وهابي ها، تبليغات سوئي را بر عليه شيعه به راه انداخته و برخي اعمال شيعيان را شرک دانسته و آنها را مشرک معرفي مي کنند. با صرف ميليونها دلار، هزاران کتاب بر عليه شيعه و معتقدات آنها تاليف و در حد وسيعي چاپ و در ميان مسلمانان، خصوصا در ايام حج توزيع کرده اند.
قبل از ورود به بحث، تذکر اين نکته ضروري است که فرق است ميان وهابي و سني، ما با برادران مسلمان خود از اهل سنت مساله اي نداريم تمامي مسلمانان همانند انگشتان يک دست هستند. هر چند انگشتان يک دست، هر يک داراي خاصيت و امتيازي است، اما همه در برابر دشمن جمع شده و مشتي مي گردند در سينه ي او.
مي گويند توسل به پيامبر و اهل بيت او شرک است! با اندکي دقت در اطراف خود متوجه مي شويم که گردش امور هستي براساس اسباب و وسايل و به تعبيري ديگر توسل است. آب و مواد غذايي از طريق ريشه، تنه و شاخه ي درخت به برگ آن مي رسد و ريشه درخت از طريق برگ نور و هوا را دريافت مي کند. در بحارالانوار در حديثي از امام صادق (ع) مي خوانيم: «ابي الله ان يجري الاشياء الا بالاسباب» يعني «خداوند از اين که کارها بدون سبب و علت جريان پيدا کند ابا دارد.» خداوند براي هر کاري واسطه و علتي قرار داده است.
هر چند شفا و درمان از خداست، «و اذا مرضت فهو يشفين» (شعراء/80) اما همين شفا را خداوند در عسل قرار داده است؛ «فيه شفاء للناس» (نحل/69)
هر چند خداوند کارها را تدبير مي کند، «يدبر الامر» (يونس/3) اما فرشتگان واسطه ي تدبير او هستند. «فالمدبرات امرا» (نازعات/ 5)
در مورد توسل قرآن مي فرمايد: «و ابتغوا اليه الوسيله » وسيله اي براي نزديکي به خدا جستجو نماييد. حال، آن وسيله کدام است؟
خداوند در اين آيه، نوع وسيله را براي ما مشخص نکرده و به صورت مطلق فرموده است. لذا وسيله شامل هر چيزي است که ما را به خدا نزديک کند، حضرت آدم پس از آنکه از بهشت اخراج شد سالياني را به گريه و زاري و توبه گذراند، سپس کلماتي را از طرف پروردگارش دريافت کرد و به آن کلمات متوسل شد. قرآن مي فرمايد: «فتلقي آدم من ربه کلمات فتاب عليه»
فخر رازي و بسياري از مفسران اهل سنت گفته اند مراد از «کلمات» که حضرت آدم به آنها متوسل شد نام پيامبر و اهل بيتش بوده است و آن کلمات اين چنين بود: «الهي يا حميد بحق محمد، يا عالي بحق علي، يا فاطر بحق فاطمه، يا محسن بحق الحسن، يا قديم الاحسان بحق الحسين و منک الاحسان»
وهابيون مي گويند: اگر نام کسي را در کنار نام خدا ببريد شرک است!
اگر اين سخن درست باشد خداوند نعوذ بالله خود مشرک است. زيرا در آيه 74 سوره توبه مي فرمايد: «و ما نقموا الا اغناهم الله و رسوله من فضله» خداوند و پيامبرش آنها را بي نياز نمودند. و در جاي ديگر مي فرمايد: «الله يتوفي الانفس» خداوند جانها را مي گيرد و در جاي ديگر مي فرمايد: «يتوفاکم ملک الموت» ملک الموت جان شما را مي گيرد. بنابراين واسطه داشتن، نه تنها شرک نيست بلکه اساس هستي بر مبناي واسطه است.
مي گويند ساختن گنبد و بارگاه شرک است!
مي گوييم: اولا ما گنبد را نمي پرستيم، اگر گنبدي را مي سازيم مي خواهيم اعلام کنيم که زير آن مردي الهي و موحد مدفون است. گنبد علامت بندگي است نه علامت شرک.
ثانيا ساختن مسجد و بارگاه بر مزار و قبور بزرگان الهي در متن قرآن آمده است. قرآن در نقل ماجراي اصحاب کهف مي فرمايد: هنگامي که ماجراي اصحاب کهف برملا شد مردم براي ديدن آنها شتافتند ولي آنها را مرده يافتند هر کس پيشنهادي کرد؛ يکي پيشنهاد کرد که برروي آنها بناي يادبودي ساخته شود. ديگري پيشنهاد کرد که مسجدي برروي غار بنا کنيم. اين پيشنهاد پذيرفته شد. (کهف/21)
ثالثا ساختن گنبد به جاي سقف مسطح، کاري است عقلايي و منطقي و هنري زيرا گنبد از زيباترين و بهترين و با استحکام ترين نوع معماري است.
و نيز طلا کاري گنبد و ضريح نشان دهنده عشق به اهل بيت (ع) است، خداوند به پيامبرش مي فرمايد: - قل لا اسئلکم عليه اجرا الا الموده ي في القربي - بگو: من چيزي به عنوان مزد رسالت از شما مطالبه نمي کنم، مگر دوستي با اهل بيت من. (شوري/ 23)
در واقع طلا کاري گنبد و ضريح، نوعي ابراز علاقه و محبت به اهل بيت پيامبر و تعظيم شعائر و تشکر از آنهاست. علاوه بر آنکه نوعي زينت و زيبايي است و زيبايي هيچ ايراد و اشکالي ندارد بلکه امري پسنديده است.
وهابيون مي گويند: روضه خواني و مراسم يادبود، بدعت است! حال آنکه خداوند در قرآن، روضه خواني مي کند. آنجا که مي فرمايد: - و کاين من نبي قاتل معه ربيون کثير فما و هنوا و ما استکانوا و الله يحب الصادقين - ؛ «و بسي پيامبران که خداپرستان بسياري در کنارشان نبرد کردند و از هر رنجي که در راه خدا ديدند سست و زبون و درمانده نشدند، و خدا صابران را دوست مي دارد.» (آل عمران/146)
يکي از اعمال حج و عمره، سعي بين صفا و مروه است. حاجي بعد از طواف خانه خدا و بعد از آنکه دو رکعت نماز طواف را به جاي آورد، بايد هفت بار بين صفا و مروه سعي کند. چرا بايد هفت بار بين اين دو کوه را پيمود؟ به ياد حماسه فداکاري يک مادر! هاجر همسر ابراهيم و مادر اسماعيل (ع) .
هاجر، براي يافتن آب و نجات کودک شيرخوار خود هفت بار اين مسير را پيمود. خداوند مي خواهد اين خاطره همچنان در اذهان زنده بماند. لذا قرآن مي فرمايد: - ان الصفا و المروه ي من شعائر الله - (بقره/158) و در پايان اين آيه مي فرمايد: - فان الله شاکر عليم - خداوند سپاسگزار و داناست. يعني اي هاجر! اگر تو يک روزي به خاطر خدا مشکلات فراواني را تحمل کردي، من هم نمي گذارم نام و خاطره ات فراموش شود.
وهابيون مي گويند: هر ذکري جز «يا الله» شرک است گر چه «يا محمد» باشد! اصولا هر گونه استمدادي از غير خدا شرک است! بايد پرسيد: اگر يا حسين گفتن شرک است پس اين سخن فرزندان حضرت يعقوب (ع) که آمدند خدمت پدر و گفتند « - يا ابانا استغفرلنا - (يوسف/97) پدر جان از خداوند بخواه ما را ببخشد، حکمش چيست؟ اگر بگويند: حضرت يعقوب زنده بود که از او استمداد کردند، مي گوييم: حسين بن علي (ع) نيز زنده است زيرا قرآن مي فرمايد: - و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون - (آل عمران/ 169) و گمان نکنيد کساني که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده و در پيشگاه پروردگار خود روزي مي خورند.
وهابيون مي گويند: بوسيدن ضريح بدعت است و شرک!
روزي در مسجد النبي خواستم ضريح پيامبر را ببوسم يکي از وهابي ها گفت: «هذا حديد» اين آهن است و هيچ فايده اي براي تو ندارد به او گفتم: پيراهن حضرت يوسف نيز پنبه بود ولي قرآن مي گويد: هنگامي که اين پيراهن را برروي صورت يعقوب (ع) انداختند، او بينا گرديد. «فارتد بصيرا» .
آري آن پيراهن از پنبه بود، ولي چون با بدن يوسف (ع) تماس پيدا کرده بود، با ساير پيراهنها تفاوت پيدا کرده و توانست انسان نابينايي را بينا کند.
وهابيون مي گويند: شما در هنگام نماز پيشاني بر مهر مي گذاريد بنابراين شما بت پرست و مشرک مي باشيد!
آيا هر کس پيشانيش را روي هر جا گذاشت يعني آن را مي پرستد؟ ! اگر کسي سر برروي مهر گذاشت، خاک پرست مي شود، پس شما هم مشرک هستيد و شرک شما بيشتر است، چون سر بر هر چيزي مي گذاريد. بنابراين شما هم موکت پرست هستيد، هم فرش پرست و ... ! در حالي که چنين نيست بلکه در حقيقت، سجده براي خداوند است، «و ان المساجد لله، فلا تدعوا مع الله احدا» (جن/18) و هر کس سر بر مهر مي گذارد، خدا را مي پرستد.
البته برخي عوام کارهاي غلطي انجام مي دهند که مربوط به مذهب شيعه نيست. مثلا هنگام وارد شدن به حرم مطهر امام رضا (ع) پاشنه درب ورودي را سجده مي کنند. بوسيدن اشکال ندارد ولي سجده مخصوص خداست.
اصول عقايد، تاليف حجه الاسلام و المسلمين قرائتي
منبع: مجله راه قرآن شماره 14
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید