يهوديان صهيونيست در واقع اين گونه مي انديشند و ميگويند:«نبايد به فلسطينيان رحم کرد. در يکي از خيابان هاي اردوگاه جباليا يک فلسطيني را ديدم و با دوربين نصب شده بر سلاح به دقت سر او را نشانه گرفتم و به سويش تيراندازي کردم. ديدم که روي زمين مي غلطد. اين بهترين احساسي است که در جهان به من دست مي دهد و درست مانند احساسي است که پس از پيروزي در مسابقات فوتبال به انسان دست مي دهد.» بن گوريون اولين نخست وزير رژيم اشغالگر قدس مي گويد:دولت اسرائيل داراي ملتي نابغه و برگزيده است و به همين خاطر هم بايد آقا و سرور تمامي ملت هاي جهان باشد. يهوديان صهيونيست در واقع اين گونه مي انديشند و از اين باور است که به ساير ملت ها به ديد تحقير مي نگرند. خداوند بلند مرتبه در قرآن کريم در مورد آن ها مي فرمايد:ذلک بأنهم قالوا ليس علينا في الأميين سبيل معادل اين اصطلاح الأمييون در زبان عبري جوييم به معناي ديگران، اغيار و افراد غريب يعني کساني که هيچ ارزشي ندارند و نه خون و نه مقدسات و نه ناموس آن ها از هيچ ارزش و اعتباري برخوردار نيست. اين چنين انديشه نسل کشي و سرکوب در اذهان آن ها ريشه دوانيده و تمامي مفاهيم انساني و رحم و مروت را از آن ها دور ساخته است و به جاي آن لذت قتل و کشتار ديگران (فلسطينيان به خوي و خلق اصلي نظاميان صهيونيست مبدل شده است. خود نظاميان صهيونيست در شهادت هاي آشکار از زبان خود بر اين مدعا صحه مي گذارند و مي گويند: ـ نبايد به فلسطينيان رحم کرد. در يکي از خيابان هاي اردوگاه جباليا يک فلسطيني را ديدم و با دوربين نصب شده بر سلاح به دقت سر او را نشانه گرفتم و به سويش تيراندازي کردم. ديدم که روي زمين مي غلطد. اين بهترين احساسي است که در جهان به من دست مي دهد و درست مانند احساسي است که پس از پيروزي در مسابقات فوتبال به انسان دست مي دهد. ـ پس از آن يک فلسطيني ديگر را ديدم و به سويش تيراندازي کردم. با وجودي که سالخورده بود اما در داخل اتاق داشت پرواز مي کرد. اگر با احساس بدي از خواب بيدار شدي، فلسطيني خواهي کشت و اگر جواني 14 ساله بود حتما بايد او را بکشي ـ علاوه بر آن مي تواني زنان را هم بکشي تا ديگر بچه به دنيا نياورند و بايد دختر بچه کوچک را هم بکشي زيرا وي بزرگ شده و ازدواج خواهد کرد و حداقل ده بچه به دنيا مي آورد. اين گفته هاي نژادپرستانه يک نظامي صهيونيست است که در مصاحبه با روزنامه معاريو عنوان کرد و اين گونه از احساس مستي که پس از قتل فلسطينيان به او دست مي دهد، سخن گفت. وي در ادامه سخنانش مي گويد:پس از پايان عمليات قتل فلسطينيان به پايگاه نظامي خويش باز مي گشتيم و سربازاني که امروز بيش تر از ديگران فلسطيني کشته بودند، به خود مي باليدند. هرگز نسبت به اين کارها پشيمان نيستم و بي صبرانه منتظر خروج از پايگاه براي کشتن فلسطينيان هستم... اي خدا کي از اين پايگاه بار ديگر براي قتل آن ها بيرون مي رويم. ـ يک نظامي به نام شاي عضو يگان تروريست گفعاتي هم مي گويد:براي تعقيب و قتل فلسطينيان بيرون رفتيم. ديدم که يک فرد مسلح مي دود. به سويش تيراندازي کردم. با شليک اولين گلوله او را به قتل رساندم و فرياد زدم و به دوستم آفي گفتم که او را کشتم... او را کشته بودم، اما احساس کردم که اين کافي نيست، بنابراين تصميم گرفتم که بيش تر بکشم. بار ديگر گلوله شليک کردم اما به هدف اصابت نکرد. گلوله اي ديگر شليک کردم که به او اصابت کرد و بر زمين افتاد. به او نزديک شديم، ديديم که بدنش کاملا سرد شده است. افسر مسؤول به من دستور داد تا مطمئن شوم که او کشته شده است، بار ديگر به سويش تيراندازي کردم و اطمينان حاصل کردم که او به قتل رسيده است. ـ دودو يک نظامي صهيونيست ديگر است که به قتل يک جوان فلسطيني افتخار مي کند. وي ضمن اعلام اين نکته که از قتل فلسطينيان لذت مي برد، مي گويد:در انتظار رسيدن فلسطينيان به نوار غزه بوديم، وقتي چند جوان را مشاهده کرديم به سوي آن ها تيراندازي کرديم. آنها فرار کرده و مخفي شدند. به اين چند جوان نزديک شديم. يکي از آن ها که چاقويي به همراه داشت، از مخفي گاه بيرون آمد. به سويش تيراندازي کردم و او را کشتم. او يک عرب نجس بود. همه نظاميان خواهان اجراي چنين عمليات هايي هستند تا آن ها هم چون من احساس لذت کنند. هميشه يک دوربين عکس برداري با خود مي برديم تا در کنار اجساد فلسطينيان عکس يادگاري بگيريم. اين عکس هاي يادرگاري احساس آرامش خاصي به تو مي دهد و باعث مي شود که به خود ببالي.!! همچنين در کتاب تحريف شده آن ها آمده است:برخيز و (ديگران را) زير بگير، اي دختر صهيون. من شاخ هاي تو را آهني و نعل هايت را مسي مي سازم تا ملت هاي زيادي را از بين ببري. سفر ميخا 4/12 اين همان آموزهاي ديني يهوديان است که چگونگي تعامل با ديگران را به آن ها آموزد. آيا حقيقت عقايد و انديشه هاي آن ها که حامل شر و بدي نسبت به هر غير يهودي است، براي ما آشکار نشده است. گذشته هم بر بعد عقيدتي به عنوان عامل اساسي نبرد ميان يهوديان و مسلمانان تاکيد مي کند. آيا روشنفکران و صاحبان قدرت و بزرگان ما به اين نکته پي مي برند؟ اميد که قبل از اين که وقت از دست رود، به خود آيند.
منبع: / سايت / خليج فارس
نويسنده : ناصر الفضاله
منبع: / سايت / باشگاه انديشه
چه وقت و چگونه ملت يهود ساخته شد؟
شلمو سند Shlomo Sand استاد تاريخ دانشگاه تل آويو مرکز رژيم صهيونيستي درکتابي با عنوان چه وقت و چگونه ملت يهود ساخته شدمعتقد است که مورخين ، عقيده تشکيل قوم صهيونيستي يهود را ساختگي مي دانند.
جاناتان کوک نويسنده مقاله سايت اينترنتي آنتي وار .کام با درج بخشهايي از کتاب و همچنين اظهارات دکتر سند درمورد جعلي بودن تشکيل صهيونيسم دراين سايت، نوشت: پرفروش ترين کتاب اسراييل تابوي ملت اسراييل را شکست.
دکتر سند در کتابش عقيده يهوديان صهيونيست را به مجادله گذارده و آن را افسانه اي ساختگي طي ???سال گذشته دانسته است.
دکتر سند که خود استاد و يک متخصص در زمينه تاريخ اروپا در دانشگاه تل آويو Tel Aviv University تدريس مي کند، در تحقيق گسترده اي که در زمينه تاريخ و باستان شناسي به عمل آورده است توجه خوانندگان خود را به اين نکته جلب کرده است که ادعاي تشکيل صهيونيسم و بلکه بسياري ديگر از اين قبيل ادعاها همگي بحث برانگيز مي باشند.
علاوه براين، او اين بحث را مطرح مي کند که يهودي ها هرگز از سرزمين مقدس رانده نشدند. چيزي که امروزه بسياري از يهوديان هيچ گونه ارتباط تاريخي با سرزميني که آن را اسرائيل مي نامند ندارند.
مبحث اصلي دکتر سند دراين کتاب اين است که تا کمتر از يک قرن پيش ، يهودي ها درباره خود تنها به خاطر اينکه وجوه مشترک ديني دارند به عنوان يک اجتماع مذهبي يهودي فکر مي کردند ولي با وارد شدن به قرن بيستم يهودي هاي صهيونيست با اين طرز تفکر درافتادند و آغاز به خلق تاريخ يک ملتي کردند بااين باور ساختگي که موجوديت يهوديها بسان افرادي پراکنده از دينشان مي باشد.
اين استاد تاريخ دانشگاه تل آويو مي افزايد، به همين منوال ، باور صهيونيست (يهودي مدرن) بر ضرورت بازگشت از تبعيد به سرزمين موعود که تماما در مغايرت بر يهوديت بود قرار گرفت.
به نوشته وي ، صهيونيسم ، باوري راکه در مورد بيت المقدس داشت تغيير داد.
به مدت ?هزار سال يهودي ها از بيت المقدس دور ماندند نه به خاطر آنکه آنها نمي توانستند به آنجا بازگردند بلکه به خاطر آنکه دين آنها بازگشتشان به اين مکان را تا آمدن مسيح منع کرده بود.
دکتر سند دراين باره مي گويد: من نه به عنوان يک صهيونيست بلکه به مانند هر اسرائيلي ديگر براين باورم که يهودي ها مردماني بودند که در يهودا ( قسمتي از جنوب فلسطين) زندگي مي کردند که در??سال بعد از ميلاد مسيح توسط رومي ها از آن مکان رانده شدند.
وي مي افزايد: داستان رانده شدن قوم يهود افسانه اي بيش نيست ، درحقيقت شما نمي توانيد يهوديت را بدون رانده شدن (تبعيد) توصيف نماييد. اما زماني که شروع به بررسي کتاب هايي درمورد وقايع رانده شدن (دين يهود) کردم، نتوانستم هيچ کتابي در اين زمينه پيدا کنم. حتي يک کتاب .
به نوشته دکتر سند، اين مسئله به اين خاطر بود که رومي ها افراد را تبعيد نمي کردند. درحقيقت ، يهودي ها در فلسطين روستايياني بودند که در آن سرزمين پخش شده بودند و تمامي شواهد گواه اين مطلب است که آنها در آن سرزمين سکونت داشتند.
دکتر سند به جاي آن، فرضيه ديگري را که به نظر معقولتر به نظر مي رسد جايگزين مي کند .تبعيد و رانده شدن توسط مسيحيان اوليه براي جان دادن به سرنوشت يهوديان ساخته و پرداخته شد و ترويج يافت.
اين استاد دانشگاه اسرائيل مي گويد، مسيحيان ، در اوايل تلاش کردند و اين القا را بوجود آورند که نسل هاي آينده يهودي ها را براين باور باشند که اجدادشان به عنوان نفرين خداوندي رانده شده وسرگردان و در تبعيد مي باشند.
بنابراين ، اگر مسئله اي تحت عنوان رانده شدن و تبعيد وجود نداشت، چطور ممکن بود تا پيش از آغاز تشويق رژيم صهيونيستي به امر بازگشت ، به پراکندگي يهوديان در سراسر جهان پايان بخشند.
به گفته دکتر سند، بلافاصله پس از دوره مسيحيت به مدت قرن ها ، يهوديت به شکل يک ديني که مي توان به آن گرويد در آمد، امري که در نوشتجات رومي ها در آن زمان به چشم مي خورد. بنابراين يهوديان براي آنکه افراد ساير ملل را به آيين خود درآورند آغاز به سفر کردند.آنها بويژه به يمن و حتي به ميان قبايل بربر در شمال آفريقا سفر کردند.
براساس اين گزارش ، قرنها بعد، مردم در سرزمين پادشاهي خزر Kingdom) Khazar (مکاني که امروزه درجنوب روسيه واقع است (منطقه قفقاز) گروه هاي بزرگي را به دين يهودي درآورده و نسل يهودي هاي آشکنازي Ashkenazi مرکزي و شرقي اروپا را تشکيل دادند.
دکتر سند به اين نکته اشاره مي کند که اين دولت عجيب که اکثر اسراييلي ها در آن زندگي مي کردند حقيقت نداشته وي اشاره به مکتوباتي مي کند که در بررسي هاي گسترده در مورد وجود پايتخت چنين حکومتي در پادشاهي خزر در مجاورت درياي کاسپين قرار داشت.
وي مي افزايد در روزنامه يدبعوت آهارنوت رژيم صهيونيستي اعلام شده که باستان شناسان روسي پايتخت گمشده يهودي ها را در اين منطقه يافته اند.اين درحالي است که به گفته وي هيچ يک از مدارک مويد استاندارد تاريخ يهود در اين رابطه نبوده است.
سوال بعدي که خود دکتر سند به آن مي پردازد اين است که چنانچه اکثر يهودي ها هرگز سرزمين مقدس را ترک نمي کردند، چه سرنوشتي در انتظارشان بود؟ دکتر سند در پاسخ به اين سوال مي گويد: (اين چيزي است که) در مدارس اسراييل درس داده نمي شود اما بيشتر رهبران اوليه صهيونيست، ازجمله ديويد بن گوريان ( David Ben Gurianاولين نخست وزير صهيونيستي) ، بر اين باور بودند که فلسطينيان همان اولاد و نسل يهوديان آن سرزمين بوده اند. آنها براين عقيده اند که آنها (اجداد يهوديشان که همان مردم فلسطين هستند) بعدها به اسلام گرويدند.
روزنامه رسالت
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید