«آلزايمر» دزد حافظه
آلزايمر چيست؟ اين سؤالي است که شايد براي بسياري از مبتلايان و نزديکان شان ناراحت کننده باشد. آلزايمر ، يک بيماري مغزي است که سبب از ميان رفتن ياخته هاي عصبي مغز مي شود و به بروز مشکلاتي در حافظه، انديشه، احساس و زندگي روزمره مي انجامد. گاهي اوقات اين بيماري ، افراد بين 69 -65 سال يا حتي کمتر را هم اسير مي کند، اما احتمال ابتلاي اشخاص بيش از 80 سال بدان بيشتر است. از آنجا که طول عمر انسان به نسبت گذشته افزايش يافته، شمار افراد مبتلا به اين بيماري نيز در حال افزايش است. علت واقعي اين بيماري هنوز معلوم نيست. هيچ کس دقيقاً نمي داند از چه رو بعضي از اشخاص دچارش مي شوند و پاره اي جان سالم به در مي برند.
کمتر بيماري به اندازه آلزايمر ترسناک است. انتظار مي رود تعداد مبتلايان آلزايمر ، که مي توان اظهار داشت چهارمين علت مرگ در افراد بالغ پس از بيماري هاي قلبي ، سرطان و سکته مغزي است، تا اواسط قرن آينده به بيش از سه برابر تعداد فعلي برسد.آلزايمر بيماري است که به آهستگي حافظه و شخصيت افراد مسن را به يغما مي برد و در نهايت، بيمار توانايي مراقبت از خود را از دست مي دهد. افراد مسن مبتلا به آلزايمر اجباراً براي زندگي کردن به فاميل خود يا مراقبان بهداشتي حرفه اي وابسته مي شوند. اين بيماري پيش رونده، متغير و ناتوان کننده است و تقريباً نيمي از اختلالات مغزي افراد بزرگسال و پير را تشکيل مي دهد. اين بيماري ابتدا به عنوان يک اختلال پير مغزي ( زوال عقلاني) پيشرس و نسبتاً نادر تلقي مي شد، ولي امروزه آمار آن را به اختلال مغزي ( زوال عقلي ) تيپ آلزايمر که پس از 65 سالگي ممکن است عارض شود، مي افزايند و به همين سبب شمار اين بيماران فزوني يافته است. «آلزايمر» معمولاً بين 50 تا 60 سالگي آغاز مي شود گرچه در موارد نادري نيز ديده شده که بيمار جوان تر باشد.
تخريب فعاليت هاي ذهني در اين بيماري گسترده تر و عميق تر از انواع ديگر زوال عقلاني است. در اختلال مغزي تيپ آلزايمر اين تخريب کلي تر و مدت آن طولاني تر است. علاوه بر اين، علايم بيماري آلزايمر و سرعت پيشرفت آن در افراد گوناگون به شدت متفاوت است و هر بيمار به گونه اي خاص اين بيماري را تجربه مي کند. با اين حال، بعضي نشانه ها آنقدر در تمام موارد ديده شده است که مي توان آنها را نشانه هاي مشخص اين بيماري نام برد. «آلزايمر» نتيجه يک اختلال آرام و پيشرونده مغزي و بدني است ، که نشانه هاي آن در آغاز به اندازه اي نامحسوس است که خود بيمار و اطرافيان تا مدت ها متوجه هيچ امر غير طبيعي نمي شوند، در حالي که بيماري در حال پيشرفت است؛ تا وقتي که اختلالات به تدريج مشخص شوند و بالاخره در مرحله اي از پيشرفت ، حافظه را در بر گيرد. در اين زمان است که درک زمان و مکان، تکلم، استدلال و قضاوت نيز مختل مي شود. به همراه آنها اختلالات حرکتي پرخاشگري، بي اختياري مدفوع و ادرار، بيمار را به از دست دادن کامل استقلال ، و وابستگي به ديگران مي کشاند. اين بيماري در بين اعضاي خانواده مبتلا مشاهده مي شود که اين نشانگر ارثي بودن آن است.
نسخه طبيعي درمانبايد از تمام منابع احتمالي آلومينيوم شامل مواد غذايي ، داروهاي ضد اسيد معده، برخي از انواع آسپرين و نيز بعضي داروهاي ضداسهال اجتناب شود . موادي که استفاده از آنها توصيه مي شود عبارت اند از:
« ويتامين C » روزانه 1000 ميلي گرم، « ويتامين E » روزانه 400 واحد، «بتاکاروتن» روزانه 10000 واحد، «سلنيوم» روزانه 50 ميکروگرم، « ويتامين B12 » روزانه 1000 ميکروگرم، «کولين» 650 ميلي گرم، «روي» روزانه 50 ميلي گرم.
« ويتامين C » روزانه 1000 ميلي گرم، « ويتامين E » روزانه 400 واحد، «بتاکاروتن» روزانه 10000 واحد، «سلنيوم» روزانه 50 ميکروگرم، « ويتامين B12 » روزانه 1000 ميکروگرم، «کولين» 650 ميلي گرم، «روي» روزانه 50 ميلي گرم.
در بعضي خانواده هاي بزرگ که در آنها ازدواج هاي فاميلي زياد بوده، چند مورد مشابه از بيماري آلزايمر ديده شده که البته بسيار نادر است. اين بيماري مسري نيست و نتيجه طبيعي پير شدن اشخاص نيز نيست. مرد و زن به يک نسبت به اين بيماري دچار مي شوند، اما چون مردها زودتر از زنان مي ميرند، سه چهارم بيماران را زنان تشکيل مي دهند.
بيماري آلزايمر ويژه نژاد، حرفه، و طبقه اجتماعي يا اقتصادي خاصي نيست و به سطح هوشي افراد نيز ربطي ندارد. عامل مشخصه اين بيماري عبارت است از اختلال در مفهوم کاربرد اشياء ، اختلال در عملکرد و حرکات ، و نيز اختلال در تکلم. تحقيقات نشان مي دهند که اين بيماري نه ناشي از تورم شرائين مغزي است و نه خستگي مفرط، نه فعاليت بيش از حد مغز يا عدم فعاليت آن. ضمناً ضربه هاي عاطفي و روحي مثل مرگ همسر يا فرزند، بازنشستگي، بيکاري، تغيير محل زندگي، طلاق و يا غم هاي شديد عامل ايجاد اين بيماري نيستند، ولي هر يک از اين ضربه ها ممکن است وجود اين بيماري را در شخص بارزتر کند و ظهور آن را سرعت بخشد.
با اين همه، درباره علت وجود اين بيماري چندين فرضيه وجود دارد، ولي مهمترين آنها فرضيه ژنتيکي يا چند ژنتيکي است که از ديگر فرضيه ها جدي تر به نظر مي آيد. تا چندي پيش، مکانيسم هاي بيوشيميايي تقريباً تمام بيماري هاي استحاله اي عصبي با شروع در سنين بزرگسالي، کاملاً ناشناخته بودند. يکي از شايع ترين اين اختلالات همان آلزايمر است که حدوداً 74 درصد افراد را در کشورهاي پيشرفته مبتلا مي کند. آلزايمر عموماً در دهه هاي هفتم تا نهم عمر(70 تا 90 سالگي) تظاهر مي کند، اما برخي از اشکال آن اغلب زودتر و گاهي حتي در دهه سوم علامت دار مي شوند. مراحل باليني اين بيماري متغير است، اما شامل زوال پيشرونده حافظه و اعمال شناختي عالي تر مانند قدرت استدلال ، به علاوه تغييرات رفتاري است. اين اختلالات نمايانگر استحاله و نابودي سلول هاي عصبي در نواحي خاصي از قشر مخ، خصوصاً قشر گيجگاهي، آهيانه و هيپوکامپ هستند.
کلسترول و آلزايمرنکته جالب اين است که افزايش کلسترول نقش عمده اي در پيشرفت و توسعه بيماري آلزايمر ايفا مي کند. در خصوص ارتباط کلسترول با بيماري آلزايمر مي توان گفت: APP پروتئيني است که در سلول هاي بافت مغز و قلب همه انسان ها وجود دارد. گرچه عملکرد طبيعي اين پروتئين در بدن ناشناخته است، اما در افراد مبتلا به آلزايمر اين پروتئين به طور طبيعي پردازش شده و به پروتئين بتاآميلوئيد تبديل مي شود. وقتي قطعات اين پروتئين از هم جدا شود، در هم پيچيده مي شود و پلاک هايي را به وجود مي آورد که صفت مميزه ناهنجاري هايي است که در مغز افراد مبتلا به آلزايمر يافت شده است.
به نظر مي رسد مقدار بالاي کلسترول به افزايش سطح APP منجر مي شود و همين امر باعث افزايش پروتئين بتاآميلوئيد و نهايتاً تجمع آنها مي شود. يافته هاي جديد حاکي از آن است که افزايش کلسترول به شکسته شدن پپتيدهاي آميلوئيد و مرگ سلول هاي مغزي نيز منجر مي شود. مطالعات ديگر نشان داده است کلسترول بالا، توليد پروتئين ديگري موسوم به آپوليپو پروتئين E را که بيشتر عهده دار انتقال کلسترول به بيرون از سلول است، افزايش مي دهد و اين افزايش آپوليپو پروتئين E به تجمع کلسترول آزاد - که براي سلامت سلول هاي عصبي سمي است - منجر مي شود. هم اکنون پژوهشگران در حال تحقيق روي نوعي ليپو پروتئين گاوي هستند، که با کلسترول آزاد پيوند مي شود ، آن را به کبد منتقل و در نتيجه اثرات مضر آن را خنثي مي کند.
مغز، زنگ مي زندبرخي دانشمندان معتقدند اين که «علت آلزايمر چيست» اهميتي ندارد، چرا که در نهايت اين آسيب اکسيداتيو است که بر اثر مرور زمان مغز را مبتلا مي کند و در ايجاد اين بيماري نقش دارد. وقتي بدن براي توليد انرژي اکسيژن را مي سوزاند اين فرآيند ملکول هاي ناپايداري توليد مي کند که به نام راديکال هاي آزاد معروفند. اين ملکول هاي ناپايدار ، الکترون ها را از ملکول هاي سالم بدن مي دزدند، تا خودشان را متعادل کنند و به اين صورت، به تمام سلول هاي بدن از جمله سلول هاي مغزي صدمه مي زنند. آلودگي هوا ، دود سيگار و مصرف الکل و... از عواملي هستند که سبب ايجاد راديکال هاي آزاد مي شوند.
تشخيص بيماريتشخيص بيماري آلزايمر از ديگر اختلالات مغزي، به روش حذفي انجام مي گيرد ( زيرا بعضي از اين اختلالات قابل درمان هستند). بنابراين نخست، پزشک مي کوشد نوع اختلال را مشخص کند و تمام عوامل ديگر را که ممکن است علايم بيماري آلزايمر را ايجاد کند، حذف مي کند: از جمله بيماري افسردگي ، اثر ثانوي بعد از داروها در تداخل با داروهاي ديگر، کمبود ويتامين ها، اختلالات هورموني و متابوليکي، بيماري هاي ناشي از الکلي بودن؛ نيز بيماري هايي که مرکز دستگاه عصبي را فرا مي گيرند، مثل عفونت ناشي از سيفليس، بيماري پارکينسون ، هانتينگتون ، غده هاي مغزي و زياد شدن آب جمجمه با آب طبيعي.
هر يک از اين بيماري ها علائمي دارند که ممکن است پزشک را در تشخيص به اشتباه بيندازد. وقتي پزشک مطمئن شد که اختلال مغزي بيمارش ناشي از هيچيک از بيماري هاي فوق نيست، دستور يک معاينه کامل بدني را مي دهد.
اين کار شامل الکتروکارديوگرام، شمارش خون، اندازه گيري الکتروليت ها، تست هاي کبدي و تيروئيدي، جستجو براي يافتن احتمالي عفونت سيفليس، احتساب سرعت رسوب خون و تئين ، غلظت داروهاي مصرفي و خون بيمار است. ضمناً پزشک دستور ِ گرفتن الکتروآنسفالوگرام، يک سي تي اسکن و عکسبرداري از ريه ها و M.R.I را براي کشف احتمال نارسايي عروق مي دهد.
اگر پس از اين بررسي دقيق، پزشک به وجود بيماري آلزايمر مشکوک شد، بيمار را براي يک بررسي روان پزشکي، معاينه عصبي و انجام تست هاي رواني – عصبي و آزمون هاي بررسي رواني مي فرستد. با همه اين احوال، در حال حاضر هيچ آزمايشي براي تشخيص بيماري آلزايمر وجود ندارد و به خود پزشک مربوط است که بتواند نشانه هاي اين بيماري را کشف کند. تشخيص افتراقي بيماري آلزايمر، به ويژه از طريق بررسي تمام آزمون هاي رواني براي آشکار کردن کاهش اعمال عاليه مغز انجام مي شود؛ ولي اين آزمون ها هنگامي به راستي ارزشمندند که بيمار در اوايل بيماري باشد.
گاه چشم پوشي بسيار زياد اطرافيان بيمار از بعضي رفتارهاي او سبب مي شود که خيلي دير متوجه بيماري شوند و هنگامي به پزشک مراجعه کنند، که ديگر دير شده و بيماري پيشرفت زيادي کرده است. با توجه به اين که علت، نحوه پيدايش و روال پيدايش ضايعات مغزي در بيماري آلزايمر علي رغم پيشرفت پژوهش هاي علمي همچنان ناشناخته باقي مانده است، هم اکنون هيچ گونه داروي خاصي براي معالجه اين بيماري و يا توقف اختلالات مغزي ناشي از آن وجود ندارد. با اين حال، مي توان برخي علائم اين بيماري مثل بي خوابي ، بي قراري، پرخاشگري، عصبيت ، افسردگي و اضطراب را با تلقين يا دارو معالجه کرد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید