رسانه هاي آمريكا شديداً تحت سيطره و نفوذ يهوديان صهيونست و نژادپرست است و همين رسانه ها هستند كه مبلّغ جهاني سازي و نظم نوين جهاني به شمار مي روند. برتري جويان يهودي تلاش مي كنند فرهنگ، هويّت، اقتصاد و استقلال سياسي هر كشوري را در جهان تضعيف كنند و تنها يك ملت و نژاد وجود دارد كه آن ها درصدد تضعيف آن نيستند و آن ملت يهود است.
***
جهان هر روز در حال كوچك تر شدن است. علت اين امر، پيشرفت هاي باورنكردني در حمل و نقل و ارتباطات مي باشد. بسياري از شركت هاي ملي كه زماني شعبه هاي معدودي در خارج از كشور داشتند، اكنون بين المللي شده اند و روابط و پيوندهاي آن ها از مرزهاي ملي آنان فراتر رفته است. سود و منفعت، تنها هدف آرمان و عامل پيوند آن هاست. اين هدف بر هر چيزي از جمله كشور، فرهنگ، نسل، نژاد، اخلاق، سلامت و دغدغه هاي زيست محيطي برتري دارد.
اين توجه و تمركز جهاني بر ثروت انبوه، تبديل به مصيبت و نيروي مخربي شده كه قدرت و وزنه بسيار زيادي كسب كرده است; همانند گلوله برفي كه تبديل به بهمن مي شود. اين جهان گرايان كه با بنگاه ها در هم تنيده شده اند، بر رسانه ها سلطه مي يابند; رسانه هايي كه البته آن ها هم به حقيقت بين المللي شده اند. بدين وسيله، بسياري از مردم، دچار اين توهم هستند كه ما در آمريكا از مطبوعات آزاد برخورداريم. اين، نابخردانه نظري است كه در سال هاي آغازين قرن 21 ميلادي قابل تصور است.
آن ها بر دموكراسي ها كنترل پيدا مي كنند; چرا كه اين دموكراسي ها، توده هايي هستند كه مطبوعات آزاد را از كنترل شده ها، تشخيص نمي دهند.
در واقع، بسياري از مردم، دچار اين توهم هستند كه ما در آمريكا از مطبوعات آزاد برخورداريم. اين، نابخردانه نظري است كه در سال هاي آغازين قرن 21 ميلادي قابل تصور است. آري، ما در آمريكا آزاد هستيم كه نشريه يا روزنامه خانگي پخش كنيم. اگرچه در عين حال، جوامعي وجود دارند كه اگر نشريات پخش شده از لحاظ سياسي درست نباشند، پليس و يا مقامات محلي براي شما مشكل ايجاد مي كنند. در بسياري از جوامع، قوانيني وجود دارد كه به موجب آن ها شما اجازه گذاشتن نشريه در جلوي منزل و يا روي ماشين افراد را نداريد. (البته شما نيز اجازه پخش نشريه در مراكز تجاري كه دارايي خصوصي محسوب مي شوند، نداريد. در غير اين صورت، «يونايتد كالرز بنتون» از دست شما عصباني مي شود و در صورت ادامه اين كار، از پليس مي خواهد كه شما را دستگير كند.) البته نشريه ها و روزنامه هاي با تيراژ پايين هرگز براي ساختار قدرت، خطر جدي محسوب نمي شده اند; حداقل تا زماني كه آن ها به عنوان وسايل ارتباط هنري و فرهنگي نقش بازي مي كنند; مانند دوران انقلاب آمريكا.
حال اگر يكي از اين زنجيره هاي رسانه اي عمده، يا حتي يك روزنامه و يا يك ايستگاه تلويزيوني محلي، از مسير هميشگي خارج شود، اين مسئله براي جهان گرايان مشكل ساز خواهد بود. اما با اين حال، جهان گرايان همه اين امور را به طور غيرقابل تصوري، تحت كنترل خود دارند. روزنامه ها، مجله ها، ايستگاه ها و شبكه هاي تلويزيوني، به طور باور نكردني كنترل مي شوند. در بسياري از شهرهاي عمده اروپايي، كنترل بر رسانه ها به گستردگي سلطه آمريكاييان بر رسانه ها نيست. مثلا، در بسياري از شهرهاي اروپايي مانند پاريس، از ميان انبوه روزنامه ها، مي توانيد روزنامه اي پيدا كنيد كه به طور اصولي، به جاي طرفداري از اسراييلي ها، حامي فلسطيني ها هستند. در رم نيز همين گونه است.
اما در آمريكا از ميان بيش از 2000 روزنامه، حتي يك روزنامه هم پيدا نمي شود در آمريكا از ميان بيش از 2000 روزنامه، حتي يك روزنامه هم پيدا نمي شود كه در منازعه اعراب و اسراييل، ديدگاهي فلسطيني تر داشته باشد.
كه در منازعه اعراب و اسراييل، ديدگاهي فلسطيني تر داشته باشد. البته روزنامه هاي معدودي هستند كه بر سر برخي مسائل خاص با دولت اسراييل موافق نيستند; درست همان طور كه در خود اسراييل هم برخي اوقات، اعتراضات يهوديان وجود دارد، اما بر سر مسائل بنيادين، هر روزنامه آمريكايي چه مورد تملك يهوديان باشد يا نباشد، بدون توجه به شرارت ها، كشتارها، ضرب و جرح ها و نقض حقوق بشر توسط اسراييلي ها، به طور كامل حامي اسراييل مي باشد. در آخرين برنامه تلويزيوني ام، به مقاله اي اشاره كردم كه در روزنامه هاي يهودي چاپ شده بود (البته براي مصرف داخلي و يهودي). براساس آن، 17 عضو از 19 عضو كابينه اسراييل، از قانوني حمايت كرده بودند كه بر طبق آن فلسطيني ها حق خريد زمين از مناطق يهودي نشين اسراييل يا حتي زندگي با يهوديان در مجتمع هاي آپارتماني را نداشتند. اين خبر صحيح است.
به نظر شما اگر فرمانداري در ايالات متحده و يا كابينه اش، از قانوني كه زندگي سياهان آمريكا در آپارتمان هايي كه همه ساكنان آن سفيدپوست باشند، ممانعت به عمل آورد، رسانه هاي آمريكايي چه غوغا و بلوايي به راه مي انداختند؟ البته بايد گفت كه مدارس اسراييل در حال حاضر به شدت تفكيك مي باشند، اما كجاست فرياد اعتراض در رسانه هاي حامي اسراييل در آمريكا؟ آيا اعتراض هماهنگ و همه جانبه مطبوعات آمريكا عليه آپارتايد در آفريقاي جنوبي را به ياد مي آوريد؟ به دلايلي چند هيچ اعتراضي در رسانه هاي آمريكا عليه آپارتايد در اسراييل وجود ندارد. چرا؟ نظر شما چيست؟ اين بي عدالتي عليه فلسطينيان آن قدر واضح و آشكار است كه اصلا نياز نيست كه به آن اشاره كنم. اگر مطبوعات عمده در كار خود صداقت داشتند، بايد اين كار را انجام مي دادند. اما بايد به هموطنان آمريكايي ام بگويم كه چه چيزي واضح و آشكار است; هموطناني كه همه چيز، ذره ذره توسط بلندپروازها و برتري طلبان يهودي به خوردشان داده مي شود. 35 سال پيش، اسراييل به كرانه باختري و غزه حمله كرد. تقريباً هيچ يهودي در آنجا زندگي نمي كرد. اسراييل، مردم فلسطين را زير اشغال نظامي قرار داد و آن ها را از هرگونه نماد آزادي محروم ساخت. البته برخي از آيا اعتراض هماهنگ و همه جانبه مطبوعات آمريكا عليه آپارتايد در آفريقاي جنوبي را به ياد مي آوريد؟ به دلايلي چند، هيچ اعتراضي در رسانه هاي آمريكا عليه آپارتايد در اسراييل وجود ندارد.
فلسطينيان بسيار شجاع در برابر اين اشغال گري مقاومت كردند. آمريكا و هر كشور ديگري مي دانند كه مردم در مواجهه با اشغال نظامي خارجي از حق مطلق براي مقاومت برخوردارند.
در طي اين دوره 35 ساله، اسراييل هزاران تن از مردان، زنان و كودكان را كشته است. اسراييل علاوه بر تخريب عمدي هزاران خانه، شركت، بيمارستان و مدرسه، ده ها هزار نفر را كور، ناقص، فلج و انگشتان افراد بسياري ـ از جمله هزاران كودك ـ را قطع كرده است و صدها هزار فلسطيني را حبس و شكنجه كرده است. بله درست است. من گفتم «شكنجه» كرده است. آمريكايي ها حتي نمي دانند كه شكنجه فلسطينيان در اسراييل، امري قانوني است، و بالاتر از همه اين كه در طي اين دوران تخريب و كشتار، اسراييلي ها اقدام به تأسيس صدها شهرك يهودي در همان سرزمين هايي نموده اند كه از فلسطينيان اشغال كرده اند. در عين حال كه آن ها خانه ها و شهرهاي فلسطينيان را خراب مي كنند، يهودياني را از مكان هايي مانند نيويورك و مسكو، روانه اسراييل مي سازند و خانه هايي براي آن ها در شهرك هاي مردم مظلوم فلسطين مي سازند.
من مي توانم اثبات كنم برتري طلبان يهودي بر اكثريت عظيم رسانه هاي آمريكا كنترل و سيطره دارند. نكته مهم اين است كه همان مطبوعات و رسانه هايي كه همگام با اسراييل هستند، با «نظم نوين جهاني» و «جهاني شدن» كه حاصل آن است همگام مي باشند.
در چند دهه اخير زندگاني خود، همواره به طور جدي تلاش كرده ام كه به مردم بگويم نيروهاي واقعي وراي جهاني شدن، «برتري جويان نژادپرست» هستند، اما آن ها «تفوق طلبان نژادپرستِ» هميشگي كه رسانه ها در موردشان صحبت مي كنند، نيستند. آنان برتري جويان اروپايي، آفريقايي يا آسيايي نيستند. آن ها «برتري جويان يهودي» هستند. آنان نقشه اي كلان در سر مي پرورانند كه براي همه افراد آشكار است. آن ها به طور مرتب، تلاش مي كنند فرهنگ، هويت و انسجام نژادي، اقتصاد و استقلال سياسي هر كشوري را در جهان تضعيف كنند، و تنها يك نژاد و نيروهاي واقعي وراي جهاني شدن، «برتري جويان نژادپرست» هستند، اما آن ها، «تفوق طلبان نژادپرستِ» هميشگي نيستند. آنان برتري جويان اروپايي، آفريقايي يا آسيايي نيستند. آن ها «برتري جويان يهودي» هستند.
يك ملت وجود دارد كه آن ها درصدد تضعيف آن نيستند و آن ملت يهود است. اما منظور من از ملت يهود، تنها اسراييل نيست، بلكه منظور من برتري جويان يهودي است كه در سراسر جهان سروري خود را در بين خود تبليغ مي كنند و واقعاً فكر مي كنند كه آن ها از حقي الهي براي حكومت، نه تنها بر فلسطينيان، بلكه بر بقيه جهان نيز برخوردارند.
بحث خود را درباره تضادهاي جهاني شدن ادامه مي دهيم. اول اين كه آن ها مي گويند، ما به دنبال «چند فرهنگي» و «تنوع و تكثر» هستيم، امّا بديهي است كه ساختن دستگاه هاي كوكاكولا و مك دونالد و گذاشتن آن ها در همه خيابان هاي جهان، نه تنها آسيب رساندن به سلامت جهاني مي باشد، بلكه باعث مشابهت ـ و نه تنوع ـ جهان مي شود. اين «تك فرهنگي» است نه «چند فرهنگي».
حمايت از مهاجرت گسترده به كشورهاي غربي، «چند فرهنگي» نيست. مهاجرين از كشورهايي مي آيند كه داراي محيط هاي مختلف فرهنگي مي باشند. ذوب كردن مهاجرين در يك توده، تنوع آفرين نيست، بلكه در نهايت، فرهنگ بومي آن كشور را ويران مي كند. حتي بدتر آن كه، اين جريان باعث نابودي ميراث ژنتيك و شخصيت منحصر به فرد آن مردم و هم چنين كشور و ملت منحصر به فردي كه آن ها ساخته اند، مي شود. آيا اين كه ترك ها از آلماني ها در سرزمين آلمان بيشتر شوند، خوب است؟ آيا خوب است كه آلمان را طوري بازسازي كرد كه براي مردم خودش بيگانه باشد؟ آيا خوب است كه تمام قسمت هاي آمريكا به يك نسخه ديگر از مكزيك تبديل شود؟ آيا روس ها در قرن 21 بايد در سيل هجوم گسترده آسيايي ها، حل و مضمحل شوند; سرنوشتي كه روسيه به مدت دو هزار سال از آن دوري مي جست؟
از جهت ديگر، آيا ما واقعاً به دنبال اين هستيم كه جهان سوم را به مستعمره هاي اقتصادي نظم نوين جهاني و جهاني شدن جديد تبديل كنيم؟ اين مسئله بر سر آن ها و فرهنگ آن ها و غناي زيست محيطي جهان چه مي آورد؟
يهوديان و «نظم نوين جهاني» آن ها، به دنبال نابودي هر ملت، فرهنگ، ميراث و هر نژادي به جز يهود است. آنان به دنبال سلطه بر رسانه ها، اقتصاد و حكومت ها آيا ما واقعاً به دنبال اين هستيم كه جهان سوم را به مستعمره هاي اقتصادي نظم نوين جهاني و جهاني شدن جديد تبديل كنيم؟ اين مسئله بر سر آن ها و فرهنگ آن ها و غناي زيست محيطي جهان چه مي آورد؟
هستند. من به دنبال سلطه بر ديگر نژادها يا ملت ها نيستم، اما مي خواهم كه اروپاييان و آمريكاييان از ميراث خود و از كشور و ملت خويش حفاظت كنند. مي خواهم كودكان ما در جامعه اي بزرگ شوند كه امن و راحت باشند. جايي كه منعكس كننده تاريخ، فطرت و طبيعت خود آن ها باشد. من دوست ندارم ببينم كه فرزندان ما در مدرسه، انگليسي را درست صحبت نمي كنند. در نهايت اين كه من دوستدار نابودي و ريشه كني ملتم نيستم، اما مهاجرت و نرخ زاد و ولد پايين، باعث نابودي كامل ما مي شود.
تنوعي كه ما بايد حافظ آن باشيم، تنوع در جهان و طبيعت است. جهان گرايان به دنبال اين هستند كه همه ما به يك موسيقي گوش دهيم، يك غذا بخوريم و به يك شيوه، زندگي كنيم. آن ها دشمنان تنوع واقعي و دشمنان آزادي هستند. هر چه دولت بزرگ تر باشد، آزادي كم تر است. چگونه مردمي كه مثلا در زوريخ هستند، مصلحت مردم كشمير را مي فهمند. آزادي واقعي ريشه در حكومت كوچك دارد نه در حكومت جهاني. مهم ترين آزادي ها، حق حيات و زندگي به شيوه اجداد و پدران فرد است. ما بايد قادر باشيم كه با سازگاري و هماهنگي با سرزمين، فرهنگ و مردم خود زندگي كنيم. من درك مي كنم كه يهوديان آرزوي حفظ نسل، فرهنگ و دين خود را دارند. من خود رادر احساسات آن ها شريك مي دانم و بر آن صحه مي گذارم، اما فرق بين ما و آن ها اين است كه من از حق يهوديان، همه مردم و مردم خود حمايت مي كنم، ولي سلطه جويان يهودي به دنبال نابودي هر جنبش ميهن پرستانه به غير از جنبش خود هستند.
منبع: www. whitecivilrights.com
Yahood.net
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید