سرزمين اهورائي ايران که بنيان گزار بسياري از علوم و فلسفه علمي بوده است، در طول تاريخ مورد هجوم مختلف قرار گرفته و بارها ويران و دوباره سازي شده است، و موجب شگفتي بسيار است که هرچند بخش سخت افزاري ان (تمدن و ثروت هاي ملي) ايرانيان صدمات بسياري ديد بخش نرم افزاري ان (باور ها و فرهنگ و زبان ايراني)لطمات چنداني نديد، بشکلي که زرتشتي و ايراني که نمادش (سرو) است فقط بصورت بته جغه اي يا سرو خميده در امد(حاشيه نشين قالي و فرش شد) و به جهانيان نشان داد که با نثار خون خود اين سرو دروني را ابياري نموده و زنده و شاداب نگاه خواهد داشت بزرگترين ايران شناسان بر سر پايداري ايرانيان به زبان و فرهنگ خود دهان به حيرت گشوده اند و خيره مانده اند. همه ايرانيان بويژه بهدينان بايستي از اين حقيقت افتخار اميز ديني و ملي بخوبي اگاهي داشته و با تمام وجود بر خود ببالند و همواره کوشش نمايند که به مسئوليت هاي خود عمل کنند.
و اما براي شناخت نقش موبدان در زندگي اجتماعي ايرانيان و نگهداري و پاسداري و گسترش فرهنگ اشو زرتشت در بين بهدينان بايستي از نخستين روز پيدايش اين دين اهورائي جستجو کرد.
پيامبر ما از همان از همان اپتداي تشکيل دين خود در کتاب آسماني گاتها از دو بخش حقيقت و طريقت بصورتي روشن و محکم سخن به ميان اورده است و چارچوب باورهاي لازم برا زندگي سراسر نيکي و شايسته را تعريف کرد. و بلافاصله براي پياده کردن و گسترش دين خود و گذاشتن سنن و اداب و رسوم مذهبي انجمني بنام انجمن مگان يا مغان تشکيل داد و از همان اپتدا،شايست و ناشايست و بايست و نابايست جامعه بويژه موبدان تعين شد تا اين انجمن بتواند با شناخت و همفکري و همياري ضمن حفظ اصول و مبادي دين، قوانين مذهبي و شريعتي متناسب با زمان و مکان و سطح دانش و وضعيت اقتصادي و اجتماعي مردم، وضع نمايند و خود را از هر گونه الودگي مادي برتري طلبانه دور نگهداشته پيوسته،(فرشکرد) باشند.که اين جانب کوشش دارم که در اين زمان کوتاه،چکيده اي از موارد تاريخي زير که نشان دهنده اين مهم است را به اگاهي برسانم:
(1): موبدان تمام عمر خود را به فراگيري دين و دانش مينوي ميگزراندند. بخش بزرگي از اوستا را حفظ ميکردند و با خط زيبا مينوشتند و با صوتي خوش سروده و به مفاهيم ان عمل ميکردند. بطوريه که به جرات ميتوان گفت که اگر باورها و از جان گذشتگي هاي ايشان نميبود امروز هيچ اثري از اوستا که مهمترين بخش زبان و فرهنگ ايران ميباشد در دست نبود و هيچ کس حتي به ياد زبان و فرهنگ تاريخ اشو زرتشت و ايران نيز نميتوانست باشد.
(2):موبدان با اختراع خط دين دبيره که هنوز هم کامل ترين خط جهان است(حتي اواز خواندن پرندگان را ميتوان بدان نوشت) و نوشتن کتاب هاي مقدس ديني و فرهنگي با اين خط گويا و پويا توانستند گاتها و اوستا را بهمان تلفظ دقيق باستاني و آهنگين خود نگهداري و پاسداري کنند.
(3): موبدان در طول تاريخ با درک دستورات اهورائي گاتها سنن و اداب بسيار شايسته را بنياد نهادند و پاسداري کرده اند تا بهدينان بتوانند، عملا" پيام اشو زرتشت را بزباني ساده و مردمي درک و وارد زندگي خود کنند، رسوم و ائين هاي زيبا و ارزشمند پنجه و جشنهاي نوروز و گهنبار و خيرات،سنت وقف، تشويق مردم به بنياد نهادن موسسات عام المنفعه و... و انجام و پاسداري درست و اصولي از سنتا و جلو گيري از ورود فرهنگهاي نادرست انيران نمونه بارز ان است.
(4):تعين واستفاده از نمادهاي منطقي و پاسداري از اين سمبلها حفظ باورهاي دين زرتشت بوده است.سفيد نماد بهمن، آتش نماد راستي، سکه و فلزات نشان تسلط بر نفس، خاک و لرک که از زمين بدست مي ايد نماد مهر و فروتني و اب نماد روشني و دانش اندوزي و رسائي و گياهان نماد بي مرگي و جاودانگي. استفاده از سرو به نشانه سرسبزي و پرباري و طول عمر در شاديها و گياه مورت به نشانه جاودانگي در سوگواري ها و... و بسياري از نمادهاي ديگر که جادارد به همه انها توجه مخصوص داشت.
(5):موبدان در طول تاريخ هرگز از خود سن (saint) و پاپ مقدس نساختند و دست و پا بوس نداشتند و مرجع تقليد نشدند و هرچند در طول تاريخ مانند ساير انسانها دچار اشتباهاتي شدند ولي اين کمال بي انصافي است که هر کار ناشايستي را که از برخي شاهان ساساني و فرزندانشان و معدودي از موبدان درباري مانند کرتير انجام داده اند را به حساب همه موبدان گذاشت.
(6):جاي شگفتي بيشتر اينکه با وصفيکه موبدان نيز خوي انساني داشته و از پول و جاه و مقام بدشان نمي امد ولي به علت وظيفه و رسالتي که بدوش داشته اند شايد تنها روحانيان مذهبي باشند که در طول تاريخ هرگز قسمتي از درامد مردم را بصورتي(موظف)براي خود از بهدينان طلب نکردند و هميشه به اشوداد راضي بوده و سعي کرده اند با حداقل در امد زندگي توام با اکونومي و پاکي و پارسائي داشته و زيستن براي دست يابي به زندگي مينوي را بر حيات مادي گيتي فريبنده ترجيح دهند.
(7):موبدان کوشش ميکردند که اتشکده را ساده و پاک نگاه داشته محيطي روحاني ايجاد نمايند. بطوريکه هرگز حتي در دوره ساسانيان که دوران موبد شاهي ناميده شده اتشکده ها و زيارتگاها با زرق و برق اينه کاري و مجمر اتش و دربهاي طلا ساخته نشده است.
(8):لباس موبدان هميشه از پارچه ساده سفيد که نماد وهومن(انديشه نيک) است تهيه ميشده تا کوچکترين پليدي و ناپاکي را نشان دهد و سادگي و اشوئي را به نمايش بگزارد و گسترش دهند.
(9):روشن نگاه داشتن اتش اتشکده ها که پرچم ملي و ديني زرتشتيان بوده و مس کردن ساليانه ان با مخلوط کردن با 16 اتش گروه هاي مختلف مردم يکي از مهمترين وظايف موبدان بوده است. حقيقتا" که چه نيکو وظايف خود را به انجام رسانيده اند. تاريخ بهترين گواه است.
(10):نقش موبدان در درک بهتر تعاليم اشو زرتشت و نشان ندادن تعصبات بي جا و پيروي از انجمن موبدان و سازش با ساير فرهنگهاي درست و منطقي قومهاي مختلف در ايران بزرگ موجب شد که با پيروان بسياري از اديان در ايران زندگي مسالمت اميز داشته باشد و در ائين مزديسنا با اين همه گستردگي که از شرق(چين) تا غرب(مصر و ترکيه)و از جنوب(عربستان) تا شمال (مرز روسيه) داشته است فرقه هاي گوناگون مذهبي شکل نگيرد.
(11):موبدان با مهاجرت و دوري از شهر خود دين اشو زرتشت را با تبليغ از روي خرد ورزي و وجدان اگاه بدون جنگ و خون ريزي در سرتاسر ايران ان روز که پنج برابر ايران امروز بود گسترش دادند و مردم را از بکار بردن جنگ و خون ريزي براي گسترش دين و فرقه هاي مذهبي برحذر داشتند.
(12):موبدان در بيرون راندن فرهنگهاي انيران و تلطيف رفتارها و آئيهاي بدوي آنها و پاسداري از سنن و اداب و باورهاي ايرانيان و ايجاد نهضت هاي مختلف مذهبي و ايراني و مانند انها نقش بسيار مهمي را بر عهده داشتند.
(13):موبدان همواره نقش پيشوا معنوي و ارشادي جامعه را بر عهده دشته اند بطوري که (موبدان هوشت) با همازوري با ساير ارگانهاي جامعه زرتشتي در طول تاريخ بسياري از مشکلات مردم را بصورتي کدخدامنشانه حل و فصل مينموده اند.
(14):موبدان همواره تکيه گاه و پشتوانه روحاني و رواني جامعه بوده و نقش مانتره پزشکان را به عهده داشته اند بطوريکه حتي بسياري از هموطنان غير زرتشتي براي شفايابي از بسياري از گرفتاريهاي (روان تناني) خود به موبدان مراجعه ميکرند تا با سرودن کلمات مانتره اوستا نور اميد در دلهايشان روشن و با ياري گرفتن از اهورامزداي پاک مشکلات روحي و فکري ايشان پايان گيرد.
(15):همسر و فرزندان موبدان نيز به اين رسالت موبدان واقف بوده و با کم کردن خواسته هاي گيتوي خويش به اين مهم کمک مينموده اند هميشه منازل موبدان خانه اميد مردم و مکتب خانه اي براي فراگيري علم و هنر بوده است و بويژه زنان موبدان در اين امر اساسي نقش داشته و بخش مهمي از بار فرهنگي و اموزشي جامعه به عهده انها بوده است.
و در يک کلام هميشه موبدان دين باور بوده و کوشش کرده اند که از مقام خود سوء استفاده نکرده و دين سازو دين باز نشوند و با عمل کرد خود سرمشق ديگر بهدينان باشند و همواره در حفظ تماميت ديني و ملي و نگهداري زبان و سنن و فرهنگ ايرانيان نقش اساسي بازي نمايند.
بهدينان نيز هميشه با جان و دل موبدان را ارج مينهادند و انها را در کارها ياري ميکردند بطوريکه زرتشتيان تنها در شهرهاي کرمان و يزد که دستوران در مرکز خود قرار دادند دوام و بقا يافتند. بي شک اين همبستگي و همکاري صادقانه و گذشتها و جانفشاني بي دريغ زرتشتيان(ايران و هند) حافظ اين دين اهورائي بوده و ميباشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید