اسراييل : شكست صهيونيسم سكولار و پيروزي مذهبيها
از دولت يهود تا « دولت توراتي»
در جامعهي اسراييل شكافي افتاده است. منظور شكاف بين يهوديان و عربها نيست. خير اين شكافي است بين خود يهوديان: بين بنيادگرايان مذهبي و سكولاريستها. افرايم كيشون طنزنويس اسراييلي در سالهاي پنجاه -البته به طنز- پيشنهادي كرد كه امروز -البته بهطور جدي- از نو مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته است. در آن زمان كيشون پيشنهاد كرد هر حزب گوشهاي از اسراييل را به دست گيرد و حكومت خود را برپا كند. اين پيشنهاد امروز بدون شوخي مورد بحث قرار گرفته است. اين سوآل ذهن خيليها را مشغول كرده كه آيا معقولانه نيست كه اسراييل به دو كشور تقسيم شود: يك كشور براي بنيادگرايان مذهبي و يكي هم براي مردم غيرارتدوكس.
پديدهي دو دولت يهودي امري تازه نيست. زماني كه داود به مقام پادشاهي دوازده قبيلهي اسراييل نايل شد، اولين نطفهي انشقاق بسته شد. طبق احاديث انجيل پس از دو نسل دولت داود به دو دولت تقسيم شد: دولت اسراييل و دولت يهودا. آيا تاريخ بار ديگر در كشور مدرن اسراييل، كه در سال 1948 پايهگذاري شد، تكرار خواهد شد؟
واقعيت اين است كه اختلافات و كشمكشهاي بين اكثريت سكولار و اقليت مذهبي در اسراييل در سالهاي اخير به اوج خود رسيده است. اين شكاف عميق را چهگونه ميتوان توضيح داد؟ علت آن را بايد در ناروشني مفهوم \"يهوديان\" و \"يهودي\" در تفكر ملي-يهودي و به ويژه در انديشهي صهيونيسم جستوجو كرد.
صهيونيسم اساسا جنبشي ملي و يهودي-اروپايي و سكولار بوده است. اين جنبش از همان آغاز زبان و نمادهاي يهودي-مذهبي را به خدمت گرفت و آنها را به ابزاري براي اهداف خويش تبديل كرد (يا چارهاي غير از استفاده از آنها نداشت). مضامين اين جنبش ملي، سكولار بود: تبديل جامعهي يهود به يك جامعهي متعارف و مولد، مبارزه با يهود ستيزي، مهاجرت به فلسطين، تاسيس دولت اسراييل و سرانجام ايجاد دولتي مدرن و نمونهوار بر مبناي سوسياليسم.
به همين سبب براي يهوديان مذهبي صهيونيسم جنبشي كفرآميز بود. فقط اقليتي در طيف مذهبيها بودند كه جنبش صهيونيسم را \"آغاز نجات\"، به مفهوم انجيلي، تعبير ميكردند. به نظر ميآمد كه صهيونيسم و مذهب، قطبهاي متضاد را تشكيل ميدادند، و در اين رهگذر صهيونيسم آگاها مذهبي، صرفا يك پديدهي حاشيهاي و غريب را به نمايش ميگذاشت.
اشغال بخشهايي از “ارتس اسراييل” در جنگ شش روزهي 1968 تداعي انجيل را به دنبال داشت و سعي ميشد اين اشغال را به لحاظ ايدئولوژيک مشروعيت ببخشند، كه اين موجب قدرت گرفتن اين گروه حاشيهاي در صهيونيسم شد. وضعيت فوق سبب شد رقابت بين جريانات مذهبي-ملي و سكولار-مدرن هر روز بيشتر تشديد شود، كه اين سرانجام به شكست آشكار صهيونيسم سكولار منجر شد.
عامل تعيين كننده در اين روند، دگرگوني \"مضمون يهودي\" در انديشهي صهيونيسم بود. يهوديت هر چه بيشتر با مذهب -به عبارتي با يهوديت بنيادگراي اروپاي شرقي- تعريف شد. \"دولت يهود\" تئودور هرتسل به مثابهي \"دولت يهودي\" تعبير و تفسير گرديد. و اين \"دولت يهودي\" به نوبه خود تداعيگر \"دولت توراتي\" شد. تعبير اخير به مقياس وسيعي تفاوتهاي جريانات تثبيت شدهي \"ملي-مذهبي\" و ضد صهيونيستي “فوقارتدوكسي” را زدود. هر چه بيشتر صهيونيسم با \"سرزمين مقدس\" و ارتدوكس يهودي تعريف ميشد، صهيونيسم سكولار هم به همان اندازه به تتگنا رانده ميشد. منتقدان صهيونيسم كه تاريخ پيدايش كشمكش صهيونيستها و عربها را اسطوره زدايي ميكردند، \"پسا-صهيونست\" (Post-Zionisten) نام گرفتند. ولي در واقع نمايندهگان جريان نوين مذهبي-ملي در يهوديت اسراييل به مفهوم حقيقي كلمه پسا-صهيونيستاند؛ چه آنها اهداف و ابزار ايدئولوژي \"صهيونيسم كلاسيك\" را اساسا رد ميكنند.
اختلاف اصلي در جامعهي اسراييل حول مفاهيم اساسياي مانند يهوديت، صهيونيسم و دولت اسراييل و سرانجام هويت مشترك و همهگانيست. امروزه عنصر مذهبي در يهوديت اسراييل بر آن است كه دولت و قانون اساسي را به انحصار خود در آورد. در اين رابطه كثرتگرايي مذهبي، كه براي يهوديان خارج از اسراييل امري طبيعيست، در جامعهي اسراييل وجود ندارد و فقط در خارج از اسراييل است كه در كنار يهوديت ارتدوكس، يهوديت محافظهكار و اصلاحطلب مذهبي هم وجود دارند. زماني كه جناح مذهبي بين يهوديت و دموكراسي، اولويت را آشكارا به يهوديت (يعني مذهب، ارتدوكسي، سرزمين، رومانتيك و قوم محوري) ميدهد، براي جناح غير ارتدوكس تنها دو راه باقي ميماند: تسليم يا تقسيم.
چنين بود كه ايدهي تقسيم اسراييل مدرن -كه شايد ديگر فقط مبحثي آكادميك نباشد- شكل گرفت. اين نشان ميدهد كه يأس در اردوگاه صهيونيسم ليبرال و سكولار چه ابعاد بزرگي دارد. طنز سرنوشت: ايدهي تقسيم سرزمين اسراييل زماني از جانب راستگرايان افراطي مطرح گرديد. از اين طيف راستگرا ده سال پيش گروه متعصب ارتدوكس، مليگرا و افراطي جدا شد، كه قصد تاسيس \"دولت يهودا\" را داشت. امروز در ارودگاه چپ ياس و سرخوردهگي غالب است و اين خود ميتواند موجب شكلگيري ايدهاي مشابه (ايدهي تقسيم) -البته بدون بنيادگرايي و با كيفيت ديگر- شود.
با تمام اين اوصاف در واقعيت چنين انشقاقي رخ نخواهد داد. پس چه اتفاقي خواهد افتاد؟ جنك داخلي؟ يقينا نه. يهوديان اسراييل -چه سكولار، چه مذهبي- خواهان جنگ نيستند. نه با غير اسراييليها و نه در درون خود. آمادهگي دستراستيهاي يهودي براي صرف نظر از هبرون اين را به خوبي نشان ميدهد.
بنابراين، نه انشقاق و نه جنگ داخلي. با توجه به سرخوردهگي در اردوگاه صهيونيسم سكولار، احتمال پيروزي مذهبيها خيلي زياد است. نه جنگ داخلي، نه انشقاق، با اين حال بزرگترين خطر براي اسراييل \"دولت توراتي\" تاريكانديش است.
مطلب بالا برگردان مقالهايست از موشه زيمرمان- پروفسور دانشگاه اورشليم در رشتههاي سياست و تاريخ آلمان- كه در نشريهي آلمانيزبان Allgemeine-Jüdische Wochenzeitung، سال 52 ، شمارهي سوم، 6 فوريهي 1997 منتشر شده است. از موشه زيمرمان كتابي راجع به موضوع مقالهي بالا منتشر شده، بهنام «تغيير جهت در اسراييل- بين ملت و مذهب»:
Wende in Israel. Zwischen Nation und Religion; Moshe Zimmermann; Aufbau Verlag Berlin
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید