نژادپرستي يهودي و حاکميت آن بر کشورهاي غربي به خصوص آمريکا باعث شده است که قوانين نيز در حمايت از يهوديان و مقابله با مخالفين آنان تنظيم شود. پروفسور «زاندل» محقق برجسته تاريخ آمريکا و آلمان که تابعيت آلماني - آمريکايي دارد از جمله کساني است که صرفاً به علت تحقيقات روشنگرانه اش (که دروغهاي يهوديان را برملا مي ساخت) به زندان افتاده است. متن حاضر مصاحبه اي با Mark Weber، يکي از ياران و محققان همراه او در مورد سرنوشت زاندل است.
- مسائل متعددي وجود دارد که مايلم درباره آن با شما گفتوگويي داشته باشم. دربارة سخنراني و نشستهاي اخير شما در نيويورک، اعتراض هاي آتيتان عليه نژادپرستي يهودي و... . در آغاز اجازه بدهيد ديدگاه شما را درباره آخرين تحولات در مورد مسئله «ارنست زاندل» جويا شويم: هنرمند و نويسنده آمريکايي - آلماني که چندين دهه به خاطر نظراتش در مورد تاريخ آلمان، نقش يهود و تاريخ جنگ جهاني دوم مورد آزار و اذيت قرار گرفت.
* درست است. او دو سال بود که به عنوان «تهديدي براي امنيت ملي» در حبس انفرادي به سر ميبرد، اما همان گونه که مهم ترين روزنامه کانادا اعلام کرد، اين تنها يک بهانه بود. پس از اين که او «تهديدي براي امنيت ملي» شناخته شد، به آلمان تبعيد شد و تاکنون نيز تحت توقيف براي بازجويي قرار دارد.
«توقيف براي بازجويي» رويه اي معمول در آلمان است که به جاي زندان از آن استفاده مي شود و شرايط آن نسبت به زندان هاي کانادا بهتر است. چند روز پيش، او بالاخره متهم شد. من مدتي از وقت خود را صرف به دست آوردن مدارک مربوط به اتهامات او نمودم. تنها چيزي که به من گفته شد اين بود که اتهام او ماده 130 قانون جزايي آلمان است که انکار يهودسوزي در جنگ جهاني دوم را به عنوان «تهييج افکار عمومي» جرم مي شمارد.
- معني تهييج افکار عمومي چيست؟ آيا منظور هيجان زده کردن مردم با فاش ساختن اين حقيقت است که برخي از داستان ها در مورد «يهوديسوزي» حقيقت ندارد؟
* حتي گفتن واقعيات يهوديسوزي نيز که با نسخه رسمي آن در تعارض باشد «تهييج» محسوب مي شود. من نمي دانم روي اين نکته تأکيد کنم که اين کار زير پا گذاشتن مفتضحانه اصل «آزادي بيان» است که جهان غرب، ايالات متحده و حتي آلمان ادعا دارند که آن را رعايت مي کنند. داستان يهودسوزي تنها فصل از تاريخ رسمي است که انکار آن جرم محسوب مي شود.
ارنست زاندل به خاطر مبارزات قانوني گسترده اي که در دهه 1980 در کانادا صورت داد، يک چهره شناخته شده بين المللي است. در حقيقت، او در سال هاي اخير - قبل از دستگيري - در سکوت و آرامش در آمريکا زندگي مي کرد و دست از مبارزات خود در کانادا برداشته بود، اما او برخلاف ميل باطني خويش، يک بار ديگر در معرض توجهات بين المللي قرار گرفت.
- «لن رادنر»، سخنگوي يهودي کنگره کانادا گفت که او از اين که دادستانان آلماني ارنست زاندل را متهم نموده و در تلاشند تا داستان موفقي را براي بي اعتبار ساختن کامل ارنست زاندل صورت دهند، بسيار خشنود است.
* بسيار خوب؛ اين نکته اي است که من بارها و بارها به آن اشاره کرده ام. من فکر مي کنم، اگر دسيسههاي سازمان هاي کانادايي، آمريکايي و جهاني يهودي که سال ها براي خفه کردن زاندل به شدت تلاش کردند، نبود، او هرگز به آلمان مسترد نمي شد و هرگز در شرايطي که هم اکنون قرار دارد، قرار نمي گرفت. من قبل از جلسات «ديوان محاکمات (به اصطلاح) حقوق بشر» در تورنتو نيز به اين حقيقت اذعان داشتم. بسيار متأسفم که من در آن دادگاه به همراه «پل فرم» در حالي به نفع ارنست زاندل شهادت دادم که در مقابل ما ارتشي کوچک از وکلا، به نمايندگي از سازمان يهود سعي در خفه کردن و تنبيه ارنست زاندل داشتند.
جالب اين که آنها به خاطر اظهاراتي که در سايت زاندل (Zunde- site.org) مطرح شده بود، عليه زاندل اقامه دعوي کردند، در حالي که اين نشريه هنگام انتشار به صورت مکتوب در کانادا، قانوني بود. اين مسئله قضيه را مضحکتر مي کند اما اين سازمان ها، در اين مورد خاص، هيچ اشتياقي به عدالت و انصاف نداشتند. مشخص است که انگيزه آنها از اين کار، عزمي راسخ براي تنبيه و گوشمالي ارنست زاندل بوده است؛ کسي که جرأت نمود سال ها عليه قدرت يهود سخن بگويد. متأسفانه بيشتر افراد ترسيده اند. اين که ارنست زاندل هم اکنون در زندان است، حقيقتي رعب آور است. بيشتر مردم نمي خواهند به سرنوشت ارنست زاندل دچار شوند و حق هم دارند، و اين مطلب، اذعان مجددي به خارق العاده بودن اين مرد است.
- بله، کمتر کسي از ما جرأت قدم گذاشتن در اين راه و ايستادگي در آن را دارد. از طريق سايت «آي، اچ، آر» (IHR) مطلع شديم که شما تجمعات و اعتراضاتي در مقابل «مرکز سيمون وايزنتال» (Simon Wiesenta- Center) واقع در نيويورک تشکيل دادهايد با وجود اين همه سازمان هاي يهودي مختلف در اين کشور و در جاهاي ديگر جهان، چرا شما مشخصاً عليه اين سازمان اعتراض مي کنيد؟
* يک دليل عيني آن اين است که شعب اصلي سازمانهاي بين المللي، در نزديکي آن يعني در لس آنجلس واقعند؛ دليل ديگر اين است که اين سازمان نيز به اندازه گروه هايي همچون «اتحاديه مبارزه با افترا» در ترجيح و ترفيع منافع صهيونيسم يهودي بر منافع آمريکا و ساير کشورها مجرم و خطرناک است؛ اما تا به حال به اندازه آنها مورد اعتراض قرار نگرفته است.
- اگر ممکن است، يک معرفي اجمالي از مرکز وايزنتال براي ما ارائه دهيد. پشت اين تشکيلات کيست؟ چگونه شروع به کار کرد و چه اهداف و سياست هايي دارد؟
* اين مرکز در دهه 1970 پايه گذاري شد و رياست آن بر عهده خاخام «ماروين هاير» است که خود را «دين» (dean) [به معني رئيس کليسا يا دانشکده] خطاب مي کند. او هيچ اعتبارنامه آموزشي يا غير آن را براي اين عنواني که به خود داده ندارد. او تنها يک خاخام است نه بيشتر، با اين وجود اين مرکز بسيار بانفوذ و صاحب قدرت است. اين مرکز ادعا مي کند که داراي 300000 عضو و 25 ميليون دلار درآمد ساليانه است. يکي از فضاحت بارترين نکات در مورد اين درآمد اين است که ساليانه 10 ميليون دلار آن از محل درآمدهاي مالياتي تأمين مي گردد. اين درآمد، صرف پيشبرد اهداف اين مراکز و ساير سازمان هاي صهيونيست يهودي مي شود.
- به نظر مي رسد که آنها دوستاني در رده هاي بالا دارند.
* مجله «لس آنجلس» يک بار مطالب روشنگرانه اي در مورد «هاير» به چاپ رسانيد. اين مجله در مورد او نوشت:
او مجموعه اي بي سابقه از قانون گذاران، سناتورها، اعضاي شوراي شهر و حتي هاليوود را گردهم آورده است.
او تنها خاخامي است که براي يک فيلم، جايزه آکادمي دريافت کرد. آنان از حمايت فرماندار کاليفرنيا، «آرنولد شوارتزينگر» و نيز رئيس جمهور سابق، رونالد ريگان برخوردارند. رئيس جمهور سابق ايالات متحده، به همراه فرمانداران ايالات مختلف و بسياري از سناتورها، اسم خود را در زمره حاميان مرکز وايزنتال آورده اند.
- آنان چهره يک سازمان بشردوستانه را به خود مي گيرند اما فعاليتشان اندکي بيش از اين است. اين طور نيست؟
* خيلي بيش از اين ها است. هدف واقعي مرکز وايزنتال پيشبرد منافع صهيونيسم يهودي است. هر کسي که يک نظر به وب سايت و نشريه آنان بيندازد، به آساني خواهد فهميد که بيشتر تلاش آنان صرف پيشبرد منافع اسراييل و يهود مي شود.
- آنان از آنچه که «ديوار آپارتايد» يا «حائل امنيتي» خوانده مي شود، حمايت مي کنند. اين طور نيست؟
* بله، اين واقعاً يک چيز مضحک است. اين يک حصار عظيم است که در زمين هاي فلسطين اشغالي ساخته شده و در برخي جاها بلندي آن سه برابر «ديوار برلين» است. غيرقانوني بودن آن توسط دادگاه بين المللي اعلام شده و سازمان ملل آن را محکوم کرده است؛ اما با اين وجود، وايزنتال سنتر از آن حمايت مي کند.
- گفته مي شود که وايزنتال سنتر در تعليم و تربيت کودکان مدرسه اي معمولي نيز دستي دارد و سعي در تحميل ديدگاه هاي تاريخي و برنامه هاي يهودي محور خود به ذهن بي دفاع آنان مي نمايد.
* درست است. هر روز اتوبوس هايي پر از کودکان مدرسه اي به وايزنتال سنتر آورده مي شوند. يکي از دلايل من براي تصميم به اعتراض عليه اين مرکز، مشاهده معلمي بود که از ديدن شاگردانش که با وجود تحصيل در يک مدرسه خصوصي کاتوليک، به وايزنتال سنتر آورده مي شدند، ناخرسند بود. او خيلي از چيزها را که بيشتر افراد در مورد سياست هاي کلي اين مرکز مي دانند، نمي دانست اما به خاطر اتهام زني هاي خاخام هاير و مرکزش به «پايوس دوازدهم» - پاپ اعظم در زمان جنگ جهاني دوم - و ساير رهبران کاتوليک در زمان جنگ ناراحت بود. به هر حال اين معلم، اعتراضي در مدرسه خود ترتيب داد تا والدين را از همکاري با وايزنتال سنتر منصرف کند، اما اين مرکز به ترغيب والدين براي فرستادن کودکانشان به آنجا ادامه مي دهد و تقريباً به عنوان شاخه اي از حکومت ايالتي کاليفرنيا عمل مي کند.
- آنان روابط نزديکي نيز با آرنولد شوارتزينگر (فرماندار ايالت کاليفرنيا) دارند. اين طور نيست؟
* بله، گفته مي شود پس از کشف اين موضوع که پدر شوارتزينگر در زمان جنگ جهاني دوم از اعضاي «حزب سوسياليست ملي» بوده است، نيم ميليون دلار يا بيشتر به اين مرکز پرداخته است تا برگه تضمين سلامت خود را از آنان دريافت کند. چند سال پيش، مجلس ايالتي، کمکي معادل پنج ميليون دلار به اين مرکز انجام داد و آن را چنين توجيه کرد:
خب، اين مرکز پذيراي اين همه کودک دبستاني است.
يکي از معلمين در اين مورد گفت که ممکن است، هر روز هزاران بچه مدرسه اي به رستوران هاي مک دونالد نيز بروند اما دولت ايالتي کمکي از بابت ناهار کودکان به مک دونالد نمي کند.
در حالي که معلمين از والدين مي خواهند که براي مدارس کاغذ و قلم تهيه کنند و يک کمبود واقعي در بودجه آموزشي ايالت وجود دارد، دادن چنين پول هايي به وايزنتال سنتر واقعاً ظالمانه است.
مثالي ديگر از قدرت وايزنتال سنتر، رجزخواني و خودستايي شهردار کنوني لس آنجلس، «آنتونيو ويلارگوسا» است که بنا به گفته خودش، در زمان حضورش در کنگره ايالتي، توانسته است نقشي اساسي در گرفتن 18 ميليون دلار بودجه براي وايزنتال سنتر ايفا کند. اين مرکز به قدري قدرتمند و صاحب نفوذ است که هر سياست مداري براي داشتن نقش مؤثر در سياست کاليفرنيا، بايد وفاداري خود را به آنجا اثبات کند و از آنان براي خود تصديق بگيرد.
- اگر اين کار را نکند، چه اتفاقي پيش مي آيد؟
* در اين صورت تمام نيروها عليه او تغيير موضع خواهند داد. آنچه نه تنها در کاليفرنيا بلکه در واشنگتن نيز رخ مي دهد، چنين است وايزنتال سنتر و ساير سازمان هاي مشابه به کانديداها فشار مي آورند تا موضع خود را پيرامون مسائل حائز اهميت براي يهوديان آمريکا اعلام کنند و اگر آنان پاسخ هاي خوشايندي به اين سازمان ها ندهند، تنبيه مي شوند. از مخالفان آنان حمايت مي شود و يا حداقل بايد مطمئن بود که بودجه شان براي مبارزات انتخاباتي به زودي ته خواهد کشيد.
- و اين فشارها از سوي 2/5 درصد از جمعيت آمريکا است.
* درست است، يعني اين که يهوديان از هر گروه مذهبي و ديني ديگري در آمريکا قدرتمندتر و بانفوذترند و اوضاع سياسي کشور را در قبضه دارند. وايزنتال سنتر نقش بسيار مهمي در فساد سيستم سياسي ما ايفا مي کند.
* منبع اصلي: www.nationa-vanguard.org
منبع: / ماهنامه / موعود / شماره 61
نويسنده : مارک وبر
بقعه مبارک
بقعه مبارک: قطعهاي معين از وادي مقدسِ طُوي که نداي الهي، نخستين بار از آنجا به گوش موسي(عليه السلام)رسيد
بُقعه از ريشه (ب ـ ق ـ ع) و در لغت به معناي قطعهاي از زمين[1] و نيز قطعه زميني است که به سبب تفاوت در رنگ، شکل و... از زمينهاي همجوار، متمايز است.[2] «بقعه مبارکه» به معناي قطعه زميني متبرّک و بابرکت است. اين عنوان فقط يک بار و با «ال» در گزارش مربوط به مکان و چگونگي بعثت حضرت موسي(عليه السلام)آمده است؛ هنگامي که موسي(عليه السلام) از مدين عازم مصر بود، شبانه آتشي از جانب طور سينا ديد و براي کسب آگاهي در اين باره يا آوردن شعلهاي از آتش بهسوي آن روانه شد. (قصص/28، 29 و نيز نمل/27، 7) هنگامي که نزد آتش رسيد از کرانه راستِ «وادي مقدس» و از ميان درختي ندا داده شد که اي موسي! منم خداوند، پروردگار جهانيان: «فَلَمّا اَتـها نودِي مِن شـطِي الوادِ الاَيمَنِ فِي البُقعَةِ المُبـرَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ اَن يـموسي اِنّي اَنَا اللّهُ رَبُّ العــلَمين». (قصص/28، 30) در همين جا بود که خداوند با دادن معجزه عصا و يد بيضا حضرت موسي(عليه السلام) را به پيامبري برگزيد و به سوي فرعونيان روانه کرد. (قصص/28، 31ـ32) اين گزارش هرچند به شکلي متفاوت، در سورههاي طه/20، 10 ـ 24؛ نمل/27، 8 ـ 12 و نازعات /79، 16 ـ 17 نيز آمده است. در دو مورد از آيات، مکاني که نداي الهي در آن به گوش موسي(عليه السلام)رسيد، «وادي مقدس طُوي» خوانده شده است. (طه/20، 11 ـ 12؛ نازعات/79، 16) وادي ياد شده، جلگهاي است در جنوب صحراي سينا و نزديک کوه طور با آب و هوايي خوش و انبوهي از درختان زيتون[3]، بر اين اساس گروهي از مفسران، بقعه مبارکه و وادي مقدس طوي را که همان «وادي ايمن» است يکي دانستهاند[4]؛ اما ظاهر آيه مورد بحث (قصص/28، 30) که بقعه مبارکه و وادي ايمن را جداگانه آورده است نشان ميدهد که آن دو دقيقاً يکي نيستند. در مقابل، شماري نيز بقعه مبارکه را قطعه مشخصي از کوه طور، در کرانه راستِ وادي مقدس، جايي که درخت ياد شده در آن قرار داشت ميدانند.[5] اين ديدگاه با ظاهر آيه ياد شده سازگار و به وسيله ظاهر آيه «فَلَمّا جاءَها نودِي اَن بورِکَ مَن فِيالنّارِ ومَن حَولَها» (نمل/27، 8) قابل تأييد است.[6] کوه طور و در نتيجه بقعه مبارکه، همچنين درّه طُوي که از آن به وادي مقدس و ايمن نيز تعبير شده است در جنوب صحراي سينا قرار دارد.[7] چون هنگام رفتن به مصر از سوي مدين، دره ياد شده در سمت راست کوه طور قرار دارد از آن به وادي ايمن ياد شده است.[8]
درباره علت مبارک خواندن بقعه ياد شده، اغلب مفسّران شيعه[9] و سني[10] برآناند که سخن گفتن خدا با موسي(عليه السلام) در آنجا و گزينش وي به رسالت، سبب آن است، زيرا زمينهساز خير و برکت فراواني براي بشر شد. در مقابل، برخي وجود انبوهي از درختان و ميوهها را مايه برکت و مبارکي بقعه ياد شده دانستهاند[11]؛ اما با توجه به آيه8 نمل/27 و نيز سياق آيه مورد استناد (قصص/28، 30) ديدگاه نخست درست است[12]، زيرا اصولا در يک نظام اعتقاد توحيدي، تقدس و تبرک مکانها و زمانها اغلب به سبب حوادث ديني است که در آنها روي داده يا مناسکي است که در آن انجام ميپذيرد.[13] مبارک خواندن مواردي چون خانه خدا (آلعمران/3، 96)، قرآن (انعام/6، 92، 155)، اطراف مسجد الاقصي (اسراء/17، 1) و شب قدر (دخان/44، 3) از سوي خداوند دقيقاً برهمين اساس است. يادکرد مدفن امامان شيعه در برخي زيارتنامهها به عنوان «بقعه مبارکه» بهمعناي مکاني متبرک نيز ميتواند مؤيد اين معنا باشد.[4]
افزون بر تفاسير، در منابع روايي شيعه نيز از بقعه مبارکه ياد شده است؛ در برخي احاديث، پرسش يکي از عالمان يهود از پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله)درباره 10 سخني که خداوند در بقعه مبارکه به موسي گفت گزارش شده است.[5] برخي ديگر، «شاطي الوادي الايمن» را به فرات و بقعه مبارکه را به کربلا تأويل کردهاند.[6] اين تأويل برخلاف صريح آيه است و مفسران شيعه نيز بدان توجهي نکردهاند.
منابع
الاختصاص؛ ارشاد العقل السليم الي مزايا القرآن الکريم، ابي السعود؛ الامالي، صدوق؛ انوار التنزيل و اسرار التأويل، بيضاوي؛ بحارالانوار؛ التبيان في تفسير القرآن؛ التحقيق في کلمات القرآن الکريم؛ ترتيب کتاب العين؛ تفسير الجلالين؛ التفسير الکبير؛ تهذيب الاحکام؛ جامع البيان عن تأويل آي القرآن؛ زاد المسير في علم التفسير؛ الصحاح تاج اللغة و صحاح العربيه؛ کامل الزيارات؛ کتاب المزار؛ لسان العرب؛ مجمعالبيان في تفسير القرآن؛ المصباح المنير؛ معجم البلدان؛ الميزان في تفسير القرآن.
پي نوشت:
[1]. الصحاح، ج3، ص1187؛ المصباح، ص57، «بقع».
[2]. ترتيب العين، ص9؛ لسان العرب، ج1، ص462؛ التحقيق، ج1، ص314، «بقع».
[3]. مجمع البيان، ج7، ص392؛ بحارالانوار، ج87، ص111؛ التحقيق، ج5، ص292.
[4]. مجمعالبيان، ج7، ص392؛ روحالمعاني، مج11، ج20، ص109.
[5]. جامع البيان، مج11، ج20، ص88؛ ر. ک: تفسير بيضاوي، ج3، ص302؛ الميزان، ج16، ص32.
[6]. تفسير بيضاوي، ج3، ص272؛ تفسير ابي السعود، ج4، ص187.
[7]. التحقيق، ج1، ص314؛ ج7، ص135.
[8]. معجم البلدان، ج3، ص269؛ لسان العرب، ج8، ص232.
[9]. التبيان، ج8، ص146؛ مجمع البيان، ج7، ص392؛ الميزان، ج16، ص32.
[10]. زادالمسير، ج6، ص218؛ التفسير الکبير، ج23، ص244؛ تفسير الجلالين، ص512.
[11]. ر. ک: مجمعالبيان، ج7، ص392.
[12]. مجمع البيان، ج7، ص392.
[13]. الميزان، ج14، ص137ـ138.
[14]. المزار، ص23؛ بحارالانوار، ج97، ص160ـ161؛ ج98، ص128؛ ج107، ص152.
[15]. الامالي، ص254؛ الاختصاص، ص33.
[16]. کامل الزيارات، ص109؛ تهذيب، ج6، ص44؛ بحارالانوار، ج13، ص25.
? برگرفته از سايت مرکز فرهنگ و معارف قرآن www.maarefquran.com نوشته حسن حيدري و بخش اديان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید