امروزه مساله فلسطين و جنايات اسرائيل بر ضد مردم بيدفاع آن، وارد حساسترين مرحله خود شده است. در حقيقت اين موضوع منطقهاي نيست؛ بلكه در راس موضوعات جهاني قرار گرفته است.
گرچه افكار عمومي جهان و بيشتر دولتها اين جنايات را محكوم كردهاند، ولي ايالات متحده امريكا به دولت اشغالگر اسرائيل و شخص «شارون» كمك فراواني ميكند؛ به گونهاي كه در اين زمينه، همه مصوبات شوراي امنيت بر ضد اين كشور را «وتو» كرده است.
از نكات جالب توجه اين كه كشورهاي اسلامي كه پيوند عقيدتي و ديني با مردم مظلوم فلسطين دارند و داراي منابع اقتصادي بيشمار و جمعيت جوان و داشتن حدود 55 راي در مجمع عمومي سازمان ملل هستند، بعد از گذشت 70 سال، هنوز هيچ اقدام هماهنگ و كارسازي در اين باره انجام نداده و همواره بر دامنه ظلم صهيونيستها افزودهاند.
در اين ميان، امام خميني (ره) از معدود انديشمندان و رهبراني است كه از آغاز شكل گيري دولت مجعول و نامشروع اسرائيل، با شيواترين بيان و بدون هيچ گونه ملاحظه و ترسي، خطر صهيونيستها و اهداف آتي آنان را گوشزد كرده و اتحاد و همدلي كشورهاي اسلامي و به كاري گيري امكانات را در مقابل اسرائيل خواستار و سكوت آنان در اين زمينه را با شديدترين بيان محكوم كرده است.
اگرچه «صهيونيسم» جداي از «يهود» است، ولي در موارد گوناگوني اين دو با يكديگر در آميختهاند و جدايي آنها مشكل است.
صهيونيسم سياسي عمري حدود 70 سال دارد و همزمان با آغاز پيدايش اسرائيل است؛ با وجود اين، عملكرد صهيونيسم سياسي در بسياري موارد، شبيه يهود و يهوديان در طول دو هزار سال گذشته است؛ بنابراين ممكن است برخي عملكردها خاص «صهيونيسم» باشد؛ ولي در بيشتر موارد، اين عملكرد ميان «صهيونيسم» و «يهود» مشترك است.
در نگارش اين پژوهش، به يكي از كتابهاي اصيل يهود يعني، «تورات» مراجعه و استناد شده، همچنين، تلمود (شرح تورات) نيز مورد توجه واقع شده است. افزون بر اين، به آياتي از قرآن كريم و روايات امامان معصوم (ع) - كه درباره يهود و كارشكنيهاي آنان در مقايل مسلمانان و مسيحيان است - استناد شده است؛ همچنين از برخي از كتب تاريخي مربوط به «تاريخاديان» استفاده شده است. به هر حال با مطالعه سير تاريخي، به اصول كلي درباره ماهيت اعتقادي و ديني يهود دست مييابيم. براي نمونه «نژادپرستي» و «ملت برگزيده بودن»، در نهاد هر دو مشترك است؛ همان گونه كه يهود در طول تاريخ 2500 ساله گذشته، ملتي نژاد پرست و خود برتربين بودهاند، حكومت صهيونيسم نيز از آغاز پيدايش خويش، در سرزمينهاي اشغالي، همين ايده و عقيده را داشته و دارد. رژيم اشغالگر اسرائيل، همانند يهود، خود را «ملت برگزيده» ميداند و معتقد است كه ساير ملتها، اساسا يا ارزشي ندارند يا اگر داراي ارزش باشند، بسيار كمتر از يهود و صهيونيسم است و ساير ملتها و اديان، بايد در خدمت يهود باشند؛ بنابراين قتل و كشتار ملتهاي ديگر از جمله مسلمانان، از نظر آنان كاملا توجيه شدهاست و داراي مبناي ديني و اعتقادي است. آنان نه تنها در برابر مسلمانان داراي عملكرد خصمانه هستند، بلكه نسبت به مسيحيان نيز همين عملكرد را دارند، به عبارت ديگر آنان اساسا همزيستي مسالمتآميز و تعامل با پيروان ساير اديان را نه تنها در گفتار، آيين و دين منكر هستند، بلكه در عمل نشان دادهاند، كه هيچ گاه حاضر نيستند با ديگران زندگي مسالمتآميز داشته باشند و هر گاه در برخي از برهههاي تاريخ قرارداد صلح منعقد ساختهاند، از روي عجز و ناچاري بوده و در واقع دنبالهرو شعار خويش، يعني حكومت از نيل تا فرات بودهاند.
آن چه در اين مقاله به صورت مختصر مورد توجه قرار گرفته است، ماهيت اعتقادي و ديني صهيونيسم و يهود است. آن گاه روشن ميشود كه بسياري از رفتارهاي ضد بشري و جنگ طلبانه آنان در طول تاريخ،به ويژه در دهههاي اخير،براساس تعاليم ديني و اعتقادي آنان شكل گرفته است. آنان هيچ گاه با اديان غير يهودي و ملل ديگر، همزيستي و تعاون نداشتهاند و براي رسيدن به اهداف خود، در پي نفوذ در مراكز قدرت، سياست، اقتصاد و ... در سطح بينالمللي هستند.
www.niazeemrooz.ir <http://www.niazeemrooz.ir/>
چهارشنبه 11/10/13
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید