آرماگدون واژه اي عبري و به معناي تپه شريفان است و آن تپه بزرگي مي باشد که در شمال فلسطين واقع شده است. اعضاي جنبش تدبيري ايمان دارند که وظيفه مهم آنان فراهم کردن مقدمات ظهور حضرت مسيح(ع) است. لذا براي نيل بدين مقصود، تضعيف نظامي اعراب (مسلمانان) و حمايت مالي، سياسي و نظامي، تقويت فن آوري هسته اي اسرائيل را از جمله وظايف خود مي دانند. اعضاي اين جنبش معتقدند حق الهي، قانوني و تاريخي يهوديان است که به سرزمين اسرائيل (فلسطين) بازگردند و خداوند با ملت هايي که با اسرائيل همکاري کنند کمک خواهد کرد. لذا مواجهه و رويارويي با اسرائيل يعني مقابله با خدا، و اين مفهوم همان سخناني است که «روهر حسيون» سناتور کنگره آمريکا در سال 1981 در نشست صهيونيست ها اظهار داشت: آمريکا به اين خاطر با برکت است که ما يهوديان پناهنده به کشورمان را پذيرفتيم و به آنان احترام مي گذاريم و از اسرائيل دفاع مي کنيم زيرا ما به حق اسرائيل در سرزمين (فلسطين) اعتراف کرديم. اکنون اين اعتقادات در نظر مردم آمريکا مخصوصاً راستگرايان ديني آنها تقويت شده است. مثلاً خانم «گريس هالسل» نويسنده کاتوليک آمريکايي در کتاب «پيشگويي و سياست» نوشته است:
اسرائيل بر کشورهاي عربي همجوار خود پي درپي پيروز مي شود و اوج اين پيروزي ها حمله به جنوب لبنان است. در يک نظرسنجي که مؤسسه «پتکيلوفينش» در سال 1984 انجام داده مشخص شده است 39 درصد مردم آمريکا ايمان دارند که جهان با سلاح هاي آتشين نابود خواهد شد.
در همين حال تحقيقاتي که مؤسسه آمريکا «نلسن» انجام داده است نشان مي دهد 61 ميليون آمريکايي همواره از مبشرين شنيده اند که مي گويند ما نمي توانيم کاري انجام دهيم تا از وقوع جنگ اتمي جلوگيري کنيم.
آرماگدون بر دولت آمريکا حاکميت دارد
در اينجا بايد بگويم افرادي که به پيشگويي هاي کتاب مقدس ايمان داشتند در سال 1998 افزايش پيدا کردند. يک نظرسنجي که توسط مجله «تايمز» به عمل آمده است نشان مي دهد 51 درصد ملت آمريکا به پيشگويي ها ايمان دارند که در بين آنها تعداد زيادي از نخبگان حاکم بر ايالات متحده به چشم مي خورند. از آن جمله مي توان برخي وزيران، اعضاي کنگره و فرمانداران محلي را در ميان آنان ديد البته اين به غير از آن است که چندين رئيس جمهور آمريکا مثل «جيمي کارتر»، «رونالد ريگان» و «جرج بوش» به اين پيشگويي ها ايمان دارند. به طوري که ريگان مهم ترين تصميمات سياسي خود را در زمان رياست جمهوريش براساس پيشگويي هاي کتاب مقدس (عهد قديم) اتخاذ مي کرد.
در اين مورد کافي است به اين نکته اشاره کنيم، در سراسر ايالات متحده «200» مؤسسه و مرکز آموزشي وجود دارد. دانشجوياني که از اين مراکز فارغ التحصيل مي شوند به انديشه ها و ديدگاههاي جنبش تدبيري از جمله به نزديک بودن وقوع جنگ هسته اي آرماگدون ايمان دارند و از هر 14 اصولگراي انجيلي 3 نفر آنان به جنبش تدبيري گرايش دارند. آنان نيز معتقدند فاجعه اي به وقوع خواهد پيوست اين تنها راه ظهور حضرت مسيح(ع) بر روي زمين است.
به غير از اين هر روز 80 هزار قديس انجيلي که بيشتر آنان به جنبش تدبيري گرايش دارند از 1400 مرکز ديني برنامه اي تحت «رسالت آرماگدون آينده» پخش مي کنند. مفاد برنامه هاي فوق بر اين اساس است. هرگز صلح و آرامش در جهان مستقر نخواهد شد تا اينکه حضرت مسيح(ع) ظهور کند و هر بشارتي درباره صلح قبل از ظهور آن حضرت سخني کفرآميز و ضدخدا و مسيح(ع) خواهد بود. پت روبرتسون که يکي از برجسته ترين اصولگراهاي انجيلي آمريکاست، در تلويزيون نظريه آرماگدون را مطرح کرد. گفتني است شبکه تلويزيوني مسيحيان آمريکا داراي 3 ايستگاه مي باشد و سالانه 200 ميليون دلار درآمد دارد، همچنين مسيحيان (راستگراي) آمريکايي در شبکه تلويزيون خاورميانه (جنوب لبنان) سهيم هستند. شانزده ميليون خانواده آمريکايي برنامه هاي اين شبکه را مي بيند. «جيمي سوهرت» مالکيت دومين شبکه تلويزيوني انجيلي معروف آمريکا را دارا مي باشد، 9ميليون خانواده آمريکايي بيننده برنامه هاي اين شبکه هستند. «حيم بيکر» مالک سومين شبکه تلويزيوني تبشيري آمريکاست شش ميليون خانواده آمريکا تماشاگر برنامه هاي اين تلويزيون هستند. درآمد اين شبکه تلويزيوني سالانه بين 50تا 100 ميليون دلار است.
در اينجا بايد به اين نکته اشاره شود نوارهاي ويدئويي و کاست از برنامه هاي «حاميان يهود» در ميان قشر متوسط جامعه آمريکا شديداً رواج دارد، (بيشتر کساني که به اين پيشگويي ها اعتقاد و ايمان دارند در طبقه متوسط جامعه آمريکا قرار دارند و تعداد آنان به ميليون ها نفر مي رسد) همچنين کتاب هاي ويژه اي در زمينه برنامه هاي فوق وجود دارد که در خيابان هاي شهرهاي بزرگ آمريکا به فروش مي رسد، مثلاً کتاب «مرگ کره زمين» نوشته هول ليفدسي (از حاميان يهود) در چند روز اوليه انتشارش 25 ميليون نسخه اش به فروش رسيد.
حاميان يهود که در شبکه هاي تلويزيوني کار مي کنند. در حقيقت نمايندگان صهيونيسم مسيحي هستند که توانسته اند از طريق فعاليت خود- که بزرگ ترين و مهم ترين جنبش نصراني در تاريخ مسيحيت (آمريکا) به شمار مي رود- ساختاري تحت عنوان (کمربند تورات) در سراسر ايالت هاي جنوبي و مرکزي آمريکا ايجاد کنند، در اين مناطق گروههاي گسترده اي از مسيحيان تندرو و مومن به پيشگويي آرماگدون (هرمجدون) يا پايان جهان يا ظهور حضرت مسيح(ع) سکونت دارند. آنان معتقدند حضرت مسيح(ع) جهان را از شر و گناه نجات خواهد داد. البته پيش از ظهور حضرت مسيح(ع) جنگ هسته اي شعله ور خواهد شد به طوري که در جريان آن، 3ميليارد انسان جان خود را از دست خواهند داد، با اين وجود بايد گفت صهيونيسم مسيحي بيش از 1200جنبش افراطي مذهبي آماده ساخته که اعضاي آنها به پيشگويي هاي مرتبط با جنگ آرماگدون (هرمجدون) ايمان دارند، اين جنبش ها فيلم هايي سياسي براساس محورهاي ديني ساخته اند (به طوري که اين فيلم ها رايگان پخش مي شوند) اين فيلم ها بر محور حمايت از اسرائيل قبل از ظهور حضرت مسيح(ع) دور مي زند مثل فيلم «اسرائيل کليد نجات آمريکا» و «قدس د،س».
شايد انديشه ظهور حضرت مسيح(ع) و ارتباط آن با جنگ آرماگدون (هرمجدون) برخي گروهها را به اين سمت و سو سوق داد که براي تعجيل در ظهور حضرت مسيح(ع) و برپايي رستاخيز دست به عمليات خودکشي دسته جمعي بزنند. از جمله اين گروهها مي توان به (کوکلس کلان) نژادپرستان، نازي هاي جديد، کله پوستي ها، گروه «دان کورش» که در چندسال قبل در شهر «اکو» واقع در ايالت «تکزاس» به دستور رهبر خود (کورش) دست به خودکشي دسته جمعي زدند، همچنين کشيش «جونز» و پيروانش در ايالت «ويرجينيا» بخاطر شتاب در پايان جهان دست به خودکشي زدند.
آمريکايي ها و صهيونيست ها... کراهت دوجانبه
نکته ظريفي که در اينجا وجود دارد آن است که حمايت همه جانبه مسيحيان راستگراي آمريکايي از اسرائيل به معناي ايمان داشتن آنان به آئين يهوديت و احساس دوستي و مهرباني با ايشان نيست، راستگرايان مذهبي آمريکا معتقدند حضرت مسيح(ع) تمام يهودياني را که به وي ايمان نياورند خواهد کشت، راستگرايان مسيحي بدين خاطر از رژيم صهيونيستي حمايت مي کنند که آن را وسيله اي براي تحقق پيشگويي ها مي دانند. لذا عجيب نيست رهبران يهود، در آمريکا و رژيم صهيونيستي از ايمان به اين پيشگويي ها نهايت استفاده را ببرند، يهوديان به اشکال مختلف از حمايت و تاييد آمريکا در زمينه هاي سياسي و اقتصادي به طور نامحدود برخوردارند. از آن جمله مي توان به سفرهاي گردشگران آمريکايي به اسرائيل، جمع آوري کمک هاي مالي و سياسي دولت واشنگتن اشاره کرد.
در حقيقت بايد گفت اعتقادات ديني راستگرايان آمريکايي خطري براي کشورهاي اسلامي و عربي محسوب مي شود. به نظر مي رسد انديشه هاي نظري و سياسي اين جريان ارتباط تنگاتنگي با آن اعتقاد دارد، مضافا اينکه از اهميت اين اعتقادات و نقش آن در سياست آمريکا به هيچ وجه کاسته نشده است. در اينجا مناسب است سخني از «کريستول» پدر روحاني جريان راستگرايان مسيحي آمريکا به ميان بياوريم. او معتقد است که اساس انديشه راست مذهبي بايد بر سه محور استوار باشد و آن عبارتند از دين، قوميت و رشد اقتصادي. زيرا کريستول ايمان دارد دين نيروي مهمي است که خصوصيات بشر را تشکيل مي دهد و صفت هاي دافع او را منظم مي سازد. قوميت ارتباط انسان با تاريخ و نقش اعتقادات وي را روشن مي نمايد، سپس کريستول ملت آمريکا را ملتي اعتقادي توصيف مي کند و اضافه مي نمايد رشد اقتصادي که در اين کشور ديده مي شود بخاطر پايبندي (مردم) به دستورات اخلاقي مذهب پروتستان است.
مهم ترين و خطرناک ترين اعتقاد و ايمان «کريستول» اين است که آمريکا- از آنچه که در جهان انجام مي دهد چاره اي ندارد. زيرا يکي از مسئوليت هايي است که بنا بر حکم جبر تاريخ بر آن تحميل شده است، حتي اگر در اين زمينه با شکست مواجه شود. همانطوري که در جنگ ويتنام يا سومالي با آن روبرو شد، اين انديشه ها بر جريان راستگرايان ديني در دولت آمريکا حاکميت دارد.
جيمي کارتر
انديشه ديني و سياستمداران راستگراي دولت آمريکا بر 4 محور اساسي متمرکز شده است. در راس اين مسائل نفي اقدام گروهي است و اينکه اقدامات بين المللي بايد تحت رهبري آمريکا يا با اقدام (مستقيم) آن کشور باشد وگرنه از نظر آنان مردود است. شايد اين تفکر بيانگر علت خروج آمريکا از قراردادهاي بين المللي مي باشد.
مهم ترين اين قراردادها و پيمان هاي بين المللي که آمريکا از آنها عقب نشيني کرده است، عبارتند از: پيمان دفاع ضدموشکي، منع توليد مين هاي ضد نفر، مبارزه با پول شويي، خودداري از توليد سلاح هاي کوچک، پيمان کيوتو (مربوط به محيط زيست)، خارج شدن از شروط سازمان تجارت جهاني، سرنگوني رژيم صدام. با اينکه تمام جهان و حتي ملت آمريکا با آن مخالف بود، لغو پيمان اي بي ام که ميان شوروي سابق و آمريکا در سال 2791 منعقد شده بود، مضافا اينکه در روابط چين، روسيه و کشورهاي اروپايي با آمريکا چالش بوجود آمد، با اين حال رامسفلد وزير دفاع آمريکا گفت: آنها جزيره هاي جدا از يکديگر هستند که ساختار سياسي يکپارچه اي را تشکيل نمي دهند.
دومين موضوعي که بر ساختار فکري راستگرايان مسيحي حاکم است، عدم پذيرش نيروي مخالف آمريکا در جهان با دنياي چندقطبي و مطرح کردن تقسيم قدرت در جهان است اين مسائل به ايجاد تنش ميان آمريکا با همپيمانانش بويژه با اتحاديه اروپا منجر مي شود.
بکارگيري نيروي نظامي براي اجراي سياست هاي خارجي آمريکا دومين جايگاه را نزد اين جريان دارد، اين مسئله اکنون شالوده سياست بين الملل آمريکا را تشکيل مي دهد، زيرا اين کشور در برخورد و رويارويي با ديگر کشورهاي جهان بر نيروي نظامي خود تکيه مي کند، لذا عجيب نيست که بوش اصرار بر حمله بر عراق به هر بهانه اي داشت.
همزمان با تسلط نظامي آمريکا بر جهان- براساس ديدگاه و تمايلات جريان راست ديني در دولت اين کشور- واشنگتن تسلط فکري و فرهنگي خود را از راه تبليغ ارزش هاي آمريکايي به جهان تحميل مي کند. بر همين اساس آمريکا از برخي دولت هاي عربي مي خواهد که آموزش هاي مذهبي خود را تغيير دهند و ساختار ارزش هاي دروني جامعه کشورهاي عربي نيز تغيير پيدا کند به طوري که با ارزش هاي آمريکايي در تضاد نباشد، اين مسائل بخوبي مشخص مي سازد که منظور از خير و شر در سخنراني سياسي مقامات آمريکايي چيست.
صهيونيسم مسيحي
آتش سوزي مسجدالاقصي
صهيونيست هاهيچ ترديدي ندارند که موفق شده اند اعتقادات وانديشه هاي راستگرايان مذهبي آمريکا را در راستاي تحقق اهداف اشغالگري استعماري خود قرار دهند. مثلاً بهره برداري از پيشگويي «آرماگدون (هرمجدون)» مانع ازاين شد مسيحيان آمريکايي که ايمان بدان دارند با توجه به واقعيت هاي موجود، همکاري آگاهانه اي با يهوديان داشته باشند. «صهيونيست- مسيحيان» آمريکا را مجبور کردند حال را ببينند و آينده را در چارچوب مشخص و محدودي نگاه کنند. لذا اين مسئله در حمايت همه جانبه مسيحيان آمريکا در طرح هاي صهيونيست ها انعکاس داشت. از آن جمله مي توان به مهاجرت يهوديان به فلسطين، اسکان آنها در اين سرزمين و اخراج فلسطينيان از آن ديار (حتي با قتل عام آنان) اشاره کرد. همدلي و همراهي مسيحيان توراتي (راستگراي افراطي) با خون آشامان صهيونيست به حدي است که در کشتارهاي فلسطيني ها شرکت داشته اند مثلاً پت روبرتسون در کنار شارون در حمله به لبنان و کشتار وحشيانه آنجا شرکت داشته است. اين موضوع به غير از آن است که داوطلبان مسيحي صهيونيست در کنار ارتش صهيونيستي (عليه فلسطيني ها و لبناني ها) جنگيده اند. اين مطلب در کتاب پيشگويي و سياست خانم گريس هالسل آمده است. زيرکي و حيله گري صهيونيست ها اين است، بيشتر تلاش آنان براي به آتش کشيدن مسجدالاقصي يا ويران ساختن آن است. اين تلاش آنان براي برپايي هيکل داود و برنامه هايي است که مسيحيان توراتي (صهيونيسم) مومن به پيشگويي آرماگدون (هرمجدون) بدان اعتقاد دارند.
با وجود حمايت همه جانبه راستگرايان مسيحي از اسراييل، حملات آنان عليه مسلمانان و اعراب کاهش پيدا نکرده است. عجيب نيست که «پت روبرتسون» اسلام را «دين منحوسين» توصيف مي کند.
همان طور که قبلاً گفته شد روبرتسون يکي از رهبران راست افراطي است که بوش را کمک کرد تا به هرم قدرت صعود کند.
روبرتسون در يک برنامه تلويزيوني گفت: «اسلام انحرافش از مسيحيت و يهوديت بيشتر نيست وعجيب است که بعضي از آمريکائي ها- آمريکايي آفريقايي تبار- اين دين را انتخاب کرده اند... اين کمتر از ديوانگي نيست مسلمانان و اعراب آفريقايي ها را اسير کردند و آنان را به ما فروختند.»
دامنه هجوم عليه اسلام به وزراي دولت آمريکا نيز کشيده شده است مثلاً جان اشکرافت وزير دادگستري اولين مقام رسمي بود که آشکارا عليه قرآن سخن گفت و دين اسلام را آئين مرگ توصيف کرد. وي گفته است خداي مسيحيان فرزند خود را بخاطر زندگي قرباني کرد. اما خداي مسلمانان به آنان فرمان مي دهد تا براي دين شان فرزندان خود را به دست مرگ بسپارند.
مجله موسر در ژوئن گذشته فاش ساخت چندين اداره فرهنگي آمريکا مشغول ترويج شبهات روشنفکران غربي در باره قرآن هستند. آنها با تشکيک در صحت?قرآن، خواستار از بين بردن آن شده اند تا از اين طريق تعصب و تندرويهاي (برخي مسلمانان) از بين برود. آنها پيشنهاد کرده اند کتاب ديگري جايگزين قرآن شود. بارها تهاجم عليه اسلام توسط روزنامه ها و مجلات و کشيشان آمريکايي انجام شده است. آنها اسلام را منبع شر معرفي مي کنند که تروريست از آن متولد مي شود.
همانطوري که شبکه هاي تلويزيوني، مجلات و نشريات آمريکا به قرآن حمله ور مي شوند و برخي از کشيش ها مثل فالويل به طور جنون آميز اسلام و اعراب را مورد حمله قرار مي دهند.
روزنامه «لس آنجلس تايمز» اوائل ماه گذشته تأکيد کرد دولت آمريکا وموسسات وابسته به آن تحت تاثير نفوذ جريان راستگرايان مذهبي تندرو قرار دارد، بطوري که آنان خواستار عدم دخالت (آمريکا) در برقراري صلح وآرامش در خاورميانه شده اند و بوش نيز به اسرائيل چراغ سبز نشان داده است که در برخورد نظامي با عمليات انتحاري (شهادت طلبانه) فلسطيني ها آزادي کامل داشته باشد. اين روزنامه عنوان هاي يک سلسله مقالاتي را آورده که توسط متفکرين محافظه کار نظير کريستول و ويليام پينت در رسانه هاي ارتباط جمعي آمريکا منتشر شده است، اين متفکران راستگراي مذهبي تعبيراتي همچون «اضطراب اخلاقي»، «خواهش از کلينتون» براي از سرگيري روند صلح خاورميانه به کار برده اند. اما موسسه «الس کتف انتلرنس ريفو» که تحت مديريت «ليندون لاروش» سياستمدار پيشين آمريکاست، در مجله هفتگي اش نوشته است جنگ مذهبي در خاورميانه هرگز واقع نخواهد شد تا زماني که در پشت آن ائتلاف سازمان هاي راستگراي يهودي مومن به شعار اسرائيل بزرگ حضور نداشته باشند. البته بايد در اين سازمان ها نمايندگاني از سوي افراد صاحب نفوذ همچون رئيس شوراي يهوديان جهان و راستگرايان تندرو مسيحي آمريکا شرکت داشته باشند. زيرا آنان معتقدند پس ازجنگ آرماگدون (هرمجدون) قرن 21، قرن خوبي خواهد بود.
اين حقايق به ما اطمينان مي دهد رقابت تنگاتنگ رؤساي جمهور آمريکا براي بدست آوردن رضايت اسرائيل ناشي از گروه فشار يهوديان نيست بلکه تاثير نفوذ لابي صهيونيسم مسيحي آمريکاست. در حقيقت صهيونيسم مسيحي آمريکا با گروههاي سياسي اين کشور که بر مراکز تصميم گيري آمريکا تسلط دارند ائتلاف کرده اند و به نظر مي رسد چنانچه اين جريان در مراکز دولتي آمريکا همچنان حضور داشته باشد دوستان آمريکا در جهان عرب در وضعيت خطرناکي قرار خواهند گرفت.
منبع: / روزنامه / کيهان
مترجم : عباس سيد ميرجمکراني
نويسنده : عمرو سلمان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید