اين گونه اختلالات شامل اختلال در حافظه، هويت و درک از محيط پيرامون است که محتواي اطلاعات ذهني، پيوستگي خود را از دست مي دهند که در ادامه انواع آن را توضيح مي دهيم:
الف) فراموشي:در اين اختلال فرد قادر نيست که اطلاعات مهم زندگي شخصي خود را به ياد آورد و اين نوع فراموشي خيلي شديدتر از فراموشي طبيعي است که در زندگي هر فردي اتفاق مي افتد. اين مشکل معمولاً به دنبال يک استرس تکان دهنده ايجاد مي شود و فرد قادر نيست اطلاعات مربوط به حادثه را به خاطر بياورد.
به عنوان مثال: نرگس دختري است که در زلزله خانواده اش را از دست داده است. وي پس از واقعه در گفتگو با ديگران قادر نيست خاطرات قبل از حادثه را به ياد بياورد. وي تحت نظر پزشک و روانشناس قرار مي گيرد و در عرض دو روز به حالت طبيعي بازمي گردد و آنچه که فراموش کرده بود به ياد مي آورد.درمان: به عنوان اصلي ترين جزء درمان مي توان، دور کردن بيمار از محيط تهديد کننده و استرس را نام برد. البته مراجعه به روانپزشک جهت تجويز دارو در اولويت بعدي است.
ب) فرار:در اين حالت، فرد به طور ناگهاني و غير قابل انتظار از محل کار يا خانه خود مسافرت مي کند و خاطرات گذشته را نيز به ياد نمي آورد. معمولاً اين حالت به دنبال يک استرس ايجاد مي شود و البته در افرادي که بعضي از اختلالات شخصيتي را دارند بيشتر ديده مي شود. ممکن است فرد در محل جديدي که رفته، يک شخصيت و هويت جديد به خود بگيرد و کاملاً هم از نظر ديگران طبيعي به نظر برسد.
به عنوان مثال: حميد پسري 18 ساله است که به دنبال مرگ مادرش به طور ناگهاني و بدون اينکه خانواده اش مطلع شوند از خانه خارج مي شود. خانواده اش در پي جستجوي وي از طريق آگهي ها و پليس، او را در يکي از شهرهاي شمالي پيدا مي کنند. وي در گفتگو با خانواده اش ذکر مي کند که شغلي جديد پيدا کرده است و در مورد سفرش هيچ اطلاعي ندارد.درمان: روان درماني، درمان اصلي است.
ج) اختلال چند شخصيتي:در اين اختلال فرد داراي دو يا چند هويت و شخصيت متمايز و جدا مي شود که هر يک در زمان معيني کنترل فرد را به عهده مي گيرند و اختلال جدي اي به حساب مي آيد. اين اختلال معمولاً از دوران کودکي شروع مي شود و در زنان بسيار بيشتر از مردان گزارش مي شود. اين اختلال نيز به دنبال استرس هاي روانشناختي مانند از دست دادن عزيزان و فقدان حمايت هاي محيطي ايجاد مي گردد. فرد هر کدام از شخصيت ها را در زمان مشخص و جداگانه اي اتخاذ مي کند و ممکن است شخصيت ها کاملاً با يکديگر متفاوت باشند. در اين اختلال، اختلالات ديگري مانند افسردگي ، اضطراب، خودکشي ، خودآزاري و سوء مصرف مواد و ... گزارش مي شود.
به عنوان مثال: فرزانه، خانم 32 ساله اي است که به دليل خطاهايي که مرتکب شده، در دادگاه تحت بازجويي مي باشد. يکي از شاکيان وي اعلام مي دارد که ايشان تحت عنوان پرستار و با معرفي يکي از همسايه ها، براي تزريق آمپول پني سيلين به منزل ما آمد و بعد از تزريق، دچار فلج در پايم شدم که البته خوشبختانه بعد از يک هفته بهبود پيدا کرد. وي پس از شکايت و به وسيله پيگيري از طرف دادگاه، منزل فرزانه را پيدا مي کند و فرزانه اظهار مي دارد که شغلش تدريس است و هيچ اطلاعي از اين ماجرا ندارد. مادر فرزانه مي گفت که دخترش در دوران کودکي تحت کتک و آزار از طرف پدرش بوده است و هم اکنون از بيماري افسردگي رنج مي برد و چند بار سابقه خودکشي ناموفق با قرص را داشته است.درمان: روان درماني و همچنين مصرف دارو و در مواردي بستري ضرورت دارد.
د) اختلال مسخ شخصيت:در اين اختلال فرد احساس مي کند که از خود جدا شده و با خود بيگانه است. در حقيقت بيمار احساس مي کند که در رؤيا است و حتي احساس مي کند به عنوان يک مشاهده گر خارجي به اعضاي مختلف بدنش و حالات روحي اش مي نگرد.
گاهي اوقات ممکن است بيمار احساس کند که اندام هايش کوچک تر يا بزرگ تر از حد معمول است. اين حالات به صورت ناگهاني و به دنبال يک استرس روانشناختي ايجاد مي گردد و معمولاً به تدريج از بين مي رود.
البته اين اختلال به غير از اينکه ممکن است يک علامت در بسياري از اختلالات جسمي و روانپزشکي باشد، در افراد سالم به خصوص هنگام استرس، خستگي و محروميت از خواب ديده مي شود.
به عنوان مثال: ليلا ذکر مي کرد که پس از 2 روز کشيک پشت سر هم در بيمارستان، در اواخر روز دوم روي تخت دراز کشيده بودم و به دستانم نگاه مي کردم. اما احساس مي کردم که دستانم از تمام بدنم بزرگ تر هستند و من واقعاً خودم را يک انسان ديگر مي پنداشتم که دارم از بالا به جسم خودم نگاه مي کنم.درمان: در اين مورد داروهاي روانپزشکي، مفيدتر از روش هاي روان درماني هستند.
اختلالات تطابقي:افراد در پاسخ به استرس هاي زندگي، واکنش هاي متفاوتي نشان مي دهند. در اين اختلال، فرد در مواجهه با يک استرس، واکنشي بيش از حد انتظار نشان مي دهد که باعث مي شود فرد به شدت ناراحت گردد و در زمينه ي عملکرد اجتماعي، شغلي و روابط بين فردي براي فرد ايجاد مشکل مي کند. اين اختلال در نوجوانان و زنان مجرد بيشتر گزارش شده و کساني که مهارت هاي تطابقي ضعيف و حمايت هاي اجتماعي ناکافي دارند، نسبت به اين اختلال مستعدتر هستند.
به عنوان مثال: سعيده، خانم مجردي است که به علتي نامعلوم، کارفرمايش او را از کاري که دارد عزل مي کند و وي که با مادر و دخترش تنها زندگي مي کند، ناگهان دچار استرس فقدان شغل مي شود.
از آن پس، به دنبال گريه کردن دختر يک ساله اش، به شدت دچار استرس و اضطراب مي گردد و واکنش هاي پرخاشگرانه و بي مهابا انجام مي دهد. در برخورد با همسايه ها، خيلي زود دچار عصبانيت مي شود و حقوق آنها را رعايت نمي کند. در هنگام رانندگي بسيار بي مهابا رانندگي مي کند و هر آن، احتمال تصادفش مي رود. وي حدوداً پس از 6 ماه بهبودي خود را به دست مي آورد.درمان: اين بيماري، با درمان مناسب خيلي زود درمان مي گردد. روان درماني، درمان انتخابي است. البته مراجعه به روانپزشک و برحسب ضرورت تجويز دارو ضرورت دارد.
تدوين: دکتر فاطمه آقا محمدرضا
منابع:synopsis of psychiatry
oxford textbook of psychiatry
clinical psychiatry for medical students
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید