده از بسياري قيد و بند هاي مکتبي است.
هر چند که اکثر محققان و تحليل گران حرکت لوتر را گامي در جهت سکولاريزاسيون غرب قلمداد مي کنند، ليکن اين مسئله قابل تامل است که شايد وي هرگز راجع به نتايج اقداماتش فکر نمي کرده است و اگر هم چنين بوده قدرت پيش بيني ائي صحيح ازتاثير انديشه هايش بر آينده غرب را نداشته است. وي به جد بر اين عقيده بود که ايمان به مسيح(ع) تنها راه نجات است. به عبارتي مي توان چنين گفت که لوتر و ديگر رهبران اصلاح ديني هيچ گاه آزادي فکر و رشد عقل گرائي و وانهادن دين به منظور پيشرفت در دنيا را مستقيما و بعنوان آرمان اصلي خويش، مطالبه ننموده اند. با اينحال و البته ناخواسته خدمت بزرگي به اين آرمان ها در دنياي جديد کردند.
اصلاح ديني يا روشنفکري ديني...
"ادوارد سعيد"روشنفکر را کسي مي داند که به وي استعدادي براي بازنمائي، تجسم، مفصل بندي يک پيام، نظر، رويکرد، فلسفه و ياعقيده براي مردم ارزاني شده است. در واقع روشنفکر کسي است که در طول مدت حياتش دغدغه ائي مهم تر از مردم برايش وجود ندارد وبه طرق گوناگون در پي رفع معظلات و کاستي هاي جامعه است. روشنفکران هيچگاه حاضر به مصالحه با دولتيان و دولتمردان نيستند وهماره در ميان توده ها به عنوان منتقدين سرسخت دولت ها شناخته مي شوند. آنچنان که خوانديم حرکت لوتر و ديگر رهبران نهضت اصلاح ديني نيز چنين بود. آنها براي تمامي نقدهايشان به کليسانشينان وحاکمان، در همه حال به کتاب مقدس رجوع مي کردند و تحولات را در راستاي آن مديريت مي کردند. آنها از چيزي يا منبعي غير از کتاب مقدس استفاده نمي کردند واز اين رو مي توان آنها را روشنفکران ديني حقيقي دانست و نهضتشان را نهضتي روشنفکرانه و ديني قلمداد کرد. در انتها تنها به ذکر اين نکته بسنده مي کنيم که در کشورمان هستند کساني که به نام روشنفکر ديني ويا دگرانديش ديني با منشي متجددانه به تاويل دين مي پردازند. دکتر داوري اردکاني در جائي اين سنخ از روشنفکري ديني را با چيزهائي چون مثلث هشت ظلعي و يا آهن چوبي قياس مي کنند!
منابع:
- فصلنامه مکاتبه وانديشه، شماره 29
- عرفي شدن در غرب مسيحي وشرق اسلامي، شجاعي زند، انتشارات بين الملل
- مباني نظري غرب مدرن، زرشناس، انتشارات کتاب صبح
نويسنده : محسن گودرزي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید