آشنايي با بيماري هاي جسمي بدون علت بدني
يکي از اختلالات شايع رواني، اختلالات جسمي غيرقابل توجيه از نظر پزشکي است که الگو و قالب مشخصي ندارند. اگر ميخواهيد با برخي از اين اختلالات آشنا شويد با ما همراه شويد.
ويژگيهاي بعضي از اختلالات رواني شامل علايم و نشانه هاي بيماري جسمي است، اما به طور کامل، بيماري جسمي را نيز توجيه نميکند.علايم و نشانه هاي مربوط به اختلالات غيرقابل توجيه از نظر پزشکي يا شبهجسمي، ممکن است در مرحله بحراني زندگي آغاز شود و با رفع استرس يا آموزش سازگاري به فرد مبتلا، برطرف شوند.
علايم و نشانه ها شبيه حالتهاي طبيعي همراه با استرس و آشفتگي رواني است، اما در اختلال شبه جسمي علايم و نشانهها شديدتر هستند و طي يک دوره ي مداوم ادامه دارند.انواع اختلالاتي که از نظر پزشکي علايم و نشانه هاي غيرقابل توجيه دارند عبارتاند از: اختلال جسمي سازي، اختلال درد، اختلال تبديلي و خودبيمارانگاري.
اختلال جسمي سازي (Somatization Disorder)تبديل شدن تجارب رواني به علايم جسماني، اختلال جسميسازي است. چنين افرادي براي چند سال متوالي، دچار بيماريهاي جسماني هستند، ولي وقتي که پزشک آنها را مورد معاينه قرار دهد، علت بدني واضحي پيدا نميکند. برخي نشانه ها و علايم اختلال جسمي سازي شامل کمردرد، سردرد، درد مفصل و درد قفسه سينه است. همچنين برخي مشکلات گوارشي از قبيل التهاب معده، تهوع، استفراغ و اسهال نيز از ديگر علايم اين اختلال به شمار ميرود.
اين علايم بهطور معمول در نوجواني شروع ميشود و بيشتر بين خانمها رايج است.
اختلال درد ( Pain Disorder)اختلال درد شامل تجربه درد به مدت طولاني است و هيچ دليل جسمي، علت درد را آشکار نميکند. اين اختلال همانند دردهاي مزمن مفاصل نيست که اساس جسمي داشته باشد. اختلال درد به طور معمول بين 30 تا 50 سالگي شروع و به طور ناگهاني ظاهر ميشود و پس از چند هفته يا چند ماه درد آن بدتر ميشود. تداوم اين اختلال در خانمها دو برابر آقايان است.
افراد دچار اين اختلال ممکن است کارشان را رها کنند. از يک پزشک به پزشک ديگر ميروند و از روشهاي زيادي براي از بين بردن دردشان استفاده ميکنند. اين اختلال ميتواند به استرس منجر شود.
اختلال تبديلي (Conversion Disorder)علايم و نشانه هاي اين اختلال، حسي و حرکتي است. نشانه هاي حسي شامل از دست دادن حس درد يا لامسه، دوبيني، کوري و کري است. علايم و نشانه هاي حرکتي شامل: ضعيف شدن تعادل و هماهنگسازي، فلج شدن، مشکل در بلع يا توليد صداست. برخي افراد حتي به حملات قلبي، صرع يا تشنج نيز دچار ميشوند.
نتايج آزمايشهاي عصبي و ديگر آزمايشها، هيچ مورد غيرطبيعي را نشان نميدهند، ولي عوامل روانشناسي از قبيل استرس، عامل به وجود آورنده يا تشديد کننده ي علايم و نشانه هاي مربوط به اين اختلال مي باشد و به طور معمول در نوجواني و ابتداي جواني ظاهر ميشوند.
خود بيمارانگاري (Hypochondriasis)خودبيمارانگاري يک نوع دلنگراني، همراه با ترس از بيماري است. يعني شما باور ميکنيد که به يک نوع بيماري مبتلا هستيد و نقش يک بيمار جسمي را بازي ميکنيد، حتي پس از يک معاينه کامل و تشخيص ندادن اختلال بدني، يک ترس بدون دليل از بيماري ادامه دارد.
تغيير در ميزان ضربان قلب شما ايجاد ميشود. افزايش تعريق و درد معده، به عنوان يک دليل روشن از اين بيماري است.
فکر و ذهن شما، نگران ارگانهاي بدن شماست. به عنوان مثال نگراني از اينکه شما بيماري قلبي داريد. اغلب اشخاص خودبيمارانگار، توقع بيش از حد از پزشک خود دارند و از تلاشهاي پزشک براي سلامت خود قدرداني نميکنند.
شايد برايتان جالب باشد بدانيد که در اختلالي موسوم به اختلال تصنعي (مونچهاوزن Munchausen ) شخص علايم يک بيماري جسمي را شبيهسازي ميکند و يا آسيبي به خود ميزند تا به اين ترتيب توجه ديگران را به خود و بيماري اش جلب کند.
درمانپزشک معاينه اي کامل انجام ميدهد و دليل جسمي بيماريشما را تا حد امکان مورد تحقيق قرار ميدهد. وقتي که براي بيماريشما دليلي يافت نشود، بيماري رواني از جمله اضطراب و افسردگي به عنوان علت مطرح ميشوند.
به طور معمول درمان، روي روش زندگي شما متمرکز ميشود به طوري که شما بيش از حد تصنعي و محدود نباشيد. اين درمان شامل رواندرماني و تا حد امکان تجويز داروي ضدافسردگي است.
داروي ضدافسردگي ممکن است براي شخص افسرده به همراه خود اختلال شبه جسمي هم داشته باشد که براي وي مفيد است.اين دارو همچنين درد را کنترل ميکند و خواب را بهبود ميبخشد.
دکتر مجيد سلطاني
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید