فعاليتهاي تروريستي يهوديان در سراسر دنيا، از جمله فعاليتهاي اتحاديهاي است که خود را مدافعان يهود ناميده اند. مطالعهاي که در سال 1986 توسط دپارتمان فدرال انرژي ايالات متحده در مورد تروريسم داخلي صورت گرفت، چنين نشان داد: «بيش از يک دهه، اتحاديه دفاعي يهود (جي دي ال)، فعال ترين گروه تروريستي در ايالات متحده بوده است، .... از سال 1960 تاکنون، فعاليتهاي جي دي ال منجر به کشته شدن 7 نفر و زخمي شدن 22 نفر ديگر شده است.»
ماجرا مربوط به 29 اگوست 1970 ميشود که روزنامه حکومت شوروي، «ايزوستيا» عليه حملات مکرري که توسط اعضاي اتحاديه دفاعي يهوديان به ديپلماتهايشان شده بود، اعتراض کرده و خواستار حمايت بيشترآمريکاييها از ديپلماتهايشان شده بودند.
آزار و اذيتهاي فراوان، تظاهرات و مورد حمله قرار دادن افسران و پرسنل شوروي از اواخر 1969، توسط اتحاديه دفاعي يهوديان در نيويورک آغاز شد و تا دو سال پس از آن نيز ادامه داشت. فعاليتهاي نظامي جي دي ال شامل اين اقدامات ميشود: به اشغال درآوردن تعدادي از ادارات، ترويج شعار«امت يهود زنده است» به زبان عبري، وقفه ايجاد کردن در اجتماعات عمومي و حتي بمب گذاري و تيراندازي. مير کاهان رهبر اتحاديه يهوديان که يک يهودي متعصب فعال ميباشد، در بروکلين به دنيا آمده است. جي دي ال بعدها به بمب گذاريهايي در محل اسقرار هيئت مبلغين روسها در نيويورک و بمب گذاري در محل استقرار هيئت فرهنگي روسها در واشنگتن در سال 1970 و همچنين بمب گذاري در اداره بازرگاني شوروي، اعتراف کرد. هدف از اين اقدامات، جلب کردن توجه نيم ميليون يهودي است که در اتحاديه جماهير شوروي سابق زندگي ميکنند. حقيقتي که در نزد عموم نامشخص است آن است که فعاليتهاي ضد شوروي به وسيله تعدادي از نيروهاي نظامي اسرائيلي سازمان دهي ميشد که شامل سازمان جاسوسي «موساد»، يتژاک شمير که بعدها نخست وزير اسرائيل شد وگولاه کوهن- رهبر تندروي «تهيا پارتي» و عضوي از پارلمان اسرائيل - ميباشد. اسرائيليها کاهان را به ادامه فعاليت عليه شوروي ترغيب کردند. هدف از اين اقدامات، تيره ساختن روابط بين ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي بود. همچنين آنها در پي اين مسئله بودند که با ادامه اين فعاليتها، مسکو روند مهاجرت تعداد بيشتري از يهوديان شوروي به اسرائيل را تسهيل کند. مطالعه 1985 «اف بي آي» در مورد فعاليتهاي تروريستي در ايالات متحده از سال 1981، 18 رويداد را که توسط يهوديان اتفاق افتاده، کشف کرده که 15 مورد از اين فعاليتها توسط اعضاي اتحاديه دفاعي يهوديان صورت گرفته بود. در مطالعه 1986 درباره تروريسم داخلي، سازمان انرژي نتيجه گرفت: «بيش از يک دهه، اتحاديه دفاعي يهوديان يکي از فعال ترين گروههاي تروريستي در ايالات متحده بوده است. عملکرد اتحاديه يهوديان از سال 1968، 7 کشته و حداقل 22 مجروح در بر داشته است.
جي دي ال در طول اين سالها متهم به قتل دو شخصيت مهم است. يکي از اين قتلها در 26 ژانويه 1972، مربوط به زماني است که بمبي در دفتر آقاي سول هورک منهاتن، مدير اپرا منفجر شد. انفجار باعث کشته شدن منشي دفترش، خانم ايريس کونز 27 ساله شد، در حالي که هورک و 12 تن ديگر مجروح شدند. در اين حادثه، جي دي ال اصلي ترين متهم بود؛ زيرا هورک تعدادي از اجرا کنندههاي هنري را از شوروي به ايالات متحده آورده بود. سال بعد، جروم زلر، يک آمريکايي عضو جي دي ال، به اتهام بمب گذاري در دفتر هورک تحت تعقيب قانوني قرار گرفت؛ او به اسرائيل رفت، در حالي که ايالات متحده خواستار بازگرداندنش شده بود. نيروهاي امنيتي اسرائيل وي را دستگير کردند، اما او با وثيقه 1200 دلاري آزاد شد. وي بعدها در جنگ 1973 مجروح شد. بعد از آن ايالات متحده مجدداً خواستار استرداد مجرم شد. جوزف جاف نماينده ايالات متحده که مسؤل پي گيري پرونده بود گفت: اسرائيليها در پاسخ گفتند: «شما ميتوانيد نفس خود را تا زماني که بميريد در سينه حبس کنيد، اما نميتوانيد او را دستگير کنيد؛ زيرا او يک قهرمان ملي است.» در گزارشهاي بعدي مشخص شد، زلر در سرزمينهاي اشغالي کرانه باختري در ميان نظاميان زندگي ميکند.
کاهان به وکيل مدافعي صريح براي «انتقال» تمام فلسطينيان تبديل شد
شخصيت مهم ديگر الکس اوده 37 ساله ـ رهبر مذهبي کميته ضد تبعيض آمريکايي اعراب در سانتا انا، در ايالت کاليفرنيا ـ بود که در 11 اکتبر 1985 به وسيله بمبي که در دفتر کارش کار گذاشته شده بود، کشته شد. او ده شب قبل از آن، در يک برنامه تلويزيوني شرکت کرده و ياسر عرفات را «مرد صلح» ناميده بود. اتحاديه دفاعي يهوديان، اين بمب گذاري را تحسين کرد اما مسؤليت اين اقدام را بر عهده نگرفت؛ شيوهاي که اين اتحاديه در چنين موقعيتهايي به کار ميگيرد.
يکي از مظنونين، رابرت منينگ 36 ساله، از اهالي لس آنجلس و يکي از اعضاي جي دي ال ميباشد. وي و همسرش، روکل، پيش از اين به اسرائيل نقل مکان کرده بودند و در آن جا بود که او به اتحاديه دفاعي يهوديان پيوست. نماينده اف بياي گفت که منينگ و ديگر همکارانش به دخالت داشتن در يک سري وقايع خشونت آميز در طول سال 1985 متهم هستند. اين وقايع شامل اين موارد است: 1) بمب گذاري خانه آگوست که به کشته شدن اسکريم سوبزوکف از اهالي پاترسون منجر شده بود. وي يکي از نازيهاي مظنون به جنايات جنگي ميباشد. 2) بمب گذاري نافرجام شانزدهم اگوست در اداره «اي دي سي» بُستن که به مجروح شدن دو پليس منجر شد. 3) بمب گذاري سپتامبر در برنتروود، جزيرهاي که المرس اسپراجس نازي در آن ساکن بود. اين بمب گزاري منجر به قطع شدن يک پاي رهگذري 23 ساله شد. 4) آتش سوزي اداره «اي دي سي» واشنگتن در 29 اکتبر، که بعضي اين آتش سوزي را عمدي ميدانند.
در دسامبر 1985، ويليام اچ وبستر، يکي از مديران اف بياي هشدار داد که اعراب آمريکايي، «در خطرند» و به زودي هدف گروه ناشناسي قرار ميگيرند که به دنبال آسيب رساندن به «دشمنان اسرائيل» هستند.
منينگ و همسرش تا 25 مارس 1991 در منطقه افراط گرايان کيريات آربا، از مناطق اشغالي کرانه باختري زندگي ميکرد. بعد از دو سال تحت فشار بودن، سرانجام اسرائيل به تقاضاي آمريکا مبني بر استرداد منينگ و همسرش به ايالات متحده موافقت کرد. اين مورد باعث شد، منتقدين، رسانههاي ايالات متحده را متهم به تبعيض عليه اعراب کنند؛ آنها اذعان داشتند، هفته پيش از اين حادثه، يک يهودي آمريکايي به نام لئون کلينگهوفر که در هواپيما ربايي کشته شد، تحت پوشش سنگين خبري قرار گرفت. آنها در انتقادهاي خود يادآور شدند که روزنامه نيويورک تايمز 1043 اينچ از ستون روزنامه را به مرگ کلينگ هوفر اختصاص داده، در حالي که فقط 14 اينج از اين فضا را به مرگ اوده اختصاص داده بود. سرانجام پليس اسرائيل، منينگ را در 24 مارس 1991 دستگير کرد، اگرچه وي مظنون اصلي در قتل اوده است، پليس وي را به خاطر دادخواست جداگانه اي، مبني بر دخالت منينگ در قتل خانم پاتريشا ويلکرسن در سال1980 متهم کرد. سرانجام روبرت منينگ جداي از همسرش، در هجدهم جولاي 1993 به ايالات متحده تحويل داده شد. وي به خاطر همدستي در قتل ويلکرسون، مجرم شناخته شد. در هفتم فوريه سال 1994 منينگ به حبس محکوم شد، همسرش به علت حمله قلبي در هجدهم مارس 1994 در يکي از زندانهاي اسرائيل در حالي که در انتظار استرداد به دولت متبوعش بود، درگذشت .
در اين ميان، کاهان در سال 1971 به اسرائيل رفت و بي درنگ به مدافعي صريح براي «انتقال» تمام فلسطينيان تبديل شد. گستاخي وي در سخنرانيهايش در مورد اينکه اسرائيليها همواره به طور مخفي اظهار نظر ميکرده اند، محبوبيت فراواني در ميان راديکالهاي اسرائيلي به دست آورد. وي حزب «کچ» را تأسيس کرد و اسرائيليها متوجه شدند که اين حزب درصدد استفاده از خشونت براي پاکسازي سرزمين قومي ميباشد. در همين زمان، کاهان پاسپورت آمريکايي خود را ابقا کرد تا بدين وسيله بتواند با اعضاي جي دي ال در آمريکا در تماس باشد. در اکتبر 1985، وزارت امور خارجه آمريکا اعلام کرد که کاهان پس از اين يک شهروند آمريکايي نبوده و تابعيت وي ملغي ميباشد. به اين دليل که وي کرسي پارلمان اسرائيل را پذيرفته است. وي در دفاع از خود تاکيد کرد که تابعيت امريکايي را تنها به دليل تسهيل در رفت و آمد نياز دارد. با اين حال لئواي گلاسر قاضي فدرال در سال 1987 حکم کرد که کاهان را نميتوان از تابعيت آمريکا محکوم کرد، چرا که ايالات متحده تابعيت مضاعف را پذيرفته است.
زماني که کاهان در پارلمان اسرائيل براي سوگند ياد کردن حاضر شد، 2000 نفر با تجمع خود دست به تظاهرات زدند و نيز تعدادي از قانون گذاران وي را محکوم کردند. با اين حال، پس از يک سال، کاهان در روزنامه نيويورک تايمز تبديل به مشهور ترين چهره سياسي در اسرائيل شد. کسي که محبوبيتش به ويژه در ميان رأي دهندگان جوان در حال افزايش است. نظر سنجي سپتامبر 1985 نشان داد که محبوبيت کاهان به گونهاي افزايش يافته است که اگر انتخابات در آن زمان برگزار شود، حزب او ممکن است 10 کرسي از پارلمان اسرائيل را به دست آورد و اين موجب ميشد که کچ به يک نيروي سياسي مهم تبديل شود.
ديدگاه نژاد پرستانه محبوب کاهان، براي اسرائيليهاي ليبرال و به ويژه آمريکاييهاي حمايت کننده او، آزار دهنده بود؛ اين ديدگاه کسي بود که سالهاي متمادي فلسطينيها را مردمي نژاد پرست تصوير ميکرد که درصدد نابود کردن يهوديها هستند. اکنون کاهان مدرکي محکم به منتقدين اسرائيل داده بود که بتوانند اسرائيل را دولتي نژادپرست بخوانند. در17 اکتبر 1988، ديوان عالي اسرائيل، حزب سياسي مير کاهان را فاقد شرايط لازم براي شرکت در انتخابات دانست؛ چرا که به نظر اين نهاد، حزب سياسي وي «نژاد پرست» و «غير دموکراتيک» ميباشد. اين براي نخستبن بار در تاريخ اسرائيل بود که يک حزب سياسي غير قانوني اعلام ميشد. نظرسنجيها در آن زمان نشان ميداد که حزب کچ احتمالاً در انتخابات نوامبر آينده، سه تا چهار کرسي را به دست خواهد آورد.
کاهان در سال 1990 در 58 سالگي درگذشت. وي در پنجم نوامبر 1990 بر اثر اصابت گلوله در يکي از هتلهاي شهر نيويورک به قتل رسيد. مظنون، السيد نصير 34 ساله ميباشد. وي يک مسلمان متولد مصر است که به تابعيت آمريکا درآمده و در کلفسايد پارک زندگي ميکرد. نصير فارغ التحصيل دانشگاه هيلوان مصر بوده و به کار تعمير دستگاههاي تهويه در نيويورک مشغول بود. پليس گفت که نصير تحت مراقبت روان پزشک قرار داشته و داروهاي ضد افسردگي مصرف ميکرده است. نصير در 21 دسامبر 1991 توسط هيئت منصفه منهاتان تبرئه شد. اما در 17 ژوئن 1996، به حبس ابد محکوم شد. اتهام وي شرکت در ترور بود. همچنين بر اساس مدارکي معلوم شد که وي در عمليات بمب گذاري مرکز تجارت جهاني (1993) با عمر عبدالرحمن همکاري داشته است.
در ششم نوامبر 1990، حدود 30000 سوگوار در مراسم خاک سپاري کاهن شرکت کرده و وي را «حامي صهيونيست» و «پيامبري که براي سرزمين مقدس کشته شد» ناميدند. آنان پلاکاردهايي که روي آن نوشته بود «مرگ بر تمام اعراب» و «انتقامش را ميگيريم» حمل ميکردند. سول مارگوليس رئيس بين المللي کچ و بازوي آمريکايي حزب کاهان در اسرائيل گفت: «انتقام سختي در پيش است. ما خواهان انتقام هستيم». روز بعد، در هفتم نوامبر، 1500 نفر در مراسم سوگواري 4 ساعته در بيت المقدس فرياد ميزدند و شعار ميدادند: «مرگ بر اعراب». در اواسط نوامبر، 10 نفر نامههايي دريافت کردند که اين افراد را به خاطر مرگ کاهان تهديد به انتقام کرده بودند. از جمله اين افراد، پروفسور ادوارد سعيد از دانشگاه کلمبيا، لويس فراخان رهبر گروهي اسلامي و کلاويس ماکسود نماينده سابق اتحاديه عرب در سازمان ملل را ميتوان نام برد.
حاميان کاهان در اسرائيل همچنين سوگند ياد کردند که انتقام کاهان را بگيرند و افزودند: «هر کسي که فکر ميکند کاهان و جنبش کچ از بين رفته است، دچار اشتباه بزرگي شده است». يول بن- ديويد يکي از اعضاي کچ گفت: «به شما قول ميدهم که رودخانهاي از خون اعراب به راه اندازم». کاهان، در طول سالهاي زندگي خود، بيش از حد انتظار در تغيير ديدگاه سياسي اسرائيل مؤثر بوده است. جان کيفنر خبرنگار نيويورک تايمز گزارش داد که کاهان آنچنان موفق بوده است که عقايدش در «جريان غالب فکري اسرائيل نفوذ کرده است». دکتر ايهود اسپرينزاک، کارشناس فعال حزب راست در اسرائيل نوشت: «موفقيت وي در آنجا تغيير دادن تفکر بسياري از اسرائيليها بوده است و آنها را به افرادي ضد عرب و خشن تبديل کرد. وي احزاب خود دار تر را نيز مجبور به تغيير کرد».
امروز سياست «انتقال» کاهان آشکارا مطرح ميگردد، به طوري که هرگز پيش از اين اين چنين به اين موضوع پرداخته نشده بود. يک حزب سياسي بنام مولدت (Moledet) با داشتن يک کرسي در پارلمان اسرائيل، پاکسازي قومي را به عنوان يکي از اهداف در دستور کار خود قرار داده است. آژانس مخابراتي يهود اظهار داشت: «کاهان يهودي ميتواند با خشنودي کامل از دنيا برود، چرا که پيامش عميقاً و بطور گسترده ايي در سراسر جامعه اسرائيل تاثير گذاشته است».
منبع: / ماهنامه / سياحت غرب / 1387 / شماره 63، مهر
به نقل از: WWW.Salon.com
نويسنده : دونالد نف
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید