پاسخ:
سؤال فوق بسته به تعريف ما از دين و فرقه، دارد بنابراين شايسته است ابتدا دو اصطلاح را تعريف كنيم تا معلوم شود كه مراد ما از كلمه «فرقه» و «دين» چيست؟ سپس با توجه به تعريف منتخب به پاسخ مناسب دست پيدا كنيم.
تعريف فرقه:
فرقه در لغت به معناي گروهي از مردم آمده است[1] و در اصطلاح علم كلام به عده اي از مردم گفته مي شود كه به دليل اختلاف در مسائل اعتقادي از پيروان يك دين جدا شده و عقايد و تبيين هاي خاصي از آن دين را انتخاب كنند.
در طول تاريخ اسلام فرقه هاي متعددي بودند كه به دليل حوادث و وقايع گوناگون از جمع مسلمانان جدا شده اند. اين فرقه ها را مي توان در دو گروه جاي داد.
گروه اول: برخي از فرقه ها با اين كه در برخي مسائل اعتقادي و يا تبيين آن مسائل با ساير مسلمانان اختلاف دارند و گاهي در احكام فرعي نيز برخلاف ساير مسلمين عمل مي كنند، ولي در اصول هم چنان با آنها متحد بوده و مسائلي چون توحيد، نبوت، معاد و... را باور داشته و به حج، روزه، زكات، نماز و... عمل مي كنند. فرقه هايي چون، اهل حديث، معتزله، اشاعره، ماتريديه، زيديه، وهابيه و... از اين قبيل هستند.
گروه دوم: برخي ديگر از فرقه ها وجود داشته و دارند كه هر چند منشأ و خاستگاه شان دين اسلام بوده، ولي به دليل افراط و تفريط هاي رهبران و پيروان شان، آن چنان از دين اسلام دور افتاده اند كه هيچ گونه وجه اشتراكي با مسلمانان ندارند و نه تنها در مسائل فرعي بلكه در مسائل اصلي نيز معارف اسلامي را تحريف و در نهايت منكر آنها شده اند. به عنوان مثال مي توان به برخي از فرقه هاي غيرمعروف اشاره كرد كه در كتاب هاي فرق و مذاهب به آنها «غالي» گفته مي شود. ما اگر گزارش هاي ملل و نحل نويسان اهل سنت را باور كنيم، مي بينيم برخي از اين فرقه ها به جاي توحيد اسلامي رهبران خود را به مقام ربوبيت رسانده و به جاي معاد در دام تناسخ گرفتار آمده اند. و در فروع دين نيز ضمن انكار اصل تكليف دچار اباحي گري شده و نماز و روزه، و حج و... را از بيخ و بن انكار كرده و با توجيه هاي انحرافي اصل اين تكاليف را منكر شده اند. فرقه هايي چون «اسحاقيه»، «حروفيه»، «حلمانيه»[2] و... را مي توان از زمره فرقه هاي گروه دوم شمرد. اين فرقه ها فقط منشأ اسلامي دارند و در تاريخ فرق اسلامي از آنها نام برده مي شود. ولي ساير مسلمانان آنان را مسلمان نمي دانند.
با توجه به تعريف مذكور از اصطلاح «فرقه» مي توان گفت: بهائيت نيز به دليل اينكه رهبران و پيروان اوليه آنان ابتدا مسلمان بودند و در سرزمين هاي اسلامي زندگي مي كردند، يكي از فرقه هاي اسلامي آن هم از نوع گروه دوم مي باشد. يعني از جمله فرقه هايي كه بعد از جدايي، اصول و فروع مورد اتفاق مسلمانان را انكار كرده و از زمره مسلمانان خارج شدند. لكن بايد به اين نكته نيز توجه كرد كه نه تنها ساير مسلمانان بهايي ها را جزو فرقه هاي اسلامي نمي شمارند، بلكه خود آنان نيز مدعي داشتن دين جديد هستند.
پس فقط در بررسي تاريخ فرق و مذاهب مي توان بهائيت را از فرقه هاي اسلامي شمرد.
تعريف دين:
دين يكي از اصطلاحات به ظاهر ساده است كه ارائه تعريفي جامع و مانع از آن محال به نظر مي رسد و «آن قدر تعريف هاي متفاوت و گوناگون از دين عرضه شده است كه حتي ارائة فهرست ناقص از آن ميسر نيست.»[3] و با بررسي متوني كه به تعريف از دين اقدام كرده اند مي توان ده ها تعريف گوناگون پيدا كرد كه هر كدام از منظري جداگانه چون منظرهاي اخلاقي، تاريخي، روان شناختي، جامعه شناختي، فلسفي، زيباشناختي و... به تعريف دين پرداخته اند.
در قرآن كريم نيز دين در معاني متعددي چون جزا و پاداش،[4] اطاعت و بندگي،[5] ملك و سلطنت،[6] شريعت و قانون،[7] ملت،[8] تسليم،[9] اعتقادات[10] و... به كار رفته است. در روايات نيز معاني متعدد و مختلفي براي كلمه «دين» ذكر شده است لكن آن چه مهم است اين است كه با توجه به هر يك از معاني مذكور در قرآن و روايات پاسخ به سؤال از دين بودن آيين بهائيت يا دين نبودن آن، فرق مي كند. براساس آيه «لكم دينكم ولي دين» (كافرون/6) كه خداوند مسلك مشركان را نيز نوعي دين مي شمارد.
آيين بهائيت نيز نوعي دين است مثل دين مشركين ولي براساس آيه «ان الدين عند الله الاسلام...» (آل عمران/19) آيين بهائيت دين نبوده و امري جدا و بيگانه از دين مي باشد.
هم چنين اگر تعريف هايي كه سوي متكلمين اسلامي و غربي ارائه شده را مدّنظر قرار دهيم، خواهيم ديد كه نتيجه هاي مختلف و حتي مانعة الجمع به دست خواهد آمد. به عنوان مثال برخي از متكلمين گفته اند. دين «عبارت است از قوانين الهي كه وضع شده اند تا صاحبان عقل را با اختيار خودشان به خير بالذات نايل سازند.»[11] با توجه به اين تعريف نمي توان بهائيت را دين به حساب آورد، زيرا كه بررسي تاريخي نشان مي دهد قوانين آن الهي نبوده و از سوي استعمارگران و دست نشانده هاي آنها جعل شده اند و هدف از تأسيس آن تنها ايجاد افتراق و اختلاف در بين مسلمانان بوده است.[12]
برخي از غربي ها همچون «دوركيم» در تعريف دين گفته اند: «دين دستگاهي از باورها و آداب است در رابطه با مقدساتي كه مردم را به صورت گروه هاي اجتماعي به يكديگر پيوند مي دهد.»[13] اگر ما اين تعريف از دين را قبول كنيم مي توانيم بگوييم كه آيين بهائيت نيز مشمول تعريف دين مي شود، زيرا اين آيين نيز دستگاهي از باورها و آداب است كه برخي را به صورت يك گروه اجتماعي به يكديگر پيوند داده است.
با توجه به مطالب ياد شده مي توان نتيجه گرفت كه به دليل وجود تعريف هاي متعدد و فراوان از اصطلاحات «فرقه» و «دين» پاسخ متعددي به سؤال مذكور در ابتداي اين مقال مي توان داد ولي چون در حقيقت منظور اصلي سؤال كننده اين بود، كه امروزه وظيفه يك مسلمان در تلقي اش از آيين بهائيت چيست؟ بايد گفت: آيين بهائيت يك آيين ساختگي است كه هر چند به دليل خاستگاه و سابقه تاريخي بينان گذارانش با مسلمانان ارتباط پيدا مي كند، ولي به دليل ماهيتش چيزي جز يك آيين دست ساز بشري هم چون صدها و هزاران مكتب و مسلكي كه در طول تاريخ به وجود آمده اند، نيست و چون طرفداران اين آيين موحّد نيستند با آنان بايد هم چون مشركين رفتار كرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مقدمه آشنايي با اديان بزرگ، حسين توفيقي.
2. كلام جديد، عبدالحسين خسروپناه.
3. اديان زنده جهان، رابرت.ا.هيوم.
4. فرهنگ و دين، ميرچا. الياده.
[1] . المنجد (عربي به فارسي) ترجمه محمد بندرريگي، انتشارات ايران، چاپ دوم، تهران، ج 2، ص 1320.
[2] . ر.ك: مشكور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامي، انتشارات آستان قدس رضوي، چاپ سوم، 1375 مشهد، ص 45، 153، 164.
[3] . خسروپناه، عبدالحسين، كلام جديد، انتشارات مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه، چاپ اول، 1379، ص 29.
[4] . فاتحه/4.
[5] . زمر/11.
[6] . بقره/193.
[7] . كافرون/6.
[8] . انعام/161.
[9] . آل عمران/19.
[10] . بقره/256.
[11] . كلام جديد، ص37.
[12] . ر.ك: فرهنگ فرق اسلامي، ص 87 تا 94.
[13] . كلام جديد، ص38.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید