خلاصه
تاسيس دولت ملي انحصارگراي يهودي در فلسطين به دهه ????، زماني که «تئودور هرزل»، روزنامهنگار «ويني» صهيونيسم سياسي را به شکل عيني و ملموسي مطرح کرد، بازميگردد. از اين زمان، اين صهيونيسم سياسي بود که به سوي قانونمند شدن پيش رفت و به عنصر مرکزي ماهيت دولت اسرائيل تبديل شد و هنگامي به اهدافش دست يافت که اسرائيل به عنوان دولتي صهيونيست بهوجود آمد. نوشتار حاضر، متن سخنراني نورتون مزوينسکي، محقق يهودي است که در پاسخ به اين پرسش که آيا صهيونيسم، بيان مثبتي از مليت يهود است يا خير، ايراد نموده است. وي براساس شواهد موجود از رفتار سختگيرانه اسرائيل و اشغال سرزمينهاي فلسطينيان، به اين پرسش پاسخ منفي ميدهد.
اين مطلب سخنراني اي است که نورتون مزوينسکي (Norton Mezvinsky) ، استاد دانشگاه، محقق يهودي و نويسنده کتاب بنيادگرايي در اسرائيل در دانشگاه دولتي Cohnecticut درباره اينکه «آيا صهيونيسم بيان مثبتي از مليت يهود است يا نه» ايراد کرده است.
اشتياق براي «صهيون» و حسرت بيت المقدس در سراسر تاريخ يهود، موضوعي متفاوت از آرزوي تأسيس يک دولت ملي انحصارگراي يهودي در فلسطين به شمار ميآيد.
سرآغاز فرموله شدن چنين دولتي به زمانهاي قديم نيست بلکه به ميانه قرن ?? برميگردد.
در دهه ???? «تئودور هرزل» (Theodore Herzl) روزنامه نگار ويني، صهيونيسم سياسي را به شکل عيني و ملموسي مطرح کرد.
به اين ترتيب اين صهيونيسم سياسي بود که به سوي قانونمندشدن پيش رفت و به عنصر مرکزي ماهيت دولت اسرائيل تبديل شد.
صهيونيسم سياسي بر مطلق گرفتن تئوري ضديهود (anti-semitism) تکيه زد: [مبناي اين تئوري اين است که] يهوديان درطول تاريخ درهمه کشورهايي که درآنها در اقليت بودند، ازسوي غيريهوديان اذيت و آزار شدند و درحال و آينده هم مورد ستم و آزار قرارميگيرند و خواهند گرفت.
بنابراين يهوديان به دولتي ملي نياز دارند تا خود از نو شروع کنند و دراکثريت قرار بگيرند.
براي همه ساکنان اين کشور چشماندازي اميدوارکننده ايجادکنند و اگر چنين چيزي امکان ندارد اين موضوع حداقل درمورد شهروندان يهودي صدق کند. درهنگام تغيير قرن و حرکت نوپاي صهيونيسم، به خاطر پافشاري اکثريت جمعيت اندک يهوديان مذهبي، فلسطين به عنوان جايگاه اين دولت طراحي شد. هرزل نيز از ايدههاي پايه گذاري دولت يهود درمکانهاي ديگر استقبال ميکرد.
تا جنگ جهاني دوم بيشتر يهوديان مذهبي، چه ارتدکس (سنتي) و چه اصلاح گرا به طور اساسي دشمن صهيونيسم باقي ماندند. براي يهوديان ارتدکس، صهيونيسم، موعود بدعت گذار و مرتد سکولار بود و تلاشي براي اتخاذ روشهاي انساني درکاري که فقط خدا ميتوانست انجام دهد و به پايان برساند، به شمار ميآمد.
بعضي از يهوديان مذهبي، با آنکه استقرار در فلسطين را تعهد اخلاقي ترسناکي ميدانستند، عقيده داشتند فرمانروايي سياسي يهودي براين سرزمين، دروعده خداوند به اعقاب ابراهيم، اسحاق و يعقوب مبني بر اينکه با مسيح تکميل ميشوند، مستتر است.
بيشتر يهوديان ارتدکس در فلسطين مخالف صهيونيسم بودند. آنان به همراه ديگر مخالفان ارتدکس صهيونيسم بر قسمتهايي از تلمود، منبع اصلي قانون مذهبي يهوديان که آنها را به پايبندي به سه آيه مقدس ملزم ميکرد، انگشت ميگذاشتند:
اجتناب از تلاش براي بازگشت به سرزمين موعود
خودداري از هرنوع طغيان عليه مردم جهان
خودداري از هرکوشش يهوديان براي تصاحب مجدد سرزمين مقدس
يهوديان اصلاح گرا درايالات متحده به مفهوم دموکراسي سکولار متعهدبودند؛ آنها در پي راههايي بودند که آيين موسوي را به عنوان يکي از مذاهب شهروندي وارد زندگي عمومي آمريکايي کند.
آنها همچنين به دنبال راهي بودند که نژادپرستي را ريشه کن کند و با آن مردم همه مذاهب و نژادها شهرونداني کاملاً برابر باشند. آنان اعتقادداشتند، تا موقعي که بتوانند بر مذهب يهود استوار بمانند، ميتوانند از نظر سياسي و فرهنگي نيز جذب [اين جوامع] شوند. يهوديان اصلاح طلب با تصور صهيونيست مبني بر مطلق بودن تئوري آنتي سميتيسم (يهودستيزي) مخالف بودند. آنها ميخواستند زيرسايه دولت دموکراتيک شهرونداني مساوي با ديگران تلقي شوند. اين برداشت با حمايت يهوديت اصلاحي از اصول قومي و معنوي جهاني براي همه مردم هماهنگ بود.
در دهه ???? يک گروه از روشنفکران يهودي به رهبري فيلسوفي به نام «مارتين بوبر» و «جودان مگنس» ، يک ربي [عالم ديني يهودي] اصلاح طلب آمريکايي که بعدها اولين رئيس دانشگاه عبري (Hebrew) در بيت المقدس شد، با صهيونيسم سياسي مخالفت کردند. آنها خواستار سرزمين آبا و اجدادي بودند که مرکز تجديدبناي معنوي و قومي يهوديان جهان باشد و به يهوديان سراسر جهان که بيشترشان شهروندان کشورهايشان باقي ميماندند، خدمت کند. چنين سرزميني تأسيس دولتي يهودي را الزامي نميکرد. جودان مگنس نوشت: هدف معنوي اين سرزمين با ظهور دولتي مبتني بر کشورگشايي از طريق نظامي و ظلم به اعراب بي اعتبار ميشود. گروه «بوبر مگنس» ابتدا در سال???? و سپس در سال ???? از تأسيس يک دولت دو بخشي ملي حمايت کرد. آنها عقيده داشتند چنين دولتي هم براي عربهاو هم براي يهوديان مناسب است و ميتواند از هر دو جامعه حمايت کند. اما گروه «بوبر مگنس» در مقابله با صهيونيسم سياسي و مفهوم دولت يهود انحصارگرا از ميان رفت.
صهيونيسم سياسي زماني به اهدافش نايل شد که اسرائيل به عنوان دولتي صهيونيست به وجود آمد. اين امر تا حد بسياري با کشتار يهوديان ممکن شد. کشتار شش ميليون يهودي در اروپا، چشم بيشتر يهودستيزان و غيريهوديان را بر ايجاد يک دولت صهيونيست در فلسطين تاريخي بست. با اين همه شماري از يهوديان و غيريهوديان شامل فلسطينيان و اعراب ديگر، مخالف صهيونيسم و دولت صهيونيست باقي ماندند. در مقام پشتيباني از چنين دولتي، بسياري از يهوديان دياسپوراي غرب، بويژه آنهايي که در ايالات متحده بودند، باتئوري مطلق نگر صهيونيسم براساس آنتي سميتيسم موافقت نکردند و حالا هم حاضر به پذيرش آن نيستند. حتي با رد موضوع پناه گرفتن از حکومت اسرائيل، تعدادي يهودي ساکن کشورهاي دموکراتيک و يهوديان خيلي بيشتري از کشورهاي عربي و اتحاد شوروي سابق به اسرائيل مهاجرت کردند.
جالب است يادآوري شود؛ با گذشت نزديک به ??سال از موجوديت اسرائيل به عنوان دولت صهيونيست، دليل عمده کشش يهوديان دياسپورا به حمايت از اسرائيل اين نبوده که يهوديان در دولت صهيونيست در راحت ترين مکان جهان براي يهوديان زندگي ميکنند. به بيان دقيق تر بحث بر سر اين بوده که يهوديان در اسرائيل در ناامن ترين مکان جهان براي يهوديان زندگي ميکنند. مشخص است که اين بحث بر استدلال صهيونيسم سياسي براي لازم بودن يک دولت صهيونيست ترجيح دارد. بي ترديد، دولت اسرائيل انحصارگرا، عامل تبعيض نژادي و ضددموکراتيک است. پافشاري صهيونيسم بر ادامه موجوديت دولتي يهود که از نظر جمعيتي در چارچوب اسرائيل گنجانده شود، باعث چنين رويه اي شده است.
صهيونيسم به خط مشي دولت در مسيرهاي بي شماري شکل قانوني داده که در اينجا تنها به چند مورد آن اشاره ميشود:
اسرائيل دو طبقه شهروند دارد. يک طبقه براي يهوديان است و ديگري براي غيريهوديان. طبق «قانون بازگشت» يهوديان سراسر دنيا، تنها با رفتن به اسرائيل و گزينش شهروندي ميتوانند به طور اتوماتيک شهروند اسرائيل شوند. غير يهوديان به استثناي بعضي از کودکان شهروندان فلسطيني که ?? درصد جمعيت شهروندي را تشکيل ميدهند، بايد درخواست خود را در اين زمينه ارائه کنند تا پس از آن تقاضايشان به وسيله حکومت اسرائيل رد يا قبول شود. براساس توضيح صهيونيسم، اساس شهروندي در کشور اسرائيل نميتواند اجازه دهد شمار در خور توجهي از غيريهوديان شهروند کشور شوند. براي نمونه در سال ???? نخست وزير در بحثي در يک کنيسه رک و راست گفت: «من مملکتي با اکثريت قاطع يهوديان ميخواهم که يک شبه تغيير نکند. من هميشه اعتقاد داشته ام، اين صهيونيسم به زبان ساده است.» اين حرف هنوز ورد زبان اکثريت بزرگي از رهبران حکومتي اسرائيل است.
از زماني که اسرائيل دولت شده، براساس قانون «درخواست رسمي زمين» و «قانون اموال مالک غايب از ملک» که بين سالهاي ???? و ???? به وسيله کنيسه گذرانده شد، زمينهاي عربي را مصادره کرده است. بسياري از دهکدههاي عرب ويران شده اند. تنها در جنگ?? ـ ???? بيش از ??? دهکده عرب به وسيله ارتش يهود از بين رفتند و بيش از ??? هزار فلسطيني پناهنده به جا گذاشتند. براساس گزارش روزنامه «هاآرتص» در شماره ? آوريل ???? از يک سخنراني براي دانشجويان دانشگاه «تکنين موشه دايان» : «دهکدههاي يهودي در مکان دهکدههاي عرب ساخته شدند. شما حتي اسامي اين دهکدههاي عرب را نميدانيد و من به خاطر کتابهاي جغرافي فراواني که وجود دارد، سرزنشتان نميکنم. در اين کتابها نه فقط اين اسامي که دهکدههاي عرب هم ديگر وجود ندارند ... در اين کشور جاي ساخته شده اي وجود ندارد که قبلاً جمعيت عرب نداشته است...» سه سال بعد در ?? جولاي ???? در يديعوت آهارانوت به نقل از «يرام بارپرات» ، سياستمدار مطرح اسرائيلي گزارش شد: «وظيفه رهبران اسرائيلي اين است که شفاف و شجاعانه، شمار مشخصي از واقعياتي را که تا به حال فراموش شدهاند براي افکار عمومي توضيح دهند. اولين نکته اين است که براي صهيونيسم، تشکيل زيستگاه مهاجران يا دولت يهود بدون اخراج اعراب و مصادره زمينهايشان وجود ندارد.»
سرزمين طراحي شده به وسيله حکومت اسرائيل با عنوان «زمين با بودجه ملي يهود» نميتواند به غيريهوديان فروخته يا اجاره داده شود. ???/? درصد زمينهاي دولت اسرائيل در مرزهاي سال ???? به عنوان زمين با بودجه ملي يهود طراحي شده بود و فقط به يهوديان ارائه ميشد.
ملي گرايي يهودي در جامعه اسرائيل برتري ملموسي دارد. در بعضي از مناطق تنها يهوديان قادر به زندگي هستند. حکومت اسرائيل در تقابل با مناطق غيريهودي در مناطق يهودي نشين خدمات بهتري ارائه ميکند. قوانين کار براي يهوديان شغلهاي بهتري در نظر ميگيرند. فلسطينيان در مورد دستمزدها و بعضي مزاياي اجتماعي مورد تبعيض واقع ميشوند. اگر زمان اجازه ميداد مثالهاي مشخص بيشتري از اين سياست عمومي تبعيض آميز که به منظور آزار و به ستوه آوردن فلسطينيان انجام ميشود، ذکر ميکردم. ريشه شهروندي در کشور اسرائيل قانون صهيونيسم است که به ماهيت دولت اسرائيل وارد شده. شالوده رفتار سختگيرانه اسرائيل و اشغال سرزمينهاي فلسطينيان در کرانه باختري و نوار غزه از ژوئن ???? تا به حال که از ماهيت صهيونيستي دولت ريشه گرفته، صراحتاً بيان ميکند صهيونيسم سياسي بيان مثبتي از ملي گرايي يهودي نيست.
[صهيونيسم سياسي] اشغال اين سرزمينها، ساخت و گسترش سکونتگاههاي يهودي و تقسيم جمعيت فلسطين مشابه با بانتدستانهاي آفريقاي جنوبي سابق، ادامه مصادره زمين، ويراني خانهها و رفتارهاي ستمگرانه ديگر حکومت اسرائيل برضد ساکنان فلسطين بوده است. مدافعان بي شمار اسرائيلي و مهاجران همواره اظهار داشتهاند با انجام همه اين اعمال مسلمات صهيونيسم را بنا ميگذارد. تاکنون در انتقاد از اسرائيل و نقض و انکار حقوق بشر فلسطينيان در مناطق اشغالي دهها قطعنامه در سازمان ملل تصويب شده است.
خشونتي که از چهارسال پيش، از روز سرنوشت ساز ?? سپتامبر ???? فوران کرد، بدترين دوره در تاريخ مناقشه اعراب و اسرائيل بود که با کشتار و جراحت يهوديان اسرائيلي و فلسطينيان همراه بوده است. واقعيت اين است که تا زماني که اسرائيل به اشغال بي رحمانه اش ادامه ميدهد و نيروهاي دفاعي آن زير ساختهاي فلسطينيان در غزه وکرانه باختري را ويران ميکند، زمينه بخش عمده اي از اين خشونتها مهيا ميشود. بنابراين شمار قابل توجه و فزاينده اي از يهوديان اسرائيل که بعضي از آنها در نظر عموم گرامي و قابل احترامند، با شجاعت از کنشهاي تروريستي و مجرمانه حکومتشان انتقاد ميکنند. چهارصد ذخيره ارتش اسرائيل به رفتار ارتش اسرائيل در کرانه باختري اعتراض کردند . «ايشايي مناخين» ، يک مقام برجسته در ذخيره ارتش و رئيس «Yesh Gvul»، در ? مه ???? در ستوني در روزنامه نيويورک تايمز در باره حرکت سربازان براي امتناع به انتخاب خود نوشت: «محروم کردن مردم از حق برابري و آزادي و نگهداشتن آنها تحت اشغال يک عمل غيردموکراتيک تعريف ميشود. اشغالي که حالا از يک نسل گذشته و برزندگي بيش از سه ونيم ميليون فلسطيني حکومت ميکند، موضوعي است که من و صدها مخالف ديگر در نيروهاي مسلح و دهها هزار شهروند را براي مخالفت با خط مشيهاي حکومت و عمليات نظامي در کرانه باختري و غزه به پيش ميراند.»
با يادي از پرفسور استرنهال استاد علوم سياسي دانشگاه Hebrew در بيت المقدس از حرفهايم نتيجه ميگيرم : «[...] يهوديان نبايد از نظر قانوني و منزلت بالاتر از غيريهوديان و ميراثشان باشند.» بيان استرنهال مثبت و دموکراتيک است . چون با بيان منفي صهيونيسم و طبيعت ضددموکراتيک دولت صهيونيست مخالف است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید