واژه انگليسي Jew از يک واژه لاتين، که به نوبه خود خاستگاهش واژه عبري «يهودي» به معناي «از قبيله جودا (يهودا) است، اخذ شده است. از زمان شورش يربعام (Jeroboam)، ميان دو پادشاهي خاندان داوود، پادشاهي شمالي موسوم به «اسرائيل» و پادشاهي جنوبي موسوم به يهوديه، انشقاق ايجاد شد. پادشاهي جنوبي در يهوديه، سرزمين قبيله يهودا، مستقر بود. بعد از استيلاي آشوريان بر پادشاهي شمالي، اسباط ده گانه از هم پاشيدند و تمامي افراد اين اسباط از هر تبار و دياري نام «يهودا» و در نتيجه «يهوديان» را اختيار کردند. در کتاب استر (2 : 5) از مُردخاي به يهودي (Jew) نام برده شده، با آن که او از قبيله بنيامين بود. در تلمود (مگيلا 13 الف) در تفسير اين آيه آمده است: مُردخاي يهودي خوانده شد، چون هر کسي که بت پرستي را رد کند يهودي ناميده مي شود. اين موعظه تلمود در زمان هاي متأخرتر راه شناسايي يهوديان شد; گويا يهودي، فارغ از اين که يهودي چه مقدار در مسير همگوني با قوم گام برداشته است، به شرط آن که بت نپرستد و به خداي يکتا اعتقاد داشته باشد، همچنان يهودي است; اگرچه از نظر هلاخا، يهودي حتي زماني که به دين ديگري در مي آيد باز شأن يهودي بودنش باقي است، و يک اصل کلي مي گويد «يکبار يهودي بودن {يعني} براي هميشه يهودي ماندن».
بر اساس قانون بازگشت دولت اسرائيل، تمامي يهوديان از حق شهروندي اسرائيل برخوردارند. مشکل در جايي بروز مي کند که بخواهيم يهودي بودن را مطابق اين قانون تعريف کنيم. مطابق هلاخاي سنتي، شأن يهودي فرد به يکي از دو عامل بستگي دارد: يهودي بودن مادر يا گرويدن به آيين يهود. از اين رو، بچه متولد از مادر يهودي و پدر غيريهودي، يهودي محسوب مي شود و در صورت عکس، بچه غيريهودي است. غيريهودي نيز اگر مطابق روش هلاخا به آيين يهود درآيد، يهودي خوانده مي شود. علاوه بر اين، همان گونه که در بالا اشاره شد، يهودي هرگز شأن يهودي بودنش را از دست نمي دهد، اگرچه به آيين ديگري درآيد. اين مسئله اجراي قانون بازگشت را با مشکلات خاصي مواجه ساخت. يک کشيش مسيحي به نام پدر دانيال، که يهودي متولد شد و بعد به آيين مسيحيت گرويد، ادعا کرد که به عنوان يک يهودي شهروند اسرائيل است. (البته به غيريهودي نيز مي شود شهروندي اعطا کرد اما پدر دانيال با استناد به قانون بازگشت اين حق را ادعا کرد.) دادگاه اسرائيل با اکثريت آرا اين حق را براي پدر دانيال نشناخت، با اين استدلال که مبناي قانون بازگشت گفته هاي هلاخا نيست، بلکه ذهنيت کساني است که اين قانون را وضع کرده اند. آنان به احتمال زياد، در نظر نداشتند که اين قانون شامل يهودياني شود که به آيين ديگري در آمده اند. وضعيت کساني که بدون رعايت درست هلاخا از سوي حاخام هاي اصلاح طلب به يهوديت گرويده اند، چگونه است؟ در اين باره مي توان گفت گرچه به لحاظ هلاخايي اين افراد يهودي نيستند، اما از نظر واضعان قانون بازگشت، به احتمال زياد، يهودي محسوب مي شوند. تمامي اين مسائل زمينه ساز اين بحث شد که يهودي به چه کسي گفته مي شود، اگرچه تعداد افرادي که با چنين مشکلي مواجه اند بسيار اندک است. در مجموع، با اين که به اين مشکل به قدر کافي توجه شده است، اما هنوز صداي اعتراضاتي بلند است که خواهان تفسير قانون بازگشت مطابق دسته بندي هلاخا هستند.
مشکل ديگري که همه يهوديان، نه فقط يهوديان سرزمين هاي اشغالي، با آن مواجه اند، زماني بروز کرد که شماري از حاخام هاي اصلاح طلب ايالات متحده امريکا مقوله جديد نسب پدري را مطرح ساختند. آنان بر اين امر حکم دادند که اگر يکي از والدين بچه، پدر يا مادر، يهودي باشد فرزند يهودي است. حاخام هاي ارتدکس آشکارا انحراف از هلاخا را در اين مسئله محکوم مي کنند و براي يهودي خواندن فرزند متولد از پدر يهودي و مادر غيريهودي، به آيين يهود درآوردن فرزند را مطابق رويه هلاخايي، لازم مي شمارند.
منابع:
1. فصلنامه هفت آسمان، شماره هشتم، برگرفته از Oxford Concise Companion to the Jewish Religion، ترجمه باقر طالبي دارابي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید