پاسخ:
اسماعيليه يكي از فرقه هاي معروف شيعي است كه بعد از رحلت امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ (148هـ) در موضوع امامت با اماميه دچار اختلاف شده و از شيعه جدا شدند.[1]و طي قرون مختلف، خود دوباره دچار انشعاب شده و به فرقه هاي مختلف با نامهاي گوناگون پديد آمدند و لذا بحث دربارة عقايد همه فرقه ها در اين مختصر ممكن نيست. بنابراين به ذكر عقايد اسماعيليان اوليه اكتفا نموده و به وجه تفاوت و تمايزشان با شيعه اماميه نيز اشاره اي مي كنيم.
1. اسماعيليان در مورد امامت بعد از شهادت امام صادق ـ عليه السّلام ـ معتقد به امامت اسماعيل فرزند امام صادق(ع) شدند با آنكه اسماعيل در زمان حيات امام صادق از دنيا رفته بود ولي اين گروه كه اسماعيليه خاصه يا خالصه ناميده شدند،[2] مرگ اسماعيل را منكر شده و او را همان مَهدي موعود قلمداد كردند. ولي برخي از اسماعيليان كه بعدها خطابيه ناميده شدند، چون رهبرشان ابوالخطاب بود، مرگ اسماعيل را قبول كردند و به امامت محمد بن اسماعيل بن جعفر ـ عليه السّلام ـ معتقد شدند.[3] و گفتند محمد بن اسماعيل هفتمين و آخرين امام است. در حالي كه شيعه بر اساس روايات وارد شده از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه معصومين معتقد به امامت امام موسي بن جعفر بعد از امام جعفر صادق ـ عليهما السّلام ـ هستند و عدد امامان شيعه اماميه نيز طبق نصوص 12 نفر مي باشد كه آخرين آنها همان مَهدي موعود (عج) مي باشد.[4]
از آنجائيكه اسماعيليان معتقد به هفت امام مي باشند به سبعيّه يا هفت اماميه نيز معروفند و همچنين معتقدند كه ادوار نبوّت از هفت دور تشكيل مي شود و هر مرحله از دوره نبوّت، يعني هر دوره غيبت، به وسيلة يك ناطق و يك وصي افتتاح مي گردد و يك يا چند دستة هفت گانه از امامان جانشين آنان مي گردد. و سپس آن دوره به وسيله آخرين امام (يعني قائم) يا امام رستاخيز، كه دوران پيشين را خاتمه مي دهد، پايان مي پذيرد و او امام «مقيم» است؛ و اين امام پيامبر جديد را بر مي انگيزد.
از نظر اسماعيليان امام داراي مراتب چهار گانه است؛
1. امام مقيم: همان كسي كه پيامبر ناطق را بر مي انگيزد و اين عالي ترين درجه امامت است و آن را «ربّ الوقت» نيز گويند.
2. امام اساس: كه وصي و جانشين پيامبر و امين راز و ياور اوست و سلسله امامان مستقر در نسل او تداوم مي يابد.
3. امام مستقر: كسي كه امام بعد از خود را تعيين مي كند.[5] راه تعيين امام از نظر اسماعيليان دو طريق است: يكي وراثت و ديگري نص امام مستقر است. درحالي كه به اعتقاد شيعه اماميه همه دوازده امام توسط پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه از جانب خداوند معيّن شده اند، معرفي شده اند و هر امام، امام بعدي را به اصحاب و ياران خاص معرفي كرده اند.
4. امام مستودع: كه همان نائب الامام نيز گفته مي شود و به نيابت از امام مستقر به انجام امور امامت قيام مي كند ولي حق تعيين جانشين بعد از خود را ندارد.[6]
2. يكي از عقايد شاخص اسماعيليه در معارف و احكام، باطن نگري و تأويل است و به عقيده آنان شرايع الهي داراي ظاهر و باطن است و باطن آن را جز امام و جانشين او كسي نمي داند و همة آنچه در شرايع آسماني آمده، مثالها و رموزي است براي حقايق باطني مثلاً طهارت را به تبرّي جستن از مذاهب مخالف باطنيه تأويل مي كنند.[7]
3. به اعتقاد اسماعيليه پيامبران اولولعزم هفت نفرند و هر كدام يك وصي دارد، بدين ترتيب آدم كه وصيّش شيث بود، نوح وصيّش سام، ابراهيم وصيّش اسماعيل، موسي وصيّش يوشع، عيسي وصيّش شمعون، محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ وصيّش علي ـ عليه السّلام ـ و اسماعيل (پسر امام جعفر صادق) كه همان قائم است و به اعتقاد برخي محمد بن اسماعيل امام قائم است.[8]
4. اعتقاد اسماعيليه در توحيد از اين قرار است كه آنها معتقدند خداوند نه مثل دارد و نه ضد و صفات را به طور مطلق از خداوند نفي مي كنند، در حالي كه اماميه صفات خداوند را عين ذاتش دانسته و فقط صفات زائد بر ذات خداوند را نفي مي كنند و صفاتي همچون علم، قدرت، حياة (حيّ) و... را عين ذات خداوند مي دانند.
5. اسماعيليه معتقد به مخيّر بودن انسان هستند و همچنين به قضا و قدر معتقدند لكن قضا و قدر را سلب كننده اختيار از انسان نمي دانند.
6. اسماعيليه در رابطه با معاد معتقدند كه معاد جسماني نيست بلكه روحاني است و به بهشت و جهنم و ملائكه و جن ايمان دارند ولي تفسيرشان از اين امور با شيعه امامي تفاوت دارد.[9]
و بالاخره تفاوت اساسي شيعه دوازده امامي با اسماعيليه در اين است كه اسماعيليه معتقدند كه امامت به دور عدد «هفت» گردش مي كند و نبوّت را در حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ ختم شده نمي دانند و تغيير و تبديل در احكام و شريعت بلكه برداشتن اصل تكليف مخصوصاً در نظر باطنيه، كه فرقه اي از اسماعيليه به حساب مي آيند، مانعي ندارد بر خلاف شيعة دوازده امامي كه حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را خاتم الانبياء مي دانند و براي وي دوازده وصي و جانشين قائلند و ظاهر شريعت را معتبر و غير قابل نسخ مي دانند و براي قرآن كريم هم ظاهر و هم باطن اثبات مي كنند. [10]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اسماعيليه بين الحقايق و الاباطيل، هاشم عثمان.
2. بحوث في الملل و النحل، جعفر سبحاني، جلد8 .
3. تاريخ و عقايد اسماعيليه، فرهاد دفتري.
[1] . بغدادي، عبدالقاهر، الفرق بين الفِرَق، تحقيق محمد محي الدين عبدالحميد، بيروت، مكتبة العصريه، چاپ اول، 1411هـ ، ص62.
[2] . سعد بن عبداله ابي خلف اشعري قمي، المقالات و الفرق، تصحيح دكتر مشكور، تهران، انتشارات علمي فرهنگي، چاپ اول، 1361ش، ص80.
[3] . نو بختي، فرق الشيعه، ترجمه محمد جواد مشكور، تهران، انتشارات علمي فرهنگي، چاپ اول، 1361، ص105.
[4] . ر.ك، صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، قم، انتشارات حضرت معصومه (س)، چاپ دوم، 1421 هـ ، ص 83ـ45.
[5] . مشكور، محمد جواد، موسوعه الفرق الاسلاميه، بيروت، مجمع بحوث الاسلاميه، چاپ اول، 1415هـ ، ص104.
[6] . همان.
[7] . رباني گلپايگاني، علي، فِرق و مذاهب كلامي، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ سوم، 1383، ص76.
[8] . نوبختي، پيشين، ص107.
[9] . ر.ك، سبحاني، جعفر، بحوث في الملل و النحل، قم، انتشارات امام صادق ـ عليه السّلام ـ چاپ اول، 1418هـ ، ج8، ص 191ـ231.
[10] . طباطبائي، محمد حسين، شيعه در اسلام، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1362، ص39.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید