گروه هاي يهودي جهان را مي توان به دسته هاي مختلف تقسيم کرد. علت آن مسايلي چون شريعت و ميراث ديني يهوديان است. يهودي کسي است که از مادر يهودي زاده شده و يا بر طبق شريعت، يهودي شده است. به عبارت ديگر، اساس اعتقادي و نژادي بر اين دين حاکم است و حتي يک يهودي ملحد به رغم الحاد، يهودي محسوب مي شود (برخلاف دين اسلام و مسيحيت). گروههاي يهودي را مي توان بر اساس نژادي و ديني تقسيم کرد.
الف ـ تقسيم بندي بر اساس نژاد
1ـ سفاردي ها(Sephardium)
سفارد يا سفاردا واژه اي عبري به معناي اسپانياست. سفاردي ها يهودياني هستند که در شبه جزيرة «ايبريا» شامل اسپانيا و پرتغال مي زيستند و پس از سقوط خلافت اسلامي اندلس در سال 1492 م، از آن کشور گريختند و در جنوب اروپا، شمال افريقا و شهرهاي لندن، آمستردام و هامبورگ سکونت گزيدند. امروزه واژه سفاردي از نظر معنايي توسعه يافته و تمامي جوامع يهوديان شامل افريقا، عراق، سوريه، يونان، ترکيه و ساير يهوديان (غير اشکنازي) را شامل مي شود. سفاردي ها از فرهنگ بالاتري نسبت به اشکنازي ها برخوردار بودند. زبان سفاردي ها «لادينو» و عربي است. زبان عبري که امروزه در اسرائيل متداول است، عبري سفارديم است؛ زيرا سفاردي ها پيش از اشکنازي ها به فلسطين آمدند و با يهوديان مقيم فلسطين مخلوط شدند.
برخي از سفاردي ها داري مهارت هاي مديريتي و نيز سرمايه داري زيادي بودند که در تجارت بين المللي نقش داشتند. در واقع سفارديم ها يک شبکه تجارت بين المللي ايجاد و در سرمايه داري عرب نقش بسياري ايفاء کردند. آنان از لحاظ شعائر ديني و نماز و عبادت داراي آداب خاصي هستند و زبان عبري آنان نيز با عبري اشکنازي متفاوت است. سفارديم ها در محيط تمدن خود بيشتر ادغام شده و تمدن عبري را بيش از تمدن غربي فرا گرفتند.
2 ـ يهوديان شرق و جهان اسلام
به يهوديان شرق و جهان اسلام سفارديم گفته مي شود، اما اين نامگذاري صحيح نيست. بلکه از لحاظ مناسک ديني تابع سفارديم هستند. اين گروه، از يهوديان فلسطيني و يهودياني که از کشورهاي آسيايي و آفريقايي به فلسطين مهاجرت کرده اند، تشکيل مي يابد. يهوديان جهان اسلام به چند دسته تقسيم مي شوند که مهمترين آنها يهوديان عرب هستند که تابع فرهنگ و تمدن عربي هستند. گروههاي کوچکي نيز مانند يهوديان کرد، سامريها، ايرانيها و بربرها (مقيم کوههاي اطلس) هستند که هر کدام در چارچوب جامعه خود از فرهنگ و زبان آن متأثر بوده و گاه ويژگي هاي خاص اجتماعي بر ديانت يهودي آنها تأثير مي گذارد.
3ـ اشکنازي ها(Ashkenaz)
واژه اشکناز نام عبري آلمان است و بنابراين اشکنازي در اصل به معني يهودي آلماني است که به تدريج بر همة يهودياني که از تمام اروپا و آمريکا به فلسطين آمدند اطلاق شد. امروزه اشکنازي، يهوديان آلمان، اروپاي شرق و شوروي را نيز شامل مي شود؛ بنابراين اصليت آنها آلماني بود. هرچند اغلب اشکنازي ها به زبان «يديش» صحبت مي کردند، اما عده اي از آنها هم به ديگر زبانهاي اروپايي سخن مي گفتند.
هنگامي که مهاجران اشکنازي، لهستان را به مقصد هلند، انگليس و امريکا ترک کردند، گروههاي کوچکي بودند که بيشتر به تجارت دريايي مي پرداختند و معمولاً به غل و غش و کلاهبرداري و فساد مشهور بودند. طرز لباس پوشيدن و مدل موي آنها از ديگران متمايز بود و دين آنها از دين سفارديم کاملاً جدا بود. تمامي جنبش هاي فکري معاصر يهوديان در ميان اشکنازي ها ظهور کردند. جنبش صهيونيسم در ابتدا يک جنبش اشکنازي و با هدف تأسيس دولتي اشکنازي شکل گرفته بود ولي بعدها يهوديان سفارديم و جهان اسلام جنبش مزبور را قبضه کردند.
4ـ تبعيض و شکاف بين يهوديان غربي و يهوديان شرقي
بين سفاردي ها و اشکنازي ها دشمني ديرينه اي وجود دارد؛ چرا که سفاردي ها اشراف يهود بودند و از اين که با اشکنازي ها هم محل شوند، احساس شرم مي نمودند و همواره سعي مي کردند فاصلة خود را با اشکنازي ها حفظ کنند و با آنان عبادت يا ازدواج نمي کردند. اما بعدها وضعيت کاملاً برعکس شد و در حالي که سفاردي ها تبديل به اقليت شده اند، اشکنازي ها در تمدن غربي و همچنين دولت اسرائيل موقعيت برجسته اي يافته اند.
برخي از جامعه شناسان معتقدند که شکاف ميان سفاردي ها و اشکنازي ها بيشتر اقتصادي است تا ايدئولوژيک؛ به همين دليل قابل پر کردن است. اما جامعه شناسان ديگر معتقدند که اين نابرابري نهادينه شده است به گونه اي که نسل سوم سفاردي ها هنوز جزو طبقة کارگر و طبقات پايين هستند در حالي که همين نسل اشکنازي ها به طبقات متوسط رو به بالا تعلق دارند. برخي از رهبران اسرائيل، يهوديان سفاردي را قرون وسطايي ناميده اند که فاصلة بسيار زيادي با يهوديان اشکنازي دارند. حتي اشکنازي ها سفاردي ها را از نظر عقلي، عقب مانده مي نامند.
به طور کلي اشکنازي ها در پنج زمينه عليه سفاردي ها تبعيض قائل مي شوند:
4-1- اعمال سياست هاي تبعيض آميز بر ضد سفاردي ها در زمينة اسکان و ميزان بهره مندي از امکانات اعتبار خارجي. مثلاً مهاجران اشکنازي در خانه هاي به اشغال درآمدة اعراب که داراي امکانات کافي بود، اسکان داده مي شوند، حال آن که محلات خراب و نامناسب و اينک شهرکهاي دور افتاده را به مهاجران سفاردي واگذار مي کنند؛
4-2- سياست غربي کردن اسرائيل به مثابه کشوري غربي که در آن روش ها، آداب و رسوم اشکنازي ترويج مي شود. محو رسم الخط عبري شرقي، از بين بردن شعر و ادبيات و نيز به فراموشي سپردن شاعران و ادبيات سفاردي در اين سياست قرار مي گيرد؛
4-3- از نظر اقتصادي سياستهاي کلي به گونه اي طراحي شده اند که منجر به تقويت بنيان اقتصادي اشکنازي ها و فقر و بيکاري و نااميدي سفاردي ها مي شود. نتيجة آن ايجاد دو طبقة فرادست و فرودست در ميان جامعة يهوديان مي باشد؛
4-4- از نظر سياسي راه نيل به مناصب عاليه حکومتي براي سفاردي ها مسدود و يا حداقل همراه با دشواري هاي بسياري است. آمار مربوط به تعداد سفاردي ها در کنست و يا کابينه، مبين تبعيض سياسي حاکم بر اين گروه است؛
4-5- در حوزه مسايل نظامي نيز اکثر مناصب مهم تحت کنترل اشکنازي ها قرار دارد و امور سخت و جانفرساي نظامي معمولاً به عهدة يهوديان سفاردي است.
اشکنازي ها به شيوه هاي ديگري نيز عليه سفاردي ها تبعيض قائل مي شوند که نمونه هايي از آن عبارت است از: 1ـ جمع آوري کمک هاي مالي از خارج و تقسيم آن بين مهاجران اشکنازي؛ 2ـ تأسيس نهادهاي ويژة اشکنازي که در رأس آنها سازمان صهيونيسم جهاني قرار دارد که متولي امور داخلي و خارجي اشکنازي هاي اسرائيل است؛ 3ـ مقابله با گرايش هايي که تامين منافع يهوديان شرقي را دنبال مي کند؛ 4ـ هدايت تسهيلات مادي و معنوي در جامعه به سود اشکنازي ها.
ب ـ تقسيم بندي بر اساس دين
1ـ يهوديت ارتدوکسي
اين گروه وارث يهوديت خاخامي، معياري يا تلمودي بوده و در ميان گروههاي عمده يهودي غرب از قرون وسطي تا پايان قرن نوزدهم رواج داشت. يهوديان ارتدوکسي عقيده دارند که تورات از جانب پروردگار نازل شده و تماميت آن لازم الاجر است. از اين رو ضروري مي دانند که يک يهودي به کليه ي اوامر و نواهي پايبند بوده و به تمامي شعائر از جمله تعطيلي روز شنبه و طعام شرعي عمل نمايد.
2ـ2ـ يهوديت اصلاح طلب
اين فرقه که در آلمان (مهد اصلاح دين مسيحيت) ظهور کرد و نمايانگر انديشه هاي دوران روشنگري به شمار مي رفت، نخستين فرقه اي بود که يهوديت خاخامي را به چالش طلبيد. مراسم و مسلک اين فرقة متأثر از دوران معاصر، مي کوشد عقل را بر همه چيز حاکم کند و با جداسازي عنصر ديني از عنصر نژادي يا قومي در عقيده ي يهوديت، فقط عنصر ديني را الزام آور معرفي نمايد و تفسير قومي انديشه هايي مانند «بازگشت»، «تبعيد» و «دوران مسيحاني» (نسبت به مسيح يا منجي يهودي) را بي اعتبار و باطل اعلام نمايد. بر حسب مرام اين فرقه، چنين افکاري، آرزوهاي ديني است که در آخر الزمان يا به تدريج و به مرور زمان تحقق خواهد پذيرفت.
2ـ3ـ يهوديت محافظه کار
دسته اي از جريان هاي فکري است که عقيده دارد مسلک يهودي بيانگر روح ثابت ملت يهود (و نه روح متغير دوران) مي باشد و اين مسلک در طول تاريخ تغيير و تحول يافته و اشکال مختلفي به خود گرفته و قادر است خود را با مقتضيات زمان منطبق سازد. از ديد اين جريان ، يهوديت مجموعه اي از عقايد لا يتغير و ايستا نيست، بلکه ميراثي دائماً در حال تغيير و دگرگوني است. اما هر تغييري که بر اين عقايد وارد مي شود بايد از متن آن برخاسته و بازتاب روح و هويت ملت يهود باشد. مي توان گفت محافظه کاران، دين يهود را فرهنگ عامه يا روح قوميت مي دانند که البته تقريباً اين همان ديدگاه صهيونيسم است، هرچند در اسرائيل مسايل ديني در اختيار کامل يهوديت ارتدوکس است.
منابع
ـ عبدالفتاح محمد ماضي، سياست و ديانت دراسرائيل، ترجمه سيد غلامرضا تهامي،تهران: سنا،1380.
2- عبدالوهاب المسيري، صهيونيسم، ترجمه لواء رودباري، تهران: وزارت امور خارجه، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1374.
3ـ مؤسسه مطالعات فلسطين، سياست و حکومت رژيم صهيونيستي، ترجمه مرکز مطالعات و تحقيقات انديشه سازان نور،تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1377.
4- http: // www. ipost.com.
http://www.Sephardic.Com/Genealogy- 5
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید