جستجوي زمينههاي اعتقادي در مورد نفوذ گسترده صهيونيسم در دستگاه حاکمه آمريکا، ميتواند اين معما را کشف کند که چرا ابرقدرتي مثل ايالات متحده، تا اين اندازه در مقابل اسرائيل و ايدههاي صهيونيستي، مطيع و ذليل است. صهيونيسم مسيحي در آمريکا جرياني است که از يک سو ريشه در کليساهاي انجيلي اين کشور دارد و از سوي ديگر، دل نگران موجوديت اسرائيل است و تمايل دارد، همة سياستمداران و نهادها و هست و نيست آمريکا را براي حفظ اسرائيل هزينه کند. هاجي که در اين مطلب به طور مفصل از او صحبت ميشود، يکي از همين روحانيون مسيحي و در همان حال، صهيونيست است. وي براي آنکه بتواند عليه جمهوري اسلامي ايران جوسازي کند، به هر دروغي متوسل ميشود و از تحريک سياستمداران کاخ سفيد به يک جنگ خانمانسوز هستهاي هم ابايي ندارد. همه اينها بدين خاطر است که وي ايران را خطري براي آينده اسرائيل ميداند.
در اين دنياي بزرگ، ممکن است خبرنگاري طي کنفرانس مطبوعاتي آخر هفته با جورج بوش و توني بلر و در حضور متحدان اصلي اروپايي بوش، از وي بپرسد که آيا او معتقد است، اتحاديه اروپا يک اتحاديه ضدمسيحي است.
هر چند امکان دارد برخورد حمايتآميز افرادي مثل پت رابرتسون، امکان فرار را براي بوش فراهم کند، ولي اين پرسشي است که وي مجبور است بدان پاسخ گويد. بوش و ديگر جمهوريخواهان برجسته، پشتسر يک جنبش در حال رشد (صهيونيسم مسيحي) صف کشيده اند واز نگاه آنها، يک ضدمسيح اروپايي، در سناريوي آخرالزمان ظاهر ميشود؛ لذا آنها بايد مجبور شوند که براي ما توضيح دهند، چرا آراي اشخاصي را طلب ميکنند که معتقدند، متحدان ما تجسم شرارت هستند. آيا نياز مبرم آرماگدون پيشگويي شده مطلوب آنها - مواجهه ايالات متحده با ايران - اين است که اين آرماگدون به خوبي با برنامه جنگ نومحافظه کارانه همراه شود؟
در مرکز همة اين جريانات، پاستور جان هاجي قرار دارد. شخصيت تلويزيوني انجيلي مشهوري که 18000 عضو اصلي را در کليساي «سام آنتونيو» تگزاس رهبري ميکند. هاجي در حالي که آخرالزمان را طولاني پيشگويي ميکند، با لفاظيهاي امسال خود با انتشار کتابش تحت عنوان «لحظات آخر بيتالمقدس»، حالت آماده باش داده است. کتابي که در آن استدلال ميکند که مواجهه با ايران، يک پيشنياز ضروري براي آرماگدون و بازگشت دوباره مسيح است.هاجي در کتاب پرفروش خود پافشاري ميکند که ايالات متحده بايد در يک حمله نظامي پيشدستانه به ايران، به اسرائيل بپيوندد تا طرح خداوند را هم براي اسرائيل و هم غرب کامل نمايد. او مدت کوتاهي پس از انتشار کتاب، مسيحيان را مأمور کرد تا به خاطر اسرائيل (CUFI) متحد شوند که نتيجهاش به ادعاي وي، همانطور که نسخه مسيحي کميته روابط عمومي قدرتمند آمريکايي - اسرائيلي مدعي است، يک «زلزله سياسي» خواهد بود. جمهوريخواهان در شروع ضيافت واشنگتن هيلتون که در آن بالغ بر 500 عضو حضور يافتند، هم از تلاشهاي هاجي و هم از صداي کوس طبل وي براي جنگ با ايران، به طور کامل حمايت کردند. چيرکن مهلمان از کميته ملي جمهوريخواهان، به اين گروه گفت: «هيچ رژيمي به اندازه ايران داعية جهاد در سطح جهاني ندارد». درست دو روز قبل از آن نيوت گنگريچ و جان مک کين در سخنرانيهاي روز يکشنبه خود همين پيام را رساندند و بني الون عضو «کنست» (مجلس) اسرائيل، براي «جروزالم پست» توضيح داد که اظهارات آن دو تن متأثر از هاجي بوده است.
ريچارد سانتروم و سام برون بک نيز براي اين گروه سخنراني کردند و بوش هم پيام حمايت آميزي براي اين گردهمايي فرستاد. جمهوريخواهان و حتي برخي از دموکراتها، براي نشان دادن «حمايت خود از اسرائيل» در CUFI سخن گفتند. اما در حالي که توجه افکار عمومي و رسانهها (در تابستان 1385) به جنگ ميان اسرائيل و حزبالله سرگرم بود، هاجي همچنان بر روي ايران تمرکز داشت.
در حالي که بحران مرزي اسرائيل - لبنان، بسياري از توجهات رسانههاي اصلي را به فعالان CUFI جلب نموده بود، حاميان هاجي به خوبي ميدانستند که جمهوريخواهان برجسته به آنها گوش ميدهند.
هرچند جمهوري خواهان هرگز به حمايتشان از صهيونيستهاي مسيحي اقرار نميکنند - آنها ادعا ميکنند که حمايتشان از صهيونيستهاي مسيحي همچونهاجي، ريشه در حمايتشان از اسرائيل دارد - ولي واضح است که آنها ميدانند، به آراي اين حوزه انتخابيه براي پيروزي خود در انتخابات نياز دارند. جمهوريخواهان با لفاظيهاي تبليغاتي براي سال 2008، با رأي دهندگاني که به شنيدن درباره جنگ با ايران طي ماههاي آتي - در کليسا - عادت کردهاند، بازي ميکنند.
محارم واشنگتن احساس نگراني ميکنند از اينکه ميبينند، جمهوريخواهاني چون مهل من و مشتاقان رياست جمهوري همچون گنگريچ و مک کين انگشت خود را به سمت ايران نشانه ميروند و اين کشور را به عنوان بازيگر اصلي و حماسي جنگ تمدنها ميدانند. هاجي هم براي تهييج نظاميان، جهت حمايت از يک جنگ ديگر، ماهها وقت صرف کرده است. درحالي که ديپلماتها، خبرگان ومتخصصان بر سر اين موضوع مشاجره ميکنند که چند سال ديگر لازم است تا ايران به يک سلاح هستهاي ماندگار برسد، هاجي ميگويد که ملاها داراي ابزارهايي هستند که ميتوانند با آنها اسرائيل و آمريکا را نابود کنند. هرچند بوش بر سر اين موضوع پافشاري ميکند که گزينههاي ديپلماتيک را همچنان بر سر ميز خود دارد، هاجي دزدانه راه ديپلماسي را کنار گذاشته است و پيروان خود را براي يک آتشسوزي بزرگ تحريک ميکند.
ربي جيمز رودين عضو کميته يهوديان آمريکا و کسي که در مورد حقوق مسيحي به مدت 30 سال مطالعه کرده است، گفت، هاجي يک بلندگوي بسيار بزرگ را که ميتواند گروه بيشماري از مردم را جمع کند، به خدمت گرفته است. اين پيشواي روحاني با حمايت CUFI، بلندگوي خود را تا وراي مخاطبان تلويزيونياش گسترانيده است. وي با بهرهمندي از بازاريابي ويروس مانندي که توسط صدها مسيحي انجيلي وابسته به سازمان جديدش شکل گرفته، طي ماهها، توانسته موجي از جنگافروزي را در ميان کليساهاي بزرگ سراسر آمريکا ايجاد کند.هاجي پيشوايان روحاني را «ژنرالهاي روحاني آمريکا» مينامد؛ عبارت مناسبي که تکيه وي را بر آنها، جهت جمعآوري سربازان، در پشت پيامش ميرساند.
اعضاي هيأت مديره CUFI، شامل رو.جري فالول، کانديداي سابق جمهوريخواهان براي رياست جمهوري و گري بائر فعال حقوق مذهبي و جرج ماري سون پيشواي روحاني 8000 عضو مؤمنان انجيلي چاپل درآرواداي کلمبيا و رئيس هيأت حافظان ميشود. رادپارس لي، چهره تلويزيوني کليساي انجيلي که به سرعت در حال تبديل شدن به يک بازيگر بزرگ سياسي در حوزه حقوق مسيحي است، پذيرفته است که مديريت يک منطقه را در دست بگيرد.
در طرح جديد هاجي، نفوذ وي در واشنگتن، احتمالاً در مقايسه با نفوذش بر مخاطبان وي، اهميت کمتري دارد. او با وصل کردن مخاطبانش به يکديگر، ميتواند براي جنگطلبان، حمايت تودهاي را براي حمله نظامي به ايران کسب کند. بيش از 700 هزار نفر، کتاب وي (لحظات آخر بيتالمقدس) را خريدند و تعداد بيشماري نيز تبليغات وي را از طريق برنامههاي راديويي و تلويزيوني مسيحي شنيده اند. غمانگيز است که تبليغات در مورد روز رستاخيز از طريق رسانههاي مسيحي و همچنين «سنهانيتي» و برنامههاي راديويي «بيل اورلي» توسط مخاطبان شنيده شده است. صفحات «لحظات آخر بيتالمقدس» ملغمه عجيب و غريبي از نبوت انجيلي است و متضمن اطلاعات دروني مقامات دولتي اسرائيلي و مطالب درهم و برهم و گلچين شده فيزيک هستهاي است.
نويسنده بدون هيچ طعنهاي ميگويد: «من اين کتاب را در آوريل سال 2005 نوشتم؛ اما زماني که مردم آن را بخوانند، فکر ميکنند که کتاب را اواخر ديشب و پس ازگزارشهاي فاکس نيوز نوشتهام. مطالب اين کتاب با مسايلي که ما سر و کار داريم، نزديک است.»
هاجي درباره تواناييهاي هستهاي ايران، به طور همزمان براي دو مخاطب سخن ميگويد؛ نخست مخاطبي است که از حملات تروريستي ايران ميترسد و ديگري مخاطبي است که غرق در مکاشفات انجيلي است. او براي اينکه اين ترس را جا بياندازد، از حيلههاي بوش در مورد توانايي عراق براي حمله به ايالات متحده، با استفاده از سلاحهاي کشتار جمعي و هشدارهاي کاندوليزا رايس درباره ابرهاي قارچي و بهانههاي ديک چني در مورد اتحاد ميان صدام حسين و القاعده تقليد ميکند.هاجي با مقايسة ميان محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران و هيتلر استدلال ميکند که توسعه ايران در عرصه سلاحهاي هستهاي، به خاطر محافظت از آمريکا و اسرائيل از يک حمله هسته اي، بايد متوقف شود. او با طعمه ساختن نگرانيهاي بجا درباره تروريسم و با توسل به حادثه 11 سپتامبر، طرح احتمالي تحت رهبري ايران براي انفجار بمبهاي هستهاي چمداني در هفت شهر آمريکا را آشکارا توصيف مينمايد و يا در مورد اختراع پالسهاي الکترومغناطيسي ايران که ميتواند «يک هيروشيماي آمريکايي ايجاد کند، حرف ميزند.»
در هر حال، هاجي براي شنوندگاني صحبت ميکند که پذيراي پيامبري مطابق متن کتاب مقدس هستند واز مواجهه با آينده استقبال ميکنند. او استدلال ميکند که يک حمله به ايران، باعث ميشود کشورهاي عربي تحت رهبري روسيه متحد شوند. آن طور که در فصول 38 و 39 کتاب ايزکيل آمده است، اين امر منجر به دوزخي ميشود ]که[ همه جاي خاورميانه را منفجر خواهد کرد و جهان را به درون آرماگدون غوطهور خواهد ساخت. به گفته هاجي، اسرائيل انتخاب ديگري به جز حمله به تأسيسات هستهاي ايران ندارد، خواه اين حمله با کمک آمريکا و يا بدون آن صورت گيرد. اين حمله به تحريک روسيه - که نفت خليجفارس را ميخواهد - ميانجامد و اين کشور، ارتشي متشکل از کشورهاي عربي را عليه اسرائيل رهبري ميکند. او ميگويد: در اين موقع، خداوند به جز يک ششم سپاه تحت رهبري روسيه، همه را نابود ميکند، به طوري که جهان شاهد «شوک و حيرت» خواهد شد، و در اين زمان است که يک کمک آسماني به دولت بوش خواهد رسيد و دولت بوش به قهر الهي تبديل خواهد شد.
اما هاجي در اين جا متوقف نميشود، او ميافزايد که ايزکيل آتش را «بر آنهايي که در سواحل و در آرامش ميزيند» پيشبيني ميکند. او از اين جمله نتيجه ميگيرد که همه کساني که در زمان حمله نيروهاي تحت رهبري روسيه به اسرائيل، بيطرف مانده اند، مجازات خواهند شد و با اين جملات، هشدار شديدي به آمريکا ميدهد که مداخله کند: «آيا آمريکا که در دفاع از اسرائيل در برابر يورش روسيه امتناع ميکند، ميتواند همان کشوري باشد که سواحل شرقي و غربي آن با جنگافزارهاي هستهاي هدف قرار گيرند؟» او ميگويد، بله و در اين مورد بخش 12:3 کتاب پيدايش را يادآوري ميکند که در آن خدا به اسرائيل ميگويد: «من به کسي برکت ميدهم که تو را برکت دهد و کسي را لعنت خواهم کرد که تو را لعنت کند.»
مخالف مسيح - يعني رهبري اتحاديه اروپا - براي پر کردن خلاء قدرتي که به خاطر تلفات ارتش روسيه از طرف خدا ايجاد شده، به مدت سه سال و نيم «در جهان حکومت خواهد کرد که در همه جاي آن يک پول و يک دين رايج است.»هاجي ميافزايد که «ضرورت دارد که تنها يک نفر به طور اتفاقي حوادث جاري را بنگرد و ببيند که هر سة اين موارد دارند تبديل به واقعيت ميشوند.» در اين موقع «رهبر شيطاني جهان» به وسيله پيامبري دروغين به مواجهه کشيده ميشود که به تشخيص هاجي، اين رهبر شيطاني در آرماگدون، از چين است که در کوه «ميجيدو»ي اسرائيل به وقوع ميپيوندد. در حالي که آنها براي آخرين نبرد آماده ميشوند، عيسي سوار بر يک اسب سفيد باز ميگردد و هر دو شرور را - و احتمالاً هر کافري را - در درون «درياچهاي از گوگرد سوزان مياندازد». و بدين ترتيب، مسيح سلطنت هزار ساله خود را آغاز مينمايد.
هاجي از يک آتشسوزي مدهش هستهاي واهمهاي ندارد، بلکه بيشتر از خشم خداوند نسبت به افراد بيطرف در زماني واهمه دارد که ايران بخواهد توطئه احتمالي خود را براي نابودي اسرائيل به اجرا درآورد. يک مواجهه هستهاي ميان آمريکا و ايران، که به گفته او، در کتاب ارمياي نبي پيشگويي شده است، به پايان يافتن جهان منجر نخواهد شد، بلکه به تجديد حيات باغ الهي عدن خواهد انجاميد. اما در نهايت، هاجي نسبت به سرنوشت اسرائيل و يا يهوديان، در مقايسه با طرح حقوق مسيحي حکومت خدايي، کمتر نگران است؛ او به مخاطبان تلويزيوني خود ميگويد، زماني که عيسي براي سلطنت هزار سالهاش بازميگردد «نيکوکاران بر ملتهاي زمين حکومت ميکنند. وقتي که عيسي مسيح بازميگردد، او از ACLU درباره دعا و نيايشش نميپرسد و از کليساها درباره اين که توانسته اند از دستورات اسقفها و کشيشها اطاعت کنند نميپرسد، او درباره فعاليتهاي مجالس ايالتي مطابق با ده فرمان نميپرسد؛ او نميآيد که سقط جنين را تأييد کند؛ او ميآيد تا طبق کلام الهي، بر جهان حکومت نمايد، جهاني که هرگز پايان نمييابد، جهان تبديل به يک باغ عدن ميشود و مسيح نيز بر آن حاکم ميگردد.»
منبع: / ماهنامه / سياحت غرب / 1385 / شماره 44، اسفند
به نقل از: Fiel://E:html/LEMOND/NewfolderAlter Net Lobbying for Armageddon.htm
نويسنده : سارا پاسنر
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید