در يک نظرسنجي که اخيرا به وسيله «مجمع ضد افترا» ADL انجام شده نتايج بدست آمده اشاره به اين دارد که رفتارهاي يهوديستيزي در 7 کشور اروپايي به دليل اثرات بحران مالي و حمله نظامي اسرائيل عليه فلسطينيها افزايش يافته است.
ADL، که يک موسسه آمريکايي ـ يهودي است، از 3500 نفر واجد شرايط در 7 کشور اروپايي و از هر کشور 500 نفر و در فاصله زماني 1 دسامبر 2008 تا 13 ژانويه 2009 اين نظرسنجي را انجام داده است. اين کشورها عبارتند از اتريش، فرانسه، انگليس، مجارستان، لهستان، اسپانيا و آلمان.
بر اين اساس، بيش از 40 درصد شرکتکنندگان در اين نظرسنجي اعتقاد دارند که يهوديها قدرت بيش از حدي را در تجارت جهاني دارا هستند. همچنين 31 درصد افراد بالغي که در اين نظرسنجي شرکت کردهاند يهوديها را به دست داشتن در بحران مالي متهم ميکنند. تقريبا بيش از نيمي از جوابدهندگان به اين نظرسنجي، بر اين باورند که يهوديهاي کشورشان، بيشتر از کشور خودشان به اسرائيل وفادارند.
اين نظرسنجي تاييد ميکند که يهوديستيزي هنوز در اذهان خيلي از اروپاييها زنده است. «ابه فوکسمن» مدير بينالمللي مجمع ضد افترا ميگويد: به دنبال ادامهدار بودن بحران مالي جهاني، اعتقاد شديد به تاثير بيش از حد يهوديان در تجارت جهاني و مال در دنيا اين موضوع آزار دهنده، نگرانکننده و خطرناک شده است.
در اواخر سال گذشته ميلادي مجمع گزارش داد که به علت بحران مالي در آمريکا، سمتها و شغلهاي يهودي ستيزي افزايش قابل توجهي در مجامع ضد يهودي داشته است.
طعنهها و سرزنشها بر ضد يهوديان در ميان عموم مردم بالا رفته است، با اين اتهام که يهوديان دولت را کنترل کرده و بيش از هرکس ديگري در نظام مالي امريکا نفوذ دارند و اين نفوذ و سيطره در جهت تحقق اهداف سيستم جهاني يهودي قدم برميدارد.
به قول ADL بازداشت «برنارد مدوف» سرمايهگذار مشهور يهودي، که مبلغ 50 ميليارد دلار را از سرمايهگذاران کلاهبرداري کرده بود نيز سبب شد که اين گلايهها و انتقادات بالا بگيرد. در جامعه آمريکا گفته ميشود که هيچ فرد يا شرکتي غير از يهوديها نميتوانست کلاهبرداري با اين حجم انجام دهد.
ADL ميگويد: «پست و سمتهاي مهم و عالي که در اختيار يهوديان است باعث گمانهزنيهاي بد در رابطه با دزدي و اختلاس اين افراد نيز شده است».
گزارش مجمع ميافزايد: «در خيلي از وبلاگها نيز اين حرفها و حديثها در رابطه با دست داشتن يهوديها در اين بحران بالا گرفته و در سايتها و چترومها نيز اوضاع همين گونه است».
و در پايان «مجمع ضد افترا» به اين موضوع پرداخته که يهوديان همواره قرباني اول در همه بحرانها هستند و انگشتهاي اتهام به سوي آنها نشانه ميرود، ولي اين بار کلاهبرداري مدوف و اين موضوع که پشت خيلي از کلاهبرداريها و اختلاسها، مشاوران يهودي قرار دارند، توفاني سهمگين عليه يهوديت ايجاد کرده است. (1)
شايد اگر اين نظر سنجي در کشورهاي اسلامي انجام ميشد، نتايج آن مورد توجه قرار نميگرفت زيرا اعتقاد مسلمانان بر اين است که پشت هر توطئهاي جهاني، سازمانهاي يهودي صهيونيستي قرار گرفتهاند. اما اين نظر سنجي در کشورهايي انجام شده که دولتهاي آن حاميان اصلي رژيم صهيون بوده و يهوديان در پيکره حکومتي آنان نفوذ بسياري دارند. اما چرا اقشار مختلف مردم مسيحي، اين چنين عليه يهوديان برآشقتهاند. ؟ چرا اروپائيها يهوديان را در بحران مالي اخير مقصر ميدانند و تمام بدبختيهاي خود را به پاي آنان مينويسند. ؟ آيا اين انتقادات ناشي از هيجانات «يهود ستيزي» است يا بر حسب پيشينه رفتار يهود در اروپا و آمريکا شکل گرفته است. ؟
براي دست يافتن به پاسخ مستند و مستدل، بررسي تحرکاتِ پيدا و پنهان شبکه درهم تنيده يهود در سدههاي اخير گريزناپذير است. زيرا بدون توجه به سابقه قبلي اين پرونده اقتصادي، امکان صدور کيفرخواست براي آن مسير نميباشد. پس باز ميگرديم به قرن پيشين و دورهاي که «ورنر سومبارت» و «ماکس وبر» تحقيقات و مطالعات خود را با هم آغاز نمودند تا تاثير شگرفي در تفکر سياسي اقتصادي آلمان گذارند. معمولاً هر کدام از اين دو، اولين کسي بود که آخرين کارهاي آن ديگري را ميديد. اين همکاري و همفکري تا هنگامي ادامه يافت که اين دو به دلايل اجتماعيِ تکوين سرمايهداري مدرن علاقمند شدند. وبر ميانديشيد که حضور «پيورتينها» در اين عرصه بسيار موثر بوده و به همين دليل در سالهاي 1904 و 1905م کتاب «اخلاق پروتستاني و روح سرمايهداري» را در توضيح نظريه خودش نوشت، اما سومبارت معتقد بود اين نقش را يهوديان بيش از پيوريتنها به عهده داشتهاند. «يهوديان و حيات اقتصادي مدرن» پاسخ سومبارت به وبر بود و شرح نظريه او در اين خصوص که در سال 1911م در آلمان به چاپ رسيد.
سومبارت در اين کتاب از يهوديان به عنوان اصليترين چهرهها، که در تاسيس و فعاليت «بازار سهام» نقش مهمي داشتند. نام برده و مينويسد: يهوديان بودند که به بازار سهام و معاملات آن جنبه ويژهاي بخشيدند و در واقع بنيانگذاران بورس يازي در آينده شدند و عملاً بورس بازي را رواج دادند. سهم آنان در رشد بازار بورس، تخصصي بود که در دلالي و نيز در تمهيدِ پيش فروش داشتند.
او ادامه ميدهد: در اواخر سده هيجدهم ميلادي اين حقيقتي مورد قبول همگان بود که يهوديان پيشه بورس بازي و سهام را ابداع کرده بودند. نيکلاس مايز وان هالي در نيمه دوم سده هفدهم ميگويد که يهوديان از اصليترين چهرههاي داراي سهام بودند. کمي بعد آنها را به عنوان سرمايهگذاران بزرگ شرکت هند شرقي هلند ميبينيم. اين را دوپينتو شهادت ميدهد و در مورد نقش يهوديان در شرکت هند غربي نيز نامه مديران شرکت خطاب به فرماندار آمستردام را داريم که از او ميخواهد تا به يهوديان در مستعمرات اين شرکت اجازه اقامت بدهد. چون آنها سرمايهگذاريهاي گزاف و چشمگيري در سهام اين شرکت انجام دادهاند.
همچنين گزارش مستندي در دست داريم که به احتمال زياد توسط سفير فرانسه در لاهه، به عنوان گزارش به دولت خود در سال 1698 نوشته شده که او در آن به صراحت خاطر نشان ميکند که يهوديانِ حرفه بازارِ سهام را کاملاً در دست گرفته و طبق خواستههاي خود، آن را گسترش و توسعه ميدهند. در برجستهترين بخش اين گزارش آمده است: در هلند يهوديان قدرت قابل توجهي دارند و بر اساس پيشبينيها قيمت سهام اين بازار آن چنان متغير است که در طي روز چندبار بالا و پايين و اين دست و آن دست ميشود و اين دست به دست شدنها را نبايد تجارت سالم ناميد. بلکه بهتر است آن را شرطبندي يا قمار خواند و يهودياني که بر اين نوع معاملات تسلط دارند، انواع و اقسام دوز و کلک را بلد هستند که در برخورد با آدمهاي عادي، هرچقدر هم که زرنگ باشند، سوار ميکنند... دلالان و کارگزاران يهودي بازار سهام، در نوع خود در دنيا نظير ندارند و از همه باهوشترند و هر کدام انواع سهام و بورس شرکتهاي مختلف را در مقياسي عظيم و خيره کننده در اختيار دارند.
سومبارت سپس بازار سهام کشورهاي مختلف را بررسي نموده و ميزان نفوذ اقتصادي يهوديان را در آن عرصه به چالش کشيده است. وي در خصوص بازار سهام لندن مينويسد: «سولومون دورميدو در سال 1657 درخواست کرد تا به عنوان عضو هياتمديره بازار سهام که يهوديان به طور رسمي به آن راه نداشتند، پذيرفته شود. ظاهراً قانوني که اين ممنوعيت را (براي يهوديان) برقرار کرده بود، فراموش شده بود. به هرحال، در اواخر سده هفدهم ميلادي بازار سهام انگليس که از سال 1698 به اين سو به عنوان راسته سهام مشهور شده بود، سرشار از يهوديان بود. تعداد آنها چنان زياد شده بود که گوشه خاصي از ساختمان بازار سهام به عنوان گذر يهوديان ناميده ميشد و يکي از نويسندگان آن دوره نوشته است که بازار سهام لندن مملو از يهوديان است.
از معروفترين دلالان يهودي آن عصر مدايناي ثروتمند است که بانک دار شخصي ژنرال مارلبرو بود و سالانه ششهزار پوند به او مقرري ميداد و در عوض، تازهترين اخبار جنگ، اول از همه به دست او ميرسيد. اولين پدران و بنيانگذاران بازار سهام، با تمام دوز و کلکهاي بالا و پايين بردن قيمتها، ارسال گزارشهاي جعلي از جبهههاي جنگ، ايجاد انواع حقههاي مالي در پشتپرده و نظاير آن آشنا بودند و از آنها به بهترين وجهي به نفع خود استفاده ميکردند. (2)
مناشه لوپز از ديگر همکيشان مدايناي بود که او نيز بعد از پخش خبر جعلي مرگ ملکه و اضطراب و آشوبي که مدت کوتاهي سراسر انگليس را در بر گرفت، پول هنگفتي از راه خريد تمامي سهام حکومتي که قيمت آنها در اثر انتشار اين شايعه به شدت افت کرده بود، به جيب زد.»
پاريس شهر ديگري است که سومبارت به آن توجه نموده و مينويسد: «اگر هم در اين شهر دلالي سهام و خريد و فروش آن انجام ميگرفت، اين امر مديون يهوديها بود.» او از خيابان کنکامپوا نام ميبرد که تعداد زيادي از يهوديان در آن زندگي ميکردند و مرکز معاملات بازار سهام بود. وي اشاره ميکند، کنکامپوا که بعدها به بدنامي شهره شد و شيادان و کلاهبرداران فراواني در آن پيدا ميشدند با فردي به نام جان لاو در ارتباط بودند، که به احتمال زياد يهودي بوده است.
در مورد برلين در آلمان هم ميتوان گفت که بازار سهام اين شهر از بدو تاسيس، يک نهاد يهودي بوده است. از چهار رئيس بازار سهام، دونفرشان يهودي بودند و از مجموع بيست و سه مدير بازار سهام، ده نفرشان يهودي بودند. البته اين ده نفر آشکارا يهودي بودند و به آن اعتراف داشتند، متاسفانه غير ممکن است که بتوان دريافت چندتن از ايشان اجداد يهودي داشتند يا خودشان در ابتدا يهودي بودند و سپس تغيير دين داده بودند.
جالب است که اروپائيان قرن 17 نيز مشابه فرزندان خود در قرن 21 ميانديشيدند. سرپرستي اموال و املاک براندنبورگ در سال 1672م از اين شکايت ميکند که «يهوديان لقمههاي نان را از گلوي ساير ساکنان اين منطقه بيرون کشيدهاند.»
در سالهاي 1712 و 1717 ساکنان شهر قديمي ماگبورگ از پذيرش يهوديان در ميان خود سرباز زدند و علت آن را چنين عنوان ميکردند: «به اين خاطر که رفاه شهر و موفقيت و کاميابي بازرگانان آن، به اين نکته وابستگي دارد که نبايد اجازه داد هيچ فرد يهودي در اينجا وارد عرصه کسب و کار و تجارت شود.» ساواري نيز در کتاب خود مينويسد: يهوديان به اين شهرهاند که بازرگانان موفقي هستند، اما اگر قرار بود که آدمهاي حقهباز و رياکاري نباشند، دستيابي به اين شهرت بسيار دشوار بود.» (3)
سومبارت در صفحه 254 کتاب خود، علت اين نوع رفتارهاي اقتصادي يهوديان را در نوع جهان بينيِ اعتقادي آنان که برگرفته از ايدئولوژي توراتي و تلمود است، دانسته و مينويسد: «مسيحيِ مومني که به اخذ ربا عادت کرده، در بستر مرگ ميکوشد تا اين بهرههاي گناهآلود را از خود دور کند تا بتواند به آرامش روحي دست يابد. اما يهوديِ مومن چه حالي دارد؟ او در بستر مرگ، به صندوقچههاي مملو از اين بهرهها مينگرد که از مسيحيان يا مسلمانانِ نيازمند اخذ کرده است و از مشاهده آنها دلشاد و دلگرم ميشود. چون هر سکهاي که به دست آورده، مطابق فرامين و احکامي است که به او گفته شده و در واقع قدمي است که او در راه خداي خود برداشته است.»
به نظر ميرسد اکنون براي خوانندگان، نتايج نظرسنجي ADL در اروپا ملموس باشد و قابل درک است که چرا اروپائيان در بحران اقتصادي اخير، انگشت اتهام را به طرف يهود نشانه گرفتهاند. چرا يهوديان را علت سقوط ارزش سهام خود در بازارهاي بورس اروپا و آمريکا ميدانند. چرا هنوز هم مانند سال 1698 م معتقدند که يهوديانِ حرفهي، بازار سهام را کاملاً در دست گرفته و طبق خواستههاي خود، آن را گسترش ميدهند.
منابع و توضيحات:
1) اين گزارش در تاريخ 23 بهمن 1387 توسط پايگاه اطلاعرساني شبکه بينالمللي خبر انگليسي(دفتر بيروت) منتشر شده است.
2) تبلور فريبهاي اقتصادي يهود را ميتوان در فيلم «مردي که زياد ميدانست» مشاهده نمود؛ هر چند که در اين فيلم اشارهاي به يهوديان نميشود. مردي که زياد ميدانست در ايام جنگ تحميلي ساخته و پخش شد.
3) مصاديق مورد اشاره از سومبارت در اين کتاب قابل دسترسي است که خواندن آن به علاقمندان توصيه ميگردد: سومبارت ورنر، (1384)، يهوديان و حيات اقتصادي مدرن، ترجمه رحيم قاسميان، چاپ اول، تهران: نشر ساقي.
منبع: / سايت خبري / تابناک
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید